اعدام: جنایت از سر ضعف
تدوین شده بر مبنای مصاحبه با حمید تقوایی در تلویزیون کانال جدید
حسن صالحی: در برنامه این هفته پاسخ میخواهیم درباره اعدامها در ایران صحبت کنیم که ابعاد بیسابقهای به خود گرفته است و شماری از بازداشتشدگان انقلاب زن زندگی آزادی و معترضین دستگیر شده و زندانیان سیاسی – عقیدتیمنجمله مجاهد کورکور و رضا رسایی در لیست اعدامیها قرار دارند.
حمید تقوایی اجازه دهید با این سؤال شروع کنم کهجمهوری اسلامی همیشه اعدام کرده و رکورددار اعدام در جهان است. امروز هم شاهد گسترش اعدامها هستیم. دور جدید اعدامها چه ویژگیای دارد؟ رژیم چه هدفی را از این اعدامها دنبال میکند؟
حمید تقوایی: این سیاست بازگشت به اعدامهای گسترده ناشی از ویژگی شرایط انقلابی در ایران است.از نظر سطح اعتراضات و خیزش انقلابی برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی، از نظر قدرت تعرضی مردم و عزم مردم در مقابله با کل این حکومت،و از سوی دیگر از نظرضعف و درماندگی حکومت، وضعیت سیاسی در ایران شرایط کاملاًویژهٔ دارد. شرایطی که انقلاب زن زندگی آزادی ایجاد کرده است.گرچه انقلابالان در خیابانها جاری نیست و مبارزات میدانی در سطح سال گذشته نیست، ولی فضای اعتراضیو شرایط وروحیه تعرضی، و شور و عزم انقلابی همچنان در جامعه زنده است و میتواند با هر جرقهای به انفجار دیگری منجر بشود. مردم همچنان از کل این حکومت متنفرند و به هر شکلی که میتوانندتنفر و انزجار خودشان را نشان میدهند.
در برابر این وضعیت حکومت یکبار دیگر به اعدام متوسل میشود. اعدام همیشه اسلحهایبوده است در دست حکومت برای اینکه به خیال خودشجامعه را مرعوب کند و چند صباح دیگر بر عمر ننگین خود بیفزاید. امروز هم در برابر یک خیزش انقلابی گسترده به این اسلحه روی آورده است. درحالیکهابزار اعدام ناکارآمدتر و بیخاصیتتر از هر دوره دیگری است.
اعدام فینفسه یک جنایت است و هر یک نفر که اعداممیشودپرونده جنایات حکومتسنگینترمیشود و مردم خشمگینتر و معترضترمیشوند، ولی هدف سیاسی که حکومت همیشه با اعدامها دنبال کرده است؛ یعنی مرعوبکردنمردم و ساکت کردن و خاموشکردنجامعه هیچگاه متحقق نشده. حتی در دورهای که برآمد انقلابی هم در کار نبوداعدامها نتوانست جامعه را ساکتو آرام کندو اختناقی حتی شبیه آنچه که مثلاً در زمانشاه بود وگورستان آریامهری لقب گرفته بود، را در جامعه ایجاد کند. امروز هماعدامهانمیتواند دردی از حکومت دوا کند. امروزاعدامهای حکومتاقدامی از سر ضعف و درماندگی در مقابله با یک جامعه انفجاری است.
حسن صالحی: شما اشاره کردید که جمهوری اسلامی در اهداف خودش از اعدامها ناکام مانده است. بااینحال همچنان اعدام میکند. تابهحال هشت نفر از معترضین شرکتکننده در انقلاب زن زندگی را اعدام کرده و همینالان که من با شما صحبت میکنم دو معترض دیگر یعنی مجاهد کورکور و رضا رسایی در خطر جدی اعدام هستند. چطور میتوانیممستقیماً جلوی اعدامها بایستیم و این عزیزان را از مرگ نجات دهیم و سلاح اعدام را خنثی کنیم؟
حمید تقوایی: روشن است که اعدام یک جنایت شنیع است و باید مقابلش ایستاد.به هر پرونده و حکم اعدام باید اعتراض کرد و درعینحال باید علیه نفس مجازات اعدامو لغو وحذف آن از سیستم قضائی هم پیگیرانه مبارزه کرد.اینکه از نظر سیاسی جمهوری اسلامی نتوانسته با اعدام جامعه را مرعوب کند به این معنا نیست که برای مردم اعدامهاعلیالسویه است و نباید به آن اعتراض کرد. جان انسانها عزیز است و هر فردی که رژیم اعدام میکنددر واقع دست به جنایتیمیزند که باید با عکسالعملتعرضی و وسیع جامعه روبرو شود.
مادر دو سطحعلیه اعدام مبارزهمیکنیم. یک سطح پروندهها و احکام اعدام علیه اشخاص مشخص است و جنبه دیگر مبارزه علیه نفس مجازات اعدام است واین دو طبعاً به هم وابستهاند.
ناگفته پیداست که مبارزه برای نجات جان انسانها، در خود بسیار اهمیت دارد. مستقل از اینکه جایگاه سیاسی اعدام چیست و حکومت چه اهدافی را دنبال میکند و چقدر موفق هست و یا نیست، باید برای نجات جان انسانها از چوبه دار فعالانه مبارزه کرد. ما همواره علیه احکام اعدام مبارزه کردهایمو در موارد متعدی موفق بودهایم و توانستهایم جلوی اعدامهایی را بگیریم. در مورد اعدامهای اخیر هم باید فعالانه به میدان آمد.باید علیه هر پرونده و هر حکم مشخصاعدام اعتراض کرد، افشاگری کرد، دنیا را بر سر حکومت خراب کرد، هزینه اعدامها را برای رژیم بالا برد واجازه نداد بهراحتی دست به اعدام بزند.درعینحال بایدعلیه مجازات اعدام بهعنوانیک جنایت ضدبشری و وحشیانه، بهعنوان قتل عمد حکومتی هم ایستاد و مبارزهکرد.
ما سعی میکنیم در هر دو این جبههها با تمام توان و قدرت خودمان مقابل حکومت بایستیم و او را به عقب برانیم.
حسن صالحی: بخش اعظم اعدامیها زندانیان عادی هستند. هدف حکومت از این نوع اعدامها چیست؟ مبارزه علیه اعدام زندانیان عادی را چگونه میتوانبهپیش برد؟
حمید تقوایی: اعدام زندانیان عادی هم از نظر اجتماعی -سیاسی همان هدفی را دنبال میکند که اعدامهای سیاسی. منتهی در یک سطح اجتماعی و عمومی. اعدام برای حکومتهایی نظیر جمهوری اسلامی نوعی قدرقدرتی و بهرخکشیدنفعالمایشائی خود به جامعه است. اعدام در هر جامعهای جان شهروندان را بیارزشمیکند و بهاینترتیب از کراهت و شناعت سیاستهای سرکوبگرانه دیگر حکومت نیز میکاهد. این در واقع نوعی قدرتنمایی و تلاش برای اعمال سلطه بلامنازع حکومتهای دیکتاتوری بر جامعه است و جمهوری اسلامی نمونه کامل چنین حکومتهایی است.
به همین دلیل است که ما اعلام کردهایم اعدام قتل عمد دولتی است. هر نوع اعدامی و نهتنهااعدامهای سیاسی. ما اعدامهایغیرسیاسیرا نیز در ایران و در هر کشوردیگری، نظیر برخی از ایالات آمریکا، جنایتکارانه و قتل عمد دولتی میدانیم. اعتراض ما به مجازات اعدام، از پرونده و نوع جرم مستقل است، اینکه اعدام برای چه جرمی صادر شده در مخالفت پایهای ما با اعدام تأثیری ندارد.
تا آنجا که به جمهوری اسلامی مربوط میشود باید گفت کلاًجان انسانها در قوانین حکومتی هیچ جایگاه و ارزشی ندارد. در جمهوری اسلامی بیگناهان اعدام میشوند. نهتنها فعالین سیاسی بلکه بسیاری از زندانیان عادی نیز که اعدام میشوند، بر اساس هر سیستم قضائی ای که بویی از تمدن و انسانیت برده باشد، جرمی مرتکب نشدهاند و بیگناه محسوب میشوند. جمهوری اسلامی بهخاطر رابطه خارج از ازدواج، سبالنبی، ترک اسلام، همجنسگرایی و “جرم”هایی نظیر این که در واقع جزو حقوق پایهای هر انسانی است، حکم اعدام صادر میکند. بعلاوه کل روندبازداشت وتشکیل پرونده و دادگاه و کل جرمشناسی و پروسه قضائی اسلامی غیرعادلانه و ضدانسانی و متعلق به جوامع دوران بردهداری است.از این نظر نهتنها احکام اعدام بلکه هر حکم کیفری دیگری نیز در جمهوری اسلامی وجاهت و اعتبار قانونی ندارد. ازاینرو مبارزهنهتنها علیه اعدام، بلکه علیه کل سیستم قضائی حکومتامری بسیار حیاتی و ضروریتر و مبرمتر از هر جامعه دیگری است.
تا آنجا که به اعدام فعالین سیاسی برمیگردد مبارزه علیه اعدام جبهه مهمی از مبارزه در دفاع آزادی بیان و عقیده، دفاع از آزادی مذهب و بی مذهبی، و دفاع از حق تشکل و اعتراض برای همه شهروندان است. اعدام هم اسلحه جمهوری اسلامی در سرکوب جامعه بهپاخاسته ایران است و هم ابزار نمایش قدرت و بهرخکشیدن سلطه بلامنازع حکومت بر کل جامعه و ازاینرو مبارزه علیه اعدام همه از نظر سیاسی و هم اجتماعی و مدنی نقش تعیینکنندهای در جنبش انقلابی مردم برای به زیر کشیدن جانیان حاکم ایفا میکند.
حسن صالحی: دولتهایی که دست به اعدام میزنندمعمولاًمیگویند اعدام لازم است؛ چون جامعه را در مقابل بزهکاری و گسترش جرم و جنایت مصون نگه میدارد. پاسخ شما به این توجیهات چیست؟
حمید تقوایی: اولین نکته این است که در کشورهایی که مجازات اعدام اعمال میشودبههیچوجه آمار جنایتکمتر نیست. یعنی عملاً این تأثیر را ما جایینمیبینیم. حتی در برخی از ایالتهای آمریکا که در آنها حکم اعدام قانونی است آمار جنایت بیشتر از کشورهای اروپائی است که حکم اعدام مدتهاست در آنها لغو شده؛ بنابراین تجربه این ادعا را رد میکند که اعدام موجب کاهش جنایت میشود.
از لحاظ نظری و فلسفه قضاوت و اجرای عدالت هم اعدام جواب هیچ جرمی نیست.هیچجرمی آنقدر سنگین نیست که شما به خاطرش جان انسانی را بگیرید.
در کشورهای دنیا،ازآنجاکه در همه آنها نظام سرمایهداری مستقر است، انواع مصائب و مسائل اجتماعی، اقتصادی،تبعیضات و نابرابریها و ناهنجاریهای مدنی و غیره و غیره افراد را بهطرف جنایت میراند.نمیتواننتیجه این وضعیت را علت آن در نظر گرفت.جنایت را با اعدام نمیتوان علاج کرد، باید عللو زمینههای مدنی واقتصادی – اجتماعی آن را از بین برد. یک بعد قضیه اجتماعی – سیاسی – اقتصادی است که آدمها را بهطرف جنایت میراند و بعد دیگر قضیه این است که ممکن است جنایت ریشههای روانی – اخلاقی – شخصیتی داشته باشد که این هم از نتایج مصائب و نابرابریهای اجتماعی است. درهرحالعلت هر چه باشد مجازات اعدام همیشه از خود جرم جنایتکارانهتر است.
از نظر فلسفه قضائی هدف از مجازات دو چیز بیشتر نیست: اولمصون داشتن جامعه از جنایت و دوم آموزش و اصلاح فرد مجرم و از هر دوجنبه اعدام جوابگو نیست.
وظیفه سیستم قضائی این است که زمینههای ارتکاب جرم را بشناسد و باتوجهبه آن حکمی صادر کند بتواند اولاً جامعه را مصون بدارد و ثانیاً فرد مجرم این امکان را داشته باشد که خودش را اصلاح کند و به زندگی اجتماعی باز گردد.روشن است که نه اعدام و نه هیچ تعرض جسمی دیگری مثل شلاق و تعزیر و سنگسار و قطع اعضای بدن که از جمله کیفرهای رایج در جمهوری اسلامی است، نهتنها به این هدف خدمت نمیکند، بلکه خود مصداق جنایات دولتی و مستوجب کیفر است. فلسفه قضائی اسلامی در عصر بردهداری ریشه دارد و مبتنی بر روابط خونی -قبیلهایو قصاص و انتقام است و طبیعی است که در چنین سیستم عصرحجریای جان و کرامت افراد و مصون داشتن جامعه که در زمره ارزشهای جوامع مدرن مدنی است، هیچ جایگاهی نداشته باشد.
سیستم قضائی نمیتواند هدفش انتقام باشد و یا روابط خونی و قبیلهای – خانوادگی
را ملاک قرار بدهد. مبنای قضائی اعدام، بهویژه در اسلام انتقامگیریقبیلهای – خانوادگی است و به همین دلیل در بسیاری از موارد خانواده مقتول میتواند در مورد مرگ و زندگی محکومبهاعدام تصمیم بگیرد.
به تمام این دلایل باید گفت اعدام در ایران جنایت دولتیبه توان صد است.
حسن صالحی: جنبش علیه اعدام جنبش گستردهای در ایران است. این جنبش در انقلاب زن زندگی آزادی چه جایگاهی دارد؟
حمید تقوایی: به نظر من جنبش علیه اعدامیکی از عرصههای مهم این انقلاب است. به این دلیل که اعدام در شرایط امروز بیش ازهر زمان دیگری اسلحهای است که جمهوری اسلامی علیه مردم بهپاخاستهو برای مرعوبکردن وبهعقبراندن جامعه بکار گرفته است. به همین خاطر مقابله با اعدام، و کلاً مقابله با سیاستهای سرکوبگرانه حکومت که شنیعترین شکلش اعدام است،نقش مؤثری در پیشبرد مبارزات و شکست جو ارعاب و موانعیکه جمهوری اسلامی تلاش دارد در مقابل انقلاب ایجاد کند ایفا میکند.
ازاینرو بسیار مهم است که علیه اعدامها به یک مبارزه متحد، تعرضی و گسترده دست بزنیم. چه علیه یک حکم و یک پرونده مشخص اعدام و چه علیه اعدام بهعنوان یک مجازات بهطورکلی.
خوشبختانه جامعه گامهای بلندی در این جهت برداشته است. علیه احکام اعدام و کلاً مجازات اعدام بود که چند ماه قبل هشتگ با هم هستیم در مدیای اجتماعی تبدیل به یک ترند شد و رواج پیدا کرد. مردم اعلام کردند علیه اعدامها با هم هستیم. بیانیههای متعددی نیز با امضای تشکلها و نهادها و فعالین انقلاب در اعتراض به احکام اعدام و علیه مجازات اعدام منتشرشد.
نکته مهم این است که در این حرکات اعتراضی مردم اعلام کردند اعدام برای هر جرمی باید لغو شود و این دقیقاً همان نکتهای است که ما همیشه با شعار اعدام قتل عمد دولتی است بر آن تأکیدکردهایم و گفتهایم مجازات اعدام باید از سیستم قضائی حذف بشود. “همه با هم علیه اعدام برای هر جرمی” پیشروی بزرگی در جنبش علیه اعدام است که به یمن و در دلانقلاب زن زندگی آزادی به دست آمد.
من فکر میکنم انقلاب این پتانسیلو این امکان را دارد که همین امروز جنبش و کارزار قدرتمندی را علیه اعدام سازمان بدهیم و بهپیش ببریم.
حسن صالحی:دررابطهبااعدامهای اخیر نیز ۱۰ تشکل کارگری و بازنشستگان وزنان و دادخواهان بیانیه مشترک کوبندهای منتشر کردهاند. اهمیت این بیانیه در چیست؟ آیا ممکن است قبل از سرنگونی حکومت مبارزه علیه اعدام به نتیجه برسد و اعدامها متوقف بشود؟
حمید تقوائی:د رابطه با بخش اول سؤالتانباید تأکید کنمکهبیانیه ده تشکل علیه اعداماهمیت بسیار تعیینکنندهو جایگاه بسیار مهمی دارد. این حرکتی پیشرو و بسیار امیدبخش نهتنها علیه اعدام بلکه علیه کل ماشین سرکوب حکومت است.این حرکت نمونه و الگوی پیشروی را در چشمانداز جنبش علیه اعدام و کلاً جنبش علیه سرکوبگریهای حکومت قرار میدهد.
جنبش علیه اعدام، جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی و جنبش دادخواهی همهاجزاء به هم وابسته مبارزه علیه سرکوبگریهای حکومت هستند. بیانیه ده تشکل هم در عین تأکید بر مبارزه علیه اعدام،علیه کل ماشین سرکوب حکومت، علیه دستگیریها و بازداشتها و زندان و شکنجهوپروندهسازیها و اعترافگیریهای اجباری و غیره، فراخوان میدهد. در واقع امضاکنندگان بیانیه -تشکلهایفعالینبخشهای مختلف صنعت نفت و دیگر مراکز کارگری، بازنشستگان، دادخواهان، زنان، پرستاران -حرکت متحدی را علیه اعدامها و سرکوبگریها و برای آزادی همه زندانیان سیاسی آغاز کردهاند و اعلام کردهاند “باید به قدرت اتحاد سراسریمبارزاتیمان جلوی این ماشین سرکوب و جنایت را بگیریم.”
این به نظر من میتواند پلاتفرمو نقطه آغازی مبارزه گستردهای باشد علیه اعدامها و علیه سرکوبگریهای حکومت. امیدوارم احزاب انقلابی و نیروهای مترقی سرنگونیطلب به حمایت از این بیانیه برخیزند و با تمام توان تلاش کنند جنبش گستردهای علیه اعدام و سرکوبدر داخل ایران و در خارج ایران شکل بگیرد.
در مورد بخش دوم سؤالتان در مورد امکان لغو مجازات اعدام با وجود جمهوری اسلامی باید بگویم تحت حاکمیت جمهوری اسلامی تحقق بسیاری از خواستهایی که در عرصههای مختلف مبارزه مطرح میشود- از لغو مجازات اعدام تا افزایش ۵ برابری دستمزدها وبرابری زن و مرد و مذهبزدایی از سیستم آموزشوپرورش و غیره و غیره – بسیار بعید است. ولی این امربههیچوجه به این معنا نیست که مبارزه در این عرصهها عبث و بیهوده است. اینها مبارزاتی است که از هر سو رژیم را محاصره میکنند و در تنگنا قرار میدهند و به این اعتبار جبهههای مختلف جنبش انقلابی وسرنگونیطلبانه مردم علیه کل حکومت به شمار میروند.
دررابطهبا شعارهای مطالباتی و خواستهای مشخص مردم هم گرچه نه به شکل تثبیتشده و قانونی، ولی عملاً و به طور دوفاکتو میتوان حکومت را وادار به عقبنشینی کرد. این امکان وجود دارد که در مقابل فشار اعتراضات، رژیم مجبور بشود امتیازاتی بدهد و به برخی از خواستهای مردمتمکین کند. معمولاً در انقلابات این اتفاقهامیافتد، در زندانها باز میشود، فضای اختناق در هم میشکند و حکومت در آخرین نفسهایشناگزیر میشود به برخی از خواستهای مردم تن بدهد. حتی اعدامهامیتواندعملاً متوقف بشود.
یادآوری کنم که زمانی جمهوری اسلامی دست به سنگسار میزد؛ اما با مبارزهایمبارزه پیگیر علیه سنگسار، بخصوص کارزار موفق نجات جان سکینه محمدی آشتیانی از سنگسار که اساساً در خارج کشوربهپیش برده شد،عملاًو به طور دوفاکتوسنگسار در ایران متوقف شد.از آن به بعد دیگر جمهوری اسلامی جرئت نکرد حکم سنگسار صادر کند. در مورد مجازات اعدام هم میتواند این اتفاق بیفتد.گرچه عرصه بسیاروسیعتری از مبارزه را میطلبد؛ ولی درهرحال این امر امکانپذیر است.
اما حتی اگر معتقد باشیم با وجود جمهوری اسلامی توقف اعدامهاممکن نیست، مبارزه علیه اعدام همانطور که بالاتر توضیح دادم عرصه مهمی از مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. خواستهایی مثل لغو اعدام، آزادی زندانیان سیاسی، پایان بخشیدن به فقر و فلاکت و گرانیو تورم، پنج برابر شدن دستمزدها، برابری کامل زن و مرد، و نظایر آن در واقع دلایل مشخص جامعه برای سرنگونکردن حکومت است. هر قدر حکومت بیشتر در برابر این خواستها مقاومت بکند، جنبش برای سرنگونی تعرضیتر و گستردهتر خواهد شد. از سوی دیگر تندادنحکومت به هر یک از این خواستهانیز جنبش سرنگونی را امیدوارتر و قویتر خواهد کرد. این در واقع پارادوکس حکومتهایی است که آماج انقلاب توده مردم قرار میگیرندو جمهوری اسلامی هم از این قاعده مستثنی نیست.
حسنصالحی:در شرایط حاضر در داخل کشور، و همچنین در خارج، علیه اعدامهامشخصاًچه اقدامات عملی ای را میتوان سازمان داد؟
حمید تقوائی: ما باید سازمانها، نهادها، چهرهها، این دستاوردهایی که میتوان گفت جنبشهای اعتراضی در ایران کسب کردهاند، اینها را فرابخوانیم و بسیج کنیم که علیه اعدامهابه میدان بیایند. به نظر من کارزار علیه اعدام یکی از نقطه عطفهای مهم انقلاب در شرایط حاضر است و همه فعالین و نیروهای انقلاب وظیفه دارند این کارزار را در صدر فعالیتها و اولویتهای خود قرار بدهند.
در داخل ایران همین بیانیه ده تشکل نقطه شروع خوبی است. این بیانیه میتواند حمایت و همبستگی و امضاهای بیشتری جمع کند، و علاوه بر احزابانقلابی، نهادها و سازمانها وکانونها و شوراها و چهرهها و سلبریتیهایی که در عرصههای مختلف انقلاب زن زندگی آزادی فعال بودهاند، در این نبرد مهمعلیه اعدام نیز به بیانیه ده تشکل بپیوندند. امضای ده تشکل پای این بیانیه است؛ اما این میتواند به صدها برسد. صدها نهاد و تشکل و چهره میتوانندبیانیههای حمایتی منتشر کنند و به هر شیوهای که میتوانند علیه مجازات اعدام و احکام اعدام فعال شوند.
همچنین شعارهایی نظیر نه به اعدام، اعدام قتل عمد دولتی است مجازات اعدام برای هر جرمی جنایت است، و خواست لغو احکام اعدام با عکس و اسمورسم محکومین میتواند و باید به یک رکن تجمعات اعتراضی بخشهای مختلف جامعه بهویژه اعتراضات کارگران و بازنشستگان و دادخواهان که امروز در شکل گستردهای در جریان است،تبدیل بشود.
در خارج کشور همازآنجاکه دست احزاب بازتر است و امکان سازماندهی تجمعات اعتراضیبیشتر است، این کاملاًامکانپذیر است که به یک حرکت گسترده علیه اعدامها در چندین کشور و در دهها شهر شکل بدهیم. باید تلاش کنیمتوجه افکار عمومیو مردم جهان را که با انقلاب زن زندگی آزادی آشنا هستند و همیشه مدافع این انقلاب بودهاند، علیه اعدامها در ایران آگاه و حساس و بسیج کنیمو نهادهای بینالمللی و دولتها را تحتفشار قرار بدهیم تا علیه حکومت اعدام و کشتار در ایران قاطعانه موضع بگیرند. ما میتوانیم به یک یورش جهانی علیه اعدامها در ایران شکل بدهیم.
اینها اهداف و وظایفی است که حزب مادر مبارزه علیه اعدام دنبال میکند.
۴ ژانویه ۲۰۲۴