از پیمان سه سنور تا کنگره ملی کرد

بهنام رازی:
“هگل در جایی، بر این نکته انگشت گذاشته است که همه رویدادها و شخصیت های بزرگ تاریخ جهان، به اصطلاح ، دو بار به صحنه می آیند؛ وی فراموش کرده است اضافه کند که بار اول به صورت تراژدی و بار دوم بصورت نمایش خنده دار …” (کارل مارکس – هیجدهم برومر لوئی بناپارت)
مدتی است احزاب ناسیونالیست کرد مشغول تدارک و برگزاری کنگره ملی کرد در شهر اربیل(هه ولیر) کردستان عراق هستند. مذاکرات و توافقات اولیه با تمام احزاب ناسیونالیستی هر چهاربخش کردستان (ایران،عراق،ترکیه و سوریه) صورت گرفته و قرار بر این است که کنگره به زودی برگزار شود.
هدف از برگزاری این کنگره هر چه باشد آن چیزی که غیر عادی، مشکوک وعجیب به نظر می رسد دخالت دولت ترکیه و جمهوری اسلامی ایران در چگونگی شکل گیری کنگره و همچنین ناگهانی بودن اعلام تشکیل کنگره و تعجیل برای هرچه زودتر برگزار کردن آن می باشد. البته این را نباید فراموش کرد که احزاب ناسیونالیست کرد در طول تاریخ همیشه بازیچه دست حکومت های حاکم بر ایران ، ترکیه، عراق و سوریه و قدرت های خارجی بوده اند. این دولت ها و قدرت های خارجی از نیروی نظامی احزاب ناسیونالیست در جهت پیشبرد سیاست های خودشان بهره برده اند. اگر بخواهیم مثالی برای اثبات این ادعا بیاوریم ، جنگ داخلی در کردستان عراق بین حزب اتحادیه میهنی (یکیتی) و حزب دمکرات (پارتی) که با دخالت آشکار هر دو کشور ایران و عراق انجام گرفت یکی از نمونه های واضح و آشکار می باشد.
در تاریخ جنبش ملی کرد این دومین بار است که احزاب ناسیونالیست برای به قول خودشان اتحاد بین کردها دور هم جمع می شوند. اما فاصله زمانی بین اولین و دومین گردهمایی بسیار زیاد است. اولی در سال ۱۹۴۴ و دومی در سال ۲۰۱۳ .
درسال ۱۹۴۱ ایران توسط نیروهای شوروی و بریتانیا اشغال شد. شوروی ها از طرف شمال و انگلیسیها از جنوب مناطقی از خاک ایران را به اشغال خود درآورده بودند. هر کدام از این نیروها سیاست های مختص به خودشان را در ایران دنبال می کردند. نیروهای ملی در کردستان که از این فرصت استفاده کرده و در حال گسترش قدرت خود در منطقه بودند کاملا تحت تاثیر شوروی و انگلستان قرار گرفته و برای پیشبرد اهداف خود از آنها درخواست کمک می کردند و این را طی مذاکرات و گفتگوهایی که با مقامات این کشورها انجام می گرفت مطرح می کردند. انگلیسی ها مخالف وحدت کردستان و تشکیل یک دولت مستقل کردی بودند. مخالفت آنها با این مسئله در گفتگو و نشستی که دو تن از افسران انگلیسی در سال ۱۹۴۱ با قاضی محمد داشتند، کاملا آشکار است. مخالفت انگلیسی ها با طرح وحدت کردستان باعث شده بود که کردها ی ایران به طرف شوروی متمایل شوند و دولت شوروی هم قول همکاری و مساعدت را در این زمینه به آنها داده بود. از آن طرف کردهای عراق هم که به تازگی حزب هیوا را تشکیل داده بودند تحت تاثیر سیاست های انگلیسی ها قرار داشتند. به این ترتیب از یک سو تاثیر و نفوذ انگلیسی ها و سیاست هایشان برحرکات وبرنامه های حزب هیوا ی کردستان عراق و از سوی دیگر تاثیر و نفوذ شوروی ها بر اقدامات کومله ژ.ک کردستان ایران کاملا مشهود بود. این وابستگی و تاثیر پذیری باعث شد که سرنوشت احزاب ناسیونالیست کرد در آن زمان به دست این کشورها رقم زده شود.
در سال ۱۹۴۴ نشستی بین احزاب ناسیونالیست کردستان با حضور نمایندگانی از ایران، عراق ، ترکیه و سوریه در کوه دالانپر در نزدیکی روستای کلیج و سر حد ایران و عراق و ترکیه برگزار شد و پیمان نامه ای در چند ماده نوشته شد که به نام پیمان سه سنور(سه مرز) معروف گشت.
پیمان سه سنور با هدف اتحاد بین کردهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه و تلاش برای تشکیل کردستان بزرگ شکل گرفت. دراین گردهمایی دو نیروی اصلی وجود داشت که یکی از آن ها کومله ژ.ک از کردستان ایران و دیگری حزب هیوا از کردستان عراق بود . نمایندگان کردهای ترکیه و سوریه قدرت چندانی نداشتند و حضور آنها بیشتر حالت نمایشی داشت. در این جلسات لازم بود که محدوده و مرزهای جغرافیایی کردستان بزرگ برای شناخت همه گروهها مشخص شود. به این منظور نقشه کردستان بزرگ از سوی جمعیت اکراد بیروت که گردانندگان اصلی آن را خانواده بدرخان تشکیل می دادند، تهیه شده و به این گردهمایی فرستاده شده بود.
عبدالرحمن شرفکندی(هه ژار شاعر) که خود بعنوان یکی از نمایندگان از طرف کومله ژ.ک کردستان ایران در این جلسات شرکت داشته است چنین نقل می کند:
“… چندین نشست را با هم انجام دادیم و روی دوازده بند توافق کردیم که هر دو حزب با هم همکاری بکنند و به هم معلومات بدهند. و چون آن محلی که نشست را انجام دادیم کوه دالانپر که یک طرفش شمزینان و طرف دیگرش ایران بود اسم آن را پیمان سه سنور (سه مرز) نهادیم. قرار بر این شد که هر دو طرف بیان نامه ای را منتشر کنند. …
ما فورا بیان نامه خودمان را در روزنامه نیشتمان چاپ کردیم. هنوز روزنامه منتشر نشده بود که به ما اطلاع دادند حزب هیوا گفته است با مفاد این توافق نامه راضی نیست و آن را چاپ نکنید. ما هم آن قسمت مربوط به توافق نامه را که درروزنامه چاپ شده بود پاره کردیم. مسئله این بود که در یکی از بندهای توافق نامه آمده بود: اگر انگلیسی ها در عراق امتیازی به کردهای عراق بدهند نباید کردهای قسمت های دیگر هم بی نصیب باشند؛ چون کردستان یکپارچه است. باید بگوییم که ما خواست کردها را حق آنها می دانیم و به اندازه تواناییمان با همه کردها همکاری می کنیم. ما هم با روس ها به همین شکل کار می کنیم و مکریان (کردهای ایران) را از کردهای ترکیه و عراق جدا نمی بینیم.
حزب هیوا که به رهبری رفیق حلیمی بود مصلحت ندیده بود که هیچ اسمی از روس ها و کردهای ایران و کردهای ترکیه برده شود.” (ترجمه از نویسنده است)
این وقایع خود نشانگرآن است که احزاب ناسیونالیست کرد در آن دوره شدیدا تحت تاثیر قدرتهای خارجی انگلستان و شوروی قرار داشتند و هر حرکتی را که انجام می دادند باید رضایت آنها را جلب می کردند. نکته دیگراین است که احزاب ناسیونالیست کرد منافع حزبی خود را بر منافع مردم کردستان ترجیح می دادند. هر اقدامی که منافع حزبی آنها رابه خطر می انداخت و به مذاق قدرت های خارجی خوش نمی آمد مردود اعلام می گشت. در آن سال ها بقایای نظام فئودالی در کردستان هنوز پا برجا بود و مردم عادی هیچ نقشی در سیاست احزاب نداشتند و این احزاب معمولا توسط اشراف و اعیان شهری ، شیوخ، آخوندها ، ملاکین و فئودال ها تشکیل می شد و تمام تصمیمات سیاسی توسط آنها گرفته می شد.
وقایع مربوط به پیمان سه سنور و شکست زودهنگام آن نشان می دهد که هدف اصلی این احزاب به هیچ وجه منافع مردم کردستان نبوده بلکه امر مهم آنان حفظ منافع حزبی و تحکیم قدرتشان در منطقه بوده است و مسئله اصلیشان این بوده که چه عملی را انجام بدهند که قدرت های خارجی خوششان بیاید و یا چه عملی را انجام ندهند که مبادا با مخالفت آنها روبرو شود. ماهیت احزاب ناسیونالیستی از بدو پیدایششان در کردستان همین بوده است و آنها هیچ موقع نخواسته اند که خواست های بر حق مردم ستمدیده و رنج دیده کردستان را مطرح کنند و برای دستیابی به آزادی مردم کردستان تلاش کنند.
اولین نشست ملی احزاب ناسیونالیست کرد اگرچه به منظور اتحاد کردها و تشکیل کردستان بزرگ برپا گردید اما مدت زیادی دوام نیاورد و قبل از اینکه توافق نامه از سوی شرکت کنندگان این گردهمایی منتشر شود باشکست مواجه شد.
با گذشت ۶۹ سال از اولین گردهمایی ، بار دیگر احزاب ناسیونالیست کرد دور هم جمع شده و در صدد امضای یک پیمان نامه جدید می باشند. اما این بار مسئله کردستان بزرگ مطرح نیست و همانطور که از پیام مسعود بارزانی به کنگره برمی آید کردهای بخشهای مختلف با دادن پیام آشتی به حکومت های مرکزی خودشان وارد این کنگره می شوند. اگر اولین نشست به منظوراتحاد میان کردها در سال ۱۹۴۴ پایانی تراژیک برای احزاب ناسیونالیست و رهبرانش داشت، تکرار این رویداد در سال ۲۰۱۳ این بار بصورت یک کمدی و نمایش خنده دار ظاهر می شود !
در پشت برگزاری این کنگره دو حزب قدرتمند حضور دارند. یکی حزب دمکرات کردستان عراق و دیگری حزب پ.ک.ک از کردستان ترکیه است. دیگر احزاب شرکت کننده در این کنگره از نفوذ و قدرت چندانی برخوردار نیستد و حضور آنها یک حالت نمایشی به کنگره می دهد و صرفا برای مشروعیت دادن به کنگره می باشد و اینکه به همه نشان بدهند که تمام احزاب از هر چهاربخش کردستان در آن حضور دارند. حزب دمکرات کردستان عراق که طی چندین سال اخیر با استفاده از قدرت سیاسیش در کردستان به ثروتی عظیم و میلیاردی دست یافته است برای تشکیل این کنگره پیش قدم شده است. نکته دیگر این است که این بار به غیر از قدرت های خارجی پای حکومت های ترکیه و جمهوری اسلامی ایران هم در میان است. شواهد و قرائن نشان می دهد که هر توافق و هر برنامه ای که توسط کنگره اعلام شود باید رضایت حکومت های ترکیه و ایران رابه همراه داشته باشد. نقش دولت ترکیه، به عنوان تاثیرگذارترین نیرو در برگزاری این کنگره را به هیچ وجه نمی توان نادیده گرفت. قبل از اعلام برگزاری کنگره مسعود بارزانی و نیچیروان بارزانی گفتگوها و ملاقاتهای بسیاری رابامقامات ترکیه انجام داده اند و همچنین نیچیروان بارزانی برای رفع نگرانی های مقامات ایرانی سفری به ایران داشته و در این مورد نشستهایی را با آنها انجام داده است. نکته قابل توجه و جالب قضیه این است که کنگره قرار است نمایندگانی از طرف دولت های جمهوری اسلامی ایران، ترکیه وعراق را دعوت کند. این عمل خود دارای تناقضی بزرگ است. نمی شود از یک طرف اسم کنگره را کنگره ملی کرد گذاشت و از طرف دیگر نمایندگان دولت ترکیه و جمهوری اسلامی ایران را که مایه بدبختی مردم کردستان هستند و دستشان به خون مردم کردستان آلوده است، دعوت کرد. این کنگره چیزی نیست جز تلاش برای حفظ منافع حزبی از جانب حزب دمکرات کردستان عراق و حزب پ.ک.ک که رهبری کنگره را بر عهده دارند. این احزاب در صدد پیشبرد سیاست های حزبی و تحکیم قدرت خود هستند.
حضور احزاب دیگر از سایر بخش های کردستان در این کنگره فرمایشی و نمایشی است و نقش زیادی در تصمیم گیری و برنامه های کنگره نخواهند داشت. این احزاب با حضورشان در این کنگره وارد یک بازی خطرناک شده اند که در یک طرف آن حزب مسعود بارزانی و پ.ک.ک و در طرف دیگر دولت ترکیه و جمهوری اسلامی ایران قرارگرفته اند.
مسئله دیگری که در این ماجرا مشکوک و عجیب به نظر میرسد این است که دولت ترکیه خواستار این شده است که مسعود بارزانی ریاست کنگره را بر عهده بگیرد. دولت ترکیه که تا کنون حتی حاضر نبوده کلمه “کرد” را بر زبان بیاورد و همیشه تا همین سال های اخیر منکر وجود کردها در ترکیه بوده، اکنون خواستار برگزاری کنگره ملی کرد می باشد و می خواهد که مسعود بارزانی ریاست آن را بر عهده بگیرد. ناگفته نماند که دولت ترکیه روابط اقتصادی خوبی با کردستان عراق و مخصوصا با حزب مسعود بارزانی دارد و این روابط به میزان بسیار زیادی در اتخاذ سیاستها و برنامه های کنگره ملی کرد تاثیر خواهد گذاشت. این ملاقات ها و مذاکرات پشت پرده و این اتفاقات غیر عادی و مشکوک، مشروعیت کنگره ملی را زیر سوال برده است.
این یک توطئه و یک برنامه از قبل طراحی شده است و هیچ ارتباطی به خواست های مردم کردستان ندارد. مردم کردستان هیچ نقشی در برگزاری این کنگره ندارند. احزاب ناسیونالیست به هیچ وجه نماینده مردم کردستان نبوده و نیستند. درجلسه ای که قرار است نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و ترکیه حضور داشته باشند و در تصمیم گیری ها نقش موثری را ایفا کنند، حرف زدن از تشکیل کنگره ملی کرد بسیار پوچ و بی معنی است و مضحکه ای بیش نمی باشد. احزاب ناسیونالیست کرد به غیر از منافع شخصی و حزبی خود هدف دیگری را دنبال نمی کنند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ عملی ، حتی مذاکره و نشست باقاتلین مردم کردستان و تقسیم قدرت با آنان دریغ نخواهند کرد.
اگر صد کنگره ملی دیگر هم مثل این کنگره برگزار شود ، مشکل کردستان و مسئله کرد حل نخواهد شد. تا زمانی که احزاب ناسیونالیست کرد خودسرانه و بدون در نظر گرفتن رای مردم برای آینده کردستان تصمیم بگیرند ، نه تنها مسئله کرد را نمی توانند حل کنند بلکه به ادامه خصومت ها و کشمکش های ملی کرد و غیر کرد بیشتر دامن خواهند زد.
تنها راه حل منطقی مسئله کرد مراجعه به آرای عمومی مردم کردستان از طریق یک رفراندوم آزاد است و خود مردم باید تصمیم نهایی را برای آینده کردستان بگیرند . به غیر از این هر گونه راه حلی محکوم است و با شکست مواجه خواهد شد.
بهنام رازی
۱۳۹۲ /۶/۲
………………………..
منابع:
۱) جنبش ملی کرد ، کریس کوچرا ، ترجمه ابراهیم یونسی
۲) جمهوری کردستان ، ویلیام ایگلتون ، ترجمه سید محمد صمدی
۳) تاریخ مهاباد ، سید محمد صمدی
۴) چیشتی مجیور ، عبدالرحمن شرفکندی (زندگی نامه و خاطرات هه ژار شاعر به قلم خودش)
۵) برنامه یک دنیا ی بهتر ، مسئله کرد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *