جدید ترین
mostafa saber

مصطفی صابر

mosaber.mosaber@gmail.com

درباره منشور روحانی!

mostafa saber
مصطفی صابر:
شما “حق حیات” دارید مگر آنکه دادگاه خلاف آن رای دهد و البته دولت هم شما را دار بزند! شما “حق انتخاب پوشش” دارید بشرط اینکه با موازین “اسلامی و ایرانی” مطابق باشد! شما آزادی بیان به هر شکل و شیوه که دلتان میخواهد دارید بشرط اینکه مطابق “قانون” جمهوری اسلامی باشد! …
این فکاهیات را بابت مزاح نیاوردیم. نمونه هایی از “منشور حقوق شهروندی” است که حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی در گزارش صدمین روز تشکیل دولتش با آب و تاب از انتشار پیش نویس آن سخن راند. صد روزی که البته بیش از هر دوره دیگر جمهوری اسلامی در آن اعدام صورت گرفته است!
از این کنتراست عمل با بیانیه جناب هرچند که گویاست اگر بگذریم، از لحاظ حقوقی و مضمونی این “منشور حقوق شهروندان” یک جوک غریب است که فقط در جمهوری اسلامی ممکن است. چرا که دراین سند “شهروند” عبارت از بنده خدا و اسیر حکومت جمهوری اسلامی است که در عین حال کوشش میشود تا محرومیت و بی حقوقی وی در عرصه های مختلف لاپوشانی شود و حداکثر با عبارات شبه “حقوق بشری” زینت داده شود. نتیجه کار، که نمونه هایی را ذکر کردیم، چنان مضحک و متناقض است که حتی مدافعین روحانی هم سرشان را میخارند که چگونه آنرا توجیه کنند.
مدافعین رند دولت روحانی میگویند “حرفهای خوبی در این منشور زده شده ولی (با افسوس سر تکان میدهند) ضمانت اجرایی ندارد”! این حضرات با این نقد و تفسیرشان حتی از خود صاحب منشور هم بامزه ترند. چرا که میکوشند بر این واقعیت خاک بپاشند که آنچه در ایران امروز اجرا میشود و البته با قدری “نرمش قهرمانانه”، اتفاقا همانا “منشور حقوق شهروندی” جناب روحانی است. منشوری که بر پایه قانون اساسی سراسر تبعیض جمهوری اسلامی، اصل ولایت فقیه، قوانین دست بریدن و چشم درآوردن قصاص اسلامی، قانون تعدد زوحات و دیگر قوانین ضد زن و ضد بشر اسلامی تهیه و تدوین شده است. یعنی منشور حاکمیت اعدام، حجاب، اختناق، تبعیض، فقر، نابرابری و از این قبیل “حقوق شهروندی”!
رادیکالترهای صف “اعتدال و تدبیر” البته نگران و حتی بدرجه ای شرمگینند و به بقیه هشدار میدهند که این منشور را اصلا “نادیده بگیرید”. اینها که در امپاس حقوق بشر قرار گرفته اند حتی برخی جنبه های پوچ و مسخره منشور را هم بدرست نشان میدهند. اینها متوجه هستند مردم لااقل “جامعه مدنی” دوره خاتمی را یادشان هست و قرار نیست از یک سوراخ دوبار گزیده شوند. بعلاوه آنها میدانند که بعد از اینهمه انقلابات و تحولات در دنیا (و از جمله تجارب سال ۸۸) مردم انتظاراتشان و تجاربشان بالاتر هم رفته است. لذا سعی میکنند به روحانی و باقی خط بدهند که بجای این منشور نویسی متناقض و مسخره بروند و مثلا اجرای کنوانسیون های بین المللی حقوق بشری که جمهوری اسلامی امضاء کرده را پیگیری کنند! بعبارت دیگر اینها هم در صورت ظاهر مساله منشور کذایی روحانی، یعنی ارائه یک جمهوری اسلامی حقوق بشری، شریکند و آنرا “اصلا کنار نگذاشته” اند! تنها چیزی که متوجه شده اند اینست که این منشور مایه سرشکستگی و آبروریزی است و قادر نیست شیره حقوق بشری به سر کسی بمالد. ولی کنوانسیون بین المللی امضاء شده ممکن است چنین خاصیتی داشته باشد!
اما در دنیای واقعی “منشور حقوق شهروندی” حسن روحانی نه ربطی به حقوق شهروندی دارد و نه حتی ربطی به قوانین و معاهدات و مقولات “حقوق بشری”. حکمت آن از جای دیگر می آید. خود شیخ دیپلمات بهتر از هرکسی میداند که مجموعه ای از قوانین جاری جمهوری اسلامی را در یک انبان ریخته، در آن را گره زده اما و یک اسم شیک و حقوق بشری بر این کیسه ارتجاع نوشته است. تنها چیزی که در این منشور حقوق بشری است همان اسم آن است، والسلام! این بماند که ایده ها و آرمانهای حقوق بشری و لیبرالی، نظیر اعلامیه جهانی حقوق بشر و غیره در اساس پر از تبعیض و جاودانی کردن حق مالکیت و بردگی مزدی است، اما حتی همان اسم حقوق بشری هم از سر جمهوری اسلامی زیاد است. هنر بزرگ شیخ کلید دار در این است که با این منشور مسخره بتواند این بحث را در بی بی سی و امثالهم دامن بزند که این جمهوری اسلامی (یعنی همین حاکمیت جنایت و اسلام و اعدام و تبعیض و بی حقوقی) حالا “حقوق بشری” هست یا نه! خوب ما که دیگر نمی توانیم کاسه داغ تر از آش باشیم. اگر حقوق بشر همین است و متولی اش در نهایت آیت الله منتظری است، چنانچه این طیف و بی بی سی و برندگان جایزه صلح نوبلشان هرازگاهی تکرار میکنند، مبارک شان!
اما حکمت دوم در انتشار “منشور حقوق شهروندی” شاید حتی بیش از اولی مورد نظر مبتکران این منشور بوده است. ولی بازهم ربطی به حقوق شهروندی ندارد. و آن اینست: انتشار این منشور نوعی دیالوگ و مقابله با جناح مخالف روحانی در حکومت اسلامی است. در این رابطه حرفهای رفسنجانی که از این منشور حمایت کرده جالب توجه و کاشف اسرار این جنگ ارتجاع یعنی همان منشور کذایی است. او ضمن حمایت از منشور روحانی بر این تاکید کرده که باید “قانون اساسی (جمهوری اسلامی) رعایت شود”، “کسی شنود نشود”، “به مردم تهمت نزنند”، “در نان کسی شیشه خرده ریخته نشود” و غیره. کم مانده جناب بگوید “کسی را ممنوع المنبر نکنند” و امثالم! بعبارت دیگر “منشور حقوق شهروندی” عبارت از گله گذاری های رفسنجانی و دستجات مغلوب در جمهوری اسلامی از “بی قانونی” جناح مقابل و محروم کردن “شهروندان” جناح رفسنجانی و اصلاح اصلاح طلب از حق آب و گلشان در جمهوری اسلامی است!
بگذارید اینجا راجع به حقوق شهروندی حرفی نزنم. کسی که علاقمند است به برنامه ما (یک دنیای بهتر) رجوع کند که فصول مفصل و با جزئیات در باره حقوق مسلم مردم در همه عرصه های زندگی دارد. اما نمی شود یک حقیقت ساده را متذکر نشد. اولین گام در تحقق حقوق شهروندی در ایران بی تردید سرنگون کردن حکومت مذهبی و زن ستیز جمهوری اسلامی با تمامی جناح ها و دستجات آن و برقراری قدرت بلاواسطه خود شهروندان در همه جا و بر همه لحظات زندگی است.
(۴ دسامبر ۲۰۱۳)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *