بیستون بیگ زاده:
روز به روز فاصله طبقات در ایران رو به افزایش است، که این در ادامه به افزایش مشکلات اقتصادی و تشدید محرومیت بیشتر طبفات پایین جامعه می انجامد. حال این طبقات پایین جامعه برای اینکه بتوانند حداقل نیازهای اولیه خود را تأمین کنند آن هم در کشوری که هیچ حمایت دولتی وجود ندارد مجبور هستند به سخت ترین کارها تن در دهند، که این در نواحی مرزی ایران به خصوص درغرب و شهرهای کردنشین به صورت کارگران مرزی اعم از کولبران، رانندگان و … آن هم در سخت ترین شرایط خود را نشان می دهد که جانیان حکومت اسلامی نیز هر روز محدودیت های بیشتری را به این قشر زحمت کش تحمیل می کنند. اما خود این کارگران مرزی را نیز می توان در ۲ گروه اصلی دسته بندی کرد.
۱.کارگران مرزهای قانونی
۲.کارگران مرزهای غیرقانونی
۱.کارگران مرزهای قانونی: اینها کارگرانی هستند که به اصطلاح در مرزهای قانونی کار می کنند ودارای کارت تردد می باشند که به ازای آن نیز باید مبالغی به عناوین مختلف ودر فواصل زمانی متفاوت بپردازند. اینها کارگرانی هستند که در مرز به وسیله اسب و قاطر یا در بدترین شکل آن بار را بر پشت خود می گزارند و اقدام به حمل آن به آن طرف مرز در مسیرهای ناهموار می کنند. البته این کارگران شامل افرادی که اقدام به گرفتن یا تحویل بار و رانندگان نیز می شود که هر یک درد و رنج خاص و مشترک خود را دارند. این افراد که در این مکان ها کار می کنند نه تنها از کمترین حقوقی برخوردار نیستند بلکه در شرایط بسیار بدی از نظر بهداشتی بسر می برند و هر لحظه امکان بیماری سخت وعلاج ناپذیر برای آنها وجود دارد که عفونت شدید ریه ها در اثر تنفس هوای آلوده به گرد وغبار در کنار کمردرد و.. بسیار رایج است. در کنار چنین شرایط اسفناکی نیروهای مرزی جمهوری اسلامی هر روز بهانه هایی واهی سد راه این بردگان مزدی قرار می گیرند و آنها را مورد اذیت قرار می دهند و با دید درآمدزایی به این قشر سعی می کنند هر روز مبلغی را از آنها بگیرند و حتی خرج پایگاه های مرزی خود را نیز از این طریق تأمین می کنند. به دلیل بالا رفتن هزینه زندگی در کنار محدودیت های هر روزه نیروهای مرزی، این کارگران دیگر قادر نیستند هزینه های زندگی خود را تأمین کنند و به ناچار به طرف کارهای خطرناکتر سرازیر می شوند.
۲. کارگران مرزهای غیر قانونی: این ها کارگرانی هستند که همچنان از نامش پیدا است بدون هیچ مجوزی در مرزهای غیرقانونی اقدام به حمل بارهای قاچاق (چای، پارچه، لوازم برقی و….) می کنند که هر روز با تشدید فشارها در مرزهای قانونی بر تعدادشان افزوده می شود. مرگ بخش جدایی ناپذیر این تجارت نان شب است! این کارگران ،حمل کنندگان بار در مرزها به وسیله اسب و قاطر یا بر پشت خود و رانندگان به طرف شهرها، با مبلغ های نه آنچنانی اما از روی ناچاری مبادرت به انجام چنین کاری می کنند. تقریباٌ به طور متوسط هر روز یک نفر در مرزهای نواحی کردنشین ایران به ضرب گلوله مزدوران جمهوری اسلامی کشته می شود. البته نباید از یاد برد قسمتی از این کالاهای قاچاق شامل داروهای روانگردان و از این قبیل می شود ولی برهمگان معلوم است این مقدار بسیار کمی را شامل می شود هر چند صاحبان اصلی آن نیز وابستگان به این نظام حاکم در ایران می باشند وعامل اصلی وارد کردن و پخشش به مقدار بسیار زیاد آن خود رژیم می باشد. اما آنچه در این میان بیشتر به چشم میاید مشقت تأمین هزینه های زندگی و ناچیز بودن جان آدمی در این راه است.
در دنیای امروز که سطح علم، بهداشت و… که پیشرفت چشمگیری به خود گرقته است متأسفانه در قسمتی از کره خاکی مردمانی به امری مشغولند که باید به عنوان شغل شان از آن یاد کرد که نه تنها با دنیای پیشرفته امروزی همخوانی ندارد بلکه با قشری از جامعه ایران که دارای سطح درآمد بالا و ثروت موجود در آن کشور کاملأ در تضاد است! اما این نابرابری موجود در آن کشور است که باعث شده ما شاهد چنین امری باشیم و مرگ تدریجی این قشر زحمت کش را به نظاره بشینم.
اما با توجه به چنین شرایطی در مملکتی که سرشاراز منابع عظیم نفتی، معدنی و… است تنها با از بین بردن عامل اصلی این وضعیت یعنی سرنگونی نظام حاکم و تلاش برای زندگی بهتر و برابر و به همچنین اگاه کردن مردم نسبت به حقوقشان می توان به آینده امیدوار بود.