تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
خلیل کیوان: با گسترش اعتراضات در پی قتل مهسا امینی پرسش های مهمی مطرحشده است. از جمله اینکه آیا انقلابی در ایران شروع شده است؟ آیا با گسترش و ادامه شورشهای خیابانی میتوان حکومت را برانداخت؟ چه باید کرد که این اعتراضات مثل اعتراضات ٩٦ و ٩٨ سرکوب نشوند؟ اهمیت و جایگاه اعتصاب عمومی برای سرنگونی جمهوری اسلامی چیست؟ نقش و تاثیر احزاب سیاسی در تحولات جاری چیست؟ این پرسش ها و پرسش های بیشتر را در برنامه امروز با حمید تقوایی در میان میگذاریم.
جمهوری اسلامی جنایات بسیاری کرده است. قتل مهسا یکی از آنهاست. جامعه در مورد جنایات دیگرهم دست به اعتراض زده بود. اما اعتراضات کنونی ازهر نظر متفاوت تر است. اکنون ما از همه سو شاهد اعتراضاتی هستیم که گسترده تر و کوبنده تراند. مردم همصدا و متحد شده اند. یک همگرایی بی نظیر شکل گرفته است.آیا انقلابی در حال شکلگیری است؟ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
حمید تقوائی: این ویژگی هایی که اشاره کردید وضعیت امروز و خیزش جاری را از تجربیات گذشته مثل خیزشهای ٩٦ و ۹۸ متفاوت میکند. من اینجا تنها به چند نکته اشاره میکنم. اول اینکه این بار اعتراضات شهری حول یک جنایت آشکار و شنیع و تکان دهنده حکومت اتفاق میافتد. قتل یک زن جوان فقط بخاطر “بدحجابی”! میدانیم که مساله حجاب مدتهاست که یک عرصه کشمکش بین جامعه و حکومت بوده است. حجاب نه فقط بعنوان یک نوع پوشش بلکه حجاب بعنوان اسلحه ایکه حکومت از طریق آن دارد تمام جامعه را کنترل میکند و به شلاق میکشد مورد اعتراض توده مردم است. حجاب حتی از ستم بر زن و بی حقوقی فاحش زنان فراتر میرود. حجاب تبدیل شده است به پرچم و نماد یک حکومت سرکوبگر علیه کل جامعه. خود مقامات چندی قبل گفتند که حجاب خاکریز اول است، اگر اینرا مردم فتح کنند نظام رفتنی است. درست میگویند و مردم اینرا تشخیص داده اند و عملا دارند این خاکریز را فتح میکنند. این یک ویژگی این دوره است.
ویژگی دیگر این استکه در شرایطی حکومت جنایت با داشت و قتل مهسا را مرتکب شد که فی الحال جامعه در حال انفجار بود. مردم مدتهاست که نمیتوانند این وضعیت را تحمل کنند و آستین بالا زده اند تا کار را یکسره کنند. در دل این شرایط وقتی مساله قتل مهسا اتفاق افتاد مثل یک جرقه ای خشم توده مردم را شعله ور کرد. از این نظر هم شرایطی که وجود داشت کاملا آماده بود برای اینکه چنین خیزشی شکل بگیرد .
بالاخره باید به این اشاره کنم که اعتراض علیه حجاب و ستمکشی زن امر عمومی همه اقشار مردم است. دانشجو، زن خانه دار، کارمند، کارگر و بخشهای مختلف جامعه واقعا حجاب را نمیخواهند و این به امریمتحدکننده و سراسری تبدیل شده است. بعنوان نمونه میتوانم به همراهی اعتصاب عمومی در کردستان با خیزشهای شهری اشاره کنم. اعتصابات در کردستان در سالهای گذشته هم داشته ایم و معمولا حول مسایلی بوده است که عمدتا به کردستان محدود بوده است. از سوی دیگر خیزشهای عمومی هم داشته ایم که با اعتصابات در کردستان همزمان نشده و حتی با اعتراضات چندانی در شهرهای کردستان همراه نشده است. اینبار قضیه کاملا متفاوت است. در پاسخ به قتل مهسا شهرهای کردستان بلند میشوند، شهرهای ایران بلند میشوند، تظاهراتها شکل میگیرد و در دلش اعتصاب عمومی در کردستان پا میگیرد با یک خواست واحد و با یک پرچم واحد. و این یک نقطه قوت مهم خیزش جاری و بسیار نوید دهنده است.
