جدید ترین

میلاد رابعی: کرونا و منشاء درماندگی بشر

کرونا می‌رود تا یکساله شود. سال گذشته و در آخرین هفته‌های آن مقامات چین رسماً از شیوع این بیماری خبر دادند، هرچند که اولین نمونه‌ها مربوط به ما‌ه‌ها قبل از آن می‌شد. از آن زمان تا به امروز بشریت اتفاقات و تجربیات عجیبی را تجربه کرده است. با توجه به میزان رشد ارتباطات جهانی در دنیای امروز و مشخصات خاص این بیماری، کرونا به سرعت به یک پاندمی تبدیل شد و تا کنون ۲۱۹ کشور را درگیر خود کرده است. در هفته‌های اولیه سرتیتر تمام رسانه‌های جهان اخبار این ویروس و جوانب مختلف آن بود. اطلاعات بعضاً ضدونقیضی در این باره مخابره می‌شد. شاهد یک موج پانیک و وحشت عمومی بودیم. سبک زندگی بشر تحت ‌تأثیر این بیماری قرار گرفت. قرنطینه‌های اجباری و اختیاری شکل گرفت. موضوع فاصله‌گذاری اجتماعی مطرح شد. روابط اجتماعی دست‌خوش تغییر قرار گرفت. اقتصاد جهانی وسیعاً از این جهت ضربه خورد. بشریت شرایطی شبه ‌آخرالزمانی را تجربه کرد. سیاست و ورزش و آموزش و خلاصه تمامی ارکان جامعه بشری از گزند این ویروس در امان نماند. بسیاری از پزشکان در ماه‌های اخیر از دهه کرونا صحبت می‌کنند و اشاره می‌کنند که در بهترین حالت دهه بیست قرن بیست ‌ویکم تماماً درگیر این بیماری خواهد بود.

همه پزشکان متخصص متفقاً پایان روشنی برای این بیماری و این وضعیت قائل نیستند مشروط به این‌که واکسن یا دارویی قطعی برای آن یافت شود. به ‌نظر می‌رسد این تنها امید بشریت برای خلاصی از این شرایط است. اما نکته این‌جا است که آیا به راستی علم و دست‌آوردهای بشری در زمینه پزشکی تا این حد عقب ‌مانده و رشد نیافته است که در عرض نزدیک به یک سال نتوانسته به این درمان قطعی دست یابد؟ راستش این سؤالی است که برای خود من هم بارها مطرح شد و زمینه نوشتن این مطلب است. من همیشه به پتانسیل انسان و تکامل نسبی علوم برای مقابله با چنین مشکلاتی باور داشتم. همیشه تصور می‌کردم بشر امروز با تمام ناتوانایی‌هایی که در مقابل برخی بیماری‌ها مثل سرطان و غیره دارد، می‌تواند از پس این بحران برآید. پس چرا چنین نشد؟ آیا نرسیدن به درمانی قطعی، به ‌دلیل عجز علم پزشکی و یا ماهیت پیچیده این بیماری است؟ می‌دانیم که چنین نیست. این ویروس فی‌نفسه جزء بیماری‌های لاعلاج نیست. خیلی خلاصه، نوعی آنفولانزا است که برای نمونه‌های بسیار مشابه آن، از پیش درمان‌هایی وجود دارد. در این‌جا ابداً قصد و صلاحیت ورود به مسائل پزشکی را ندارم و تنها به بیان کلیات اثبات‌شده اکتفا می‌کنم. با این همه مشکل را کجا باید جست؟

جواب این سؤال پزشکی نیست، سیاسی است. در پی طرح مسئله واکسن، شرکت‌ها و کارتل‌های عظیم و چندملیتی داروسازی به امید کسب سودهای کلان هرکدام جداگانه به تحقیق و آزمایش واکسن کرونا پرداختند. در ماه‌های اخیر تقریباً هر هفته یک شرکت مدعی تحقیق روی واکسن شده، هرروز اخبار پیش‌رفت کارشان را می‌شنویم، از طرف دیگر خبر توقف موقت تحقیقات به‌دلیل عدم موفقیت واکسن در عمل هم کم به گوشمان نمی‌خورد. رقابت بر سر تولید واکسن شبیه به مسابقه تسلیحاتی بین بلوک‌های مختلف سرمایه‌داری شده است. هفته گذشته خبرگزاری اسپوتنیک ادعا کرد روسیه سومین واکسن را هم با موفقیت تولید کرد. آمریکا و اروپا و چین هم هر کدام به نوبه خود بارها این ادعا را تکرار کرده‌اند اما تا این لحظه حتی یک واکسن یا داروی قطعی برای کرونا ساخته نشده است. در دهه‌های اخیر صنعت عظیم داروسازی در سطح جهان تبدیل به یکی از پرسودترین عرصه‌های سرمایه‌گذاری و کسب سود شده است. موضوع این سرمایه‌گذاری و رقابت کثیف، بی‌واسطه جان میلیاردها انسان است. سرمایه‌داری همیشه سعی کرده عامل رقابت را در تولید و بازار محرک اصلی پیش‌رفت و ترقی علم و موجب شکوفایی استعداد‌ها معرفی کند. اما مورد اخیر بار دیگر پوچی این ادعا را ثابت می‌کند. اگر در زمینه تولید واکسن و داروی کرونا عنصر رقابت و کسب سود حداکثری نبود، چه‌بسا تاکنون بیماری کووید-۱۹ درمان شده بود. اگر خبره ‌ترین و برجسته‌ ترین پزشکان متخصص در این زمینه فارغ از ملیت و شرکت‌های ریز و درشت داروسازی، در سطح بین‌المللی دور هم جمع می‌شدند و به‌جای اتخاذ شدیدترین تدابیر امنیتی برای لو نرفتن تحقیقات خود، نتیجه این تحقیقات را آزادانه به اشتراک می‌گذاشتند و با تشریک مساعی و هم‌افزایی به تحقیقات خود ادامه می‌دادند، آن‌گاه می‌شد ثابت کرد که بشر امروز با همین میزان از علم و پیش‌رفت در عرصه‌های گوناگون پزشکی می‌تواند از پس این ویروس برآید.

متاسفانه این تنها موردی نیست که مناسبات رقابت‌آمیز تولید سرمایه‌داری مانع از رشد علوم و فنون بشری و اثبات میزان پیش‌رفت‌های کنونی می‌شود. مصائب جامعه بشری مدت‌ها است که در سیستم عقب‌مانده سرمایه‌داری ضرب می‌شود. با این اوصاف باید با کسانی که پایان نزدیکی برای این بیماری متصور نیستند موافق بود.*

میلاد رابعی

۲۱ اکتبر ۲۰۲۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *