لینک به مطالب دیگر درباره محیط زیست
از همان روز آغاز بحران کرونا یک دغدغه مهم خانواده های زندانیان و همه مردم خطر گسترش دامنه این بیماری خطرناک به زندانها بوده است. جانیان اسلامی که با نگهداشتن مردم در بیخبری از ابعاد گسترش بیماری خطرناک کرونا و اشاعه اخبار دروغ، با ادامه پروازها به چین در همان کوران شیوع این بیماری در آن کشور و با عدم در دستور گذاشتن هرگونه اقدامات پیشگیرانه، خود عامل شیوع کرونا در ایران و تبدیل آن به فاجعه انسانی هستند، امروز با باز نکردن در زندانها و ادامه بازداشت زندانیان دارند فاجعه انسانی دیگری را رقم میزنند.
حاکمین اسلامی کرونا را هم مثل یک برگه بازی بدست گرفتند تا با آن فضای جامعه ای را که برای به زیر کشیدن کل بساط جهنمی جمهوری اسلامی به پا خاسته بود، به حاشیه برند. در این مسیر از منابرشان فتواهای مذهبی دادند. در خطبه هایشان بحران کرونا را به اجنه و توطئه دشمن نسبت دادند، مردم را برای شفا جویی به تربت امامانشان و شفاجویی از آنان ارجاع دادند، ضمن اینکه با ایده “ایمنی جمعی” و دچار شدن ٧٠ درصدی مردم که بنا بر گزارشات متخصصان مرگ و میر بیش از دو میلیون نفر را در پی خواهد داشت، مردم را بدون هرگونه تامینی در کام بیماری هولناک کرونا رها کرده اند. اینان امرشان نه نجات جان مردم بلکه استفاده از این فرصت برای از سر گذراندن بحران حکومتی شان در برابر مردم است. از همین رو ستادهای پیشگیری شان، نه ستادهای پیشگیری از کرونا بلکه بطور واقعی قشونی از سپاه و اطلاعات و دم و دستگاه سرکوبشان است که تحت عناوینی چون ضد عفونی محلات و اجرای مقررات قرنطینه آنها را به خیابان کشاندند که فضا را امنیتی کنند. اما مردم با ستادهای خودیاری شان و با کارزارهایشان در مقابل جانیان اسلامی ایستاده و از زندگی و جان خود دفاع میکنند. مقاومت جمهوری اسلامی در برابر تعطیلی محیط های کار و آزادی زندانیان نیز در همین راستا قرار دارد و بطور واقعی یک جنایت آشکار است . و مبارزه برای تعطیلی محیط های کار با پرداخت حقوق و کارزار برای نجات جان زندانیان و آزادی تمامی زندانیان دو عرصه مهم جدال مردم با این حکومت است. به کارزارهای مبارزاتی برای نجات جان زندانیان در بیرون از زندان و در زندانها ، در سطح جامعه و در سطح بین المللی میپردازم.
در زندانها به روی ویروس کرونا باز است
واقعیت اینست که زندانیان هیچ اختیاری در مورد زندگی و حفظ امنیت جانی خود ندارند و با خطر کشیده شدن دامنه کرونا به زندانها فاجعه انسانی بزرگ دیگری دارد رقم میخورد.