همه این عوامل دست به دست هم داده و به خیزش جاری خصلت ویژه ای داده است. خیزشی که میشود امیدوار بود و این چشم انداز را در برابر ما قرار میدهد که به یک انقلاب کوبنده، همبسته و زیرو رو کننده منجر بشود. بنظر من این شرایط نوید از یک انقلاب عظیم میدهد.
خلیل کیوان: یکی از نگرانیها احتمال سرکوب این اعتراضات است. جمهوری اسلامی بارها اعتراضات خیابانی را مهار کرده است.چه تضمینی هست که سناریوهای قبلی مثل ٧٨، ٨٨، ٩٦ و ٩٨ تکرار نشود؟
حمید تقوائی: نفس اینکه این خیزشهای توده ای هر یکسال و دو سال یکبار تکرار میشوند و حکومت علیرغم سرکوبگری هایش نتوانسته جامعه را آرام بکند نشان میدهد که دیگر سرکوب کارایی ندارد.در تحولات سیاسی کسی نمیتواند روند اوضاع را دقیقا پیش بینی کند و یا تضمینی بدهد که تحولات به چه منجر میشود ولی همه چیز حاکی از شکلگیری یک انقلاب عظیم است. جامعه مدتهاست فریاد میزند که این حکومت را نمیخواهد و در چهار سال اخیر بارها با شعار مرگ بر دیکتاتور به خیابانها ریخته است. امروز هم مرگ بر دیکتاتور و جمهوری اسلامی نمیخواهیم یک شعار سراسری است و چهار روز است که در تهران و شیراز و اصفهان و سنندج و رشت و کرمانشاه و دهها شهر دیگر ایران سر داده میشود. نه تنها چنین شعارهای کوبنده ای علیه کلیت حکومت، بلکه درگیری با نیروهای انتظامی و واژگون کردن اتوموبیلهای آنها و ازسر برداشتن حجابها و آتش زدن حجابها نیز تبدیل شده است به یک حرکت عمومی و سراسری. جامعه دیگرنمیتواند این شرایط را تحمل بکند. حتی در آن دوره هائی که حکومت توانسته است موقتا تظاهراتهای خیابانی را جمع کند جامعه آرام نیست و انواع اعتراضات و اعتصابات و تجمعات و تظاهرات در جامعه جاری است. امروز بطور متحدو بطور گسترده و تعرضی تری از همیشه این حرکت دارد اتفاق میافتد.
یک نکته دیگر هم این استکه در شرایط حاضر شلیک به مردم برای حکومت هزینه بالایی خواهد داشت. البته از این تبهکاران هر جنایتی ساخته است. میتوانند یک روز تصمیم بگیرند بقول خود رهبر جنایتکارشان آتش به اختیار بشوند و رو به مردم شلیک کنند ولی من فکر میکنم به این ترتیب حکومتشانرا گام دیگری به سرنگونی نزدیک میکنند.از یکسو مردم از خیزشهای قبلی تجربه اندوخته اند و از سوی دیگر صفوف حکومت از هر زمان به هم ریخته تر است.بر متن چنین شرایطی است که در کنار مردمو علیه حکومت بسیاری از چهره ها و سلبریتی ها و ورزشکاران و هنرمندان و خوانندگان در داخل کشور و در خارج کشور فعال شده اند. خیلی از شخصیت های بین المللی، هنرمندان و چهره های با نفوذ در اینستاگرام و مدیای اجتماعی حتی دولتها و نهادهای بین المللی نظیر سازمان عفو بین الملل و کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان مللنیزجمهوری اسلامی را بخاطر قتل مهسا محکوم کرده اند و از اعتراضات مردم حمایت کرده اند.
در چنین شرایطی شلیک به مردم بنظر من هزینه خیلی بالایی برای حکومت خواهد داشت.
اینبار به احتمال زیاد شلیک به تظاهرات نمیتواند این اعتراضات را متوقف کند.یک پاسخ موثر مردم میتواند گسترش تظاهراتهای موضعی به محلات و پراکنده کردن نیروهای سرکوب، و مهمتر از آن دست زدن به اعتصاب عمومی باشد. بنظرم جامعهدر مقیاسی بسیار گسترده تر و متحدتر از همیشه عزم جزم کرده است که جمهوری اسلامی را بزیر بکشد و این حرکت به اشکال مختلف ادامه پیدا خواهد کرد.
خلیل کیوان: شما بارها در گفتگوهای قبلی و در مقالاتی که منتشر کردید بر اهمیت اعتصاب در مقابله با جمهوری اسلامی صحبت کرده اید. نقش اعتصاب اعم از اعتصابات کارگری در کارخانه ها و رشته های مختلف تا اعتصابات سراسری و عمومی در شرایط فعلی چیست؟
حمید تقوایی: بنظرم اعتصابات نقش خیلی تعیین کننده ای دارند. هیچ انقلابی در دنیا بدون اعتصاب نتوانسته به نتیجه برسد. نه فقط در انقلابات بلکه در شرایط عادی هم اعتصاب اسلحه و ابزار موثر اعمال اراده کارگران و مردم کارکن برای رسیدن به خواستهای بر حقشان است. مستقل از اینکه تظاهراتهای خیابانی در جریان هست و یا نه، مستقل از اینکه جامعه در حال انقلاب هست یا نیست، اعتصاب میتواند چرخ اقتصاد را از کار بیاندازد و به این معنا حکومتها را فلج کند. مشخصا در شرایط امروز ایراناگر کارگران نفت و پتروشیمی دست به اعتصاب بزنند کمر حکومت خواهد شکست. اگر کارگران بخشهای خدماتی مثل راه آهن، کامیونداران، مثل اتوبوسرانی و مترو و کارگران شهرداری اعتصاب کنند بخاطر رابطه نزدیک که با زندگی هر روزه اجتماعی دارند حکومت فلج خواهد شد. این تصورش مشکل نیست که بعد از دو هفته اعتصاب کارگران راه آهن و کامیونداران رژیم به زانو در بیاید. میخواهم بگویم که اعتصاب قدرتی به مردم میدهد بسیار فراتر و کارآ تر از تظاهرات های شهری.
بر متن شرایط انقلابی مثل امروز اعتصاب میتواند خصلتی عمومی و سراسری بخود بگیرد. یعنی نه فقط اعتصاب کارگران در بخشهای مختلف، که امروز هم میتواند تعیین کننده باشد، بلکه اعتصاب همه کارکنان، اعتصاب دانشجویان، معلمان، اعتصاب مغازه داران و حتی کارمندان جزء دولتی میتواند در این شرایط شکل بگیرد.
یک شرط اینکه اعتصاب عمومی پا بگیرد این استکه خواست واحدی وجود داشته باشد؛ خواستی که به اندازه کافی جامعه را خشمگین کرده باشد، سراسری باشد، بتواند توده های مردم را به خیابان بیاورد و امروز این خواست وجود دارد.مردم یکصدااعلام کرده اند که حجاب نمیخواهیم، میگویند گشت های ارشاد را جمع کنید،و علیه نیروهای انتظامی به میدان آمده اند. خواست مشخص لغو حجاب اجباری و انحلال نیروهای سرکوبگر بنظرم دو خواست کلیدی است. هر دو این خواستها به معنی سرنگونی کل حکومت است ولی طبعا کسی که دست به اعتصاب میزند نمیتواند اعلام کند با هدف سرنگونی اعتصاب کرده است. سرنگونی را باید با قیام، تظاهرات و مجموعه ای از اعتصابات و اعتراضات و شورش ها متحقق کرد. اعتصاب حول خواست مشخصی شکل میگیرد وامروز این خواست معین آزادی زن است؛ امروز این خواست معین لغو حجاب اجباری، در هم شکستن آپارتاید جنسی، و جمع کردن گشت ارشاد و همه گشت های نهی از منکر و اوباشان حکومتی از خیابانها است. مردم اینرا میخواهند. انحلال نیروهای سرکوبگر و لغو حجاب این دو خواست محوری بنظر من میتواند امروز به اعتصاب عمومی شکل بدهد و من امیدوارم و حزب ما تما توانش را بکار میگیرد تا جامعه به این سو برود . این تجربه را در کردستان داشتیم واین کاملا ممکن است که که در سراسر ایران هم شاهد شکل گرفتن اعتصابات سراسری باشیم.
خلیل کیوان: آیا منظورتان اینست که اعتصاب عمومی در سراسر ایران در شرایط حاضر ممکن و محتمل است؟
حمید تقوایی: بنظر من این امکان کاملا وجود دارد. البته منظور من این نیست که ناگهان یکروز صبح بیدار میشوید و می بینیدهمه جامعه اعتصاب کرده است. طبعا این یک روندی است که گام بگام شکل میگیرد. بنظر من این روند میتواند در شرایط امروز با اعتصاب دانشجویان و معلمان شروع بشود، مدارس دو روز دیگر باز میشود و این امکان وجود دارد که بار دیگر معلمان اینبار با اعتصاب و تجمع بمیدان بیایند. این امر عامل گسترش و تقویت تظاهراتها نیز خواهد بود. در هیچ شرایطی و هیچ زمانی اعتصاب کننده به خانه نمیرود ولی بخصوص در شرایط انقلابی که تظاهرات در خیابانها در جریان است اعتصاب یعنی آماده شدن جمعیت خیلی بیشتر و انبوه تری برای حضور در خیابانها. به این معنا من میخواهم بگویم اعتصاب دانشجویان یعنی بستن کلاسها و نرفتن به کلاس و دذ عین حال تجمع دانشجویان اعتصابی در تظاهراتها، در صحن دانشگاه و در خیابانها. اعتصاب معلمان هم به هین شکل خواهد بود واعتصاب کارگران هم همین شکل را خواهد داشت. به نظر من آماده ترین بخشی که امروز برای اعتصاب آمادگی دارند دانشجویان و معلمان هستند، طبعا بخشهای مختلف طبقه کارگر هم وقتی که این موج شروع بشود به میدان خواهند آمد. همانطور که گفتم پرچم آزادی زن از قید حجاب اجباری و انحلال نیروهای سرکوبگر (گشت ارشادو اوباش دیگر) دو خواست عمومی است که خصلتی متحد کننده دارد و مردم را همبسته میکندو میتواند به یک اعتصاب عمومی شکل بدهد.
به این دلایل من اینرا در چشم انداز می بینم که جامعه بطرف شکل دادن به اعتصابات برود و حتی اگر با رشته های محدودی هم ابتدا شروع بشود بسرعت گسترش پیدا کند و ما شاهد یک اعتصاب عمومی باشیم.
خلیل کیوان: به جایگاه رهبری در اعتراضات و انقلابات بپردازیم. شورشها و تظاهرات شهری تا کنون بدون فراخوان احزاب شکل گرفته اند. آیا این روند میتواند بدوندخالت احزاب به یک انقلاب پیروز تبدیل بشود؟ جایگاه رهبری در این اعتراضات چیست؟
حمید تقوایی: انقلابات بدون آنکه فردی یا حزبی فراخوان دادهباشد شکل میگیرند. انقلاب جنگ نیست که با یک نقشه از پیش معین و به امر ستاد فرماندهی آغاز بشود. انقلاب از پائین میجوشد، توده مردم به خیابانها می آیند و در برابر حکومت قرار میگیرند بدون آنکه در ابتدا رهبری معینی داشته باشند. تقریبا همه انقلابات احزاب راشگفت زده و سورپرایز کرده است.
در ایران هم این را بارها تجربه کرد اده ایم. انقلاب ٥٧ و خیزشهای توده ای ٨٨ و ٩٦ و ٩٨ هیچکدام قابل پیش بینی نبود و امروز هم شاهد همین هستیم. منتهی این سر برآوردن خیزشهای انقلابی به این معنی نیست که انقلاب میتواند تا پیروزی به همین شکل به پیش برود. پیروزی انقلاب درگرو دخالت و فعالیت احزاب انقلابی ای است. نیروهائی که پرچم انقلاب را بلند کنند، آنرا نمایندگی کنند، سازمان بدهند و رهبری کنند. تظاهراتها بدون فراخوان شکل میگیرد ولی اعتصابات بویژه اعتصاب عمومی و قیام مسلحانه که ضربه نهائی را فرود میآورد خودبخود اتفاق نمی افتد. باید احزابی در میدان باشند و این را فراخوان و سازمان بدهند. مستقل از مساله اعتصاب کلا برای اینکه انقلاب به پیروزی برسد به رهبری نیازمند است. این رهبری میتواند یک حزب باشد، میتواند نهادها و سازمانهای مختلفی باشد و حتی ممکن است یک فرد باشد. حزب ما به سهم خود تلاش میکند که این نقش را ایفا کند. ما با همه توان و امکانات خود سعی میکنیم بعنوان نماینده و سازمانده و نماد اعتراضات مردم در میدان باشیم و فعالیت کنیم و انقلاب را به طرف پیروزی رهنمون بشویم.
خلیل کیوان: بیشتر در مورد انقلاب صحبت کنیم. انقلاب افق واحد، هدف واحد، مطالبه واحد و شعار واحد لازم دارد. آیا ممکن است جامعه بر سر مساله زن و حجاب دست به انقلاب بزند؟
حمید تقوایی: انقلابات با مسائل ویژه ای شروع میشوند.انقلاب تونس آخرین نمونه است که با خودسوزی اعتراضی یک دستفروش بنام بوعزیزی شعله ور شد و بالاخره توانست حکومت بن علی را بزیر بکشد. انقلابات معمولا با چنین اتفاقات بظاهر کوچکی شروع میشوند.
امروز هم در ایران این نقش را قتل تکاندهنده مهسا بدست اوباش حکومتی ایفا میکند. ولی روشن است که مردمی که در اعتراض به این مساله به خیابان آمده اند تنها بخاطر این جنایت نیست. نارضایتی ها وسیع است. مسائل و مشکلات از گرانی و تورم، فقر، بیکاری، تا بیحقوقی مفرط زنان و تا سرکوب و اعدام و دستگیریهای گسترده فعالین و غیره و غیره در جامعه بیداد میکند و جنبشهای وسیعی را شکل داده است. منتهی امروز تمامی این مصائب و جنبشهای اعتراضی حول یک مساله متمرکز شده است و آن بیحقوقی زن و ستم غیر قابل تحمل به زنان و باید گفتجنایات حکومت علیه زنان است. کما اینکه امروز مردم شعار میدهند “از کردستان تا تهران، ظلم و ستم بر زنان”. مردم به این ترتیب هم وحدت خود را به نمایش میگذارند و هم مضمون اعتراضات خوشان را. ولی کسانی که این شعار را میدهند در عین حال فریاد میزنند مرگ بر دیکتاتور، فریاد می زنند جمهوری اسلامی نمیخواهیم.
به این معنی یک ظلم معینی، یک جنایت معینی و یک خواست معینی آتشی را شعله ور کرده است که از مدتها قبل زیر خاکستر وجود داشته است. امروز این آتش زبانه کشیده است و همه شعله هایش را می بینند. این آتش خشم و نفرت توده مردم از حکومت اسلامی است. امروز شاهد تطاهراتهای کوبنده در ده ها شهر هستیم. این تظاهرات ها رو به گسترش است و با حمله مردم به نیروهای سرکوب و اوباش حکومت و گوشمالی دادن آنها هر روز تعرضی تر و کوبنده تر میشود. هر روز شهرهای بیشتری بپا میخیزند، دانشگاههای بیشتری به این حرکت میپیوندندو تعداد بیشتری از مردم بمیدان می آیند. حتی شاهد هستیم که در سطح جهانی نیروهای مترقی و آزادیخواه و نهادها و شخصیتها و حتی برخی از دولتها قتل مهسا را محکوم میکنند.
به این ترتیب در پاسخ به قتل مهسا جنبش عظیمی شکل گرفته است و در حال پیشروی است. ما همیشه تاکید داشتیم که انقلاب در ایران زنانه خواهد بود به این معنی که بیحقوقی زنان، ظلم و تبعیض فاحش علیه پنجاه در صد جامعه، و همچنین نقش برجسته زنان در اعتراضات، به انقلاب در ایران خصوصیتی زنانه خواهد داد. انقلاب ایران علیه کل سیستم موجود است، علیه فقر و دزدی و فساد و حقوقهای نجومی و فلاکت عمومی است، علیه استثمار و علیه همه تبعیضات طبقاتی است ولی زنانه است به این معنی که مساله بیحقوقی زن و نیروی زنان نقش مهمی در انقلاب ایفا میکند.
چند سال قبل من یادداشتی با عنوان “جمهوری اسلامی با حجاب آمد، بی حجاب میرود” منتشر کردم. به نظر میرسد این پیش بینی دارد متحقق میشود. زنان دارند حجابها را از سر برمیدارند و بعنوان پرچم اعتراض به اهتزاز در می آورند، حول سر می چرخانند و به آتش میاندازند. آتش زدن روسری ها اعتراض نمادین علیه کل حکومت است. بعبارت دیگر گرچه خشم و نارضایتی مردم عمیق تر از صرف ستم بر زن است،اما دفاع از حقوق زن، دفاع از “زن، زندگی، آزادی” که مردم در تظاهرات هایشان فریاد میزنند، به پرچم اتحاد و اعتراض توده ای مردم علیه کل حکومت تبدیل شده است.
خلیل کیوان: حزب کمونیست کارگری ایران و شما بعنوان لیدر حزب مشخصا چه رهنمود و راهکاری در این شرایط دارید؟ فراخوان شما چیست؟
حمید تقوایی: فراخوانمن قبل از همه خطاب به فعالین است. فراخوان من به نهادها، کمیته ها، چهره ها در جنبش کارگری، در جنبش رهائی زن، در جنبش آزادی زندانیان سیاسی، در جنبش علیه اعدام، در جنبش دانشجوئی، در جنبش دفاع از حقوق کودک، و در همه جنبشها اینست که در کنار هم قرار بگیرند و متحد و همبسته بمیدان بیایند. ما فعالین باید بتوانیم با بیانیه ها، با اعتراضات جمعی، با انتشار طومارها و امضا جمع کردنها در مدیای اجتماعی و در کف خیابان و با فراخوانهای مشترک صف متحدی را تشکیل بدهیم و به این ترتیب جنبشهای مختلف اعتراضی را همبسته با هم و بر سر مساله حاد امروز جامعه یعنی ستم و باید گفت جنایت علیه زنان به حرکت در بیاوریم. همیشه انقلابات، تظاهراتها، اعتصابها، با ابتکار عمل و قدم به پیش گذاشتن فعالین معینی شکل گرفته است. ازبنرو اولین تقاضایم اینست که چهره ها و فعالین و نهادها و کمیته ها، که خوشبختانه در جنبش کارگری در سطح وسیعی حضور دارند و فعال هستند، متحد بشوند و در کنار هم ظاهر بشوند. این حرکت خود به سرعت به گسترده تر شدن حرکتهای خیابانی منجر خواهد شد.
نکته مهم دیگر تدارک و زمینه سازی و سازماندهی اعتصابات است. از اعتصابات دانشجویان و معلمان تااعتصاب در مراکز کارگری مختلف. همانطور که بالاتر اشاره کردم اعتصاب عامل مهمی در تقویتتطاهراتهایخیابانی است و میتواند کل حکومت را فلج کند. تدارک اعتصاب هم دست فعالینجنبشهای اجتماعی بخصوص جنبش کارگری را می بوسد.
نکته بعدی فراخواندن توده مردم است. ما مردم باید به هر شکل میتوانیم، در محلات، در میادین شهرها، در محل کار، در دانشگاه ها و کارخانه ها و حتی ادارات دست به اعتراض بزنیم. در سطح هر چه گسترده تری به خیابان بیائیم و تلاش کنیم سازمانیافته و متشکل تظاهراتها را به پیش ببریم.
چطور میتوان نیروهای سرکوبگر را خنثی کرد، چطور میتوانیم مردم بیشتری را به خیابانها بیاوریم، چطور میتوانیم امنیت تظاهرات را حفظ کنیم. چطور میتوانیم حرکات اعتراضی را به محل کار، به دانشگاهها به کارخانه ها بکشانیم، چطورمیتوانیم زمینه هایاعتصاب را فراهم کنیم. اینها مسائلی هست که مردم معترض باید برای آن جواب مشخصی داشته باشند و جواب ما اینست که با اتحادمان، با تشکلمان،با تشکیل سازمانهای محلی، با تشکیل نهادها و کمیته های انقلابی، در کارخانه ها و دانشگاهها و محلات میتوانیم به این وظایف جواب بدهیم.
و بالاخره خطاب من به بدنه نیروهای انتظامی است. کسانی که خودشان جزو اقشار محروم جامعه هستند. من به آنها هشدار میدهم و از آنان میخواهم که صفوف حکومت را ترک کنند و تا دیر نشده به مردم بپیوندند. مردم با خشم و نفرت علیه کلیه کل حکومت بمیدان آمده اند. شمائی که آیت الله های جنایتکار برای سرکوب مردم به خیابانها فرستاده اند در معرض حمله مردم خشمگین هستید و این حمله فی الحال شروع شده است. تا دیر نشده به صفوف مردم بپیوندید و بگذارید آخوندهای میلیادر حاکم در برابر مردم تنها بمانند. دور نیست روزی که مردم ضربه نهائی را به کل حکومت وارد کنند و جامعه از شر جمهوری اسلامی خلاص گردد.
امیدوارم موج اعتراضات گسترده ای که آغاز شده به یک انقلاب زیر و رو کننده همراه با اعتصابات و حرکتهای متشکل مردم و تظاهراتهای میلیونی منجربشود و بتوانیم بقدرت متحد و متشکل خودمان جمهوری اسلامی را به زباله دان تاریخ بفرستیم.
٣٠ شهریور ١٤٠١، ٢١ سپتامبر ٢٠٢٢