این نوشته بر مبنای مصاحبه کانال جدید با حمید تقوائی تنظیم شده است
کیوان جاوید: اهداف جمهوری اسلامی از حمله موشکی به منطقه دیرالزور سوریه چه بود؟
حمید تقوائی: آنچه خودشان اعلام کردند این بود که این عملیاتی است به تلافی اقدام تروریستی داعش در تهران ولی همه میدانند که هدف واقعی جمهوری اسلامی مقابله با داعش نبود بلکه بهانه و محمل موشک پراکنی اش این بود. حتی کیهان شریعتمداری در لیست اهداف حمله موشکی از داعش و تلافی جوئی از عملیات تروریستی در تهران نامی نبرده است.
جمهوری اسلامی اهداف چندگانه ای را تعقیب میکرد. اولین هدف این بود که در شرایطی که با روی کار آمدن ترامپ فشارها علیه حکومت بیشتر شده و بخصوص سنای آمریکا تحریمهای جدید را عمدتا بخاطر فعالیتهای تروریستی و رزمایشهای موشکی جمهوری اسلامی تصویب کرده است، پاسخی به آمریکا بدهند و بقول خامنه ای به دشمن “سیلی” بزنند. میخواستند نشان بدهند که فشارها و تهدیدات تازه دولت آمریکا تاثیری نداشته است. و نه تنها به رزمایشهای موشکهای بالستیکی ادامه میدهند بلکه آنها را در میدان جنگ هم بکار میبرند. از این لحاظ این عملیات از نظر جمهوری اسلامی اهمیتی استراتژیک و منطقه ای داشت.
هدف دیگرشان کاربرد داخلی این عملیات بود. میخواستنداولا قدرت سپاه را به رخ جامعه بکشند و مردم را مرعوب کنند و ثانیا جناح روحانی را به عقب برانند و حرکتی بکنند که همه زیر چتر خامنه ای و سپاه پاسدارانش به خط بشوند.
هیچیک از این اهداف به تلافی جوئی و یا مقابله با تروریسم داعش ربطی نداشت بلکه تنها در فضای سیاسی و جوی این عملیات انجام شد که حمله داعش به تهران بوجود آورده بود.
کیوان جاوید: تا چه اندازه جمهوری اسلامی توانست به این اهداف دست پیدا بکند؟
حمید تقوائی: میشود گفت تا در رابطه با همه این اهداف حمله موشکی نتیجه معکوس داشت و بیشتر نشانه ضعف حکومت بود تا قدرتش. هفت موشک پرتاب کردند که بیشتر انها در منطقه مورد نظر فرود نیامد. بنا بر گزارشها برخی از آنها در خاک عراق سقوط کرد و تنها دو موشک به منطقه هدفگیری شده، اصابت کرد.
نیست که اساسا هیچ ضربه ای هر اندازه کوچک به داعش وارد شده باشد. کارشناسان نظامی میگویند این عملیات نشان داد که قدرت موشکی جمهوری اسلامی حتی از حزب الله کمتر است. خامنه ای عملیات داعش در تهران را ترقه بازی نامید – که البته اینطور نبود، در آن حمله تعدادی کشته شدند- ولی با همین مقیاس عملیات موشکی جمهوری اسلامی را میتوان فشفشه بازی نامید. این نام با مسمی تری است. جمهوری اسلامی میخواست نشان بدهد که میتواند از داخل خاک ایران اهداف دور دستی را مورد هدف قرار بدهد ولی در واقع نشان داد که این توان را ندارد.
دعوای جناحها نیز بعد از این موشک پراکنی خاتمه نیافت.گرچه روحانی و طرفدارانش و حتی بخشی از نیروهای اپوزیسیون ملی- اسلامی از این اقدام بعنوان دفاع از امنیت ملی و مقابله با تروریسم داعش و غیره حمایت کردند، ولی کسی زیر علم خامنه ای به خط نشد. حتی دعوای جناحها بعد از موشک پراکنی شدت بیشتری گرفت. حالا اینکه عملیات موشکی “تحت امر رهبری” انجام شده است و یا بنا به تصمیم “شورایعالی امنیت”تحت ریاست روحانی،به موضوع تازه مناقشات جناحی بدل شده است.
