جدید ترین

سرمایه‌داری جهانی و ۹۹درصدی‌ها مصاحبه با حمید تقوایی

انترناسیونال: شما اغلب در صحبت‌ها و مطالبتان به تقابل میان یک‌درصدی‌های حاکم و نود و نه درصد مردمی که در این حکومت منفعتی ندارند اشاره می‌کنید. باتوجه‌به این واقعیت که خود این نود و نه درصد مورد اشاره از اقشار و طبقات مختلف اجتماعی تشکیل شده‌اند و میان آنها عده‌ای مشغول استثمار عده دیگری هستند و این جمعیت از هر نظر قشری ناهمگون به‌حساب می‌آیند، اشاره به این دوقطبی موجود را چگونه توضیح می‌دهید؟ آیا ایجاد حکومتی که از یک‌درصدی‌های حاکم خلع‌ید کند و درعین‌حال منافع تمام نود و نه‌درصدی‌ها را برآورده سازد، متصور است؟

حمید تقوایی: ۹۹درصدی‌ها در برابر یک‌درصدی‌ها یک اصطلاح سیاسی است که اولین‌بار در خیزش اشغال در کشورهای غربی در سال ۲۰۱۱ مطرح شد و رواج یافت. این اصطلاح به ثروت و قدرت سیاسی یک اقلیت ناچیز بر کل جامعه اشاره دارد.

مبنای واقعی این گفتمان روند پرشتاب قطبی شدن نظام‌هایسرمایه‌داری بین اقلیتی کوچک و توده مردم در همه کشورها است. آمارهای سالانه مراجع معتبر بین‌المللیبیانگر دره عظیم میان فقر و ثروت است که هر روز عمیق‌ترمی‌شود. آمار نشان می‌دهد که در سال ۲۰۱۵، ۹۴٪ ثروت جهان در تملک تنها ۲۰٪ جمعیت کره ارض بوده است و این شکاف عظیمدر ۹ سال اخیر به‌مراتبعمیق‌تر شده است. به گزارش آکسفام در سال ۲۰۱۷تنها هشت نفر ثروتی برابر با نیمه فقیر جمعیت دنیا داشته‌اندواز سال ٢٠٢٠ تا کنون ثروت پنج ثروتمند اول جهان ۱۱۴ برابر افزایش‌یافته است درحالی‌که۵ میلیارد از جمعیت جهان فقیرترشده‌اند.این واقعیت معنایی جز این ندارد که نظام سرمایه‌داری با منافع عینی اکثریت عظیم مردم دنیا در تناقض است.

از نظر طبقاتی این واقعیت گویای روند پرشتاب رانده‌شدن اقشار میانی (خرده‌بورژوازی یا طبقه متوسط) به صفوف کارگران است. به‌عنوان نمونه در ۵۰ سال اخیر درآمد طبقه متوسط در آمریکا ۲۰ درصد کاهش‌یافته است و این کاهش درآمد با شتاب بیشتری ادامه دارد. بنا به گزارش مؤسسهبلومبرگ در سال گذشته ارزش واقعی میانگین درآمد سالانه یک خانواده طبقه متوسط در آمریکا بیش از ۳۰ درصد کمتر شده است. در همه کشورهای صنعتی وضعیت کمابیش همین است و البته در کشورهایعقب‌مانده‌ای نظیر ایران وضع به‌مراتبوخیم‌تر است.

بنا به آمار مؤسسه خدماتی و بانکی سوئیس (یو بی اس)تعداد ۲۴۶ هزار نفر در ایران(وابستگانمستقیم وغیرمستقیمبه بیت رهبری و مافیای حاکم) به دلار، میلیونر هستند. یعنی کمتر از سه هزارم جمعیت. از سوی دیگر بیش از ۵۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می‌کنند. این ریشه خیزش‌های انقلابی پی‌درپی در چند سال اخیر است. شعار “اتحاد، اتحاد علیه فقر و فساد” که در تجمعات اعتراضی کارگران شاغل و بازنشسته فریاد زده می‌شود در این واقعیت ریشه دارد. 

واقعیت دیگر زمانه ماگستردگی مبارزات و اعتراضات اقشار وسیع مردم در بسیاری از کشورهای جهان علیه انواع تبعیضات و بی‌حقوقی‌هادر عرصه‌های مختلف است. از بی‌حقوقی زنان تا سرکوب و دیکتاتوری و گرانی و تورم و بیکاری و ستم و تبعیضات مذهبی و نژادی و ملی و قومی و غیره و غیره.

امروز ریشه واقعی همه این مصائب نظام سرمایه‌داری است درحالی‌که تا حدود نیمه قرن گذشته چنین نبود. بسیاری از مصائب و نابرابری‌هامثلاًدر روسیه زمان انقلاب اکتبر و یا ایران قبل از اصلاحات ارضی در نظام و مناسبات فئودالی و ماقبل سرمایه‌داری ریشه داشت و این واقعیت باعث می‌شدجنبش‌ها و احزاب طرف‌دارسرمایه‌داریکه علیه نظام اشرافیزمین‌دارها مبارزه می‌کردند موقعیت مترقی و رو به‌پیش داشته باشند و بتوانند بخشی از توده مردم را با خود همراه کنند. تمایز بین مبارزات دموکراتیک و سوسیالیستی در قرن گذشته، مثلاً در تجربه انقلاب روسیه، از اینجا ناشی می‌شود. اما با سلطه سرمایه بر همه کشورها جایی برای ترقی‌خواهی احزاب بورژوا باقی نمانده است. امروز بیش از هر زمانی این گفته لنین صادق است که هر دموکراتی بایدسوسیال‌دموکرات(به‌اصطلاح امروز کمونیست) باشد. این حکم اقتصاد سیاسی زمانه ما است.بروز مشخص این واقعیت را در انقلاب و جنبش زن، زندگی، آزادی به‌وضوح مشاهده می‌کنیم. بخش‌هایمختلف جامعه با شعار سرنگونی حکومت و با خواست‌ها و انتظارات کاملاًمترقی ومدرن، برای آزادی و برابری و برای یک زندگی انسانی درخورشأن انسان قرن بیست و یکم به میدانآمده‌انددرحالی‌که دغدغه نیروهای اپوزیسیون راست، تمامیت ارضی و حفظ سپاه و بسیج و بازگشت به سلطنت و نظایر آن است!

در سطح جهانی هم جنبش‌هایدهه‌های جاری (از جنبش اشغال تا انقلابات موسوم به بهار عرب، و از جنبش چارلی ابدو تا جنبش “می تو” و تا اعتراضاتجلیقهزردها و جنبش جهانی علیه تخریب محیط‌زیستو غیره)، همه نشانه مضمون چپ و انسانی و رادیکالی است که همواره سوسیالیست‌هاپرچم‌دارانبوده‌اند. تا جایی که آقایبیل گیتز ازسرمایه‌داران صدر جدول یک‌درصدی‌هامی‌گویدراه‌حلگرمایش زمین و خطر نابودی کره ارض،سوسیالیسم است. 

در پاسخ به قسمت آخر سؤال شما در مورد “خلع‌ید از یک‌درصدی‌های حاکم” و ” برآورده‌کردنمنافع تمام نود و نه‌درصدی‌ها”باید بگویم تنها راه برآورده‌کردن منافع نه‌تنها نود و نه‌درصدی‌ها بلکه همه مردم خلع‌ید از حکومت بورژوازی است. خلع‌ید سیاسی و اقتصادی از طبقه سرمایه‌دار تنها کارگر را رها نمی‌سازد؛ بلکه کل جامعه را از مناسبات ضدانسانیسرمایه‌داری رها می‌کند. از سؤال شما این استنباط می‌شودکه منافع نود و نه‌درصدی‌هارا جمع منافع اقشار و طبقات مختلف جامعهموجود تلقی می‌کنید. این تصور اشتباه است. منافع طبقاتی و تضاد منافع اقشار مختلف در جوامع موجود حاصل مناسبات سرمایه‌داری است. در جامعه سرمایه‌داری هویت طبقاتی، و هویت‌های کاذب ملی، قومی، مذهبی، نژادی هم‌زاد آن، همه بر مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و استثمار و بردگی مزدی مبتنی است. با نفی این مناسبات در نظام سوسیالیستی تقسیم‌بندی جامعه به اقشار وطبقات و در نتیجه تضاد منافع میان آنها نیز از میان می‌رود. منافع نود و نه‌درصدی‌ها، و در واقع منافع کل جامعه، یعنی منافعانسانی که در میان همه مردم کره ارض مشترک است. یعنی سازماندهی جامعه بر مبنای نیازهای انسانی همگان.

سوسیالیسمنظامی است کهمحور و هدف و امرشتأمین منافع انسانی همه مردم است و این تأکید بر منافع انسانی همه مردم (که کاملاً برمنافع طبقاتی طبقه کارگر منطبق است)خود مبنای گردآوری نیروی همه بخش‌های ناراضی و معترض به مصائب نظام موجود به زیر پرچم طبقه کارگر علیه کل نظام سرمایه‌داری است.

انترناسیونال:سؤال دیگرم در مورد شمول بورژوازی و طبقهحاکم به‌عنوان بخشی از آن است. از نظر شما آیا مبارزه با مناسبات سرمایه‌داری تنها در مبارزه با حکومت‌های سرمایه‌داری خلاصه می‌شود؟ در این صورت تکلیف بورژوازی خارج از قدرتچیست؟ 

حمید تقوایی: ما کمونیست‌ها برای از میان برداشتن نظام سرمایه‌داریمبارزه می‌کنیم و نه‌تنها علیه بخش حاکم طبقه سرمایه‌دار. هدف ما از سرنگونی دولتبورژوایی نابودی بورژواها – در قدرتیا در خارج از آن – نیست، بلکهنابودی نظام بورژوایی است. سرنگونی دولت سرمایه‌داریاولین گام برای درهم‌کوبیدنکل نظام مبتنی بر استثمار و بردگی مزدیاست. با درهم‌کوبیدن این نظام همه جامعه آزاد خواهد شد. از جمله خود بورژواها که در واقع نمود انسانی مناسبات سرمایه‌داری هستند. البته بعد از پیروزی انقلاب سوسیالیستی احزاب و نیروهای بورژوایییک‌شبه از صحنه سیاست حذف نخواهند شد و به‌عنواناپوزیسیون دولت کارگری فعالیت خواهند کرد؛ اما در جمهوری سوسیالیستیبا به‌کارگرفتن ابزار قانون و اتکا بر دولت شورایی، و با تأمین رفاه و آزادی و برابری در جامعه می‌توان آخرین مقاومت‌های جریانات بورژوا را نیز درهم شکست. اساس سوسیالیسم ما انسان و بازگرداندن اختیار به انسان است. جامعه سوسیالیستی هر اندازه در این جهت به‌پیش برود زمینه‌های عینی آخرین مقاومت‌های ارتجاعی نیز از میان برخواهد خاست.  

۱۰ مرداد ۱۴۰۳، ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *