در تاریخ ۲۳ دسامبر دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری قطعنامه ای تصویب کرد با عنوان “جنبش کارگری و گفتمان اداره شورایی، تحزب و اعتصابات سراسری”. در این قطعنامه بر نکات مهمی تاکید شده است که جا دارد در انترناسیوانل به آنها بپردازیم و جایگاه آنرا توضیح دهیم. با شهلا دانشفر به گفتگو مینشینیم
انترناسیونال: شهلا دانشفر! نکات اصلی ای که در این قطعنامه مورد تاکید قرار گرفته اداره شورایی، تحزب، و اعتصابات سراسری است. در مورد تک تک این ها دوست داریم بحث کنیم. اولین سوال در مورد اداره شورایی است. این موضوع تا چه حد در جنبش کارگری جا افتاده است؟ میدانیم که در جریان اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه اسماعیل بخشی نماینده محبوب کارگران “شعار نان کار آزادی اداره شورایی” را مطرح کرد و کارگران با او همراهی کردند. آیا فراتر از این اداره شورایی در جنبش کارگری نمودی داشته است؟
شهلا دانشفر: طبعا ایده شوراها جدید نیست و سنتی قدیمی در جنبش چپ و کمونیستی است. حزب ما نیز از همان بدو تشکیلش بر سازماندهی شورایی تاکید کرده است. اما نکته مهم اینجاست که اگر تا دیروز کارگران در برابر محرومیت از حق تشکل حرفشان این بود که تشکل امر خود آنان است و نیازی به مجوز ندارد و تلاش کردند تا تشکلهایشان را ایجاد کنند و پیشروی های قابل توجهی نیز در این جهت داشتند و برایش هزینه های بسیاری هم دادند. اما امروز با بحث اداره شورایی این موضوع به وسط خیابان آمده است و بحث بر سر شوراها و “اداره شورایی” و برداشتن گامهای عملی در این راستاست.
همانطور که شما هم اشاره کرده اید پرچم اداره شورایی ابتدا در نیشکر هفت تپه برافراشته شد و با سر داده شدن شعار آن در اعتراضات شکوهمند این کارگران در آبان ماه ٩٧، به گفتمان وسیعی در بخش های مختلف کارگری و در سطح جامعه تبدیل شد. در جریان اعتراضات این کارگران، مجمع عمومی هر روزه آنان، سنگری که بر روی آن ایستاده و از دردهایشان سخن می گفتند و تصمیم گیریهایشان را میکردند، نوعی از تمرین شورایی عمل کردن در این کارخانه بود. اسماعیل بخشی رهبر محبوب کارگران نیشکر هفت تپه با گفتمان اینکه برای جلوگیری از اختلاس ها از بالا تا پایین راهکارش ایجاد شوراهای مستقل کارگری و مردمی است گفتمان اداره شورایی را به عنوان آلترناتیوحاکمیت مردمی به درون کل جامعه برد. از جمله پژواک آنرا ما در دانشگاهها و در تجمعات معلمان و بازنشستگان و مبارزات بخش های مختلف جامعه شنیدیم. در کنار نیشکر هفت تپه کارگران فولاد اهواز قرار داشتند. این کارگران در مبارزات شکوهمند خود در همان سال با اتکاء به همین شکل از سازماندهی مبارزه و برپایی منظم و هر هفته ای مجمع عمومی در طول اعتراضاتشان در کارخانه و در کف خیابان و تصمیم گیری هر روزه شان در مورد چگونگی ادامه اعتراضات خود توانستند در کنار کارگران نیشکر هفت تپه جنبش کارگری را گام مهمی به جلو ببرند. جالب اینجاست که علیرغم سرکوب مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و گروه ملی این گفتمان ها نه تنها عقب نرفت بلکه حق داشتن تشکل بدور از هرگونه امنیتی کردن مبارزات در لیست خواستهای فوری بخش های مختلف کارگری قرار گرفت. از جمله به بندی از قطعنامه های اول ماه مه و بیانیه های کارگری تبدیل شد و کارگران از شکل معینی از تشکلیابی توده ای کارگری، یعنی شوراها سخن گفتند.
نکته مهم اینجاست که این گفتمان با شعار اداره شورایی شکل نوینی بخود گرفت. اداره شورایی به این معنا که باید کارگران و کل مردم خودشان امور جامعه را در دست بگیرند و جامعه شورایی اداره بشود. بدین ترتیب گفتمان اداره شورایی به عنوان ابزاری برای به چالش کشیدن حکومت و نا توانی هایش قد علم کرد. به این اعتبار این یک شعار صرفا صنفی کارگری نبود، بلکه آلترناتیو و افق روشنی در مقابل کل جامعه قرار داد و از هفت تپه و جنبش کارگری فراتر رفت. این ها همه پیشروی های مهم جنبش کارگری است که رنگ و بویی نوین دارد و یک نقطه عطف و یک تحول رادیکال و کیفی است.
بدنبال خیزش دیماه ٩۶ حزب ما فراخوان ایجاد شوراهای سازماندهی اعتراضات را در سطح محلات و شهرها و در محیطهای کارگری مطرح کرد. بویژه اینکه فضای انقلابی جامعه بیش از بیش شرایط را برای رفتن بسوی ایجاد شوراها فراهم میکرد. به لحاظ عملی نیز شکل گیری گروههای مبارزاتی بخش های مختلف کارگری در گروههای تلگرامی میتوانست نقش مهمی در سازماندهی ایفا کند. نمونه های بارز آنرا در اعتصابات سراسری کارگران راه آهن، رانندگان کامیون، اعتراضات قدرتمند کارگران هفت تپه و گروه ملی فولاد اهواز و در تجمعات سراسری معلمان و بازنشستگان شاهد بودیم. از جمله در جریان این اعتراضات با نمونه هایی چون ایجاد شورای هماهنگی اعتصاب سراسری کارگران راه آهن و رانندگان کامیون روبرو بودیم. بعلاوه در جاهایی تصمیم گیری های مبارزاتی در گروههای مدیای اجتماعی نظیر گروههای مبارزاتی معلمان و یا بازنشستگان نوعی تصمیم گیری جمعی و اعمال اراده حداکثری را در میان کارگران ایجاد میکرد. و اینها همه بستر جلو آمدن گفتمان اداره شورایی را فراهم تر کرد.
بدین ترتیب در جریان عمل نیز گفتمان اداره شواریی از هفت تپه فراتر رفت. بطور مثال تحت تاثیر آن در جریان کمک رسانی به سیل زدگان گروههای همیاری با سیل زدگان از سوی کارگران، معلمان و بخش های مختلف جامعه شکل گرفت که تاکید شان بر اداره شورایی بود. نمونه دیگرش در خیزش آبان ماه بود که ما شاهد این بودیم که در جاهایی مردم کنترل محلات را در دست خود گرفتند. از جمله در همان تجمعاتی که مردم شبانه در محلات برپا میکردند، در مورد اشکال مختلف تداوم اعتراضشان بحث و گفتگو داشتند، همانجا تقسیم کار میکردند و به سراغ خانواده های دستگیر شده و خانواده های جانباختگان میرفتند و همانجا بر سر شگردهای مقابله با سرکوبگران حکومت، خنثی کردن قطع اینترنت و پیدا کردن راهکارهایی برای اطلاع رسانی تصمیم گیری کرده و برنامه ریزی داشتند و غیره. طبعا بسیاری از این کارها خودبخودی صورت میگرفت. اما درجاهایی به تدریج اشکال آگاهانه تری پیدا میکرد. در واقع پشت همه این فعالیتها درجه ای از سازماندهی وجود داشت و حول آن ارتباطاتی شکل میگرفت. حتی در جاهایی فعالین آن خود را تحت عنوان شورای محلات نامیدند و بطور واقعی نیز اینها همه به نوعی نطفه های اداره شورایی محلات و شوراهای سازماندهی مبارزه در محلات را گذاشته است که باید آنها را تقویت کرد و به آن تعین داد.
انترناسیونال: اما تحزب. وقتی از تحزب صحبت میکنیم تشکیل احزاب به ذهن می آید. آیا جنبش کارگری این موضوعی جا افتاده است؟ یا باید در این جهت حرکت کند و غیره. چه چیز باعث میشود که دفتر سیاسی امروز روی تحزب تاکید کند؟
شهلا دانشفر: وقتی از تحزب صحبت میکنیم، قبل از اینکه بحث بر سر عضویت در حزب معینی باشد، بحث بر سر نفس حق پایه ای عضویت در احزاب به عنوان شکل عالی ای از سازمانیابی مبارزاتی است. یعنی همانطوریکه جریانات مختلف بورژوایی احزاب خود را دارند، طبقه کارگر و هر کسی در این جامعه حق دارد که در هر حزبی که فکر میکند صدای اعتراض او را نمایندگی میکند عضویت پیدا کند. یا اینکه حزب خودش را ایجاد کند. در ایران عضویت در احزابی غیر از احزاب حکومتی جرم است و با مجازاتهای سنگین روبروست. دز زمان شاه نیز همینطور بوده است. اما اگر چه این محرومیت های تاریخی به عنوان یک مانع مهم در روند تحزب یابی کارگری و کل جامعه عمل کرده اند، اما علیرغم همه اینها همانطور که در قطعنامه اشاره شده حق تشکل یابی حزبی کارگران یک گفتمان سابقه دار است و بسیاری از فعالین و چهره های سرشناس جنبش کارگری به احزاب و سازمانهای کمونیستی تعلق سیاسی و یا تشکیلاتی دارند و این واقعیتی شناخته شده برای جنبش کارگری و فعالین سیاسی در سطح جامعه و حتی برای خود حکومت است. نکته مهم و شورانگیز اینست که این گفتمان طی دو سه ساله اخیر در جنبش کارگری و در سطح جامعه روند رو به گسترشی داشته است. و این خود یک نقطه عطف مهم است. بطور مثال ما همه شاهد بودیم که با اعلام عضویت محمد جراحی چهره کمونیست و رزمنده جنبش کارگری در حزب کمونیست کارگری چگونه گفتمان بر سر تحزب در میان فعالین چپ کارگری بالا گرفت و بودند کسانی که با ناباوری علیه آن به حرف امدند. اما نتیجه آن به راه افتادن بحثهایی علنی و اشکار در دفاع از عضویت کارگری در احزاب بود.
نکته قابل توجه اینجاست که در فضای پر التهاب جامعه، یک بحث مطرح در میان مردم طبعا بحث آلترناتیو حکومتی بعدی است. این دغدغه فکری بطور طبیعی چشم ها را باز و گوشها را تیز تر کرده و بحث در مورد احزاب مختلف اپوزسیون را به بحثی داغ در میان فعالین و محافل کارگری و اجتماعی تبدیل کرده است. این درحالیست که با عروج جنبش کارگری ما شاهد عروج کمونیسم و چپ در جلوی صحنه سیاسی جامعه هستیم و این خود را در شعارهای کف خیابان و اعتراض علیه کلیت بساط توحش و بردگی جمهوری اسلامی هر روزه نمایان کرده است. در بستر این تحول تاریخی طبعا توجه ها بسوی احزاب چپ و کمونیست بیشتر شده و احزابی مثل حزب ما مکان برجسته تری پیدا کرده اند. بویژه بعد از اتفاقات نیشکر هفت تپه مقامات حکومتی از کمونیسم و از حزب کمونیست کارگری به عنوان حزب سازماندهی “اغتشاش” اسم بردند و تلاش کردند با آن مقابله کنند و نتیجه درست برعکس بود و اسم حزب و بحث تحزب بیشتر مطرح شد. بعد هم در جریان محاکمات بازداشت شدگان نیشکر هفت تپه اعلام کردند که آنها با “گروهک کمونیست کارگری” رابطه داشته اند. این ادعاها بیش از بیش بی آبرویی و استیصال حکومت و در عین حال موقعیت حزب در جنبش کارگری و در سطح جامعه را جلوی چشم گذاشت. بدین ترتیب این اتفاقات همانطور که در قطعنامه اشاره کرده ایم، ابعاد تازه ای به بحث تحزب یابی کارگری داد و در پرتو آن بحث بر سر اینکه عضویت در احزاب حق مسلم تک تک مردم است و جرم نیست به گفتمان وسیعی در مدیای اجتماعی و در میان فعالین کارگری و اجتماعی