وضع زندانها در ایران به لحاظ بهداشتی و به لحاظ تغذیه زندانیان بسیار اسفناک است. حمام ها و دستشویی های مشترک، قطعی آب و حتی محروم کردن زندانی بصورت تنبیهی از دوش گرفتن، غذای ناسالم و با کیفیت بسیار پایین شرایط بسیار مساعدی برای ابتلا به انواع بیماری هاست. در زندانهای جمهوری اسلامی تامین غذا و نیازهای زندگی جزو هزینه های خود زندانی است. زندانی باید با بودجه خودش حتی درمان و دارو را با قیمت گزافی بخرد. بدین ترتیب فشار اقتصادی، فشار مضاعفی بر فشار روحی بر روی خانواده های زندانیان است. در زندانها سطح بهداری و امکانات درمانی بسیار نازل و بطور واقعی در حد صفر است. در این میان وضعیت زندانیان سیاسی تحت عنوان “امنیتی” و بخاطر در خفا نگهداشتن آنچه که بر آنها در زندانها میگذرد، اسفناک تر است. از جمله علت بسیاری از بیماریهای این بخش از زندانیان شکنجه ها و اذیت های جسمی و روحی ایست که در زندان بر زندانی وارد میشود و محرومیت از دارو و درمان نیز همواره بخشی از سیاست جانیان اسلامی برای آزار و شکنجه زندانی بوده است.
حال با شیوع کرونا رژیم اسلامی هیچ کاری برای پیشگیری از کشیده شدن دامنه آن به زندانها نکرده و هیچ نوع امکانات پیشگیرانه در اختیار زندانیان قرار نداده است. اگر چه حتی اگر اقدامی هم صورت میگرفت، وقتی که زندانها با چنین سطحی از تراکم زندانی روبرویند باز راه ورود کرونا به زندان ها باز خواهد بود. از جمله اصغر جهانگیر رئیس سازمان زندانها در سال گذشته اعلام کرد که ظرفیت زندانها، ۸۵ هزار نفر است اما بطور واقعی در این زندانها ۲.۵ برابر ظرفیتش زندانی بسر میبرند. بعلاوه خود آمد و رفت کارکنان زندان یک مسیر ورود این ویروس به درون زندانهاست. تراکم جمعیت درون زندانها و تاریکی و تنگی سلولها، در کنار وضعیت بسیار اسفناک بهداشتی، زمینه ابتلای زندانیان به کرونا و در پیش بودن فاجعه انسانی بزرگی در زندانهاست.
تا همین امروز خبرهای بشدت نگران کننده ای از سرایت ویروی کرونا به زندانها در سراسر کشور منتشر شده است و تا کنونی زندانیانی در زندان بزرگ تهران، اهواز، دستگرد اصفهان و رجایی شهر به آن مبتلا شده اند و در چند زندان قرچک و تهران قربانی گرفته است. مسئولیت این کشتارها و عواقب مرگبار تر انتشار ویروس کرونا در سطح جامعه و در زندانها بر عهده جانیان اسلامی است.
کارزارهایی گسترده برای نجات جان زندانی
وضعیت زندانها فاجعه بار است، در برابر آن جامعه ایستاده و هم اکنون کارزارهای متعدد و وسیعی با گفتمان آزادی تمامی زندانیان در جریان است. خانواده های زندانیان، فعالین کارگری و اکتیویست های اجتماعی در عرصه های مختلف مبارزاتی در سطح جامعه، نهادها و تشکلهای مختلف کارگری، گروههای مختلف مبارزاتی مرکب از کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، هنرمندان، و فعالین اجتماعی مختلف همه و همه نیروی فعال این جنبش هستند. در ردیف اول این صف اسامی چهره های سرشناس کارگری و جنبش های اجتماعی همچون محمود صالحی و جوانمیر مرادی را می بینیم که بیانیه داده و بر خواست آزادی تمامی زندانیان تا رفع بحران تاکید میکنند. از درون زندانی فعالین سیاسی ای چون جعفر عظیم زاده، سهیل عربی، آرش صادقی و لیستی از زندانیان دربند در اوین و تهران بزرگ و سنندج و غیره با بیانیه های خود خبر از ابعاد بزرگ فاجعه کرونا در زندان را داده و بر آزادی زندانیان و تعطیلی فوری سازمان زندانها تاکید کرده اند. در این لیست کمپین “نجات جان زندانیان” را داریم با امضاهایی از خانواده های زندانیان همچون خانواده آتنا دائمی، فعالین اجتماعی و انسانهای نگران از حال زندانیان که خطاب به نهادهای بین المللی همچون سازمان جهانی بهداشت و سازمان عفو بینالملل و غیره بر تعطیلی کلیه زندانهای کشور تاکید کرده است. در کنار این خواست تاکید شده است که باید همه زندانیان بدون درنگ و در اولین اقدام، تحت آزمایشات دقیق و برابر استاندارد جهانی برای تشخیص ویروس کرونا قرار گیرند.
