این روزها تعداد کسانی که در روزهای تعطیل آخر هفته به کوه های شمال تهران می روند بیشتر شده است. شاید به خاطر آن که بهار است و هوا گرمتر شده است. پس طبیعی است که مردم بیشتری برای ورزش و تفریح و هواخوری به کوه ها بروند. اما این همه ی ماجرا نیست.
اگر یک صبح زود به کوه بروی و با دقت بیشتری نگاه کنی، عده ای را می بینی که در دامنه ها و شیب های تند و ملایم و در سنگلاخ ها، خم و راست می شوند و یک یا دو ساعت بعد، با یک یا دو گونی روی دوش، از کوه پایین می آیند و در پائین، آنجا که مردم از کوه بر می گردند، بساط پهن می کنند و ریواس ها و سبزی های کوهی و آویشن می فروشند.
در روزهای غیرتعطیل هم در ایستگاه های اتوبوس، مترو و در بسیاری از میدان های شهر، مردان و زنانی را می بینی که سبزی های کوهی می فروشند. سال ها قبل فقط در میدان تجریش و میدان انقلاب، عده ای ریواس و سبزی کوهی می فروختند، اما امروزه در بیشتر میدان ها این کار به یکی از فعالیت های دستفروشان تبدیل شده است.
هرچه اخراج ها و بیکاری ها و گرانی ها بیشتر می شود، به تعداد این کارگران فصلی اضافه می شود. مردان و زنانی که دستشان از همه جا کوتاه می شود و حتی آنقدر پول ندارند که آدامس و بادکنک و لواشک و جوراب و خرد و پرت های دیگر بخرند و در اتوبوس ها و قطارهای مترو و چهارراه ها بفروشند و لقمه نانی به خانه ببرند، ناچار می شوند به کوه بزنند و سبزی های کوهی را بکنند و بفروشند.
بیمه بیکاری برای همه افراد آماده به کار اعم از زن و مرد، درمان رایگان برای همه و تحصیل رایگان برای فرزندان ما حقوق پایه ای ما مردم است. این خواستها بندهای قطعنامه های ما خواهد بود.