به مناست روز جهانی کارگر نهادها و تشکلهای مختلف کارگری و دیگر نهادهای اجتماعی با قطعنامه هایشان کیفرخواست خود را علیه فقرو گرانی، علیه تبعیض و نابرابری، علیه سرکوبگریها و بساط دزدسالار سرمایه داری حاکم اعلام کردند. فشرده ای از خواستهای اعلام شده در این قطعنامه ها عبارتند از:
لغو مجازات اعدام و ممنوعیت شکنجه، آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی، آزادی های سیاسی پایه ای چون؛ حق تشکل، تجمع، اعتصاب و آزادی احزاب و مطبوعات، برابری زن و مرد در تمام شئون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و لغو حجاب اجباری و هرگونه تبعیضی علیه زنان، توقف تمام خشونت های جسمی، روحی، کلامی علیه زنان و جرم تلقی کردن آن، تامین زندگی ای پر از رفاه و شادی برای کودکان، ممنوعیت ازدواج کودکان، پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات، افزایش حقوق ها به بالای خط فقر هفت میلیونی، درمان رایگان برای همه، تحصیل رایگان برای تمام کودکان، به رسمیت شناختن حقوق شهروندی افغانستانی، ایمن سازی محیط های کار و پایان دادن به چنین ابعادی از جنایت در محیط های کار و حق برگزاری آزاد مراسم هشت مارس(روز جهانی زن) و روز جهانی کارگر و تعطیلی رسمی اول ماه مه …
بدین ترتیب قطعنامه های اول ماه مه مهر روز جهانی کارگر، روز اعتراض علیه سرمایه داری را برخود داشت و کل بساط بردگی حاکم را به چالش میکشید. با این قطعنامه ها کارگران بطور واقعی پرچم خواستهای کل جامعه را بدست گرفتند و به عنوان صاحبان جامعه قد علم کردند. قطعنامه های اول مه اگر چه واحد نبودند و بعضا امضاهای جمعی داشتند و بعضا تشکلها با اسم و نشان خود منتشر کرده بودند اما خواستهای واحدی که بر شمرده شد همه آنها را به هم پیوند میداد و بعضا مکمل یکدیگر بودند. اولین نکته مورد تاکید اینست که خواستهای اعلام شده دراین قطعنامه ها محدود به روز مشخص روزجهانی کارگر نبودند و نیستند، بلکه این خواستها بطور واقعی محورهای اصلی پلاتفرم مبارزات کارگران، معلمان، بازنشستگان و کل جامعه است و رویکردی به آینده دارد. اینها خواستهای متحد کننده صف آزادیخواهی و برابری هستند. باید حول این خواستها گردآمد و تشکل ایجاد کرد. حول این خواستها جمع شد و کارزارهایی قدرتمند مبارزاتی به راه انداخت و بر محور آنها بسوی اعتراضات و اعتصابات سراسری خیز برداشت. از جمله این خواستها بیش از بیش خود را در شعارها، بیانیه ها و تداوم مبارزات کل جامعه علیه وضعیت جهنمی موجود متبلور سازد. رئوس مشترک قطعنامه های اول مه و نمونه های برجسته آن کدامند؟
اعتراضی به فقر، گرانی و تبعیض
حداقل مزد هفت میلیون
یک محور مشترک قطعنامه های روز جهانی کارگر اعتراض به فقر، گرانی، تبعیض، اختلاس ها و اختلاف طبقاتی فاحش در جامعه است. خواستهایی که نمود بارز این اعتراض هستند عبارتند از: افزایش سطح حقوقها به هفت میلیون تومان، بیمه بیکاری برای همه کارگران بیکار زن و مرد در همین سطح، افزایش حقوق مستمری بازنشستگان به هفت میلیون ، درمان رایگان برای همه، تحصیل رایگان برای تمام کودکان، ایجاد تسهیلات لازم برای تامین مسکن، پرداخت فوری حقوقهای پرداخت نشده و پرداخت خسارت دیرکرد، پایان دادن به اخراجها و قراردادهای برده وار موقت کاری، اسکان فوری سیل زدگان و تامین نیازهای فوری آنها و پایان دادن به اختلاس ها و دزدی ها و حقوقی های نجومی و…
این ها همه خواستهای جنبشی است اجتماعی که صف آنرا کارگران، معلمان، بازنشستگان، پرستاران و بخش عظیمی از حقوق بگیران جامعه تشکیل میدهند و خود را در قطعنامه های اول ماه مه انعکاس داده است. این جنبشی است که در چند ساله اخیر با قدرت به جلو آمده و این خواستها همواره از جمله بندهای مهم بیانیه ها و قطعنامه های اعتراضی در جامعه بوده و خود را بصورت شعارهای اعتراضی کوبنده در کف خیابان بیان کرده است. این جنبشی است آزادیخواهانه و برابری طلبانه که با اعلام این خواستها کل بساط بربریت و چپاول سرمایه داری حاکم را به چالش کشیده است. نمونه هایش فریاد شعارهایی چون “منطق سرمایه داری، استثمار است و بیکاری”، اختلاسهای نجومی، فلاکت عمومی” در اول مه امسال در مقابل مجلس اسلامی است. خصوصا امروز که گرانی بیداد میکند و خبرها از صعود بیشتر و سرسام آور قیمت ها حکایت میکنند، طرح فعالانه این خواستها بعنوان یک پاسخ فوری از سوی همه جامعه موضوعیت بیشتری پیدا میکند. برای مثال طی هفته های اخیر بسیاری از کالاهای اساسی زندگی از جمله نان گرانتر شده اند. این گرانی ها و بحث جنجالی گرانتر شدن بنزین، موضوع جدیدی نیستند و در ادامه طرحهای چپاولگرانه ای چون “طرح هدفمند کردن یارانه ها” و خانه خرابی بیشتر مردم قرار دارد. یک بهانه شان برای این گرانیها تحریمهاست. اما جامعه قبول نکرده و بارها و بارها در اعتراضاتشان با شعارهایی چون “دروغ میگن امریکاست، دشمن ما همین جاست” پاسخشان را داده اند.
مردم در اعتراضاتشان کل توحش سرمایه داری دزدسالار حاکم را به چالش کشیده و خواستار پایان دادن به بساط جهنمی جمهوری اسلامی هستند. در بستر چنین شرایطی است که در برابر گرانی ها مردم متعرضانه ایستاده اند و گفتمانهایی نظیر اینکه گرانیها را قبول نمی کنیم، اگر بنزین گران شود ماشین ها را میخوابانیم و راهکار واقعی اعتصابات سراسری و به میدان آمدن خود ما مردم و اداره شورایی است، داغتر شده است و شاهد فشرده تر شدن صف بندیهای اعتراضی مردم هستیم. برگزاری مراسم رزمنده و با شکوه روز جهانی کارگر در مقابل مجلس اسلامی و روز بعدش دوازدهم اردیبهشت بازتابی از این شرایط است. در هراس از چنین تلاطمی در سطح جامعه است که مقامات حکومتی مرتبا به یکدیگر هشدار میدهند و با بالا گرفتن بحث بر سر گرانی دارند از اینکه جامعه آماده گرانی بنزین و افزایش قیمت ها نیست، به یکدیگر نهیب میزنند و به جان هم افتاده اند. این اوضاع و احوال بیش از بیش بر جلو آمدن با خواستهای تعرضی ای چون افزایش فوری حداقل دستمزد ها به هفت میلیون و در کنار آن جلو آوردن بیشتر خواستهایی چون درمان رایگان برای همه، تحصیل رایگان برای همه کودکان، تسهیلات لازم برای تامین مسکن و دیگر خواستهایی که شمرده شد و از جمله پاسخگویی فوری به خواستهای سیلزدگان که همگی از بندهای مهم قطعنامه های روز جهانی کارگرند، تاکید میگذارد.
راه انداختن طومارهای اعتراضی مشترک بر سر تمامی این خواستها از سوی نهادهای مختلف کارگری و مردمی که متحدانه مراسم اول مه امسال را خلق کردند، تدارک برپایی اجتماعات سراسری بر محور خواستهای اعلام شده در قطعنامه های اول ماه مه و جلو آوردن قدرتمند تر اعتصابات سراسری و اداره شورایی بعنوان راه کار جامعه از جمله گامهایی عملی در این راستا و پیشبرد مبارزه ای متحدانه برای رهایی از جهنم جمهوری اسلامی ست.
قطعنامه های اول مه با خواستهایی در تقابل با بساط سرکوب
لغو مجازات اعدام و شلاق، پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات و لغو کلیه احکام صادره علیه فعالین کارگری، معلمان و دیگر جنبشهای آزادیخواه و برابری طلب و آزادی بی قید و شرط همه کارگران زندانی، معلمان دربند و تمامی زندانیان سیاسی در کنار خواست آزادی بی قید و شرط ایجاد تشکلهای مستقل، اعتصاب، اعتراض، راهپیمائی، تجمع، اندیشه و بیان و آزادی احزاب و مطبوعات از دیگر رئوس مشترک قطعنامه های اول ماه مه است که بر جامعه ای آزاد و انسانی تاکید دارند.
برگزاری اول ماه مه علیرغم همه سرکوبگری های حکومت و تجمعات سراسری معلمان در روز بعدش با تاکید بر اینکه گرامیداشت روز جهانی کارگر و برپایی تجمعات اعتراضی حق مسلم ماست، گامی عملی در جهت تحقق همین خواستهاست. از جمله زیر فشار تجمعات هر روزه کارگران، معلمان و بخش های مختلف جامعه است که حسین ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور در همایش معاونین سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداریهای سراسر کشور ناگزیر میشود از اینکه تجمعات مردم برای مطالبات خود امنیتی به حساب نمیآید، سخن گوید. به عبارت روشنتر علیرغم محرومیت از حق تجمع و حق اعتصاب، کارگران و مردم معترض هر روز بر سر خواستهای اعتراضی شان دست به تجمع و اعتصاب زده و نه تنها این، بلکه اعتراضاتشان را به خیابان کشانده و در وسط خیابانهای شهر مارش میروند. و یا کارگران و بخش های معترض جامعه تا همین امروز در جدالی جانانه توانسته اند علیرغم محرومیت از حق تشکل تشکلهای خود را ایجاد کنند و در گروههای هزاران نفره در مدیای اجتماعی سازمان پیدا کنند. اینها همه گامهای مهمی در راستای متحق کردن خواستهای اعلام شده در قطعنامه های اول ماه مه و به لرزه درآردن هر روز بیشتر ارکان پایه ای حکومت اسلامی بوده است.
حق تجمع، حق اعتصاب، آزادی بیان و عقیده همه خواستهایی هستند که هر ساله کارگران در قطعنامه هایشان بر آنها تاکید دارند. نکته جدید در قطعنامه های امسال روز جهانی کارگر تاکید بر آزادی احزاب و مطبوعات است. تاکید بر لغو مجازات اعدام و ممنوعیت شکنجه است. به این ترتیب امروز جامعه عریان تر و صریحتر در مقابل سرکوبگریهای حکومت ایستاده و از آزادی های وسیع سیاسی سخن میگوید و این خود حاصل پیشروی های جنبش کارگری در چند ساله اخیر و عروج چپ و کمونیسم در سطح جنبش های اعتراضی در جامعه است. مثالهای بارزش اتفاقاتی است که در نیشکر هفت تپه و گروه ملی فولاد اهواز روی داد و در قد برافراشتن رهبر محبوبی چون اسماعیل بخشی شاهدش بودیم که با گفتمان های آزادیخواهانه و برابری طلبانه و با جلو آوردن گفتمان اداره شورایی به جلو آمد و جامعه او را در آغوش کشید. در تقابل با این اتفاقات شورانگیز جمهوری اسلامی زبونانه با مستند سازی مفتضحانه اش تحت عنوان عضویت اسماعیل بخشی در حزب کمونیست کارگری و یا کمونیست بودن سپیده قلیان دست به پرونده سازیهای کذایی زد. آنها را بازداشت و زندانی کرد. اما جامعه صدای اعتراضش بلند شد و نمودش را در شعارهای اعتراضی ای چون “مستند، شکنجه، دیگر اثر ندارد”، “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” در اعتراضات معلمان و بازنشستگان دیدیم.
در ادامه این تحولات سیاسی مهم است که کارگر با اعلام اینکه عضویت در حزب جرم نیست، جلو آمده است و کارزار علیه امنیتی کردن مبارزات که رهبرانی چون جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی مبتکرش بودند به گفتمان وسیع مردم تبدیل شده است. و اینها همه به موضوعات مورد تاکید بندهای قطعنامه های اول مه امسال تبدیل شده اند. اکنون نیز در جریان دستگیری های روز جهانی کارگر چهره شناخته شده ای چون ناهید خداجو صدای اعتراضش را به تعیین وثیقه برای آزادی از زندان بلند شده و کارزار علیه وثیقه و با گفتمان آزادی بدون قیدو شرط زندانی سیاسی در حال شکل گیری است.
بدین ترتیب تاکید بر آزادی احزاب، تاکید بر آزادی مطبوعات، تاکید بر پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات، تاکید بر پایان دادن به شکنجه و اعدام، همه و همه گامهای بزرگی برای آزادی و برابری و یک پیشروی بزرگ برای کارگرن و کل جامعه است. قدم تکمیل کننده این پیشروی ها تحزب یابی کارگری و مردم معترض است، پیوستن به حزب کمونیست کارگری است، پیوستن به کارزار علیه امنیتی کردن با خواست مشخص لغو تمامی احکام امنیتی صادر شده برای کارگران، معلمان و فعالین اجتماعی است، دفاع از کیفرخواست اسماعیل بخشی علیه زندان و شکنجه و پیوستن وسیع به جنبش علیه اعدام و پایان دادن به این جنایت و توحش است. با چنین گفتمان هایی صف آزادیخواهی و برابری طلبی میتواند قدرتمند تر به میدان آید و جامعه ای انسانی و بدور از استثمار، یک جامعه سوسیالیستی را در چشم انداز جامعه قرار دهد.
انترناسیونال ۸۱۵
شهلا دانشنفر