مروری بر رویدادها و اعتراضات روزهای اخیر در سیستان و بلوچستان
جمعه خونین زاهدان یک روز فراموشنشدنی در تاریخ این کشور در کارنامه پر از جنایت حکومت منفور اسلامی است و همیشه در اذهان مردم میلیونی و در دل تاریخ این کشور حک شده است و فراموش نخواهد شد. در هفته جاری و هفتههای قبل از آن جنبوجوش گستردهای در زاهدان و سیستان و بلوچستان در آستانه سالگرد این روز به جریان افتاد.
روز جمعه هفتم مهرماه مردم در زاهدان و چند شهر دیگر استان سیستان و بلوچستان از جمله سوران، راسک، تفتان، خاش، چابهار و روستای قلعه بید واقع در بخش کورین شهرستان زاهدان به خیابان آمدند و با فریاد شعارهای ضد حکومتی یاد جانباختگان جمعه خونین زاهدان را گرامی داشتند. بنا بر فراخوان از قبل اعلام شده در روز بعد هشتم مهرماه که سالگرد جمعه خونین بود مردم در زاهدان و دیگر شهرهای استان دست به اعتصاب عمومی زدند. فراخوان این دو روز اعتراضی از قبل توسط مردم از جمله نهاد دادخواهان و دادخواهان سیستان بلوچستان، شبکه سراسری انقلاب زن زندگی آزادی و بخشهای مختلف مردمی داده شده بود. از جمله یکی از فراخوانها تأکید بر مشارکت و همراهی با اعتصاب سراسری و عمومی در شهرهای سیستان و بلوچستان بود. این فراخوانها وسیعاً همهجا منتشر و حول آنها موجی از همبستگی در مدیای اجتماعی شکل گرفت. درودیوارهای شهرهای بسیاری به این مناسبت پر از شعارهای حمایتی و اعلام همبستگی شد و نمادهای حکومتی در شهرهای مختلفی توسط جوانان خشمگین به آتش کشیده شد. مردم همچنین تصاویر خدانور لجعی که به دست سرکوبگران حکومت وحشیانه به قتل رسید را همهجا پخش کردند. جوان معترضی که عکس او با دستهای بسته شده به تیر چراغبرق توسط جنایتکاران حکومت به نمادی از قربانیان جمعه خونین زاهدان تبدیل شده و بازتابی جهانی پیدا کرده است. با همین مضامین کارهایی هنری و پرفورمنسهای دیگری توسط دانشجویان و دانشآموزان در تهران و تبریز و شهرهای دیگر در مدیای اجتماعی به نمایش گذاشته شد. بدین ترتیب مردم بهصورت سراسری و در اشکال مختلفی به استقبال گرامیداشت یاد جانباختگان جمعه خونین زاهدان و ارجگذاشتن بر مکان و جایگاه مبارزاتی این کانون داغ انقلاب رفتند.
در جبهه مقابل مردم، حکومت نیز که از به میدان آمدن مردم خشمگین در سیستان و بلوچستان و بهویژه در زاهدان وحشت داشت، نیروی سرکوب وسیعی را بسیج کرده و از چندین شهر به زاهدان و خاش و دیگر نقاط این استان نیروی انتظامی گسیل کرده بود و خیابانها و نقاط حساس را اشغال و قرق کرده بود. در هفتاد نقطه زاهدان نیروی مسلح مستقر شده و مسجد مکی را در محاصره خود قرار داده بودند و در بلندیهای اطراف زاهدان نیز استقرار داشتند.
اما علیرغم اینها مردم در زاهدان و دیگر شهرهای این استان در روز جمعه هفتم مهرماه وسیعاً با فریاد و خشم به خیابان آمدند و شعارهای مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای و خمینی در همهجا طنینانداز شد. در دست مردمی که به خیابان آمده بودند، بنرهایی میدیدیم که با هشتگ محاصره بلوچستان بر روی آن نوشته شده بود”ما مردم بلوچ را از مرگ نترسانید”، “دیگر بر ما اثر ندارد توپ و تانک دشمن”، ” ما را از مرگ و شکنجه و زندان نترسانید”، و “کشتار خونین زاهدان و خاش را فراموش نخواهیم کرد”.
انبوه جمعیت در خیابانهای زاهدان
روز جمعه در زاهدان مردم از همان آغاز صبح در صفی بزرگ به خیابان آمدند. سیل جمعیت خیابانها را که توسط سرکوبگران حکومت مسدود شده بود گشوده و به حرکت در آمدند. مردم مسجد مکی را که در محاصره سرکوبگران حکومت بود با شعاردهی و بر دست گرفتن بنرهای اعتراضیشان به صحنه اعتراض قدرتمند خود تبدیل کردند. در گوشهای از تظاهرات مردمی در زاهدان صفی از زنان معترض را میدیدیم که همراه با خیل عظیم جمعیت شعار میدادند: “بترسید، بترسید ما همه با همه هستیم” و نیز در جایی مثل روستای قلعه بید مردم در مقابل پاسگاه این روستا جمع شدند و با آتشزدن لاستیک صدای اعتراض خود را بلند کردند. اعتراض در همهجا موج میزد.
در زاهدان مردم و جوانان شجاع شهر با نیروهای سرکوب در نقاط مختلفی درگیر شدند. با برپاکردن آتش برخی خیابانها را مسدود کردند و در جاهایی نیروهای سرکوب را با پرتاب سنگ و تعرض متقابل فراری دادند. بنا بر خبرها در این روز سرکوبگران حکومت به صفوف مردم حمله کردند. با پرتاب گاز اشکآور سعی در پراکندن جمعیت مردم کرده و با سلاحهای نیمهسنگین بهسوی مردم شلیک میکردند. طبق گزارشات اولیه ۲۳ نفر از مردم زخمی شدند که چهار نفر از آنان کودک هستند. همچنین دستگیریهای بسیاری در مناطقی از زاهدان همچون کوثر، خیام، کشاور گزارش صورت گرفت که هویت یازده نفر آنها عبارتاند از: رامین شه بخش، اسماعیل براهویی، ادریس گمشادزهی، غفور گرگیج، حارث بلوچ، علی لجهای، یاسر ظفر نارویی، رحمتالله کبدانی، احمد میربلوچزهی، ابراهیم کبدانی و محمد عالیرهی
علیرغم این دستگیریها و همه وحشیگریهای حکومت مردم در این شهر همچنان ایستاده و درگیریهای آنها با نیروهای سرکوب تا شب ادامه یافت.
در تظاهراتهای این روز فریاد شعارهای مردم در فضای خیابانها طنین انداخته و مردم شعار میدادند: “بسیجی سپاهی، داعش ما شمایید”، “خدانور ما رو بردند جنازه شو آوردن “، ” مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر”، “”مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر خامنهای”، و ” قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان”.
بدین ترتیب خیابانهای زاهدان در روز جمعه به میدان نبردی جانانه با جنایتکاران حکومت تبدیل شد و بار دیگر مردم این شهر و در کنار آن مردم در شهرهای دیگر استان سیستان و بلوچستان، این استانی که ته خط فقر و محرومت در جغرافیای ایران است، حماسه آفریدند.
شنبه هشتم مهرماه نیز سالروز جمعه خونین زاهدان بود و به این مناسبت بنا بر فراخوانهای از قبل اعلام شده مردم با اعتصاب عمومی قدرتمند خود یاد جانباختگان این روز را گرامی داشتند. مغازهها و محلهای کار همهجا تعطیل شدند. بدینگونه مردم در زاهدان و دیگر شهرهای این استان با دو روز اعتراض قدرتمند خود با عزمی راسختر تداوم انقلاب را فریاد زدند. در این روز حکومت در زاهدان بخشی از بازار در چهارراه رسولی را محاصره کرد که هم جلوی اعتصاب عمومی را بگیرد و هم تجمع مردم ولی مردم هم کار را تعطیل کردند و هم دست به تجمع زدند. در این روز همچنین کارگران در تیس چابهار به اعتصاب عمومی پیوستند و با این کار خود الگویی از اعتصاب عمومی با شرکت کارگران کارخانجات به دست دادند.
سیستان و بلوچستان و در رأس آن زاهدان قلب تپنده انقلاب است. در همان چهلمین روز قتل جانباختگان جمعه خونین زاهدان در سال گذشته بود که مردم از دیگر شهرها و استانها در سطح سراسری با شعارهای اعتراضیشان زاهدان را چشموچراغ ایران خواندند و بدینگونه اعتراضات شجاعانه آنان را ارج گذاشتند. در شهر مهاباد نیز مردم با شعار “کرد بلوچ آذری آزادی برابری” در برابر تلاشهایی که برای تفرقهافکنی در صف مردم میشود، اتحاد مبارزاتی علیه جانیان اسلامی را فریاد زدند. متقابلاً در سیستان و بلوچستان نیز شعار”زاهدان کردستان اتحاد، اتحاد” سر داده شد و اینها همه عمق انقلاب زن زندگی آزادی را به نمایش میگذارد.
“جمعه خونین” در زاهدان به جنایت هولناکی اشاره دارد که جمهوری اسلامی روز هشتم مهر ۱۴۰۱ و در متن انقلاب زن زندگی آزادی مرتکب شد. در این روز مردم در زاهدان و شهرهای دیگر سیستان و بلوچستان در اعتراض به تجاوز فرمانده نیروهای انتظامی به دختری ۱۵ساله در شهر چابهار به خیابان آمده بودند و سرکوبگران حکومت با شلیک مستقیم گلوله بهسوی مردم ۱۰۵ نفر را بیرحمانه به قتل رساندند که هفده نفر آنان کودکان زیر هجده سال بودند. بعد هم در جمعههای بعد و در شهرهای دیگر مثل خاش جنایاتی از همین دست تکرار شد.
در اعتراض به چنین جنایتی و در گرامیداشت یاد جانباختگان جمعه خونین است که در هفتههای اخیر و بهویژه دو روز جمعه و شنبه مردم در استان سیستان و بلوچستان و بهویژه در شهر زاهدان به اعتراض برخاسته و به یاد جانباختگان جمعه خونین حماسه آفریدند. بدین ترتیب به دنبال گرامیداشت سالگرد انقلاب در بیست و پنج شهریور و پیشرویهایش، این دو روز مهم اعتراضی مردم در سیستان و بلوچستان سرفصل جدیدی در انقلاب زن زندگی را گشوده است و انقلاب را گامی دیگر به جلو میبرد.
هم اکنون سیستان و بلوچستان آرام و قرار ندارد. باید در سطح سراسری به حمایت از این مردم و این سنگر مهم انقلاب شتافت. باید تمامی بازداشتشدگان در این استان فوراً و بدون قیدوشرط آزاد شوند. باید حکومت اسلامی بهخاطر همه جنایاتش از جمله جنایات هولناکش در جمعه خونین و دیگر جنایاتش در این استان محروم و فقرزده در سطح جهان مورد پیگرد و محاکمه قرار گیرد. این حکومت باید در سطح جهان منزوی و بایکوت شود.
در حاشیه دو شعار
در اعتراضات مردمی در زاهدان و دیگر شهرهای استان سیستان و بلوچستان فریاد دو شعار از جانب برخی از تظاهرکنندگان قابلتأمل است. یکی شعار اللهاکبر است. اللهاکبر شعار ما مردم نیست. جمهوری اسلامی با این شعار به انقلاب ۵۷ خون پاشید و توانست قدرت را بگیرد و جامعه را به جهنم تبدیل کند. با پرچم اللهاکبر هر اعتراض و مبارزهای را عقب زدند و جنایتها کردند. خاطره این سرکوبگریها در ذهن شاهدان این تجربه تاریخی باقی است و هرگز فراموش نمیشود. چهل سال است که با این شعار کل جامعه را به صلابه کشیدهاند. اینگونه شعارها نتیجه مستقیمش ایجاد تفرقه در صفوف مبارزه مردم و کاستن از همبستگی وسیع مردم از اعتراضات است. سردادن اینگونه شعارها و زدن رنگ مذهبی به اعتراض و در جهت منحرفکردن مسیر مبارزه است. آن چیزی که امروز صف اعتراض ما مردم را متحد میکند شعار زن زندگی آزادی و شعارهای سرنگونی است که تبعیض و نابرابری و کل جمهوری اسلامی را نشانه رفته است.
شعار قابل تأمین دیگر که به طور محدودی شنیده شد خواست قصاص و اعدام جانیان و سرکوبگران مردم است. بله سران این حکومت باید بهخاطر همه جنایاتشان محاکمه شوند. بگذار تا در حیات خود ببینند که چگونه منفور مردم در سراسر جهانند. اما حرف ما مردم این است که قصاص و کل قوانین ارتجاعی اسلامی باید به زبالهدان انداخته شود. اعدام باید ممنوع شود. قصاص و اعدام توحش است و بخشی از سنت جمهوری اسلامی است. چنین مجازاتهایی اساساً در خدمت طبقات حاکم و برای به بردگی کشیدن مردم است. جمهوری اسلامی با توسل به چنین ابزارهای وحشیانهای ۴۴ سال است که دارد جنایت میکند. خواست ما پیگرد تکتک سران جنایتکار حکومت و محاکمه آنها در دادگاههای بینالمللی است. در همین راستا همانطور که اشاره شد خواست ما انزوای جهانی جمهوری اسلامی و بایکوت آن در سطح جهان است که گام مهمی در سرنگون این حکومت جنایت و سرکوب است. زندهباد انقلاب زن زندگی آزادی!