در این لیست طومارهای اعتراضی بسیاری را داریم که فعالین عرصه های مختلف اعتراضات اجتماعی با اسم و رسم خود پای آنها امضاء گذاشته و ضمن اعلام خواست آزادی تمامی زندانیان بر مسئولیت دولت در قبال جان و معیشت مردم تاکید گذاشته اند. همچنین در این کارزار بیانیه ها و تجمعاتی از طرف خانواده های زندانیان در شهرهایی چون تهران، ارومیه، اصفهان، مشهد را شاهدیم که در آنها بر آزادی فوری عزیزانشان تاکید کرده اند.
بعلاوه اعتراضات در درون زندانها گسترده است. آخرین خبرها از اعتراض زندنانیان در تبریز گزارش میدهند. همچنین از دیگر نمونه های اخیر آن اعتصاب در زندان تهران بزرگ، ١٢٨ زندانی در در بندهای ١، ٢، ٣ و ۴ سالن چهار قرنطینه زندان اوین ، ۴۵ نفر از زندانیان سیاسی در زندان تهران بزرگ و سه زندانی سیاسی در بند ۴ در سالن چهار قرنطینه اوین است که اعتراض زندانیان بصورت نگرفتن غذای زندان و با خواست مرخصی فوری آنان از زندان بوده است. اعتراض این زندانیان به وضع بد غذا و عدم انجام پیشگیری لازم از شیوع بیماری کرونا در زندان و در سطح جامعه است. قبل از این نیز در زندانهای ارومیه و سنندج زندانیان دست به اعتراض زدند.
نکته قابل توجه اینست که امروز ما با شورش در زندانها روبروییم. زندانی در برابر خطر مرگ ریسک فرار از زندان را به جان خریده و از زندان میگریزد. دو نمونه آن یکی فرار زندانیان در پارسیلون خرم آباد در دوم فروردین و دیگری در زندان الیگودرز در روز بعد از آن بود. بنا بر خبر ها در جریان شورش در زندان خرم آباد طبق یک خبر ١٣٠ نفر و طبق خبری دولتی ٢۵ نفر موفق به فرار شدند. در زندان الیگودرز نیز اقدام زندانیان به فرار با پیشگیری سرکوبگران حکومت روبرو شد.
در خارج کشور نیز ستاد مقابله با بحران کرونا در ایران در صف جلوی این حرکت قرار گرفته و فعالین بسیاری از داخل و خارج و شبکه هایی از پرستاران و دکتران در ایران فعالند و یک عرصه مهم کار این ستاد مبارزه برای آزادی زندانیان است. بعلاوه سه نهاد کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی، کمپین برای آزادی کارگران زندانی و کمیته بین المللی علیه اعدام از همان آغاز شیوع کرونا طی بیانیه مشترکی تلاش کردند توجه جامعه و جهانیان را به بحران کرونا در زندانها در ایران جلب کنند و برای آزادی فوری زندانیان تلاش کنند. ترجمه انگلیسی نامه اتحادیه آزاد خطاب به عفو بین الملل و کمپین نجات جان زندانیان و ارسال آنها به سازمانهای کارگری و نهادهای انساندوست در سراسر جهان این صداها را در سطح جهانی با واکنش های اعتراضی خوبی روبرو کرده است. از جمله عفو بین الملل، شورای اتحادیه های کارگری جهانی، و دو اتحادیه شورای اتحادیه های کارگری در کانادا و اتحادیه کارگران خدمات دولتی در کانادا طی بیانیه هایی نگرانی خود را از فاجعه کرونا در زندانها اعلام کرده اند.
چنین ابعاد گسترده ای از کارزارهای مبارزاتی در سطح بخش های مختلف جامعه و خانواده ها و در زندانها حاکی از حرکتی اجتماعی برای آزادی زندانیان و نجات جان آنها از بیماری کشنده کرونا است. اما واقعیت اینست گفتمان های این اعتراضات بسیار فراتر رفته است. از جمله در این اعتراضات دو گفتمان مهم جاری است. یکی از این گفتمانها بی اعتبار بودن احکام صادره از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی این ماشین سرکوب و جنایت رژیم اسلامی و بر اساس قوانین ارتجاعی مجازات های اسلامی است. جامعه میداند که بسیاری از کسانیکه همین امروز تحت عنوان “زندانیان عادی” در بازداشت بسر میبرند، جرمی مرتکب نشده اند و تنها جرمشان زیر پا گذاشتن قوانین اسلامی است. بعلاوه آن بخشی که هم که جرم و خلافی مرتکب شده اند، مرجع رسیدگی به خلاف و جرم آنان جمهوری اسلامی که اساسش بر جنایت و چپاول و دزدی و رانت خواری گذاشته شده نیست و نمیتواند باشد. مردم میدانند قوانین مجازاتهای اسلامی، قوانین بربریت است و با هیچ معیار حقوقی و عادلانه انسانی و امروزی خوانایی ندارد. جانیان اصلی سران خود این حکومت هستند که بیش از ۴٠ سال است جنایت میکنند و کشتار آبانماه را به راه انداختند و با زدن موشک به هواپیمای مسافربری اکراینی ۱۷۶ نفر را به قتل رساندند. از همین رو همراه با جنبش برای آزادی زندانیان جنبش دادخواهی نیز با قدرت در میدان است و خواست محوری امروز مردم محاکمه سران این رژیم به دلیل تمام جنایاتش است. گفتمان دیگر مقوله زندانی سیاسی است. در جمهوری اسلامی اعتراض برای معیشت و زندگی ، جرم است و کارگری که حق و حقوقشان را طلب میکند، معلمی که از تحصیل رایگان سخن میگوید ، زنانی که به بساط آپارتاید جنسی حکومت اعتراض دارند و حجاب را بر سر چوب میکنند، فعالینی که علیه تخریب محیط زیست به پا خاسته و آنرا بخشی از چپاولگری سرمایه داری حاکم میدانند، همه و همه مجرمند و اعتراضشان اقدام علیه “امنیت کشور و امنیت ملی ” است. از همین رو این جانیان منکر وجود زندانی سیاسی در زندانها هستند و همواره از آنها تحت عناوین “امنیتی، عقیدتی” نام برده اند. اما جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی و آزادی های پایه ای سیاسی در سطح جامعه در این زمینه نیز رژیم را وادار به عقب نشینی کرده و واژه هایشان را عوض کرده اند. از جمله در همین روزهای اخیر در جریان انتشار خبر آزادی شماری از زندانیان ، رسانه عصر ایران از اینکه زندانیان امنیتی همان زندانیان سیاسی هستند، سخن میگوید. امروز یک خواست مهم جامعه آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی و پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات و تاکید بر آزادی بیان، آزادی تشکل، آزادی اعتصاب، آزادی تحزب است. با این گفتمان این جنبش دادخواهی است که قدرتمند تر از هر وقت به جلو آمده است. و این اعتراض بخش مهمی از جنبش سرنگونی مردم برای رها شدن از کل بساط سرکوب و جنایت این حکومت است. برای در نجات جان زندانیان وسیعا به این کارزار ها بپیوندیم. با فریاد شعار زندانیان آزاد باید گردند، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، و برای نجات جان زندانیان به میدان آییم.
انترناسیونال ٨۶١