یکی از خوانندگان نشریه بنام مهرزاد از اصفهان نامه زیر را برای نشریه ارسال کرده اند و سئوالاتی را طرح کرده اند و تقاضا کرده اند که حمید تقوایی پاسخ سئولاتشان را بدهند. در اینجا متن نامه، سئوالات و پاسخ آنها را ملاحظه میکنید.
سلام
من حدود یک سال است یعنی بعد از اعتراضات دی ماه ٩۶ با حزب آشنا شده ام. بیشتر در فعالیت های عمومی از جمله محیط زیست، علیه حجاب، علیه کار کودکان، حتی در فعالیتهای اجتماعی دور بر خودم مثلا مشکلات کوچه و محله و … فعالیت کرده ام. در دیماه فعال شرکت کردم. من خودم را آزادی خواه و برابری طلب میدانستم ولی هرگز کمونیست نه. حتی از چپ و کمونیست متنفر بودم، چون کاری که من میکنم به آنها مربوط نبود، آنها به مشکلات جامعه تحت این عنوان که سوسیالیستی نیست، کارگری نیست برایشان مهم نبود و نیست. بارها از من خواسته اند عضو سازمانهایشان شوم و دست از این نوع فعالیت ها بردارم و همین مرا دورتر و دورتر از “چپ” کرده است. اما امروز بعد از یک سال آشنائی با حزب از طریق یکی از رفقای حزب میفهمم که این فعالیت های من عینا کمونسیتی هستند، اصلا نمی تواند چیزی دیگری بغیر از فعالیتهای آزادی خواهانه و برابری طلبانه باشد. از نوع من در جامعه خیلی زیاد هستند. هنوز حزب را به آن شیوه که باید بشناسند، نمی شناسند. فکر میکنند این حزب همنوع “چپ” و جریانات چپ است. توضیحاتی که من را به حزب نزدیک کرده است، در عمل حزب، و در صحبتهای شخصیت های حزب از جمله حمید تقوایی دیده ام.
لطفا نکات زیر را در نشریه اتان توضیح دهید تا آدمهای مثل من بیشتر به حزب وصل شوند. لطفا سئوالاتم را به حمید تقوایی بدهید جواب دهد.
مهرزاد از اصفهان
مهرزاد: چرا مشکلاتی که برای محیط زیست، جنگلها، دریاها، کوهها و زمینها و همچنین بی توجهێ به حیوانات و حتی کشتار سگ و .. هست، به یک حزب کمونیستی مربوط است؟ فعالین چنین حرکت های چرا باید به حزب کمونیست کارگری وصل شوند؟ چرا کسانی که این نوع مشکلات عذابشان می دهد و برای رفعش میکوشند، میتوانند در چهار چوب حزب شما به همین فعالیت ها را ادامه دهند؟
حمید تقوائی: مبارزه علیه تخریب محیط زیست، مساله حیاتی ای که زندگی مردم و بقای کره ارض را در معرض نابودی قرار داده است، فی النفسه و در خود یک امر حزب ما است. همانطور که مبارزه علیه تبعیضات و نابرابری ها و بیحقوقی ها در تمامی عرصه ها یک امر درخود حزب ما است. ما از کمونیسم و مارکسیسم به ضرورت مبارزه دردفاع از زندگی، دفاع ازحیات انسانها و حیوانات و کره ارض، و مبارزه علیه نابرابری ها و بیحقوقی ها نرسیده ایم، بلکه برعکس در مبارزه با نابرابری ها و بیحقوقی ها و پایمال شدن زندگی به ضرورت و مطلوبیت مارکسیسم و کمونیسم پی برده ایم. در عصر ما علت همه مسائل و مصائب گریبانگیر مردم از جمله تخریب محیط زیست نظام سرمایه داری است و برای رهائی جامعه از نظامی که حیات بشریت و کره ارض را در معرض نابودی قرار داده است باید کمونیست بود. ما یک حزب کمونیست و از نظر عقیدتی مارکسیست هستیم اما عضویت در حزب هیچ پیش شرط ایدئولوژیک و تئوریکی ندارد. حزب ما حزب همه کسانی است که به نابرابری و فقر و بیحقوقی اعتراض دارند. هرکس برای یک خواست و هدف انسانی و برحق و علیه هر گوشه ای از مصائب و مسائل موجود، از تخریب محیط زیست تا فقر و بی تامینی اقتصادی و از بیحقوقی زن تا اعدام و سرکوب، مبارزه میکند به حزب ما خوش آمده است. از نظر ما مبارزه در این عرصه ها از مبارزه علیه نظام سرمایه داری که مسبب همه این مصائب است جدا نیست.
مهرزاد: در مورد مسئله زن هم همینطور، چند روز پیش نوار سخنرانی اخلاقیات کمونیستی حمید تقوایی را گوش دادم” توصیه میکنم همه گوش کنند” که خیلی چیزها را روشن میکند. اما آیا از نظر شما زن فرقی نمیکند جزو کدام طبقه اجتماعی باشد وقتی بر علیه ستمی که به آن روا می شود اعتراض دارد؟ آیا ستم به زن در خود برای حزب مهم است؟
حمید تقوائی: فکر کنم پاسخ به سئوال قبلی موضوع را روشن کرده باشد. مبارزه علیه ستم بر زن و ستم بر هر بخش جامعه یک امر در خود حزب ما است. مبارزه برای رهائی زن بخصوص در جامعه امروز ایران که شدید ترین و ضد انسانی ترین تبعیضات و بیحقوقی ها نسبت به زنان اعمال میشود جایگاه برجسته ای در مبارزه علیه جمهوری اسلامی و برای رهائی کل جامعه پیدا میکند. به همین دلیل مبارزه علیه آپارتاید جنسی، علیه حجاب اسلامی، و علیه کلیه قوانین و فرهنگ و اخلاقیات و تابوها و مقدسات زن ستیز که بوسیله حکومت اسلامی به جامعه تحمیل شده است یک امر همیشگی حزب ما بوده است.
مهرزاد: آیا یک حزب کمونیست کارگری یعنی حزب آحاد کارگر؟ اگر نه چطور؟ چرا حزب کمونیست کارگری؟ چرا حزب کمونیست مثلا انسانی، نه؟
حمید تقوائی: صفت کارگری نشاندهنده اهداف و سیاستهای حزب ما است و نه ترکیب اعضای آن. ما حزب طبقه کارگر و آلترناتیو طبقاتی کارگران در برابر جامعه سرمایه داری، یعنی سوسیالیسم، هستیم. طبعا کارگران بیش از دیگران به چنین حزبی جذب میشوند ولی کارگر بودن پیش شرط عضویت در حزب نیست.
در مورد اسم حزب به نظر من عنوان کمونیسم کارگری نماینده انسانگرائی کمونیسم ما هم هست. چرا که اولا از نظر ما اساس سوسیالیسم انسان است و انسانیت و انسانگرائی در عصر ما تنها میتواند سوسیالیستی باشد. ثانیا ما معتقدیم که رهائی انسان در گرو پیشروی و پیروزی مبارزه طبقه کارگر علیه نظام ضد انسانی سرمایه داری است. طبقه کارگر بخاطر موقعیت عینی اش در جامعه سرمایه داری و بمنظور آزادی خودش از یوغ سرمایه ناگزیرست و این توان را دارد که کل جامعه را آزاد کند. ازینرو اسم کمونیسم کارگری هم ماهیت طبقاتی حزب ما و هم مضمون و خصلت عمقیا انسانی آنرا نمایندگی میکند. ( برای بحث تفصیلی تر در این مورد خواننده را به مقاله “سوسیالیسم عین انسانیت” است رجوع میدهم.)
مهرزاد: تعریف حزب از حکومت کارگری چیست، آیا حکومت آحاد کارگران است؟ اگر آری، آنطور که بعضی از نیروهای “چپ” میگویند، چه ربطی به برابری انسانها از نظر اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دارد؟ وقتی که در جامعه ای هنوز کارگر هست یعنی سرمایه دار هم هست، و یعنی استثمار هم هست. پس آن حکومت آحادش کارگر باشد یا نباشد باید جامعه را به صورتی سازمان دهد که منافع طبقاتی طبقه ای را حفظ کند که وسایل تولید در دستش است. پس آن اسم بزرگ حکومت کارگری صرفا یک اسم است؟ امیدوارم شما جوابی دیگری برای نوع حکومت مورد نظرتان داشته باشید؟
حمید تقوائی: ما برای برقراری حکومت کارگری مبارزه میکنیم ولی از نظر ما حکومت کارگری به معنی حکومت صرفا کارگران نیست، بلکه حکومتی است که اهداف و برنامه و سیاستهای طبقاتی کارگران، یعنی سوسیالیسم، را پیاده میکند. از نظر ساختار حکومت کارگری مبتنی بر شوراهای همه مردم است. یعنی همه شهروندان از طریق شوراهای محل کار و زندگی در همه تصمیگیریها، در وضع قوانین و در اجرای قوانین، مستقیما دخالت میکنند. این شکل حکومتی در عین حال بهترین تضمین اجرای سیاستهای سوسیالیستی هم هست چون اکثریت قریب به اتفاق جامعه در نفی بردگی مزدی و اداره اشتراکی تولید ذینفع هستند. بنابرین تناقضی که در تلقی از حکومت کارگری بعنوان حکومت آحاد کارگر وجود دارد (و فکر میکنم مورد نظر شما در سئوال بود)، یعنی حکومت کارگران در جامعه ای که سرمایه دار و نتیجتا کارگر نباید در آن جائی داشته باشد، منتفی میشود. در نظام سوسیالیستی تقسمیبندی جامعه به طبقات و موقعیت طبقاتی افراد نفی میشود و از این نقطه نظر نیز حکومت کارگری تنها میتواند حکومت همه شهروندان باشد و نه آحاد یک طبقه معین.*
انترناسیونال ۸۱۳