انترناسیونال: تحرکات بر سر برگزاری اول ماه مه، روز جهانی کارگر امسال در ایران گسترده تر از هر سال بود، علت آنرا چه می بینید و امسال چه ویژگی ای داشت؟
حمید تقوائی: مهمترین ویژگی اول ماه مه امسال این بود که در دل یک جنبش گسترده سرنگونی طلبانه علیه حکومت برگزار شد. جنبشی که از دیماه گذشته آغاز شده و انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی را به گفتمان اصلی جامعه تبدیل کرده است. مبارزات و اعتراضات گسترده کارگری بویژه در چند سال اخیر در ایجاد زمینه های این جنبش انقلابی نقش داشته است و اول مه امسال بروشنی بیانگر ثقل و اهمیت جنبش کارگری در اوضاع سیاسی حاضر و پیشرویهای آن در شرایط بعد از دی ماه بود.
این واقعیت را هم در تعدد و گستردگی تجمعات و مراسمهای اول مه و هم در پیامها و شعارها و بیانیه های رادیکال کارگران، بروشنی میتوان مشاهده کرد. بیانیه ها و شعارها و قطعنامه های کارگری اول مه امسال صرفا شامل مطالبات کارگران نبود، بلکه کل وضعیت سیاسی و اقتصادی نابسامان و بهم ریخته کشور، از هم گسیختگی شیرازه جامعه و درماندگی و استیصال حکومت را تصویر میکرد و “سیاستهای ضد انسانی جناحهای مختلف قدرت” را بچالش میکشید. اول مه امسال روز اعلام کیفرخواست کارگران به نمایندگی از یک جامعه بپاخاسته علیه حکومت اسلامی سرمایه بود. طبقه کارگر نشان داد که در صف اول جنبش انقلابی مردم برای سرنگونی حکومت قرار دارد و در این مبارزه آرمان و خواستهای برحق کل مردم له شده زیر بار فقر و بیحقوقی را نمایندگی میکند. اول مه امسال نه تنها روز اعلام خواستهای پایه ای کارگران، از پنج میلیون حداقل دستمزد تا برخورداری از حق تشکل و اعتصاب، بلکه روز اعتراض به مصائبی بود که حکومت اسلامی به کل جامعه، به زنان، جوانان، کشاورزان، کارتن خوابها، کولبران، کودکان کار و خیابان، مالباختگان، روشنفکران و فرهنگیان، قربانیان وضعیت فاجعه بار محیط زیست و در یک کلام نود ونه درصد مردم ایران تحمیل کرده است.
از سوی دیگر سایر بخشهای جامعه، از بازنشستگان و نویسندگان تا فعالین جنبش آزادی زن و دختران انقلاب نیز به استقبال روز جهانی کارگر رفتند و در پیامهایشان با کارگران اعلام همبستگی کردند و بر خواستهای برحقشان تاکید کردند. دختران خیابان انقلاب در این روز با از سر برداشتن حجاب روز کارگر را گرامی داشتند. اول مه امسال بیش از هر زمان همبستگی مردم با کارگران و گرایش عمیق آنان به تغییر بنیادی وضعیت موجود را منعکس کرد.
انترناسیونال: تصویر شما از آنچه در اول ماه مه امسال گذشت چیست و از نظر شما برگزاری روز جهانی کارگر در ابعادی که شما به آن اشاره کردید، به سهم خود چه تاثیری میتواند بر روند مبارزات کارگری و کل مردم داشته باشد؟
حمید تقوائی: به نظر من در یک سطح سیاسی اول مه امسال یک بار دیگر بر این واقعیت تاکید کرد که جامعه چپ است و میخواهد مساله فقر و بیحقوقی و تبعیض و زیر پا له شدن معیشت ومنزلت انسانی را از ریشه و بطور بنیادی حل کند.
البته در اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیروهای راست سلطنت طلب و اصلاح طلبان رانده شده از حکومت هم حضور دارند. بخصوص با آغاز جنبش توده ای مردم در دیماه این نیروها فعال شده و هر یک تلاش میکنند “آلترناتیو” خود را، که نهایتا تغییرات جزئی در حکومت و حفظ اساس و بنیاد سیستم موجود است، راه حل وضع موجود قلمداد کنند. میخواهند حداکثر چند آخوند را کنار بگذارند اما سلطه یک در صدیهای سرمایه دار و لذا ریاضت کشی و محرومیت و حقوقهای نجومی و فلاکت عمومی دست نخورده باقی بماند. اول مه با اعلام “نجات کشور از نابودی و تباهی و فقر و فلاکت در دستان متحد ما کارگران و در گرو اعتراضات سراسری ماست” پاسخ طبقه کارگر به این تلاشها بود.
در شرایطی که بر سر جسد مومیائی رضا شاه هیاهو براه انداخته و همه رسانه های دولتی و نیمه دولتی غرب، آیت الله بی بی سی و همپالکی هایش، موضوع را توی بوق کرده بودند، کارگران و در کنار و همدوش آنها نهادهای و فعالین دفاع از حقوق زنان و نویسندگان و فعالین و نهادهای فعال در جنبش های حق طلبانه در تهران و ده ها شهر دیگر به خیابانها آمدند و کیفرخواست خود را علیه نظام ضد انسانی سرمایه اعلام کردند. این تصویر شورانگیزی است که اول مه در برابر ما قرار میدهد. و این البته اولین بار نیست. نه تنها هر سال در اول مه ها و هشت مارسها بلکه در خواستها و شعارها و مبارزات هر روزه مردم می بینیم که ارزشها و مقدساتی که نیروهای راست میخواهند به جامعه تزریق کنند جایگاهی چندانی در میان مردم ندارد.
یک تاکید ما همیشه و بویژه در اول مه ها این بوده است که طبقه کارگرفقط یک صنف تولید کننده نیست. کارگر پناهی و مجیز گوئی از کارگران بعنوان تولید کنندگان “غیور و فداکار” و غیره که باید “کمربندهایشان را سفت کنند تا ایران آباد شود” تکیه کلام همه مفتخورهای حاکم هم از نوع سلطنتی و هم اسلامی بوده است. آنچه این نیروها بر نمی تابند و با تمام قوا در مقابلش می ایستند عروج طبقه کارگر بعنوان رهبر جامعه، بعنوان نماینده انسانیت، در برابر نظم ضد انسانی سرمایه داری است. مشکل آنها با عروج طبقه کارگر بعنوان یک طبقه اجتماعی است که آرمان و خواست و توده مردمی که منفعتی در سلطه سرمایه ندارند را نمایندگی میکند و میخواهد دست به ریشه ببرد تا بی تامینی و نابرابری و بیحقوقی و همه مصائبی که سرمایه داری، با عمامه و یا با تاج و یا با هر شکل و شمایل دیگری، بر جامعه تحمیل میکند ریشه کن بشود. طبقه اجتماعی ای که آزاد نمیشود مگر کل جامعه را آزاد کند. اول مه امسال بویژه روز تاکید براین حقیقت بنیادی بود.
در پاسخ به بخش دوم سئوالتان در مورد تاثیر اول مه بر روند مبارزات کارگران و مردم، باید بگویم که به نظر من مهمترین تاثیر اول مه برجسته شدن و عطف توجه مردم ایران بر نقش تعیین کننده طبقه کارگر در مبارزه برای بزیر کشیدن حکومت اسلامی است. این واقعیت هم انتظار و توقعات فراتری از مبارزات مطالباتی کارگران در برابر فعالین جنبش کارگری قرار میدهد و هم فعالین جنبشهای اعتراضی دیگر را به سمت نقد و اعتراض ریشه ای و آلترناتیو انقلابی کارگری بیشتر سوق میدهد.
تنها نگاهی به شعارهای اول مه نظیر حقوق های نجومی فلاکت عمومی، زنده باد کارگر مرگ بر ستمگر، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، غارتگران آزادند کارگران زندانند، نان مسکن آزادی حق مسلم ما است، خط فقر ۵ میلیون حقوق ما یک میلیون، کارگر، معلم، دانشجو اتحاد اتحاد و آزادی برابری قوانین انسانی، حاکی از جایگاه ویژه طبقه کارگر در رادیکالیزه و متحد کردن جامعه است. در شرایط انقلابی جاری جامعه هر روز ردایکال تر میشود و این نوع شعارها و مطالبات محبوبیت و نفوذ بیشتری پیدا میکند.
با مومنتمی که اول مه ایجاد کرده است و در دل شرایطی که حکومتی ها علنا از انفجار اجتماعی و بدریا ریخته شدن بوسیله مردم خشمکین دم میزنند، باید همه ما، قعالین جنبش کارگری و کمونیستها و نیروهای چپ و رادیکال در جامعه، تلاش کنیم تا طبقه کارگر نقش هر چه برجسته تری در عرصه سیاست و در راس مبارزات توده های مردم علیه حکومت اسلامی پیدا کند.
انترناسیونال: با توجه به نکاتی که گفتید مشخصا این روز چه اقدامات معینی را در دستور جنبش کارگری و تداوم مبارزات جاری قرار میدهد؟
حمید تقوائی: بالاتر اشاره کردم که در بیانیه های کارگری از اعتراضات سراسری به عنوان راه نجات جامعه نام برده میشود. در برخی از بیانیه ها نیز فراخوان پیش بسوی اعتصابات سراسری مطرح شده است. این تاکید بر اعتراضات و اعتصابات سراسری از نظر شکل مبارزه راه پیشروی مبارزات کارگری و کل جامعه در مقابله با جمهوری اسلامی را روشن میکند.
همه چیز حاکی از آنست که در وضعیت متحول و پر تب و تاب حاضر تدارک و سازماندهی اعتراضات و اعتصابات سراسری کارگری کاملا امکان پذیر است. فعالین کارگری در اطلاعیه ها و بیانیه های اول مه کلید این امر زدند و باید با تمام قوا این امر را پی گرفت.
به نظر من یک خواست محوری که میتواند صفوف کارگران را متحد کند و به حرکت درآورد اعتراض به دستمزدهای زیر خط فقر است. جنبش کارگری برای افزایش دستمزدها در چند ماه اخیر گامهای بلندی بجلو برداشته است. امروز خواست افزایش حداقل دستمزد به پنج میلیون، و یا بالاتر از چهار میلیون، از جانب نهادهای فعالین کارگری و انجمن های صنفی که ده ها هزار کارگر را نمایندگی میکنند مطرح شده است. همچنین ما شاهد مبارزات سراسری بازنشستگان و معلمان بر سر افزایش حقوقها و شرایط معیشتی شان هستیم. اینها زمینه های مساعدی برای طرح و پیگیری شعار “پیش بسوی اعتصابات سراسری” است. به نظر من روند تحولات سیاسی در جامعه به سمت شکل گیری اعتصابات سراسری و عمومی سوق پیدا میکند- اعتصاباتی که هم اکنون اولین نمونه آنرا در شهرهای کردستان شاهد هستیم. کارگران باید خود را برای چنین شرایطی آماده کنند. در چشم انداز قرار دادن و تدارک دیدن اعتصاب سراسری علیه دستمزدهای زیرخط فقر گام مهمی در کسب این آمادگی است.
نکته دیگر همانطورکه بالاتراشاره کردم نقش سیاسی تعیین کننده ای است که طبقه کارگر بعنوان رهبر انقلاب در شرایط حاضر میتواند و باید ایفا کند. ایفای این نقش تماما به تحزب کارگران گره خورده است. ما در پلنوم قبلی حزب ما بر اهمیت تشکلیابی حزبی کارگران تاکید کرد و در این مورد قطعنامه ای تصویب کرد. در پیام اول مه نیز من بر این مهم تاکید کردم. مساله حزبیت و سازمانیابی فعالین و توده های طبقه کارگر در حزبی که در عرصه مبارزه برای قدرت سیاسی خواستها و اهداف آنان را نمایندگی کند در هر شرایطی مهم است اما بويژه در وضعیتی مثل امروز که جامعه برای رهائی از شر جمهوری اسلامی بپا خاسته، این امر جایگاه مطلقا تعیین کننده ای پیدا میکند. من امیدوارم، و حزب ما تماما تلاش میکند، که یک دستاورد اول مه امسال روی آوری هر چه بیشتر کارگران به حزب طبقاتی خودشان، حزب کمونیست کارگری باشد.