تا جائی که به مردم مربوط میشود نیز باید گفت جمهوری اسلامی نمیتواند با این نوع عملیات نظامی مردم را به عقب براند و مرعوب کند. مبارزات و اعتراضات مردم وسیع تر و تعرضی تر از آنست که با این نوع مانورها بشود با آن مقابله کرد. اینجا هم این حرکت به عکس خودش تبدیل خواهد شد. مردم ایران بارها شعار داده اند که “سوریه را رها کن فکری بحال ما کن”. مردم از اساس این ادعا که جمهوری اسلامی با تروریسم داعش مقابله میکند را قبول ندارند و بدرست خود حکومت را یک عامل تروریسم و باعث و بانی این وضعیت میدانند. بدنبال حمله به مجلس و مقبره خمینی در بین مردم وسیعا شایع شد که این کار خود حکومت بوده است. این نشان میدهد تا چه حد مردم از این رژیم متنفرند و چقدر به آن بی اعتمادند. بهمین دلیل موشک پراکنی حکومت نخواهد توانست مبارزه مردم را به عقب براند. به نظر من حتی این امکان هست که جبهه و عرصه تازه ای باز بشود در اعتراض به سیاستهای منطقه ای جمهوری اسلامی. و به این معنی تلاش برای تروریزه و میلیتاریزه کردن جامعه نیز به عکس خودش تبدیل بشود.
کیوان جاوید: جمهوری اسلامی حتی بعد از برجام هرگاه دست به آزمایش موشکهای بالستیکی زد فورا از جانب دولتهای غربی محکوم شد و مورد تحریم قرار گرفت. ولی در این مورد مشخص چنین اتفاقی نیفتاد. چرا؟
حمید تقوائی: به این دلیل که این عملیات تحت عنوان اقدام تلافی جویانه علیه داعش انجام گرفت. داعش آن چنان در افکار عمومی منفور است که امروز هر دولتی دارد سیاستهای ارتجاعی خودش را تحت عنوان حمله به داعش توجیه میکند. ظاهرا از ترکیه و عربستان سعودی تا آمریکا و روسیه تا خود جمهوری اسلامی همه دارند علیه داعش مبارزه میکنند. معلوم نیست داعش چه نیروی خارق العاده ای دارد که علیرغم اینکه همه علیه او هستند چندسال است دارد در منطقه یکه تازی میکند! واقعیت آنست که همه دولتهای منطقه ای و حامیان جهانی شان از مدتها قبل از ظهور داعش همین اهداف و سیاستهائی را دنبال میکرده اند که امروز به اسم مقابله با داعش به پیش میبرند. سیاستها و عملکرد امروزاین نیروها و دولتها ناشی از ظهور داعش نیست؛ برعکس، ظهور داعش نتیجه و حاصل این سیاستها است. حضور داعش صرفا ظرف تبلیغاتی و توجیه تازه ای برای عملکرد و پیش برد سیاستهای قدیمی تر آنها فراهم کرده است.
تا آنجا که به جمهوری اسلامی مربوط میشود این حکومت خود یک رکن جنبش اسلام سیاسی و عامل اصلی تروریسم در منطقه است. این حکومتی است که از همان ابتدا با همه توان از نظر سیاسیو اقتصادی و نظامی از رژیم اسد دفاع کرده است و دستش تا آرنج بخون مردم سوریه آلوده است. جمهوری اسلامی در حفظ رژیم ابشار اسد از خود ارتش سوریه فعال تر و موثر تر بوده است. امروز چنین حکومتی به بهانه تلافی عملیات داعش به سوریه موشک پراکنی میکند. سپاه قدس در خود سوریه حضور دارد و علیه مردم سوریه و علیه هر نیروی مخالف اسد مشغول جنگ است. رژیم اسد از زمین و هوا و با بمبارن شیمایئیییو با بمبهای بشکه ای مردم سوریه را میکوبد، تا کنون میلیونها نفر را کشته و خانه خراب و آواره کرده است و جمهوری اسلامی شریک مستقیم تمام این جنایتها است.
به این دلایل این ادعا که جمهوری اسلامی نیروئی علیه تروریسم است از نظر مردم ایران و از نظر نیروهای چپ و آزادیخواه کاملا پوچ و بی اعتبار است.اما البته برای دولتها مساله فرق میکند. همانطور که گفتم همه دولتها با ادعای مقابله با داعش سیاستهای ارتجاعی خودشان را در منطقه به پیش میبرند و از این نقطه نظر با جمهوری اسلامی همجهت هستند. حتی رسانه ای مثل بی بی سی اعلام میکند که مخالفت با این عملیات جمهوری اسلامی مشکل است چون علیه داعش انجام شده.
به نظر من عملیات داعش در تهران و بدنبال آن ادعای رژیم مبنی بر مقابله با آن گرچه پوشش قضیه بود ولی از نظر سیاسی فضا و شرایط و امکان حمله موشکی با ظاهری حق بجانب را برای رژیم فراهم کرد.
کیوان جاوید: چرا جمهوری اسلامی موصل را انتخاب نکرد؟ این هدف که نزدیک تر و سر راست تر بود. در سوریه نیروهای ائتلاف و نیروهای دولتی و احزاب کرد حضور دارند ولی موصل این پیچیدگی را ندارد.
حمید تقوائی: به نظر من علت اصلی انتخاب سوریه سیاست حمایت فعال جمهوری اسلامی از رژیم اسد است. امروز دولت آمریکا حمله به موصل را هماهنگ و رهبری میکند و جمهوری اسلامی هم در این حمله عملا کنار نیروهای موتلف آمریکا ( ارتش عراق و نیروهای کرد و غیره) قرار گرفته است. بهمین دلیل موشک پراکنی به موصل نمیتوانست نشانه سرکشی و خودسری جمهوری اسلامی و پاسخ او به فشارها و تهدیدات آمریکا باشد. تنها حمله به داعش در سوریه میتوانست این نقش را ایفا کند.
باید توجه داشت که حمایت از رژیم اسد یک سیاست استراتژیک برای جمهوری اسلامی است و بارها خامنه ای اعلام کرده است که تا چه اندازه حفظ رژیم اسد برای “موقعیت نظام” در منطقه و در خود ایران مهم است. زدن داعش در سوریه در عین حال در چارچوب این سیاست قرار میگیرد و این معنی را میدهد که رژیم ایران میتواند حتی از کشور خودش به عملیات نظامی در خاک سوریه دست بزند.
تا آنجا که به تقابل جمهوری اسلامی با داعش مربوط میشود نیزرکن اصلی این تقابل تفاوت موضعشان در قبال رژیم اسد است. دو نیروی تروریست یکی در حمایت از رژیم اسد و دیگری علیه او می جنگند و اساسا به همین دلیل در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. مخالفت با تروریسم، آنطور که جمهوری اسلامی ادعا میکند، و یا تفاوتهای عقیدتی بین تسنن و تشیع، که ژورنالیسم سطحی مطرح میکند، نقشی مهمی در این مقابله ندارد. مساله سیاسی است. داعش و جمهوری اسلامی به دو بلوک اسلامی رقیب و متخاصم در منطقه متعلق هستند. بلوک ترکیه و عربستان سعودی و امارات مخالف دولت سوریه و موتلف دولت آمریکا هستند و جمهوری اسلامی و روسیه مدافع فعال رژیم اسد. بر متن این شرایط است که جمهوری اسلامی موشک پراکنی اش علیه داعش را در سوریه انجام میدهد. با این کار اعلام میکند که علیرغم تهدیدات و فشارهای آمریکا یک نیروی فعال و دخالتگر در سوریه است و حتی از درون خاک خود هم با مخالفین رژیم اسد میجنگد.
کیوان جاوید : بعضی ممکن است بگویند جمهوری اسلامی حق دارد در هر کجا به داعش حمله کند. چون داعش در تهران عملیات تروریستی انجام داد. بنابرین این عملیات جمهوری اسلامی به نفع مردم و به نفع امنیت جامعه است. شما چه فکر میکنید؟
حمید تقوائی: عامل اصلی نا امنی در ایران خود جمهوری اسلامی است. و این را مردم ایران میدانند. مساله عملیات تروریستهای اسلامی در کشورهای غربی، نظیر فرانسه و انگلیس و آمریکا از نظر سیاسی بسیار متفاوت است با تروریسم اسلامی در ایران. جمهوری اسلامی عامل اصلی تروریسم در منطقه و در خود ایران است و این را مردم در زندگی هر روزه شان تجربه کرده اند.
حتی زمینه ساز سناریوهائی نظیر حمله نظامی دولت آمریکا و عراقیزه شدن ایران – آنچه حکومتی ها و نیروهای طرفداران رژیم ادعا و تبلیغ میکنند و مردم را از آن میترسانند- و یا احتمال گسترش عملیات تروریستیداعش در ایران و غیره،وجود یک رژیم تروریستی در خود ایران است. تا جمهوری اسلامی بعنوان رکن جنبش اسلام سیاسی و عامل تروریسم در منطقه در قدرت است احتمال چنین سناریوهائی نیز وجود دارد. برای حفظ امنیت جامعه باید جمهوری اسلامی را بزیر کشید.این راه حل و تضمین واقعی از بین بردن خطر جنگ و یا حمله سایر نیروهای تروریستی است. این وظیفه نیروهای کمونیستی و انقلابی نظیر حزب ما است که این حقیقت را برجسته کنیم و در برابر انظار جامعه قرار بدهیم. گرایش و درک عمومی مردم نیز همین است. من جائی ندیدم که مردم بعد از حمله اخیر در تهران نفرت خودشان را از داعش اعلام کنند و یا از حکومت بخواهند که قاطعانه علیه تروریستها عمل کند. شبیه آنچه در پی هر حمله تروریستی در کشورهای غربی شاهد بودیم. همانطور که اشاره کردم در عملیات تروریستی اخیرتهران بسیاری از مردم معتقد بودند که کار خود رژیم است. البته این عملیات کار رژیم نبود ولی به یک معنی سیاسی و پایه ای تری مردم حق دارند بگویند کار خودشان است.بخاطر اینکه جمهوری اسلامی سیاست تروریستی فعالی در منطقه داشته است. سیاستی که بنوبه خود در شکل دادن به داعش و ایجاد زمینه های ظهور آن نقش داشته است. مدتها قبل از ظهور داعش جمهوری اسلامی در عراق دخالت نظامی میکرد و در سوریه مستقیما مشغول جنگ علیه نیروهای مخالف اسد بود و هنوز هم هست.مردمی که شعار میدهند “سوریه را رها کن فکری بحال ما کن” این حقایق را میدانند.
از یک جنبه دیگر نیز جمهوری اسلامی و داعش هم جهت و هم نوع اند. جمهوری اسلامی خود یک حکومت اسلامی است که سیاستهایش در ایران فرق ماهوی ای با سیاستهای داعش در مناطق تحت نفوذش ندارد. اگر حکومت ایران باندازه داعش هار و وحشی نیست بخاطر اینست که مردم در برابرش ایستاده اند و مبارزه کردند و به او اجازه نداده اند. و گرنه اگر دست آیت الله های حاکم بود همان بلائی را به سر مردم ایران می اوردند که داعش بر سر مردم موصل آورد. این را هم مردم میدانند. نیروهای اسلامی تروریستی در منطقه بجان یکدیگر و بجان مردم افتاده اند و یکی از آنها مدعی است این کار را برای حفظ امنیت جامعه انجام میدهد! این ادعا در میان مردم خریداری ندارد.
کیوان جاوید: بلوک بندیهای منطقه ای که به آن اشاره کردید عامل نسبتا تازه ای در خاورمیانه است. دو شاخه جنبش اسلام سیاسی در برابرهم قرار گرفته اند. قبلا منطقه بین دو بلوک غرب و شرق تقسیم شده بود و روشن بود که چرا این دو کمپ در مقابل هم هستند. معنی سیاسی این بلوکبندی تازه چیست و چرا اصلا این دو بلوک تشکیل شده است؟
حمید تقوائی: معمولا گفته میشود این بلوکها متعلق به دو شاخه سنی و شیعه جنبش اسلامی هستند و به این دلیل در برابر هم قرار گرفته اند. این پوچ است. اختلاف عقیدتی تنها ظاهر وقالب ایدئولوژیک قضیه است. این ها بلوکبندیهای سیاسی هستند که برای منافع و اهدافی خاکی و زمینی تشکیل شده اند و نه بر مبنای اعتقادات و تفسیر و تعبیرهای متفاوت مذهبی شان.
در پایه ای ترین سطح علت سیاسی شکل گرفتن این بلوکها اینست که استراتژی هژمونی طلبانه و میلیتاریستی دولت آمریکا در منطقه، که از جنگ خلیج در دوره بوش پدر شروع شد و در دوره بوش پدر ادامه پیدا کرد و به اوج خود رسید، نافرجام ماند. ماشین جنگی آمریکا به گل نشست و برای دولت آمریکا دیگر امکان نداشت که اهداف خودش را از طریق قدرتنمائی نظامی دنبال کند. هدف امریکا این بود که بعد از فروپاشی شوروی قدرت خودش را در خاورمیانه و به این طریق در دنیا بعنوان تنها ابرقدرت در “نظم نوین جهانی” بعد از جنگ سرد تثبیت کند. این اتفاق نیفتاد. و حتی تحولات در جهت عکس به پیش رفت. حتی حامیان و پیروان سنتی دولت آمریکا در منطقه – مثل ترکیه و عربستان و مصر – تا حد زیادی خودسر شدند و هر یک با اهداف و سیاستهای ویژه خودشان قد علم کردند. اینها دیگر مثل سابق، در دوره جنگ سرد و حتی سالهای اول پس از فروپاشی بلوک شرق،مطیع و تابع سیاستهای دولت آمریکا نیستند. حتی سیاستهائی را دنبال میکنند که منطبق با خط و اهداف دولت آمریکا نیست. بعبارت دیگر نافرجامی سیاستهای دولت آمریکا خلاء قدرتی را ایجاد کرده است که هر یک از دولتهای منطقه – و مشخصا عربستان و ترکیه و جمهوری اسلامی- تلاش میکنند در نقش قدر قدرت منطقه ای ظاهر شوند و این خلاء را به نفع خود پرکنند.
این تلاش در دل جنبش اسلام سیاسی و بصورت دسته بندیهائی صورت میگیرد که زمینه ها و ماتریالش در دوره گذشته فراهم شده. هجوم نظامی دولت آمریکا به اهدافش نرسید ولی باعث افسار گسیختگی نیروها و دولتهائی اسلامی ای شد که امروز در هیات دو بلوک متخاصم در جنبش اسلام سیاسی در برابر هم قرار گرفته اند. بلوک جمهوری اسلامی- اسد در برابر عربستان سعودی- ترکیه.
در این میان روسیه نیز که بعد از خانه تکانی اولیه در دهه آخر قرن گذشته دوباره فعال شده و با ادعاهای تازه و با یک سیاست تعرضی بمیدان بازگشته است، یک نیروی تعیین کننده در حمایت از رژیم اسد و محور و رکن بلوک جمهوری اسلامی- سوریه است.
همانطور که اشاره کردم مهمترین مساله سیاسی که این دو بلوک را در مقابل هم قرار میدهد موضعگیری در قبال رژیم اسد هست ولی در اساس اختلافشان حتی بر سر بود و نبود رژیم اسد نیست بلکه تقویت نفوذ و قدرت خود و تبدیل شدن به قدر قدرت منطقه ای است.
تقابل بین رژیم و جمهوری اسلامی از اینجا ناشی میشود. اگر داعش حامی رژیم اسد بود ولی صد برابر این در موصل جنایت میکرد جمهوری اسلامی اعتراضی نداشت. چون خودش مشغول ارتکاب شبیه همان جنایتها در جامعه ایران و در منطقه است. داعش در صورت حمایت از رژیم اسد با چمهوری اسلامی در یک بلوک قرا میگرفت و این دو اختلاف و تقابلی با هم نمیداشتند.
کیوان جاوید: بعنوان آخرین سئوال راه حل انسانی و ممکن برای خلاص شدن از این شرایط در منطقه چیست؟
حمید تقوائی: تنها راه حل ممکن و انسانی مقابله و تعرض مردم علیه دولتها و نیروهای رنگارنگ اسلامی در منطقه است. دولتها و نیروهای اسلامی و روسیه و آمریکا و موتلفینشان خود جزئی از صورت مساله هستند و نه راه حل. مناسبات و کشمکشها و بلوکبندی میان این نیروها مشکلی از مردم حل نمیکند، مردم باید با خواستها و قدرت مستقل خودشان بمیدان بیایند.
در این میان مردم ایران نقش تعیین کننده ای دارند. در ایران یک گرایش و جنبش وسیع سکولاریستی و ضد مذهبی شکل گرفته است و اعتراضات وسیعی در عرصه های مختلف در جریان است. بویژه امروز، در شرایط بعد از انتخابات که دعوای بین جناحها در حد بیسابقه ای بالا گرفته است و رژیم کلا ضعیف تر و بهم ریخته تر از گذشته از انتخابات بیرون آمده، زمینه مساعدی برای تعرض بیشتر مردم فراهم شده است. یکی از عرصه های تعرض میتواند و باید اعتراض به سیاستهای تروریستی حکومت در منطقه باشد.
تا آنجا که به مردم منطقه مربوط میشود هدف و جهتگیری نیروهای انقلابی و آزادیخواهی نظیر حزب ما باید جمع کردن بساط همه دولتها و نیروهای اسلامی و مقابله سیاستهای ارتجاعی حامیان جهانی آنها، دولت آمریکا و روسیه و موتلفینشان، باشد. جوانه ها و نشانه هائی از چنین حرکتی را ما در افغانستان در حمایت از حقوق زنان و در عراق و در ترکیه و حتی در عربستان – اعتراض زنان سرکش گریخته از آن کشورها- و یا در استقبالی که از کمپین اکس مسلم در بسیاری از کشورهای اسلامزده به عمل آمده است مشاهده میکنیم. این حرکتها اولا حاکی از وجود یک گرایش سکولاریستی و ضد مذهبی در میان مردم کشورهای اسلامزده است و ثانیا نشان میدهد که شکل دهی به این نوع اعتراضات و جنبشها کاملا ممکن و عملی است. همانطور که گفتم این اعتراضات در ایران بسیاروسیع و گسترده است و میتواند الهام بخش مبارزات مردم در سایر کشورهای اسلامزده باشد.
به نظر من آینده مردم و رهائی جامعه از شر نیروها و دولتهای اسلامی در گرو تقویت و سازماندادن و به پیش بردن هر چه بیشتر این حرکت سکولاریستی و ضد مذهبی در ایران و در منطقه است.