اعتصاب کارگران رسمی نفت، بودجه و بحران سوخت

گفتگو با شهلا دانشفر در برنامه خط رفاه در کانال جدید

حسن صالحی: برنامه امروز سه محور دارد یکی اعتصاب و تجمع سراسری کارگران رسمی نفت، دومی قطعی گاز و بحران سوخت و اعتراضات مردمی و سوم لایحه بودجه که در این گفتگو  به  سرخط هایی از این سه موضوع مهم میپردازیم و با شهلا دانشفر گفتگو داریم.

شهلا دانشفر روز ۲۷ دی اعتصاب و تجمعات سراسری کارگران رسمی نفت را شاهد بودیم که با فراخوانی از قبل اعلام شده برگزار شد. در این روز چه گذشت، خواستهای فوری این کارگران چیست ؟

شهلا دانشفر:  در روز ۲۷ دی کارگران رسمی نفت بنا بر فراخوانی از قبل اعلام شده دست به اعتصاب و تجمعات سراسری خود زدند. و این سومین تجمع و اعتراض سراسری آنها ظرف یکماه اخیر است. اولین آن در ۲۶ آذر بود که بسیار گسترده و بیسابقه بود. دومین آن در ۱۰ دیماه انجام گرفت و در این سومین حرکت اعتراضی یعنی در ۲۷ دیماه کارگران رسمی بخش عملیاتی و سکوهای نفتی اعلام کرده بودند که در این حرکت اعتراضی شرکت خواهند کرد. بدین ترتیب در این روز کارگران رسمی نفت در بسیاری از مناطق از جمله در شرکت های بهره برداری نفت و گاز غرب چشمه خوش دهلران، کارون، مارون اهواز،  پالایشگاه ایلام، پالایشگاه گاز فجر جم، پالایشگاه آبادان، پتروشیمی ماهشهر و منطقه سیری (بندرلنگه)، عسلویه و خارک دست به اعتصاب زده و تجمع کردند. فریاد شعارهایی چون “وعده وعید کافیه، سفره ما خالیه”، “وزیر بی‌لیاقت نمی‌خوایم نمیخوایم”  در این اعتراضات بیانگر فضای خشم و اعتراض در میان این کارگران بود. البته  از قبل نیز کارگران رسمی شاغل در ۳۴ سکوی نفتی در اعتراض به عدم پاسخگویی به خواستهایشان از دادن گزارش روزانه میزان استخراج و تولید این شرکتها و ارائه فرمهای دستور کار تعمیرات به مقامات خودداری کردند و این خود نوعی اعتصاب بود که خلل جدی ای در کار صنعت نفت جهت  توزیع گاز و میعانات گازی  ایجاد کرد. کارگران اعلام کردند که تا وقتی پاسخ نگیرند به اعتراض خود ادامه میدهند. بدین ترتیب ما در بیست و هفتم دی ماه یک روز بزرگ اعتراضی در نفت را شاهد بودیم. اعتصابی در چنین ابعاد گسترده آنهم در شرایط سیاسی امروز بسیار مهم است. بویژه کارگران رسمی نفت آنهم بخش عملیاتی آن یک بخش کلیدی در نفت هستند و نفت خود یک صنعت کلیدی در اقتصاد ایران است. و اگر این اعتراضات به همین شکل ادامه یابد تمام نفت را در بر خواهد گرفت. خواست فوری این کارگران اجرای ماده ده و پرداخت پی بک دهساله آنست که با  اجرای آن به حقوق هر کارگر حداقل دو میلیون اضافه میشود. . بهبود جدول بدو استخدام ماده یاد شده به نحوی که همه کارکنان با هر شرایطی با توجه به تورم های کنونی از آن سود ببرند. بهبود وضعیت بهداشت و درمان نفت در حد قابل قبول، داشتن ایمنی محیط کار، لغو مالیات های گزاف ، پرداخت بی کم و کاست پاداش پایان بازنشستگی همچون گذشته در وزارت نفت و برخی مطالبات شغلی و معیشتی دیگر از دیگر مطالبات آنهاست. بعلاوه اینکه این کارگران به امنیتی شدن محیط های کار اعتراض دارند. این کارگران طی بیانیه ای محکم ضمن طرح مطالبات فوری خود با اعلام اینکه “دیگر نان را به قیمت جان نمیخریم”  اولتیماتوم به ادامه گسترده تر اعتراضاتشان را داده اند.

حسن صالحی : یک موضوع اعتراض این کارگران عمل نشدن قول و وعده هاست و این را در شعارهایشان همانطور که اشاره کردید بازتاب دادند. اما  جایگاه این اعتراضات در شرایط سیاسی حاضر را چگونه می بینید؟ این اعتصاب چه مکانی در شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی امروز ایران دارد؟

شهلا دانشفر: این اعتراضات و تداوم آن به شکل سراسری هم در خود نفت بسیار مهم و تعیین کننده است.  هم در سطح سراسری در جنبش کارگری و در فضای انقلاب. یک تاکید مردم در اعتراضات هر روزه شان بدرست بر روی اعتصابات کارگری و اهمیت آن در فلج شدن اقتصاد حکومت و برای قدرت بخشیدن به انقلاب است. خود کارگران نیز بعنوان بخشی از همین مردم  به این توجه دارند و به اشکال مختلف تلاش دارند که اعتراضات خود را شکل دهند. یک نمونه اش همین اعتصابات متوالی در نفت و یا در بخش های دیگر کارگری است. مساله اینجاست که اکنون یک اعتصاب اخطاری به شکل تجمعات سراسری و بر سر خواستهای برحقی آنهم در یک مرکز کلیدی کارگری مثل نفت در روز ۲۷ دیماه شکل گرفته است. و  همانطور که اشاره کردم این کارگران اعلام کرده اند که دیگر حاضر نیستند به این وضعیت برده وار ادامه دهند. همین حرکت اخطاری و همین گفتمان یک نقطه قدرت میشود برای انقلاب و برای کل جامعه . به اعتراضات خیابانی نیرو میدهد. همینطور زمینه را برای اعتصاب و اعتراض در بخش های دیگر کارگری فراهم تر میکند. بویژه بسیاری از مسایلی که از سوی کارگران نفت مطرح میشود مثل اعتراض به وخیم تر شدن هر روزه وضع معیشتی، اعتراض به مالیاتهای سنگین، اعتراض به وجود پیمانکاران مفتخور و اعتراض به چپاولگریها و دزدیها مسایلی سراسری هستند. بنابراین اعتراض کارگران نفت با چنین گفتمانهایی فرصتی ایجاد میکند برای شکل گرفتن اعتراض در بخش های دیگر کارگری که به میدان بیایند. بعلاوه اینکه کارگران رسمی نفت آنهم بخش عملیاتی آن یک بخش کلیدی در خود صنعت نفت هستند. شاهرگ های نفت عمدتا در دست این کارگران است. به این اعتبار اعتراضات و اعتصابات متوالی آنها بر روی بخش های دیگر نفت که آنها نیز مطالبات پاسخ نگرفته دارند و در اعتراضند تاثیر میگذارد و موجب تحرکات  اعتراضی بیشتری در میان آنها میشود. بنابراین اگر به کل این پدیده  در مجموعه اوضاع جنبش کارگری، فضای اعتراضی در نفت و اوضاع سیاسی جامعه نگاه کنید می بینید که چه جایگاه مهمی دارد. به عبارتی این اعتراضات در واقع بستر ساز اعتصابات سراسری در سطح جامعه است. و همین جا فراخوان ما به همه بخش های نفت اینست که  وسیعا از اعتراضات کارگران رسمی نفت حمایت و پشتیبانی کنند. آنها نیز یعنی کارگران پیمانی، ارکان ثالث و دیگر بخش ها از فرصت استفاده کنند و با خواستهایشان به میدان بیایند. همینطور در این توازن قوا بخش های دیگر کارگری میتوانند با مطالبات خود وارد کارزار شوند و اعتراضات همین مدت کارگری ممکن بودن و  موثر بودن آنرا نشان داده است.  در این بستر میتوان به حرکت جامعه بسوی اعتصابات سراسری سرعت بخشید. و اعتصابات همانطور که همواره تاکید کرده ایم یک حلقه مهم برای فلج اقتصادی حکومت، تضعیف کنترل آن بر جامعه و تقویت انقلاب و سرعت بخشیدن به سرنگونی حکومت است. بنابراین مهم است که رهبران و فعالین کارگری نیز از این زاویه و در چنین جایگاهی به این اعتراضات نگاه کنند .

حسن صالحی:  سرمای زمستان است و بحران سوخت بسیاری از شهرها و مناطق با قطعی گاز روبرو شده اند. ایران یکی از کشورهایی است که منابع گاز فراوانی دارد چرا بحران سوخت داریم؟ چرا گاز منازل را قطع میکنند؟ موضوع چیست؟

شهلا دانشفر: این سوالی که شما طرح میکنید موضوع اعتراض و خشم مردم است. مردم میگویند در حالیکه ایران یکی از سه کشور تولید کننده بزرگ نفت و گاز است چرا باید مشکل سوخت داشته باشیم. از سوی دیگر اظهارات سران حکومت مردم را بیشتر خشمگین میکند. اوجی وزیر نفت جمهوری اسلامی اعلام کرد که قطعی گاز سواپ ترکمنستان موجب افت فشار گاز در جنوب خراسان رضوی شده است و وعده رفع مشکل قطعی گاز را برای سال اینده را داد. از طرف دیگر وزیر نفت امروز در خارج  به ارسال سوخت برای لبنان که قبلا قولش را به همپالگی های خود داده بودند اطمینان میدهد. یک بحث دیگر اینست که لوله های گازی به موقع ترمیم نشده اند و قدرت انتقال گاز را نداشته و باعث افت و قطعی آن شده است. در عین حال شما لایحه بودجه دولت را هم می بینید که حقیتقا لایحه سرکوب مردم در انقلاب است و از هر گوشه این کشور فاجعه می بارد و یک مشت دزد و جنایتکار بر گرده جامعه حاکمند . بنابراین  مردمی که همین امروز با سرما شدید زمستانی که در جاهایی به دمای ۱۵ درجه زیر صفر رسیده است با شنیدن چنین گفته هایی طبعا خشمگین تر میشوند و راهی جز مبارزه مقابل خود نمی بینند. برای مثال در تربت جام اعتراضات گسترده بود مردم با خشم و نفرت به خیابان آمدند مقابل فرمانداری و هلال احمر تجمع کردند. شعار مرگ بر خامنه ای دادند. از نظر من قطعی نفت را در دل چنین شرایطی و  در وجود حکومتی که زندگی و معیشت و امنیت  و  همه چیز را از مردم گرفته است باید دید و توضیح داد. از جمله شما یکروز خبر فروریختن سقف مدرسه ای در آبادان را میشنوید. یکروز خبر مرگ خاموش ده‌ها نفر بر اثر قطع و وصل شدن مکرر گاز خانگی در استانهای خراسان و در اثر استفاده از سوخت هیزم و سوخت های غیر استاندارد را می شنوید.  و بیمارستانها بخاطر سرمای شدید پر از بیمار شده است. و حقیقتا فشار سنگینی بر گرده مردم وارد شده است.

حسن صالحی: شما اشاره ای به تربت جام و اعتراضات مردم داشتید. آیا بحران سوخت میتواند دردل انقلاب جاری به عاملی برای شدت یابی اعتراضات مردم تبدیل شود و اعتراضات در تربت جام فراگیر شود؟

شهلا دانشفر: بحران سوخت بحران جمهوری اسلامی است. جان و هستی مردم را به خطر انداخته است و جامعه ساکت نمی ماند. خصوصا در دل انقلاب جاری این موضوع بر خشم و اعتراض مردم بیشتر دامن میزند. از جمله با وجود برودت هوا که گفته میشود به پانزده درجه زیر صفر رسیده دیدیم در تربت جام مردم چگونه به خیابان آمدند و مقابل فرمانداری تجمع کردند. به هلال احمر حمله کردند و بخاری های نفتی ای که آنجا گذاشته شده بود را مصادره و بین خود تقسیم کردند. شعارهای ضد حکومتی سر دادند و آتش روشن کردند و تا شب در خیابان ماندند. جالب اینجاست در شرایطی که مردم در شرایط سرما اینگونه جانشان در خطر است، متحد و همبسته مقابل حکومت ایستاده اند. گفته  میشود مردمی که توان اقتصادی پایین دارند با روشن کردن هیزم و بستن پتو به خود از یخ زدن خون بدنشان در برابر برودت هوا از خود محافظت میکنند. امروز در ایران ما شاهد این هستیم که هر فاجعه ای به این منجر میشود که این حکومت چپاول و فقر و جنایت باید سرنگون و هر چه زودتر بساطش جارو شود. ما می یبنیم که در اوج این مشقات مردم دارند شعار مرگ بر خامنه ای سر میدهند. شب ۲۶ دی در مشهد نیز شاهد شعاردهی شبانه مردم علیه حکومت بودیم. گفتنی است که قطعی گاز ابعاد بسیار اجتماعی و تکان دهنده ای پیدا کرده است. در این میان محتکرین هم بساط خود را راه انداخته و گاز را با قیمت کلان به دارو دسته های خود میفروشند  و پولهای کلان به جیب میزنند و اینجا نیز مردم آسیب می بینند. دراین اوضاع و احوال فضا به لحاظ اعتراضی بشدت انفجاری است. البته مساله محدود به قطع گاز نیست. بلکه ما شاهد صف های طویل خودرو ها برای گرفتن بنزین در مازندران و اراک و جاهای دیگر هستیم. برق نیز دچار قطعی میشود. و قطعی نفت حتی برای استفاده از وسایل برقی برای گرمی را مشکل کرده است. نفت سفید هم پیدا نمیشود و حتی در همین تربت جام مردم با مشکل کمبود آب هم مواجه شده اند. اینها همه به معنی گرفته شدن هستی و زندگی از مردم توسط این حکومت چپاولگر است. روشن است که مردم در برابر این وضعیت می ایستند و قبول نمیکنند.  در این شرایط باید صف های تهیه سوخت را به محل اجتماع و اعتراض علیه حکومت تبدیل کرد. دولت در قبال زندگی و معیشت مردم مسئول است.  

حسن صالحی: در صحبت هایتان به مساله بودجه اشاره ای داشتند. بودجه ای که جمهوری اسلامی برای سال ۱۴۰۲ در نظر گرفته است و در مجلس در حال بررسی و تصویب است، بودجه ای است که در شرایط ویژه ای تدوین شده و از همین رو بودجه زیادی به نیروهای سرکوب خود اختصاص داده اند. تا بلکه بتوانند اعتراضات مردم را سد کنند و تا آنجا که به مساله دستمزدها بر میگیرد سطح آن هنوز چند برابر زیر خط فقر نگاه میدارند. ارزیابی شما از لایحه بودجه چیست؟

شهلا دانشفر: در وهله اول همانطور که اشاره کردید این بودجه، بودجه سرکوب است. نشانگر هراس جمهوری اسلامی از انقلاب مردم و تدارکی در جهت  بالا بردن قدرت مقابله حکومت با انقلاب است. در عین حال این بودجه، بودجه یک حکومت ورشکسته اقتصادی و مافیایی و چپاولگر است. در این لایحه ارقامی نجومی برای دم و دستگاه مذهب اختصاص داده شده است و میلیاردها تومان به این دستگاهها اختصاص داده شده است.  همینطور بودجه هنگفتی به نیروهای مختلف سرکوب اختصاص داده شده است که میلیاردها پول است. صدا و سیما هم که خود جزیی از دستگاه سرکوب است افزایش بودجه داشته است. اختصاص بودجه های میلیاردی به نیروهای سرکوب سیاست همیشگی حکومت بوده است . موضوع اینست که امسال این افزایش چشمگیرتر و بعضا افزایش دو برابری داشته اند. جمهوری اسلامی با چنین بودجه بندی ای میخواهد با ریخت و پاش پول هم صف خود را سیراب کند و راضی نگاهدارد. و هم ابزار سرکوب خود را حدادی کند. و در مقابل انقلاب مردم سازمان بهتری  به آنها بدهد. در مقابل نتیجه همه اینها چپاول بیشتر مردم و تحمیل فقر و فلاکت بیشتر بر کل جامعه است. در این لایحه همه وعده شان به مردم تحت عنوان ” برنامه های دولت برای ارتقای رفاه و معیشت مردم” و تحمیل فقر بیشتر است.  

در همین سه ماه اخیر قمیت دلار افزایش ۵۰ در صدی داشته و تورم و گرانی بطور سرسام آوری رشد داشته است و قیمت اجناس ر شد صعودی دارد. ضمن اینکه رسانه های حکومتی خود به خط فقر سی میلیونی اشاره کرده اند. وزارت کار نیز در گزارش سالانه اش از دو برابر شدن خط فقر،  کشیده شدن یک سوم مردم به زندگی زیر خط فقر در دهه نود شمسی، و از رسیدن خط فقر مطلق یک خانوار چهار نفره در سال گذشته به چهار میلیون و پانصد و چهل و یک هزار تومان در سطح کشور و برای ساکنین تهران به هفت میلیون و چهارصد هزار تومان خبر داد. همچنین در گزارشاتی دیگر می خوانیم که بیش از ۵۰ درصد بازنشستگان زیر ۵  میلیون حقوق میگیرند . حال با افزایش ۲۰ درصدی ای که لایحه بودجه وعده میدهد نهایتا حقوق ۵ میلیونی آنها به ۶ میلیون میرسد که باز چند بار زیر خط فقر است. بعلاوه قیمت سنگین مسکن کولاک میکند و هر روز بر شمار حاشیه نشینی و مردم بی مسکن افزوده میشود. و یا اگر حق اولاد ۵۰ درصد اضافه شود تا زه به رقمی حدود ۷۰۰ هزار تومان خواهد رسید. از حق اولادی صحبت میکنند که از تحصیل رایگان محروم است. از جمله مرکز پژوهش‌های مجلس اسلامی از بر خارج ماندن یک میلیون و دویست هزار دانش آموز در سال جاری از چرخه تحصیل در پنج استان سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، تهران، خوزستان و آذربایجان غربی خبر میدهد.

از سوی دیگر بر اساس لایحه بودجه مزد بالای هفت میلیون بصورت پلکانی مشمول پرداخت مالیات میگردد و مالیات ها یک بخش مهم منبع مالی بودجه سال ۱۴۰۲ است واین نیز خود سیاست سرکیسه کردن مردم است. بطوریکه  از لایحه بودجه ۱۴۰۲ به عنوان  پُرمالیات‌ترین بودجه پس از انقلاب ۵۷ صحبت میشود و بر اساس آن هم بصورت گرفتن مالیات مستقیم از در آمد و هم بصورت کشیدن بر روی قیمت کالاها از مردم اخاذی میشود. از همین رو انتشار این لایحه به موجی از اعتراض در مدیای اجتماعی دامه زده است. مردم می بینند که چگونه منابع و ثروتهای کشور در خدمت گسترش نیروی سرکوب وچپاولگران حکومتی است و آنها باید بخاطر سرمای زمستان، بخاطر گرسنگی وفقر چنین قربانی دهند و  با این حکومت هر روز زندگی شان بدتر میشود. مردم امروز به روشنی میدانند که بحث فراتر از مطالبه است. مردم میگویند دولت موظف است که بحران سوخت را حل کند. دولت موظف است زندگی و معیشت جامعه را تامین کند و شب هم به خیابان می آیند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر میدهند. مردم به خیابان می آیند و شعار فقر ، فساد، گرانی، میریم تا سر نگونی را سر میدهند. و با این شعار  لایحه بودجه را باید توی سر حکومت زد. این بساط چپاول و غارتی که به پا کرده اند را باید توی سر حکومت خراب کرد. و اینها بطور واقعی موضوع شعارهای اعتراضی هر روزه مردم در انقلاب جاری بوده است.

حسن صالحی:  الان مساله قطعی گاز و بحران سوخت را داریم. مردم صدای اعتراضشان بلند تر شده است. از یک طرف به دستگاههای سرکوب و مذهبی و خرافه پراکنی شان بودجه کلان داده اند و از سوی دیگر بودجه اندکی به مردم از جمله برای افزایش دستمزد و غیره اختصاص داده اند. و همانطور که اشاره کردید این لایحه به موجی از خشم و اعتراض در میان مردم دامن زده است. اعتراض به این محورها در دل شرایطی که  بعد از انقلاب زن، زندگی، آزادی شکل گرفته است، چگونه باید پیش رود؟ مردم مطالبات برحقی دارند  و در عین حال یکی از مسایل محوری این انقلاب این بود که جمهوری اسلامی باید برود و نابود گردد. در این مورد خوبست بیشتر توضیح بدهید. 

شهلا دانشفر:  سوال مهمی است. همانطور که  آمارها از فقر و فلاکت مردم بسیار تکان دهنده است، چپاولگری های حکومت هم حد و مرز ندارد و یک موضوع خیزش های مردمی از سال ۹۶ تا کنون اعتراض علیه همین وضعیت و علیه تبعیض و  نابرابری و دزدیها و اختلاسها  بوده است.  امروز در دل یک انقلاب این موضوعات بیشتر به خشم و اعتراض مردم دامن میزند و حادتر خواهد شد.  همین الان زمزمه های اعتراض و تجمع در میان بازنشستگان بلند شده است. و اینها یک نیروی رزمنده این جامعه هستند. با سهمی که لایحه بودجه برای بازنشستگان در نظر گرفته و خبری هم در تحصیل رایگان و درمان رایگان برای مردم این جامعه نیست  معلوم است که اعتراضات در میان آنها شعله ور تر خواهد شد. همین  الان آخر سال است و بحث بر سر میزان حداقل دستمزدها داغ میشود و این خود باز جرقه ای بر خشم کارگران علیه فقر و گرانی خواهد بود. و معلوم است که مردم ادامه این وضعیت را نمی پذیرند. بنابراین پاسخ عملی کردن همان شعاری است که مردم در خیابان فریاد میزنند. شعار “فقر، فساد، گرانی، میریم تا سرنگونی”.   انجام عملی این شعار نیز نیاز به اتحاد سراسری مردم دارد.  قطب رادیکال و معترض جامعه کارگران ، معلمان، بازنشستگان با بیانیه ای جمعی خود علیه لایحه بودجه حکومت باید کیفرخواستی را اعلام کنند و صف قدرتمندی از مبارزه را به نمایش بگذارند. اعلام کنند که این شرایط را قبول نمیکنند و مقابلش می ایستند. اعلام کنند که حق خود میدانند که از زندگی ای انسانی برخوردار باشند. اجازه نمیدهند که از بالای سرشان این چنین زندگی و معیشتشان رقم زده شود. و بدین ترتیب با قدرت شوراهایشان، با قدرت  اعتصابات سراسری ، با قدرت گفتمان ها و بیانیه های متحد سراسری یک صف مبارزاتی سراسری را تشکیل دهند. با چنین کاری طبعا انقلاب وارد مرحله بالاتری شده و کیفیت جدیدی به خود خواهد گرفت. و اینجا باردیگر باید تاکید بیشتری بر اعتصابات سراسری کارگری داشته باشیم.از جمله همانطور که اشاره کردم الان اعتراض در بخش های مختلف نفت گسترده است. یک جهت مهم این اعتراضات و اعتراض در کل جامعه باید به این سو باشد که قاطعانه به حکومت اعلام کنند که لایحه بودجه شما را قبول نمیکنیم. آنرا توی سرتان خراب میکنیم. از حق و حقوقمان نمیگذریم. و حکومت فقر و فلاکت سرنگون سرنگون. و این پاسخ واقعی به لایحه بودجه و گستاخی های حکومت است و جامعه نیز امروز در همین حال و هوا قراردارد. این را در بیانیه ها، در گفتمان ها و در بحثهایی که در سطح جامعه مطرح است و در شعارهای اعتراضی مردمی به وضوع شاهد هستیم.

حسن صالحی: متشکرم از اینکه در این برنامه شرکت کردید*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *