بار دیگر انتصاب رئیس جمهور اسلامی در دستور کار حکومت قرار گرفته است. جنایتکاری سقوط کرده و قرار است جنایتکار دیگری جای او را بگیرد. اما همین نمایش انتخاباتی نیز به خاطر شرایط انفجاری جامعه، برای حکومت به معضلی تبدیل شده است. ناچار شدند از میان کاندیداها که همه از مقامات سابق و اسبق خود حکومت بودند، اکثرشان را از تیغ تصفیه بگذرانند، تا کمترین تنشی که باعث شود مردم پا لای در بگذارند و بساطشان را به هم بریزند، ایجاد نشود. رئیس جمهور سابق، رئیس مجلس سابق، معاون اول رئیس جمهور سابق، نمایندگان مجلس سابق، و بسیاری دیگر از حکومتیان سابق به دلیل سایه روشنهای سیاسی با خامنهای و دستگاه حاکم، کنار گذاشته شدند و نهایتا شش جنایتکار با سابقه، شش فرد وقیح و فاسد و منفور را که همگی ذوب در خامنهای شدهاند، پس از گذشتن از فیلترهای مختلف به عنوان کاندید معرفی کردهاند. یک اصلاحطلب کذایی را هم تایید صلاحیت کردهاند تا تنور انتخاباتشان را لااقل در میان بالاییها داغ کنند. از همین ابتدا شکاف در صفوف حکومت عمیقتر شده و تصفیه شدگان علیه شورای نگهبان موضعگیری کردهاند.
مساله اصلی این است که اینبار انقلاب زن زندگی آزادی مانند شمشیری بالای سر حکومت قرار دارد و از اینکه کوچکترین شکافی میان کاندیدها ایجاد شود وحشتزدهاند. ابلاغیههای شداد و غلاظی صادر کردهاند که کاندیدهایشان نه تنها دست به افشاگری علیه یکدیگر نزنند بلکه حتی حق انتشار نظرسنجی در مورد انتخابات را هم ندارند. میترسند که مردم از شکافهای بالاییها وارد صحنه شوند. اما قادر به عملی کردن همین دستورالعملها هم نیستند. کاندیدها حتی توان وعده دادنهای توخالی را هم ندارند و علیرغم اینکه یک اصلاحطلب را هم کاندید کردهاند که تنور انتخاباتشان داغ شود اما فضای بالاییها از همیشه سردتر است.
حکومت چنان منفور است و چنان بر دریای خشم و انزجار مردم قرار دارد که کاندیدهایشان حتی در معیت نیروی سرکوب هم جرات رفتن به دانشگاهها و سفر به شهرستانها را هم ندارند ومعدود تجمع انتخاباتی که سازمان دادهاند نیز به محل محاکمه نه تنها کاندیدها بلکه به محاکمه خامنهای و کل نظام تبدیل شده است. دانشجویان دانشگاه تهران چیزی برای پزشکیان اصلاحطلب و خامنهای و نظام باقی نگذاشتند و دانشجویان دانشگاه تبریز سالن تبلیغاتی قاضیزاده اصولگرا را بعنوان اعتراض خالی کردند.
فضا اما در میان مردم علیه حکومت و مضحکه انتخاباتیاش داغ است. دادخواهان در دیدارهایشان پیام ایستادهایم تا پایان میدهند و دانشجویان و دانشآموزان و فعالین حقوق زن در بیانیهشان اعلام کردند که رای و انتخاب ما انقلاب زن زندگی آزادی است. بیش از ۵۰۰ معلم در بیانیهای اعلام کردند که انتخابات «معنایی جز پذیرش و تأیید وضع تحمیلی کنونی و توهین به شعور اجتماعی مردم ندارد و نتیجه و عملکرد دولتها در جمهوری اسلامی برای مردم یکسان است. بازنشستگان در تجمعاتشان علیه نمایش انتخابات رژیم شعار میدهند و مردم را فرامیخواانند که این بار نیز مانند انتخابات مجلس “سیلی محکمی بر گوش مسبدان وخودکامگان” بزنند، زندانیان سیاسی علیه این نمایش بیانیه صادر میکنند، زنان همچنان در ابعاد میلیونی با بیحجابی به حکومت دهن کجی میکنند و کارگران نفت چند روز مانده به رایگیری اعتصاب سراسری و پرقدرتشان را شروع کردهاند و اعلام کرده اند “رای بی رای”.
این فضای اعتراضی را باید هر چه بیشتر گسترش داد. باید پوسترها و بیلبوردهای تبلیغاتیشان را به آتش کشید، تبلیغاتچیهای حکومت را همه جا مورد هجوم قرار داد، تجمعات انتخاباتیشان را مانند دانشگاه تهران بر سرشان خراب کرد. اعتصابات و اعتراضات و بیحجابی را باید هر چه بیشتر گسترش داد و در یک کلام باید از این فضای فعال و پربار سیاسی در جامعه برای پیشروی بیشتر علیه کل حکومت، و برای متشکل شدن هر چه بیشتر استفاده کرد.
مردم مدتها است انتخاب خود را کردهاند. رای و انتخاب مردم تداوم اعتراض و اعتصاب و به پیروزی رساندن انقلاب زن زندگی آزادی و سرنگونی حکومت منحوس و درمانده اسلامی است.
حزب کمونیست کارگری ایران
۳ تیر ۱۴۰۳، ۲۳ ژوئن ۲۰۲۴