سخنان پرشور حمید رضا احمدی، یکی از کارگران کارخانه هپکو یک بار دیگر نقش مهم رهبران عملی طبقه کارگر در جنبش کارگری را نشان داد. سخنانی پرشوری که بسرعت درمدیای اجتماعی پخش شد. براستی سخنان این رهبر کارگری و مبارزه کارگران هپکو نه تنها قدمی مهم درپیشروی جنبش کارگری بلکه وهم چنین گامی مهم درپیشبرد کل جنبش عدالت خواهی و برابری طلبی بود. او درسخنرانی پرشور خود نیروهای انتظامی باتون بدست را مورد محاکمه قرار داد و گفت: “از باتوم شما ترسی ندارم، از زندان ترسی ندارم و ما حقمان را میخواهیم”. صحبت های حمید رضا احمدی حرف دل کارگران هپکو و همه کارگران و مردم جامعه است.
اما رهبران عملی طبقه کارگر تنها درطی یک مبارزه جمعی و ارتباط تنگاتنک با توده کارگران است که جسارت خود برای رهبری مبارزه کارگران را نشان میدهند و درعوض اعتماد توده کارگران را بخود جلب میکنند. بنا براین رهبران عملی طبقه کارگر و مبارزه جاری کارگران ،که اساسا مبارزه ایست برای بهبود وضعیت اقتصادی طبقه کارگر، دوجزبهم تنیده درجنبش کارگری هستند. اگر رهبران عملی تنها درطی یک مبارزه جمعی است که قادرمیشوند در صف اول مبارزه قرارگیرند کارگران نیز بدون چنین رهبرانی نمیتوانند درمبارزه خود موفق شوند. درصورت عدم وجود رهبران عملی درراس مبارزات کارگری، این مبارزات یا بتدریج افت میکند ویا درنهایت به بیراهه میرود.
اما همانطوری که میدانیم جنبش کارگری همانند سایر جنبش ها صحنه ای از زورآزمایی گرایشات اصلی منجمله گرایش سوسیالیستی وگرایش رفرمیستی است. تا آنجاییکه به مبارزات جاری طبقه کارگر برمیگردد هردوی این گرایشات سعی میکنند که این مبارزه را بسمت اهداف و افق نهایی مورد نظر خود به پیش ببرند. گرایش رفرمیستی تلاش میکند که مبارزه کارگران برای بهبود شرایط زندگیشان درچارچوب نظام سرمایه داری باقی مانده و سرنوشت این مبارزات را با فاکتورهایی نظیر بحران و رونق نظام سرمایه داری گره بزنند. اما تا آنجایئکه به گرایش سوسیالیستی درون طبقه کارگر برمیگردد، هرمبارزه برای بهبود شرایط زندگی کارگران بخودی خود مبارزه ای مهم و بالطبع این گرایش سعی میکند که درراس این مبارزات قراربگیرد. درعین حال این گرایش دراین مبارزه برای اصلاحات هم چنین تلاش میکند که کل طبقه را برای آرمان نهایی طبقه کارگر که همان انهدام نظام سرمایه داری و برقراری سوسیالیسم است آماده کند. بنابراین پرورش سوسیالیستی طبقه کارگر درمبارزات جاری به یکی از وظایف مبرم وعملی یک حزب کمونیستی تبدیل میشود. اما سوال اینجاست که حلقه رابط یک حزب کمونیستی با توده کارگران کدام است که بتواند درهرمبارزه جاری کارگران را با افق سوسیالیستی پرورش دهد. این حلقه رابط همان رهبران عملی کارگران درمبارزات جاری است. چنین حزبی باید بتواند درارتباط نزدیک با این قشر نه تنها آنها را درامر پیشبرد مبارزات جاری کمک کرده بلکه آنها را با مواضع و نقطه نظرات تئوریک وافق سوسیالیستی حزب آشنا کند. درجامعه ای مثل ایران که فعالین سوسیالیستی و رهبران کارگری همیشه تحت شدید ترین پیگردهای رژیم جمهوری اسلامی هستند این وظیفه یک حزب کمونیستی است که به تناسب پیشرفت وسایل ارتباطات جمعی/مدیای اجتماعی و موازنه طبقاتی بتوانند با کشف ابتکارات جدید ارتباط این قشر از رهبران عملی طبقه کارگر با حزب را ممکن نماید. بهر حال حزبی که نتواند این ارتباط را برقرارکند حزبی ناقص و بالطبع حزبی ناموق خواهد بود.
اما این بحث ناقص خواهد بود اگر دراینجا به تشکل توده ای کارگران اشاره ای نکنیم. کارگران بخاطر موقعیت خود درتولید نظام سرمایه داری تنها از طریق اتحاد و مبارزه جمعی و از طریق تشکلات توده ای خود است که با کارفرمایان و دولت حامی آنها وارد ‘مذاکره’ و ‘چانه زنی’ میشوند. بهمین دلیل است که ما میبینیم تقریبا تاریخ تشکلات توده ای به قدمت تاریخ بوجود آمدن طبقه کارگر میرسد. تا جاییکه به جامعه ایران مربوط میشود رژیم جمهوری اسلامی همیشه از تشکیل هرگونه تشکل کارگری ممانعت بعمل آورده است. بهمین خاطر کارگران هرجا که توانسته اند با پرپایی مجامع عمومی خود به عنوان ظرفی بجای تشکل توده ای ،هرچند موقت، استفاده کرده اند. بهر حال تشکیل هرگونه تشکل کارگری با دوام و مستقل ازدولت و کارفرمایان قبل از هرچیز منوط به توازن قوای طبقاتی بین طبقه کارگر و سرمایه دار است. اما یک پای اصلی این توازن قوا به این مربوط میشود که گرایش سوسیالیستی و درراس آن یک حزب کمونیستی چقدر توانسته باشد درمیان کارگران نفوذ کرده باشد و هم چنین توانسته باشد قشری از رهبران عملی طبقه کارگر را با خود همراه و یا دربهترین شکل درحزب خود متحد کرده باشد. این قشر از رهبران عملی کارگران هستند که میتوانند و باید بعنوان بنیان گذاران تشکلات توده ای درمیان کارگران ظاهر شوند.
ژانویه ١٩١٧