در سطح جامعه تبدیل شد. از جمله بازتاب آنرا در قطعنامه ها و بیانیه های کارگری در اول مه و بیانیه های تجمعات اعتراضی معلمان و بازنشستگان و در اعتراضات به بازداشت ها و احکام وحشیانه صادره برای دستگیرشدگان نیشکر هفت تپه شاهد بودیم. ما همیشه بر روز عضویت کارگری و تحزب تاکید داشته ایم. و امروز با توجه به همه این تحولات یک تاکید مهم قطعنامه در مورد جنبش کارگری بر حق پیوستن کارگران به حزب سیاسی خویش بعنوان یک نیاز حیاتی کارگران است. حزب، تشکل و سازمان مبارزه برای رهایی طبقه کارگر و کل جامعه برای زیر و رو کردن بساط سرمایه داری حاکم و به پیروزی رساندن سوسیالیسم است. اوضاع متحول جامعه از جمله خیزش آبانماه تاکیدی دو چندان بر تشکلیابی حزبی میگذارد. در این راستا معرفی و شناساندن وسیع حزب به کارگران و کل جامعه به عنوان آلترناتیوی که برای به پیروزی رساندن انقلاب مردم و رهایی از شر جهنم جمهوری اسلامی و به پا کردن جامعه ای انسانی پاسخ دارد، امر فوری ماست. به این اعتبار یک کارزار مهم ما امروز عضو گیری وسیع کارگری و ایجاد واحدهای حزبی در تمام محلات، تمام شهرها و در تمام مراکز کارگری و در سطح جامعه است.
انترناسیونال: و بالاخره مساله اعتصابات سراسری که موضوع بسیار مهمی است. فکر میکنید جنبش کارگری این ظرفیت را دارد که برای دفاع از خواستهای کارگران وارد فاز اعتصابات سراسری شود؟ تا چه حد این اعتصاباتی که الان مشاهده میکنیم جنبه سراسری دارد؟
شهلا دانشفر: به نظر من جنبش کارگری گامهای بزرگی در این جهت برداشته است. نگاهی به اعتراضات کارگری در همین سه سال اخیر از جمله اعتصابات قدرتمند کارگران نیشکر هفت تپه، فولاد اهوز، هپکو، آذر آب، در کنار اعتراضات گسترده کارگری در شهرهای مختلف بیانگر روشن این حقیقت است. این نمونه ها الگوهای خوبی از اعتراضات در ابعاد اجتماعی با دخالت فعال خانواده ها و جلب حمایت وسیع مردمی و کشاندن اعتراضات به سطح شهرها و دامنه آن به کل جامعه بدست داده است. بعلاوه اینکه اعتصابات سراسری معلمان در همین چند ساله و نمونه آخرش در دوم دیماه، اعتصابات سراسری بخش هایی از مراکز کارگری همچون راه آهن، آتش نشانی، برق، مخابرات، شهرداری ها، و یا اعتصاب کامیونداران در دو ساله اخیر که در مقطعی دامنه اش به بیش از ٣٢٠ شهر کشیده شد، همه و همه پاسخ سوال شما را میدهد. اینها اعتصاباتی بوده اند که ممکن بودن اعتصابات سراسری و راه عملی آنرا در برابر کل جامعه گذاشته و الگو بدست داده اند. بویژه شمولیت خواستهای سراسری کارگری و همبستگی های مبارزاتی خود یک بستر مهم برای شکل گیری اعتصابات سراسری کارگری است.
به سیر اتفاقات نیز اگر نگاه کنیم می بینیم که بعد از خیزش مردم در دیماه ۹۶ ، اعتصابات کارگری یک شکل گسترده از مبارزات کارگری بود. و نقش تعیین کننده در حرکت رو به جلوی جامعه و کشیدن شدن اوضاع به خیزش آبانماه داشت. امروز نیز بعد از سرکوبگری های حکومت در آبانماه طبقه کارگر با بیانیه ها و فراخوانهای اعتراضی اش، با بلند کردن صدای اعتراض خود علیه کشتارهای حکومت اسلامی و گرامیداشت یاد جانباختگان آبانماه، در اعتراضات هر روزه اش و تجمعاتی از نوع تجمع دوم دیماه بازنشستگان در مقابل مجلس و اعتصاب سراسری معلمان در مدارس و در اشکال اعتراضی اش، نه فقط در قامت طلب خواستهای مشخص خود بلکه در سطح سیاسی و در جلوی صحنه سیاسی جامعه دارد نقش ایفا میکند. و این چهره جامعه ایست که ایستاده و کوتاه نمی آید.
امروز دو عرصه مهم محور اعتراضات کارگری و در واقع کل جامعه قرار دارد. یکی اعتراض علیه کشتارهای وحشیانه آبانماه و برای آزادی بازداشت شدگان اخیر و تمامی زندانیان سیاسی و دیگری در عرصه معیشتی و علیه فقر و گرانی که خشم مردم علیه کل بساط جهنمی جمهوری اسلامی را شعله ور ساخت. از جمله آمارها از کشتار ١۵٠٠ نفر و مجروح شدن و دستگیری هفت هزار نفر حکایت میکند. اکنون خانواده ها به طغیان بلند شده اند و جامعه با گرامیداشت جانباختگان در پنجم دیماه پیامش بر تداوم اعتراضاتش بود. در این اعتراضات کارگران در جلوی صف قرار داشتند. نهادها، تشکلها و چهره های کارگری به مناسبت این روز بیانیه دادند و اعلام همبستگی کردند. بعلاوه اینکه یکی از خواستهای مهم کارگران، معلمان و بخش های مختلف جامعه امروز پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات است. از جمله یک محور مهم تجمع اعتراضی اخیر بازنشستگان و تحصن معلمان اعتراض به سرکوبگری ها و خواست آزادی دستگیر شدگان و زندانیان سیاسی و پایان دادن به امنیتی کردن مبارزاتشان بود. به این اعتبار این موضوع قابلیت این را دارد که اعتصابات و اعتراضات کارگری در سطحی سراسری حول آن شکل بگیرد.
موضوع دیگر مساله معیشت کارگران و کل جامعه است. همین الان بازنشستگان و معلمان پرچم اعتراض علیه لایحه بودجه جمهوری اسلامی که لایحه تعرضی بیشتر به زندگی و معیشت همه مردم است را به دست گرفته اند و فریاد اعتراضشان را بلند کرده اند. در همین راستا بر خواستهایی چون افزایش حقوقها به بالای خط فقر هشت میلیونی ، درمان رایگان، تحصیل رایگان برا ی همه کودکان، تامین مسکن و پایان دادن به دزدی ها و اختلاص ها تاکید کردند. و اینها همه محورهای مشترک مبارزاتی برای کارگران و برای بخش عظیمی از حقوق بگیران جامعه است و قابلیت بسیج وسیع اجتماعی و سراسری را دارد.
ما امروز بر اعتصابات رشته های سراسری کارگری تاکید داریم. . ببینید رشته هایی هستند که بخاطر خصلت کارشان سراسری اند. یعنی شرایط کاری و موضوع اعتراضاتشان سراسری است. کارگران در این بخش ها در فضای اعتراضی امروز میتوانند آغاز گر اعتصابات سراسری و گسترش دامنه ان به بخش های دیگر کارگری باشند و فوکوس اولیه ما نیز بر روی همین بخش هاست. مثل رانندگان کامیون، کارگران بخش خدمات از جمله پرستاران، کارگران برق، راه آهن و مترو، شرکت واحد، و یا معلمان. کارکنان این بخش ها خصلت کارشان سراسری است. همه شواهد حاکی از شکل گیری زنجیره ای از اعتصابات در این بخش هاست که میتواند مقدمه ای برای اعتراضات سراسری در سطح جامعه و رفتن بسوی اعتصابات عمومی باشد. طبعا مدیای اجتماعی و ارتباطات واقعی و عملی ای که طی تمام این سالها در میدان عملی مبارزه ایجاد شده است، بستر شکل دهی به این اعتصابات را فراهم تر کرده است. اعتصابات سراسری معلمان یک نمونه بارز انست. خلاصه کلام اینکه اعتصاب به عنوان ابزار قدرت کارگری همیشه مورد تاکید ما بوده است. اما پیشروی های جنبش کارگری آنهم در توازن قوای سیاسی امروز جامعه هم ممکن بودن و عملی بودن آنرا به ما نشان میدهد و هم بر جایگاه و مکان آن به عنوان یک حلقه مهم در تداوم خیزش آبان ماه تاکید میگذارد. به باور من قیام نهایی مردم با اتکا به اعتصابات سراسری و عمومی می تواند شکل بگیرد .