Hamid-t3

یادداشتهای هفته

Hamid-t3
حمید تقوایی:

شکوفائی اقتصادی برای چه کسی؟

این روزها مقامات حکومت یک روز در میان از “رشد و شکوفائی اقتصادی” حرف میزنند. روحانی و طرفدارانش تعامل با غرب و رفع تحریمها و جلب سرمایه های خارجی را راه رشد و شکوفائی اقتصادی میدانند و خامنه و جناح اصولگرا اقتصاد مقاومتی را! یکی از درهای باز بروی غرب صحبت میکند و دیگری از استقامت در برابر غرب!
این یک کشمکش سیاسی برسر نحوه و درجه نزدیکی به غرب است که به زبان اقتصاد بیان میشود. بحث در واقع بر سر نحوه و حد کوتاه آمدن در برابر آمریکا به شکلی است که تحریمهای اقتصادی رفع بشود و در عین حال به “کیان اسلام” ضد آمریکائی خدشه ای وارد نیاید! اما تا آنجا که به سیاست اقتصادی مربوط میشود اختلاف و کشمکشی بین جناحهای حکومتی وجود ندارد. از دوره ریاست جمهوری “سردار سازندگی” تا خاتمی و احمدی نژاد همه بدنبال به راه انداختن چرخهای اقتصاد به گل نشسته رژیم طبق الگوها و توصیه های بانک جهانی بوده اند و امروز هم دولت روحانی همین هدف را با همان سیاستها و اولویتها دنبال میکند. نه بر سر قطع سوبسیدها با اسم غلط انداز “هدفمند کردن یارانه ها” کسی بحث و اختلافی دارد و نه در مورد باز گذاشتن دست قوانین بازار و سفت کردن کمربندها و تحمیل ریاضت کشی اقتصادی به توده مردم.
آنچه باید برای کارگران و توده مردم روشن باشد این واقعیت است که “رشد و شکوفائی” اقتصادی در جمهوری اسلامی بجز سپردن مقدرات توده کارگر و کارکن بدست قوانین وحشیانه بازار و ملزومات سود و سودآوری سرمایه معنائی ندارد. نسخه ریاضت کشی اقتصادی بانک جهانی و صندوق بین الملی پول در همه جای دنیا به معنی حذف خدمات اجتماعی، حذف بیمه بیکاری و بهداشت و بیمه سالمندی و غیره، بخشودگی مالیاتی برای سرمایه داران، و رساندن دستمزدها به حداقل ممکن و گرانی و بیکاری گسترده است. در ایران جمهوری اسلامی هم “راه حل” بحران اقتصادی نهایتا همین است. حتی اگر فرض کنیم روابط با غرب کاملا متعارف بشود و تحریمها کلا متوقف بشود تازه نوبت “فداکاری” کارگران و کار بیشتر در ازای حقوق کمتر و سفت کردن کمربندها فرا میرسد. منظور آیت الله های میلیاردر حاکم از رشد و شکوفائی اقتصادی، مثل همه دولتهای سرمایه داری دیگر دنیا، تضمین سود آوری هر چه بیشتر سرمایه به قیمت خانه خرابی مردم است. از دید توده مردم رشد و شکوفائی اقتصادی وقتی ممکن است که دست سرمایه دارهای مفتخور از سیاست و اقتصاد کاملا قطع بشود. اولین قدم در این راه بزیر کشیدن جمهوری اسلامی است.

اندر درماندگی شمشیر و سرنیزه!

“امور فرهنگی را نمی‌توان با شمشیر و سرنیزه پیش برد”
آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی
رئیس قوه آدمکشی جمهور اسلامی این حرف را از روی تجربه میزند! بیش از سه دهه است که زده اند و بسته اند و اعدام و سنگسار کرده اند و “امور فرهنگی” شان بجائی نرسیده است. زنان روزبروز بدحجاب تر شده اند و فیلم و موزیک رقص و شادی و آنتنهای ماهواره ای و دیگر مظاهر “هجمه فرهنگی غرب” گسترده تر و پر مشتری تر شده است. بخصوص هر سال وقتی به چهارشنبه سوری و عید نوروز نزدیک میشویم این ناکارآئی شمشیر و سرنیزه بیشتر خودش را نشان میدهد. جناب رئیس قوه قضائیه در آخر سخنانش به این اشاره میکند که “بخاطر مصادف شدن تعطیلات نوروز با ایام فاطمیه لازمست مردم در سفرها و دید و بازدیدهای نوروزی حرمت ایام حزن اهل بیت را رعایت کنند”! البته ایشان این نکته را هم باید اضافه میکرد که “حرمت ایام حزن اهل بیت” رابطه مستقیمی دارد با “ثروت اهل بیت رهبری” و از این نظر هم رعایتش بر همه واجب است! اما خودشان هم میدانند که این توصیه ها با شمشیر و سرنیزه از کار افتاده بجائی نمیرسد. بیگمان مردم این نوع تاکیدات و توصیه های آیت الله های میلیاردر را به فراخوانی برای جشن و شادی بیشتر ترجمه خواهند کرد و نگرانی رئیس قوه قضائیه نیز دقیقا همین است!
واقعیت اینست که نه ایام عید و چهارشنبه سوری با ایام حزن و سوگواری اسلامی خوانائی دارد و نه کلا فرهنگ حکومت اسلامی با فرهنگ توده مردم! راه حل چیست؟ یا باید مردم حکومت را سرنگون کنند و یا حکومت مردم را! راه سومی نیست!

پیام، همان پیام آور است!

از سینه لرزان در پاسخ به خزعبلات یک امام جمعه متحجر در ایران که گفته بود “برهنگی سینه زنان سبب زلزله میشود!” تا اعتراض عریان در روز هشت مارس امسال، نیروی تازه ای در مبارزه علیه ارتجاع اسلامی بمیدان آمده است. نیروئی که بدن زن را بعنوان سلحه ای در نقد دنیای نرینه معاصر بکار میگیرد.
نفس این کار ممکن شده است چون بدن زن متعلق به خود او نیست، مایملک مردان است، “کشتزار” مردان است. چون بدن زن تابو است. بدن زن کالای جنسی است. و نگاه به بدن عریان زن (اگر در بازار پورنو و فحشا، و یا در بازار صیغه و عقد و ازدواج شرعی، قیمتش پرداخت نشده باشد) جزو محرمات و ممنوعه هاست! تا همین امروز در حتی کشورهای باصطلاح پیشرفته غربی عکس و فیلم هر جنایت و کشتار و قساوت و خونریزی ای را منتشر میکنند ولی وقتی نوبت به بدن زن میرسد با نوارهای سیاه قسمتهای ممنوعه را میپوشانند. نشان دادن شنیع ترین خشونتها حتی در کارتون ها و بازیهای ویدئوئی کودکان بلامانع است اما نشان دان سینه زن در فیلم ها و رسانه ها ممنوع است. حتی در فیس بوک از انتشارعکسهای برهنه زنان بدون سیاه کردن قسمتهای ممنوعه جلوگیری میکنند. جامعه نرینه معاصر خود بدن زن را به اسلحه ای برای نقد خود تبدیل کرده است. (همانطور که در جمهوری اسلامی “بد حجابی” به وسیله اعتراض به کل حکومت تبدیل شده است).
این واقعیت اعتراض عریان را از صرف یک تاکتیک و شیوه مبارزه فراتر میبرد. اعتراض عریان نقد عملی مذهب و اخلاقیات کپک زده مذهبی و شوونیستی و ارزشهای نرینه سالارانه ایست که زن را تنها بعنوان اسباب لذت بردن مرد و بعنوان یک کالای جنسی می بیند و برسمیت میشناسد. این اعتراضی است که بدن زن را از موضوع عکسها و فیلمهای پورنو، از پستوی ناموس مردان خانواده، و از تابوها و قید و بندهای مذهبی و اخلاقی رها میکند و به میدان مبارزه میکشاند. هدف این اعتراض در خود این اعتراض نهفته است.
مارشال مک لوهان، تئوریسین سرشناس علوم ارتباطات و رسانه ها، گفته معروفی دارد که “پیام، همان پیام آور است.” این گفته در مورد اعتراض عریان نیز کاملا صدق میکند. سینه برهنه ای که بر آن نوشته شده “زن = مرد” خود یک نماد عملی این برابری است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *