مصطفی صابر:
نهمین کنگره حزب در ماه اکتبر ۲۰۱۴ یعنی حدود ۲ ماه دیگر برگزار میشود. این کنگره در موقعیت حساسی، چه از نظر اوضاع جهان و منطقه، چه شرایط ایران و چه طبعا موقعیت خود حزب برگزار میگردد. سوالات و چالش های مهمی پیش روی حزب ما قرار دارد که باید پاسخ مناسب بگیرد. کنگره نهم باید نه فقط این سوالات را به رسمیت بشناسد، بلکه سرخط پاسخ ها را به جامعه و به صفوف خود حزب اعلام کند و عزم و شور لازم برای پاسخگویی را نشان دهد.
هر کنگره، چه بخواهیم و چه نخواهیم، بطور عینی مختصات خود را دارد. برای مثال دو کنگره قبلی حزب ما در دو مقطع حساس از تحولات ایران و جهان برپا شد. کنگره هفتم در دل انقلاب ۸۸ ایران (آذر ۸۸، دسامبر ۲۰۰۹) و کنگره هشتم در شرایطی برگزار شد که انقلابات خاورمیانه جهان را تکان داده بود و “جنبش اشغال” و ۹۹ درصدی ها کمابیش ادامه داشت (فوریه ۲۰۱۲). تحولات تعیین کننده فوق الذکر و اینکه حزب ما چه نقشی در آن اوضاع بسیار متحول سیاسی میتوانست داشته باشد، رنگ خود را بر کنگره ۷ و ۸ پاشید. حالا سوال این است که کنگره در پیش در اکتبر ۲۰۱۴ چه رنگی دارد و به چه مسائلی پاسخ دهد؟
اگر بخواهیم به سوال فوق در شکل ساده شده ای جواب دهیم، فکر کنم خیلی ها در حزب و بیرون حزب با این ایده موافق باشند که کنگره نهم بنوعی باید جمعبندی و ارزیابی از دو کنگره گذشته باشد. یعنی هم ارزیابی از تحولات جهانی، منطقه و ایران در 5-6 سال گذشته و نتایج و تاثیرات آن بر روندهای آتی ارائه دهد، و هم اینکه این موضوع را مورد توجه قرار دهد در این تحولات کمونیسم بطور کلی و حزب کمونیست کارگری بطور اخص چه موقعیتی داشته، نقاط ضعف و قدرتش چه بوده و اکنون چه باید بکند.
مثلا، اکنون خیلی روشن تر میتوان دید که با بحران اقتصادی ۲۰۰۸- ۲۰۰۷ جهان وارد فاز جدیدی شد. این بحران سیاسی (از انقلاب ۸۸ ایران گرفته، تا انقلابات تونس و مصر تا جنبش های ضد سرمایه داری در غرب و غیره) به یک دوره تمام کمال ۴۰- ۳۰ ساله (که با عروج نئولیبرالیسم و سقوط شوروی طی دهه ۸۰ قرن گذشته شروع شد و با عروج نظم نوین جهانی در دهه ۹۰ و جنگ تروریست ها دهه اول قرن بیست و یکم ادامه یافته بود) پایان داد. اینها تحولات بسیار اساسی و تعیین کننده ای بودند. ما البته در تمام این سالها در باره این تحولات صحبت کرده ایم، از جمله در دو کنگره گذشته، و کوهی از ادبیات موجود است. ولی اکنون میتوان دقیقتر و عمیقتر در باره موقعیت سرمایه داری جهانی و سرنوشت آتی آن و لذا تاثیرات آن بر اوضاع منطقه و ایران، یعنی محیط بلافصل فعالیت حزب ما صحبت کرد.
واقعیت این است که اوضاع کنونی سرمایه داری یعنی فقر و فلاکت و بیکاری و ارتجاع و قهقرای سیاسی ناشی از آن و تهدید عیانی که علیه کل بشریت و نفس زندگی در کره زمین علم کرده است، بیش از پیش کمونیسم مارکس و امثال حزب کمونیست کارگری را می طلبد. سوال مهمی که در مقابل ما قرار دارد این است که چگونه میتوانیم به آن جایگاه سیاسی لازم که اوضاع عینی می طلبد، دست یابیم.
یک فاکتور مهم در همین رابطه، که آثار آنرا در چند سال گذشته دیدیم، رشد و گسترش اینترنت و ظهور میدیای اجتماعی است که کل سیاست و رابطه دولتها و مردم و نقش احزاب را تغییر داد. دیدیم که برای مثال انقلاب ایران و تونس و غیره را “انقلاب تویتری” خواندند. سوال جدی که در مقابل ما قرار میگیرد این است که در این دوره نوین از تعامل اجتماعی انسانها، احزاب سیاسی چه شکل و شمایلی باید داشته باشند؟
در رابطه با اوضاع ایران هم باید فاکتور تغییر و تحولات چند ساله اخیر و بویژه عروج انقلابات خاورمیانه، سقوط دیکتاتورها از یکسو و سر بر آوردن نیروهایی چون داعش در خلاء ناشی از عدم پیروزی تا به آخر این انقلابات را در نظر گرفت. این البته خود بحثی است که به آن پرداخته ایم و باید بیشتر هم بپردازیم. اما در این مختصر آنچه که خیلی خلاصه میتوان بر آن تاکید کرد این است که شرط لازم پیروزی انقلاب آتی ایران، شرط پیروزی مردم ایران بر جمهوری اسلامی و اینکه از چاه رژیم اسلامی به چاله دیگری نیفتند، این است که نیرویی مثل حزب کمونیست کارگری به یک حزب وسیع و اجتماعی، به حزب نماینده همه مردم آزادیخواه و برابری طلب در صحنه سیاست تبدیل شود. سوال بلافصل که مقابل ما و کنگره نهم قرار دارد این است که چگونه باید این کار را انجام دهیم؟ چه تغییراتی باید بکنیم، چه زبان و بیان و نحوه فعالیتی باید داشته باشیم و چگونه حزبی باید بشویم که مردم ما را نماینده خود در سیاست و شکل دادن به قدرت سیاسی ببینند و انتخاب کنند؟
این سوالات البته برای ما در اساس تازه نیست. حزب ما در پاسخ به اینگونه سوالات (که از همان دهه ۸۰ و با سقوط بلوک شوروی بطور جدی مطرح شد) شکل گرفت و تاسیس شد. حزب کمونیست کارگری از ابتدا تا به امروز در تلاش بوده است تا پرچم یک روایت عمیقا انسانی، مدرن، ماکزیمالیستی، آزادیخواهانه و برابری طلبانه و در عین حال صمیمی و پا رو زمین از کمونیسم مارکس برافرازد که از کمونیسم بورژوایی رسمی و چپ رادیکال سنتی منقد آن متفاوت و متمایز باشد. از جمله مباحث “حزب و قدرت سیاسی” و “حزب و جامعه” که توسط منصور حکمت مطرح شد، همه در این جهت بود که در این دنیای جدید که شکل میگیرد چگونه میتوان یک کمونیسم رادیکال و در عین حال توده ای و اجتماعی را سازمان داد. اما تحولات سالهای اخیر نشان داد علیرغم پیشروی هایی که اینجا و آنجا داشته ایم، موقعیت کنونی حزب راضی کننده نیست. کنگره نهم میتواند بویژه فرصتی برای بازنگری جدی در نحوه فعالیت و تاثیرگذاری حزب کمونیست کارگری و برقراری رابطه ای عمیق تر با جامعه باشد.
طبعا نمی توان انتظار داشت که یک کنگره با فرصت محدودی که برای آن هست به همه مسائل پیشاروی حزب جواب دهد. ولی قطعا یک فرصت مغتنم برای تحکیم رابطه حزب با مردم است. با توجه به اینکه کنگره های ما علنی و در دسترس عموم است این فرصت بسیار مناسبی است تا حزب و جهت گیری ها و عزم و اراده رهبران و فعالین آنرا به مخاطبین هرچه وسیعتری ارائه کرد. این کنگره میتواند آغازی برای یک رنسانس در ایفای نقش سیاسی و فعالیت اجتماعی حزب و ظاهر شدن بعنوان نماینده کارگران و مردم در عرصه سیاست ایران باشد.