جدید ترین

کاظم نیکخواه: هفت تپه و صحنه سیاسی ایران

روزهای جالبی است. روزهای تاریخی و هیجان انگیزی است. این روزها در ایران همه “متخصص” جنبش کارگری شده اند. ولوله ای حول و حوش جنبش کارگری براه افتاده است. این جنب و جوش فقط در میان رگه های چپ نیست، بلکه همه جریانات و رسانه ها و احزاب از هر رنگ و گرایشی توجه شان به کارگر را برجسته میکنند. حتی جریانی مثل حزب مشروطه در ضرورت اعتصاب کارگری و اعتصاب عمومی بیانیه صادر میکند. رضا پهلوی به بازداشت ظالمانه کارگران توسط “فرقه تبهکار” اعتراض میکند، سایت کلمه از میرحسین موسوی در دفاع از کارگران نقل قول می آورد. امام جمعه ها کارگر دوست شده اند. آمد نیوز به منبع اخبار کارگری تبدیل شده است.  بی بی سی و رادیو فردا و صدای آمریکا “تحلیلگران کارگری” شان را جلو میکشند تا در مورد ادامه اعتصاب “هفت تپه” راهکار بدهند. انجمن طلبه های قم در دفاع از آزادی اسماعیل بخشی و کارگران نیشکر هفت تپه کارزار راه می اندازد. خواننده های رپ در رسای هفت تپه سرود و آواز میخوانند.  و…

نمونه ها بسیار زیاد و وسیع است. واقعا میشود ساعتها نمونه و فاکت ردیف کرد. اینکه مضمون بحثها و تبلیغات و جدلها در چپ و راست بر سر مسائل کارگری چیست و چه کیفیتی دارد اینجا مورد بحث من نیست. شاید کلا این جنبه اصلا اهمیت زیادی هم نداشته باشد. آنچه مهم و جالب و قابل توجه است بنظر من علت وجودی و نفس وجود همین فضا و گفتمان و ولوله و بحث و جدلهایی است که بیش از هر چیز دارد از یک واقعیت بسیار عظیم و مهم و شورانگیز خبر میدهد. و آن جلو آمدن غیر قابل انکار طبقه کارگر و چپ در صحنه سیاسی جامعه است. این آن واقعیت شورانگیزی است که ما سالهاست آنرا پیش بینی کرده ایم. در آرزوی آن بوده ایم. برای آن نقشه و برنامه تعریف کرده ایم.  یک سال پیش از عروج آن خبر دادیم. و امروز همه کس دارد بوضوح میگوید جلوی چشم ما ظاهر شده است.

کاری که این روزها اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و اسماعیل بخشی کردند را نه جمهوری اسلامی نه هیچ کس دیگری نمیتواند با هیچ ترفندی پس بگیرد یا به عقب برگرداند. اعتصاب نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز میتواند امروز و فردا پایان یابد یا ادامه پیدا کند. اسماعیل بخشی و دیگر رهبران کارگری را ممکن است برای مدتی ساکت کنند. اما گفتمان؛ شورا، حق تشکل، اعتصاب عمومی، برابری طلبی اجتماعی، جایگاه حیاتی کارگر، انسان دوستی، اعتراض به مفتخوری بالایی ها و سرمایه داران، و همه اینها این روزها آنچنان با نیشکر هفت تپه و اسماعیل بخشی گره خورد و تنیده شد که دیگر آنها را نمیشود از هم جدا کرد. این یک واقعیت انکارناپذیر و یک تحول تاریخی است.

بدون تردید امروز در اتاقهای فکر دولتها و احزاب بزرگ مدافع سرمایه، بحثها اینست که این غول عظیم کارگر و چپ را که با گامهای سنگینی به حرکت در آمده است چگونه میشود مهار و کنترل کرد و مسیرش را عوض نمود. ما چپها و کارگران نیز باید به چگونگی برداشتن گامهای بعدی فکر کنیم. به این پاسخ دهیم که این موجود زیبایی که با گامهای استوار خویش بسیار جلو آمده است چگونه باید گامهای بعدی را بردارد و به پیش رود. جنبش کارگری با چه مضمون و مسیری میتواند پیش رود و سراسری عمل کند؟ جنبش شورایی چگونه میتواند پیشتر برود؟ برابری طلبی سوسیالیستی چگونه میتواند متعین تر و همه گیرتر شود؟ اعتصاب عمومی چگونه میتواند بطور واقعی عمومی شود؟ تشکل کارگری چگونه میتواند سراسری شود؟ و امثال اینها.  هرچه در این زمینه روشن تر باشیم این جنبش نیز سنجیده تر عمل خواهد کرد و به پیش خواهد رفت. اما هر جور شده به پیش خواهد رفت. این واقعیت زیبای صحنه سیاسی در ایران امروز است که باید آنرا دید و با آمادگی به پیشواز آن رفت.*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *