اصغر کریمی
حزب کمونیست کارگری در برنامه یک دنیای بهتر چنین اعلام کرده است: “ممنوعیت استفاده از القاب و تیترهای علمی و دینی و کشوری و لشکری (نظیر تیمسار، آیت الله، دکتر، مهندس و غیره) در خارج محیط تخصصی. در مراودات رسمی و دولتی هر فرد باید صرفا با نام و نام فامیل مورد اشاره قرار بگیرد” دلیل این موضعگیری چیست؟ چرا نباید افراد و شخصیتها با ذکر توانایی ها و تخصصها و تحصیلاتشان مورد خطاب قرار گیرند؟
اصغر کریمی پاسخ می دهد: استفاده از این القاب یک مساله طبقاتی، هم حقوقی و هم فرهنگی است. در چند هفته قبل آفیش یک برنامه سخنرانی در خارج کشور درمورد یک موضوع سیاسی را دیدم که سخنرانان را به این شکل معرفی کرده بود: فلانی (اسم و فامیل فقط) و دکتر فلانی. احتمالا نفر دیگر این پانل که لقبی نداشت جوشکار ماهر، بنای با تجربه، یک پرستار، کارگر کارخانه و یا یک مراقب کارکشته سالمندان بود. اما این القاب هیچوقت ذکر نمیشود. هیچوقت شما در معرفی سخنرانان بنا یا نجار، معلم و تراشکار و نظافتچی را نمیبینید چون این نوع کارها متعلق به طبقه کارگر است، اما به وفور القاب دکتر و مهندس را میبینید. درمورد ختنه کودکان میتوان با یک دکتر مصاحبه کرد ببینیم درمورد مخاطرات فیزیکی ختنه چه میگوید اما معلوم نیست چرا کسی که میخواهد درمورد حقوق بشر و اعدام و انتخابات آمریکا یا فساد جمهوری اسلامی صحبت کند باید مهندس و دکتر بودن و سرلشگر بودنش به رخ دیگران کشیده شود! بگذریم از اینکه الان دیگر مهندس و حتی دکتر بودن نشانه تعلق به طبقه حاکم نیست و صدها هزار فارغ التحصیل دانشگاهی بیکارند و در فقر به سر میبرند. اما این فرهنگ کپک زده همچنان رواج دارد.
این فرهنگ منحط را در رسانه های ملی اسلامی و تلویزیون های لس آنجلسی و امثال بی بی سی و صدای آمریکا و در رسانه های جمهوری اسلامی به وفور می بینید. این فرهنگ طبقه حاکم است که به شکل عقب مانده و زمختی خود را نشان میدهد تا از همان ابتدا به بیننده و شنونده و خواننده خود القا کنند که ایشان که دکتر و سرلشگر هستند و موقعیت اجتماعی برتری دارند در سخنرانی شان هم از بقیه برتری دارند و حق به جانب تر هستند. ایشان نفر اصلی پانل و بقیه حاشیه ای هستند. روشن است که اینجا با یک مساله فرهنگی روبرو هستیم نه حقوقی. یعنی قانون نمیتواند استفاده از القاب را در آفیش یک سخنرانی یا مصاحبه یک رسانه غیر دولتی ممنوع کند و برنامه حزب خیلی دقیق نوشته است که در مراودات رسمی و دولتی این کار ممنوع است. در محیط کار بعنوان مثال هر بیماری باید بداند دکتر یا پرستارش کیست، در دانشگاه دانشجو باید بداند فلانی دکتر یا پروفسور است و قرار است تدریس کند یا بر کارش نظارت کند و در کارخانه ذکر لقب مهندس در مواقعی لازم میشود. در حوزه علمیه هم طلبه ها و آیت الله ها میتوانند خود را با یک خروار لقب معرفی کنند آیت الله عالیقدر یا غیر عالیقدر، حجت الاسلام والمسلمین یا بدون والمسلمین. شما در قصابی و بقالی محل هم به کرات این القاب را میشنوید. و دکتر فلانی و سرلشگر فلانی اگر پایشان به نانوایی برسد در نوبت نمی ایستند و قصاب محل گوشت تازه تری به آنها میدهد. در مجالس عروسی و عزاداری هم بلافاصله عده ای با دیدن دکتر فلانی و حاجی آقا فلانی آنها را در صدر مجلس مینشانند. و مشمئز کننده تر اینکه همسران آنها هم خانم دکتر فلانی، تیمسار فلانی یا حاجی آقا فلانی معرفی میشوند که توهین آشکاری به زنان هم هست.
استفاده از القاب و تیترهای علمی و دینی و کشوری و لشکری (نظیر تیمسار، آیت الله، دکتر، مهندس و غیره) در خارج محیط تخصصی و در مراودات رسمی و دولتی باید ممنوع شود و در حوزه فرهنگی نیز باید زیرابش زده شود. این فرهنگ یک توهین آشکار طبقاتی است. طبقات را باید با یک انقلاب اجتماعی برانداخت اما فرهنگ منحطشان را باید همین امروز بی آبرو کرد.