جنبش کارگری ایران این شانس را داشت که پا گیری اش همزمان شود با شکل گیری و فعالیت بلشویکهای روسیه و نیز همه شکوه وعظمت انقلاب اکتبر را لمس کند که در صدمین سالگرد آن هنوز آرمانهایش زنده است؛ از اولین فعالین کارگری ایران، محمد پروانه تا محمد جراحی راهی بس طولانی طی شده و در این مسیر بسیاری مانند این دو از زندگی و جان شان مایه گذاشتند تا صدای جنبش کارگری را رساتر شود.
جنبش کارگری ایران در همه این سالها به شدت سرکوب شده، حاکمان ایران در یک قرن گذشته در هر جا که دست شان رسیده، تردید نکرده اند ومستقیم به سینه کارگران شلیک کرده اند. همه سازمانهای امنیتی شان را بسیج کرده اند که فعالین کارگری را به بند بکشند. تا شاید، تا شاید این جنبش را از تکاپو باز بدارند؛ چرا که کارگر ارزان وخاموش لازمه نظام ستمگر سرمایه داری است. اما جنبش کارگری از حرکت باز نایستاده است. و در این صد ساله فعالین کارگری به انحاء گوناگون این جنبش را نمایندگی کردند. غیر از این هم نمی توانستند کاری دیگر بکنند. آنجا که استثمار است، مقاومت ومبارزه علیه آن هم هست این را دیگر استثمار گران نمی توانند درک کنند. فکر میکنند با بر پا کردن سازمانهای مخوف شکنجه وکشتار، میتوانند صدای کارگران را خاموش کنند. اما نفس زندگی کارگر به او اجازه نمی دهد که ساکت باشد. فریاد طبقه کارگر را فعالین کارگری به گوش جامعه می رسانند.
به یمن تلاشهای و مبارزات فعالینی مانند محمد جراحی است که اکنون جنبش کارگری، اعتصابات و اعتراضات کارگران، خواب از چشم سرمایه داران ربوده است. به همدیگر هشدار میدهند که سرتان مانند کبک زیر برف نکنید که طبقه کارگر به صحنه ورود کرده است. صحنه تمام در اختیار مزدوران سرمایه نیست گواه آن خواندن سرود انترناسیونال، سرود کارگران در جای است که قرار است ترس در دل ها بیندازد و غم عالم را به دل شرکت کنندگان بنشیند. خواندن سرود در هنگامه دفن محمد جراحی نه صرفا “تلاشی از سر عبث برای دل گرمی حضار” که برای ایجاد هراس در دل ستمگران است، که نشان دهند مرگ رفیق شان پایان راه نیست. راه ادامه دارد یعنی تا وقتی در بر پاشنه استثمار و ستمکاری سرمایه بچرخد این راه تداوم دارد و یارانی از جنس محمد جراحی ها در آن گام خواهند زد. چاره ای ندارند برای بهتر زندگی کردن، برای یک زندگی در خور یک انسان، برای یک دنیای بهتر کاری نمی شود کرد الا مبارزه با مسببان و نگهبانان سیه روزی توده مردم.
محمد جراحی را از ما گرفتند همانگونه که شاهرخ زمانی ها وکوروش بخشنده ها و … را از ما گرفتند. اما فعالین کارگری دیگری سر و کله شان پیدا میشود، چهره میشوند، محبوب میشوند. این همه نه صرفا به خاطر این که کارگرند، بلکه بدین خاطر که نمادهای از یک جنبش پر و جوش خروش هستند. جواب کارگران به مرگ ناحق محمد جراحی به سرمایه داران و دولت وحشی اسلامی شان تداوم اعتصاب و مبارزه خواهد بود.