گفتگوی تلویزیون کانال جدید با حمید تقوایی
کیوان جاوید: همانطور که همه میدانند حکم های سنگینی علیه فعالین کارگری در اعتصاب هفت تپه و حامیان این اعتصاب صادر شده است. حکومت میخواست این پیام را به مردم بدهد که با شدت و با اشد مجازات به هر اعتصاب و اعتراضی برخورد خواهد کرد. اما رئیس قوه قضائیه یک روز بعد اعلام کرد این احکام سنگین است و تناسب ندارد و حتی در صفوف حکومت در مجلس اسلامی هم به سنگین بودن این احکام عکس العمل نشان داده اند. در همین رابطه میخواهیم نظر حمید تقوایی را بپرسیم.
حمید تقوایی این اولین بار نیست که حکومت چنین احکام سنگینی را برای فعالین جنبش کارگری صادر کرده است، ولی اولین بار است که بلافاصله از درون خود حکومت به سنگین بودن این احکام اعتراض میشود. نمایندگان مجلس و حتی رئیس قوه قضائیه به سنگین بودن این احکام اعتراض میکنند. دلیلش چیست؟
حمید تقوایی: علتش این است که جمهوری اسلامی موقعیت گذشته را کاملا از دست داده است. کارگران و توده مردم معترض این امکان را از حکومت گرفته اند که با چنین احکام شداد و غلاضی جامعه را مرعوب کند و پایش هم بایستد. حکومت دیگر قادر به ارعاب جامعه نیست، نه تنها قادر نیست بلکه هر حرکتی علیه کارگران، علیه زندانیان سیاسی و علیه فعالین جنبشهای اعتراضی انجام میدهد، فوری به عکس خودش تبدیل میشود و هراس حکومت هم از همین است. اینها به دست و پا افتاده اند چون میدانند چنین احکامی با اعتراضات وسیع مردم معترض، کارگران، جوانان، زنان و غیره روبرو خواهد شد. بلافاصله بعد از اعلام این احکام در مدیای اجتماعی موج گسترده اعتراض شکل گرفت و حکومتی ها را به دست و پا انداخت. اینها میدانند که هر حرکت سرکوبگرانه آنها میتواند به یک اعتراض عمومی، وسیع، رادیکال تبدیل شود و تیشه به ریشه جمهوری اسلامی بزند. بنظر من موقعیت امروز حکومت چیزی شبیه حکومت شاه در سال ٥٦ است. آن موقع هم شاه احکام شداد و غلاضی علیه هر کس که دستگیر میکرد اعلام میکرد ولی یک سال بیشتر طول نکشید که همه زندانیان سیاسی بقدرت اعتراضات مردم آزاد شدند و تمام آن تلاشهای حکومت شاه نقش بر آب شد. حکومت اسلامی هم بنظر من در یک چنین موقعیتی قرار گرفته است.
کیوان جاوید: ویژگی های اعتصاب و مبارزات کارگران هفت تپه، و بدنبال ان دستگیری و محاکمه فعالین این اعتصاب، چه بود و چه جایگاهی در جامعه داشت؟
حمید تقوایی: بنظر من اعتصاب هفت تپه یک نقطه عطفی بود در جنبش کارگری و کلا در جنبش اعتراضی برای سرنگونی حکومت و امروز این محاکمه هم دارد به یک نقطه عطف دیگری تبدیل میشود.
اعتصاب هفت تپه شکلی به خود گرفت که جامعه را با خودش همراه کرد. چه در سطح مشخص در خود هفت تپه و شوش وقتی که مردم به حمایت از کارگران هفت تپه به خیابان آمدند، وقتی خانواده های کارگری دخیل شدند و وقتی کل شهر بلند شد در دفاع از کارگران هفت تپه، و چه در سطح سراسری و اجتماعی وقتی اسماعیل بخشی شعار اداره شورایی را مطرح کرد و با استقبال کارگران، جنبش دانشجویی، با استقبال معلمان و بازنشستگان و بخش های مختلف اعتراضی در جامعه روبرو شد و اداره شورائی تبدیل به یک گفتمان عمومی شد.
اداره شورایی به این معنا که باید کارگران و کل مردم خودشان امور جامعه را در دست بگیرند و جامعه شورایی اداره بشود. این شعار و این خواست دیگر محدود به جنبش کارگری نماند، بلکه تبدیل به یک سمبلی، به یک خواستی، به یک آرمان و حرکتی شد که جنبه سراسری پیدا کرد و کل جامعه را با خودش همراه کرد. به این معنا هفت تپه به پرچم اعتراض رایکالی تبدیل شد نه فقط از طرف کارگران بلکه به نمانیدگی از توده مردم. از طرف آنهائی که امروز نود و نه درصدیها نامیده می شوند، مردمی که از حاکمیت یک مشت انگل و مفت خور سرمایه دار، آیت الله میلیاردر و اعوان و انصاررشان و غیره به تنگ آمده اند و میخواهند همه اینها را بزیر بکشند. هفت تپه نماد و سمبل این جنبش شد و به این معنا جنبش کارگری در راس جنبش سرنگونی قرار گرفت.
آنچه امروز بعد از محاکمه فعالین هفت تپه شاهدیم ادامه آن حرکتی است که ما در طی اعتصاب هفت تپه دیدیم. استیصال این حکومت، ترس و رعب شان از پیشروی این مبارزه و این به هم ریختگی صفوفشان هم در آن دوره بود و هم در این دوره. این را باید در امتداد آن اعتصاب قدرتمند و یک گام بلند به جلو از جانب جنبش کارگری در راس حرکت مردم برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی دانست.
کیوان جاوید: فعالین و رهبران اعتصاب هفت تپه چطور عمل کردند، چه کارهائی کردند که دیگر اعتصابات کارگری به آن کمتر پرداخته بودند؟ اگر ممکن است در مورد ویژگیهای اعتصاب هفت تپه بیشتر توضیح بدهید.
حمید تقوایی: اعتصاب و مبارزات کارگران هفت تپه چند خصوصیت اساسی داشت. یکی اینکه همانطور که اشاره کردم هفت تپه خانواده های کارگری و کل شهر را در حمایت از اعتصاب به حرکت در آورد، از یک اعتصاب در چهار چوب کارخانه یا مرکز تولیدی نیشکر فراتر رفت و تبدیل شد به یک حرکت اعتراضی، به یک مارش خیابانی در کل شهر. مدیریت کارخانه و مقامات و امام جمعه شهر را به چالش کشید، وسیعا رسانه ای شد و مقامات حکومتی را مجبور کرد در رابطه با هفت تپه صحبت کنند، کوتاه بیایند یا خط و نشان بکشند و به ضد و نقیض گوئی بیفتند چون حکومت میدانست هفت تپه از یک حمایت عمومی برخوردار شده است.
نکته دوم این بود که کارگران هفت تپه خیلی رادیکال و صریح از زبان نماینده شان اسماعیل بخشی مدیریت کارخانه و سیستم حکومتی و کلا دولت مافوق مردم را عملا به زیر سوال بردند. خواستار اداره شورایی شدند و این خواست را اینطور معنی کردند که ما آقا بالا سر نمیخواهیم. این را مستقیما و صریحا در سخنرانیها و شعارهایشان اعلام کردند. گفتند ما مدیری نمی خواهیم که از بالای سر برای ما تعیین کنند، ما دیگر نمی خواهیم زمام کارخانه را بدست بخش خصوصی یا دولتی یا هر کسی از بالا بدهیم، میخواهیم خودمان در دست بگیریم و خودمان اداره کنیم.
اداره شورایی در واقع زمینه و سابقه طولانی ای در جنبش کارگری و در جامعه دارد. انقلاب ٥٧ با شوراها آزادی را تعریف کرد، کل توده مردم و در راسشان کارگران خواهان اداره شورایی بودند، و جنبش شورایی به این معنا مهرخودش را در این جامعه بر جنبش کارگری و بر مبارزات توده ای برای تعیین تکلیف با آقا بالا سرها و حکومت بالای سر مردم کوبید. اعتصاب هفت تپه دوباره این شعار را مطرح کرد و روی میز گذاشت و تبدیل به یک گفتمان عمومی در جامعه کرد و این هم یک خصوصیت دیگر هفت تپه بود که آنرا تماما از دیگر برآمد های دیگر کارگری متمایز میکند.
کیوان جاوید: آیا این ویژگیهای اعتصاب در یک کارخانه و در یک شهر و تاثیرات سراسری آن تصادفی بود ؟
حمید تقوایی: به هیچ وجه تصادفی نبود. ببینید تمام این تحول بر بطن یک جنبشی شکل گرفت که از ٩٦ با شعار جمهوری اسلامی نمی خواهیم و با شعاری خطاب به تمام جناح های حکومتی که تمام است ماجرا بمیدان آمد. این جنبش گرچه بعد از چند ماه خیزش و برآمد اولیه اش فرو نشست ولی به هیچ وجه تمام نشد بلکه ادامه پیدا کرد، عمیقتر شد، رادیکالتر شد و بخصوص جنبش کارگری که خودش در خیزش اولیه ٩٦ نقش زیادی داشت، در عرصه های مختلفی مبارزه را ادمه داد. ما با اعتصاب های سراسری معلمان، بازنشستگان، کارگران راه آهن، رانندگان کامیون، و تظاهرات خیابانی کارگران هپکو، که اعتراضشان با التیماتوم اخیرشان به حکومت دوباره آغاز شده است و کارگران آذرآب هم با مارش خیابانی و سرود زیر بار ستم نمیکنیم زندگی به آنها پیوسته اند، با جلوه های مختلف و گسترده ای از مبارزات کارگران روبرو بودیم. هفت تپه و گروه ملی اهواز دو نقطه اوج این حرکت بودند.
بر این زمینه است که جنبش کارگری اداره شورایی را مطرح میکند. این صرفا یک شعار صنفی کارگری نیست بلکه شعاری است که آینده و افق روشن و نوید بخشی را جلوی جامعه میگذارد. به این معنا که اعلام میکند باید زیر قدرت مافوق مردم زد و امور را خود مردم در تشکلهای شورایی در دست بگیرند.
کیوان جاوید: ربط جنبش اعتراضی و اعتصابات هفت تپه و همانطور که شما اشاره کردید فولاد اهواز به جنبش سراسری و جنبش سرنگونی چیست؟ چه رابطه ای بین مبارزات کارگری و اعتراضات بخشهای مختلف مردم بر قرار است؟
حمید تقوایی: بنظر من جنبش کارگری نشان داده است که در راس جنبش سرنگونی طلبانه توده مردم قرار گرفته است. هفت تپه و کلا اعتصابات کارگری که علیه فقر است، علیه استثمار است علیه بیکاری، تورم و گرانی هست و امروز باید گفت علیه چپاول و فساد مقامات و سیستم قضایی حکومت هست خواست و حرف دل همه مردم را منعکس میکند.
یک جنبه مهم هفت تپه این است که کلا سیستم قضایی را به چالش کشید. نه فقط امروز با این دادگاهها بلکه در همان دوره اعتصاب اسماعیل بخشی از زندان و شکنجه افشاگری کرد و مقامات را به مناظره دعوت کرد و سپیده قلیان با حمایت از بخشی و خواست علنی شدن بیدادگاههای حکومتی این حرکت را ادامه داد. به این ترتیب جنبش کارگری پرچمدار کل مبارزه علیه سیستم قضایی شد. و این حرف دل همه مردم است، تمام کسانی که عزیزانشان را جمهوری اسلامی به قتل رسانده است، اعدام کرده است، ترور کرده است، تمام کسانی که عزیزانشان به زندان های طویل المدت به جرم های پوچ و تشکیل پرونده های امنیتی دچار شده اند، همه اینها نمایندگی خودشان را در اسماعیل بخشی و اعتصاب هفت تپه پیدا کردند. به این معنا جنبش کارگری مشخصا به پرچمدار مبارزه علیه دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی، که به آن سیستم قضایی اسلامی می گویند، تبدیل شد و این یک رکن مهم جنبش سرنگونی است. شعار اداره شورائی نیز همانطور که اشاره کردم کل این این حکومت را بچالش میکشد. به این اعتبار به نظر من هفت تپه حرف و خواست توده عظیم مردم علیه جمهوری اسلامی را مطرح میکند و در پیشاپیش جنبش توده ای برای سرنگونی حکومت قرار میگیرد.
کیوان جاوید: یادمان هست که بعد از پایان “دولت اصلاحات” خاتمی، احمدی نژاد را آورده بودند و ادعایشان هم این بود که آمده است بزند و دهه ٦٠ دیگری برقرار کند. در مورد رئیسی هم همین حرف را میزدند. یکی از اعضای هیات مرگ در دهه ٦٠ را آوردند که بزند و عقب بنشاند. چه شد به این حال و روز افتاده اند و در رابطه با همین احکام بقول معروف به روغن سوزی افتاده اند؟
حمید تقوایی: همانطور که گفتم دیگر آن موقعیت را ندارند. وضعیت اینها را میتوان با موقعیت تیمسار ازهاری در دوره انقلاب ٥٧ مقایسه کرد. او را آوردند که حکومت نظامی بپا کند و بزند و بکوبد. مردم در عرض یک هفته سکه یک پولش کردند و هیچ غلطی نتوانست بکند. حالا هم همینطور است. کسی که عضو کمیته مرگ بوده و یکی از خونخوار ترین مقامات حکومت است و دستش به خون هزاران نفر آلوده است را آورده اند که به اصطلاح خط و نشانی بکشند و بگویند قوه قضائیه با شدت و حدت عمل خواهد کرد و غیره. چنین احکامی هم دادند، احکام ١٨ سال و ١٤ سال و شلاق و غیره. ولی بسرعت معلوم شد آن دوره چنین غلط کردنهائی گذشته است و این احکام تبدیل شد به موضوع بحث و جدل در میان خود حکومتی ها و رئیسی هم تبدیل به مترسکی شد که خود حکومتی ها هم دارند اتوریته اش را زیر سوال میبرند. صفوفشان به هم ریخته است بخاطر اینکه قدرت جنبش کارگری و قدرت اعتراضات مردم آنقدر هست که آن تعادل قبلی را به نفع صف مردم بهم زده است.
یک نکته را هم اینجا اضافه کنم که یک ویژگی مهم این حرکت چه در دوره اعتصاب هفت تپه و چه در این محاکمات است. در دوره اعتصاب هفت تپه بعد از دستگیریها شاهد بودیم که مقامات حکومتی از رابطه هفت تپه و گروه ملی اهواز با کمونیست ها صحبت کردند و اسم حزب کمونیست کارگری را آوردند و گفتند این حزب گسترش اعتراضات است و علیه کمونیستها مستند سازی کردند. که بسرعت با شعار مستند، شکنجه دیگر اثر ندارد روبرو شدند و مستندشان هم تبدیل به یک مضحکه ای علیه خودشان شد.
امروز هم در جریان محاکمات رسانه های حکومتی اعلام کردند که متهمین هفت تپه با “گروهک کمونیست کارگری” رابطه داشته اند. وقتی کسی از یکسو به حزب کمونیست کارگری می گوید گروهک، و از سوی دیگر فعالین جنبش کارگری را به این حزب منسوب میکند تنها دارد خودش را مسخره می کند. این باعث بی آبروئی و بی اعتباری خودشان خواهد شد. نتیجه این نوع تبلیغات حکومتی علیه کمونیسم اعتبار و محبوبیت بیشتر حزب در جامعه است.
واقعیت اینست که هر وقت جنبش کارگری سر بلند میکند و در مقابل این حکومت می ایستد شبح کمونیسم و نقش کمونیسم و مشخصا در شرایط امروز، حزب کمونیست کارگری، حکومت را دچار عذاب میکند. ناگزیر است اعتراف کند کارگران معترض و محبوب در میان مردم با کمونیستها مرتبط اند. بنظر خودشان میخواهند به این ترتیب پرونده کارگران را سنگین کنند ولی این تلاشها به عکس خودش تبدیل می شود. این نشان میدهد که جنبش کمونیستی و مشخصا حزب کمونیست کارگری توانسته است کل این حکومت را چنان به چالش بکشد که حکومت ناگزیر است از زبان مقاماتش بیجا و با جا به هر بهانه ای کمونیست ها را محکوم کند. بنظرم به این معنا هفت تپه و پیشرویهای جنبش کارگری با خودش اعتبار و محبوبیت و نفوذ کمونیسم را اشاعه و گسترش میدهد.
کیوان جاوید: یک ویژگی دیگر هم این است که شخصیت های که بعنوان فعالین یا رهبران جنبش کارگری معروف بودند در حمایت از دستیگر شدگان هفت تپه پیام میدهند. از جمله پیامی که جدیدا جعفر عظیم زاده از زندان داده است. شما جایگاه شخصیت های جنبش کارگری و فعالیت هایشان را حتی از داخل زندان چطور ارزیابی میکنید؟
حمید تقوایی: این هم یک واقعیت خیلی جالب و شورانگیز در مورد جامعه ایران است که زندان و زندانی کردن فعالین به هیچ وجه مبارزه آنان را تمام نمی کند بلکه مبارزات آنان را به سطح دیگری میبرد. ما طی چندین سال گذشته بارها شاهد اعتراضات و صدور بیانیه های اعتراضی از درون زندانها بوده ایم. در همین مورد که شما اشاره کردید جعفر عظیم زاده قبل از اعلام این احکام طولانی، علیه این محاکمات کیفر خواست خیلی رادیکال و روشن و کوبنده ای از زندان صادر کرد که در مدیای اجتماعی پخش شد. بیانیه ای که حکومت را بخاطر بیدادگاه فعالین هفت تپه و کلا تعقیب و بازداشت و محاکمه پیشروان جنبش کارگری با زبان قاطع و کوبنده ای محکوم کرده بود.
جعفر عظیم زاده چند سال قبل در اول ماه مه علیه کل پرونده سازیهای امنیتی نیز دادخواستی از داخل زندان منتشر کرد که در جامعه تاثیرات زیادی داشت. او از همان موقع اعلام کرد که اینها که علیه فعالین جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اعتراضی پرونده سازی امنیتی میکنند در واقع امنیت مفت خوران سرمایه دار را پاسداری میکنند. با مبارزات حق طبانه کارگران امنیت آنها به خطر میافتد نه امنیت جامعه. و این یک حکم عمیق و رادیکال بود که از درون زندان از طرف جعفر عظیم زاده مطرح شد. حقیقتی که در مورد مضحکه محکمه فعالین هفت تپه نیز کاملا صدق میکند.
امروز چهره های جنبش کارگری مثل اسماعیل بخشی و جعفر عظیم زاده و بسیاری دیگر از فعالین و رهبران جنبش کارگری از چهرهای های محبوب در میان مردم هستند دقیقا به خاطر همین نوع اطلاعیه ها و بیانیه ها و همین نوع به چالش کشیدنهای کل حکومت از جانب رهبران جنبش کارگری به نمایندگی از کل طبقه کارگر و از جانب توده مردمی که میخواهند سر به تن این حکومت نباشد. این هم یک واقعیت شورانگیز و مهم در شرایط سیاسی ایران است.
کیوان جاوید: کل جنبشهای اعتراضی و در راس آنها جنبش کارگری چطور می توانند آن گام آخر برای تغیر بنیادی این اوضاع بجلو بردارند و ضربه نهائی را بزنند؟
حمید تقوایی: بنظر من حضور جنبش کارگری درسیاست و در عرصه جنبش سرنگونی در نهایت بوسیله حزب طبقاتی طبقه کارگر نمایندگی می شود. تحزب و جایگاه و نقش حزب برای به چالش کشیدن حکومت و برای اینکه در واقع پرچـم طبقه کارگر برای رهائی کل جامعه را بلند کند مطلقا حیاتی است. طبقه کارگر به حزب خودش احتیاج دارد برای اینکه بتواند جامعه را از شر حکومت سرمایه داری، حالا به شکل اسلامی یا هر شکل دیگری، آزاد کند. جامعه ایران با یکی از خونخوار ترین، وحشی ترین حکومت های سرمایه داری که دنیا به خودش دیده است روبرو است. و این حکومت می تواند و باید آخرین حکومت سرمایه داری در ایران هم باشد. پرچم این حرکت، پرچم انقلابی که علیه کل این وضعیت، وعلیه کل این نظام موجود شکل میگیرد در دست طبقه کارگر و در دست حزب طبقاتی طبقه کارگر است که امروز ما آنرا در هیات حزب کمونیست کارگری ایران می بینیم.
این به اصطلاح منسوب کردنهای اعتراضات کارگری به حزب کمونیست کارگری تصادفی نیست بلکه بیانگر حقیقتی است که زمینه های سیاسی و عینی در جامعه دارد. این بخاطر این نیست که جمهوری اسلامی فقط دارد پرونده سازی میکند. قبلا هم این نوع پرونده سازیها وجود داشت اما آنها را به منافقین و یا به هر نیروی دیگر مربوط میکردند. اما حکومت امروز خودش را ناگزیر می بیند کمونیست ها و مشخصا کمونیسم کارگری را هدف تبلیغات خودش قرار بدهد. این یک واقعیت را نشان میدهد؛ این واقعیت که طبقه کارگر با قدرت در سیاست حضور دارد، در جنبش سرنگونی حضور دارد و حزب ما این را نمایندگی میکند.
من فکر میکنم انقلابی که در ایران شکل می گیرد یک انقلاب جامع و عمیق و ریشه ای سوسیالیستی است نه تنها علیه حکومت اسلامی سرمایه بلکه علیه هر نوع دولت و نظام طبقاتی مافوق مردم. شعار اداره شورایی این حقیقت را به روشنی بیان میکند.
با تشکر از طه حسینی برای پیاده کردن متن این مصاحبه.