” معنا ندارد که اجرا در همه جا به عهده رئیس جمهور باشد.”
لاریجانی رئیس قوه قضائیه
” چه کسی به شورای نگهبان اجازه قضاوت داده؟”
رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
“رفسنجانی با فرجام تلخ آیت الله منتظری مواجه خواهد شد.”
نماینده دفتر امام در بسیج
این معنی گرم شدن بازار انتخاباتی در جمهوری اسلامی است! در هر کشوری که بوئی از آزادی برده باشد انتخابات ها موسم بحث میان احزاب و کاندیداهای مختلف بر سر مسائل سیاسی و اجتماعی است و در ایران موسم تهدید و خط و نشان کشیدن غارتگران جامعه علیه یکدیگر! میگویند گاری که به سربالائی بیفتد اسبها یکدیگر را گاز میگیرند. کشمکش میان جناحهای حکومتی امر تازه ای نیست – مدتهاست مردم جمهوری اسلامی را به سربالائی انداخته اند- انتخابات تنها این عواهای درونی را حاد تر و شدیدتر میکند. باندهای حکومتی یقه یکدیگر را میگریند و اعتبار و اتوریته یکدیگر را بزیر سئوال میبرند. اما تنها نگاهی به این نهادهای حکومتی که بر سر انتخابات بجان یکدیگر افتاده اند ماهیت و ساختار متحجر و قرون وسطائی کل این نظام را برملا میکند: دفتر امام شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، بیت رهبری، مجلس خبرگان، مجلس اسلامی و غیره و غیره! مساله مردم صرفا اعضای این مجالس و مجامع نیست بلکه سلطه چنین نهادهای قرون وسطائی بر یک جامعه قرن بیست و یکمی است.
حتی اسم انتخابات از سر چنین سیستم حکومتی ای زیاد است. چندی پیش روحانی پس از تصفیه وسیع کاندیداهای هم جناحی اش بوسیله شورای نگهبان گفت اگر قرار باشد تنها کاندیداهای یک جناح به مجلس بروند انتخاباتی لازم نیست! از نظر مردم اگر همه جناحها هم به مجلس بروند انتخاباتی لازم نیست! هر چند سال آمده اند و رفته اند و پستهای دولتی و کرسیهای مجلس را بین خود تجدید تقسیم کرده اند و بجز فقر و فلاکت و گرانی و بیکاری و بیحقوقی و اعدام وبازداشت و بگیر و ببند ثمره ای نداشته اند.
انتخابات از نظر جناحهای حکومتی هر اهمیتی داشته باشد از نظر توده مردمی که جانشان ار این وضعیت به لب رسیده فراخوانی است به تعرض بیشتر به حکومت و بچالش کشیدن همه مقامات و جناحهای جمهوری اسلامی. از نظر مردم نه رئیس جمهور و ولی فقیه اعتبار و حقانیتی دارند و نه شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت و مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان! انتخاب مردم روشن است: جمهوری اسلامی باید برود!
٣ فوریه ۱٦