هفته ای که گذشت هفته اوج اعتصابات و اعتراضات کارگران در ابعاد سراسری و محلی بود. اعتصاب وتحصن گسترده معلمان در بیش از صد شهر، اعتصاب سراسری کارگران راه آهن، اعتراضات بازنشستگان فولاد خوزستان و فولاد اصفهان، تجمع کارگران شرکت واحد علیه دستمزدهای زیر خط فقر و با خواست هفت میلیون حداقل دستمزد، و راهپیمائی بازنشستگان فولاد مبارکه در خیابانهای اصفهان در زمانی که این یادداشت را مینویسم، نمونه هائی از تپش و تحرک جنبش کارگری در شرایط حاضر است. این اعتصابات و اعتراضات علیه شرایط غیر قابل تحمل معیشتی، دستمزدهای چند مرتبه زیر خط فقر و علیه فساد و دزدی و چپاول مسئولین و مقامات صورت میگیرد. جنبش کارگری همیشه در عرصه مبارزه علیه فقر و بی تامینی و علیه “حقوقهای نجومی فلاکت عمومی” پیشگام بوده است. خیزش دیماه سال گذشته اساسا بر دوش جنبش کارگری شکل گرفت و در یک مقیاس توده ای جمهوری اسلامی را به لرزه انداخت. اکنون مبارزات کارگران هم از نظر شکل و هم در محتوی در سطح تعرضی تر و رادیکال تر و صریح و شفاف تری پرچم این مبارزه را برافراشته است. جنبش کارگری از نظر شکل سراسری تر و متحد تر میشود و در محتوی عمیق تر و ریشه ای تر.
یکی از بنرهای معلمان اعتصابی اعلام میکند “ما خواهان لغو اختلافات طبقاتی هستیم” و این دست بردن به ریشه همه مسائل نه تنها کارگران، بلکه زنان و جوانان و کل جامعه است. لغو اختلافات طبقاتی یعنی ریشه کن کردن فقر و بی تامینی اقتصادی، یعنی ختم دزدیها و چپاولگریهای نجومی، یعنی از بین بردن دره عمیق بین فقر نود و نه درصدیها و ثروت یک درصدیها، یعنی لغو کلیه تبعیضات و نابرابری های حقوقی و سیاسی و اجتماعی که علیه زنان و علیه مردم منسوب به مذاهب و ملیتهای دیگر اعمال میشود. لغو اختلافات طبقاتی یعنی لغو بردگی مزدی و سازمان دادن اقتصاد جامعه در خدمت رفاه همه مردم. برای رسیدن به این هدف باید از کل طبقه سرمایه دار در ایران خلع ید کرد و اولین گام در این راه بزیر کشیدن جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی وحشی ترین و هارترین حکومت سرمایه در ایران است، میتواند و باید آخرین آن نیز باشد.
حمید تقوایی