جدید ترین

جایگاه و دستاوردهای خیزش آبان ٩٨

گفتگو با حمید تقوایی
انترناسیونال: یک سال از خیزش آبان ٩٨ گذشت. خیزشی که جامعه را عمیقا شخم زد و تکان داد و رابطه مردم با جمهوری اسلامی را وارد یک نقطه عطف کرد. خیزش آبان سال ٩٨ خیزشی بود علیه گرانی و سرکوب و کل حکومت اسلامی که در بیش از صد شهر جریان یافت و بنا به همه گزارشها اقشار فرودست و زحمتکش جامعه بیشترین نقش را در آن داشتند. بحثی داریم با حمید تقوایی در مورد این خیزش حمید تقوایی خیزش آبان چه ویژگیهائی داشت و در سیر تحولات سیاسی در ایران چه جایگاهی دارد؟


حمید تقوائی: خیزش آبان با اعتراض به سه برابر شدن قیمت بنزین آغاز شد ولی به سرعت از اعتراض به گرانی فراتر رفت و به یک حرکت سراسری در بیش از صد شهر علیه حکومت و کل نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد. این خیزش البته به ماه آبان محدود نبود بلکه سرآغاز یک سلسله تحولات بود که بیش از سه ماه به طول انجامید. انفجار اعتراضی به گرانی بنزین در ٢٤ آبان ماه با حمله مردم به بانکها و دفاتر امام جمعه و خودروهای پلیس و مقرات نیروهای سرکوب، با کنترل محلات بوسیله مردم و درگیری مسلحانه با گارد ویژه در برخی از محله ها، تعزیه گردانی حکومت بعد از مرگ قاسم سلیمانی و شلیک به هواپیما و بدنبال آن پاسخ کوبنده مردم با به آتش کشیدن پوسترهای سلیمانی و خامنه ای و شعارهای کوبنده علیه سپاه و فرمانده کل قوا، و بالاخره خراب کردن مضحکه دهه فجر و انتخابات بر سر حکومتی ها دنبال شد. اینها همه از جمله تحولاتی بود که در پی خیزش ٢٤ آبان فضا و شرایط سیاسی در ایران را از پایه تغییر داد.


واقعیات فوق خیزش آبان را به نقطه عطفی در روند تحولات سیاسی در ایران تبدیل میکند. نقطه عطف به این معنا که تقابل میان توده مردم و جمهوری اسلامی و جنبش سرنگونی طلبانه ای که مدتهاست در جامعه جریان دارد را وارد فاز تازه ای کرد که میتوان آنرا جنگ بقا نامید. مردم برای بقای فیزیکی خود، برای تامین معیشت و برخورداری از پایه ای ترین امکانات یک زندگی انسانی میجنگند و حکومت برای حفظ قدرت و ثروت خود و حفظ نظام ضدانسانی که به جامعه تحمیل کرده است. خیزش آبان هر پوشش و پیرایه، هر نوع احتیاط و ملاحظه امنیتی و تاکتیکی از جانب مردم و هرنوع تظاهر و حفظ ظاهر مستضعف پناهی از جانب حکومت، را کنار زد (خامنه ای اعلام کرد منظور از مستضعفین “امام و خلیفه الله” یعنی همان بیت رهبری و آیت الله های حاکم هستند) و تقابلی که از مدتها قبل میان توده مردم و حکومت، میان نود و نه درصدی های بزیر خط فقر رانده شده و یک درصدی های مفتخور حاکم، جریان داشت را عریان و صریح به نمایش گذاشت. حکومت به مردم معترض به گرانی بنزین شلیک کرد و مردم به دفاترامام جمعه ها و فرمانداری ها و نیروهای گارد ویژه حمله کردند. محلات به صحنه جنگ و گریز میان نیروهای سرکوب و جوانان تبدیل شد. حکومت مردم را عامل دشمن خواند و مردم شعار دادند “دشمن ما همین جاست”. حکومت نمایش تعزیه مرگ سلیمانی را براه انداخت و از جانب مردم با شعارهای “سلیمانی قاتله، رهبرش هم خائنه”، “حکومت سپاهی، داعش ما شمایی” و “ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما” پاسخ گرفت. حکومت به هواپیمای مسافربری شلیک کرد و پاسخ گرفت “نخبه‌هامون را کشتند، به جاش آخوند گذاشتند” و ” سپاه جنایت میکند، رهبر حمایت میکند.”


حکومت در مقابله با این اعتراضات با سلاح های جنگی و به قصد کشت به مردم شلیک کرد و اعلام کرد ” فقط به پا شلیک نکردیم، به سر مردم هم شلیک کردیم” و این کشتار نه تنها جامعه را مرعوب نکرد بلکه به خشم مردم افزود و تعرض مردم را کوبنده تر کرد. دانشجویان در دیماه با شعار “جمهوری اسلامی نابود باید گردد” خشم و عصیان کل جامعه را نمایندگی کردند. و همین خشم و عصیان بود که موجب شد دهه فجر حتی از جانب کسانی که در سالهای قبل در مراسم های حکومتی شرکت میکردند بایکوت شود و انتخابات حکومتی نیز به یکی از بی رونق ترین و رسوا ترین نمایشهای انتخاباتی حکومتی تبدیل بشود.
از آبان ٩٨ تا امروز مردم و حکومت هر دو شمشیرها را از رو بسته اند. این یک جنگ رودرو، قطبی وصریح و عریان است. جنگی بی امان که تا امروز همچنان ادامه دارد.


انترناسیونال: جمهوری اسلامی در برابر خیزش مردم وحشیانه دست به جنایت و کشتار زد و بنا به گزارشها ١٥٠٠ نفر از عزیزان مردم را با شلیک مستقیم کشتار کرد و ٧٠٠٠ نفر را دستگیر و زندانی کرد. دلیل اینهمه توحش چه بود و چه نتیجه و تاثیری داشت؟


حمید تقوائی: همانطور که اشاره کردم حکومت میکشد تا باقی بماند. من قبلا هم گفته ام که استراتژی جمهوری اسلامی را با عبارت “بکش و بمان” میتوان توصیف کرد. حکومت بجز سرکوب وحشیانه مردم چاره ای ندارد. سرکوب و کشتاری که قراراست جامعه را مرعوب کند و به همین خاطر حکومت صریح و علنی بروی مردم تیغ میکشد و جلادی اش را به نمایش میگذارد. اما تجربه بویژه در تحولات یکسال اخیر نشان میدهد که این راه کارساز نیست. طبعا شلیک به مردم و دستگیری ها و اعدام ها اعتراضات و مبارزات مردم را میکوبد به عقب میراند اما نمیتواند جامعه را مرعوب کند. بعبارت دیگر تاثیر سرکوبگری ها، درست مانند جنگ و مقابله دو ارتش، فیزیکی – نظامی است و نه سیاسی- اجتماعی. از نظر سیاسی برعکس، سرکوبگری ها تنفر عمومی مردم از رژیم و جنبش برای به زیر کشیدن آنرا عمیق تر و گسترده تر کرده است. به نظر من در فروخواباندن خیزشی که در آبان ٩٨ شروع شد ویروس کرونا موثر تر از سرکوب و کشتار بود. امروز پرونده قطور جنایات و توحش حکومت ، از کشتار ١٥٠٠ نفر در خیزش آبان و ١٧٦ نفر سرنشینان هواپیمای اوکراینی تا بازداشت و زندان و اعدام معترضین و غیره، در برابر چشم جهانیان گشوده شده است و موج گسترده ای در اعتراض به این جنایات در ایران و درجهان به راه افتاده است. مردم کارنامه سیاه جنایات حکومت را بعنوان اسلحه ای علیه خود او بکار گرفته اند و این حرکت هر روز قوی تر و گسترده تر میشود.


انترناسیونال: در چند سال اخیر شاهد انفجارات و شورشها و خیزشهای متعددی توسط مردم علیه جمهوری اسلامی بوده ایم. اینطور به نظر میرسد که این نوع خیزشها و شورشها تکرار میشوند اما به نتیجه ای نمیرسند. آیا ما با یک دور تسلسل و تکرار روبروئیم و یا با یک روند رو به رشد و بالنده؟

حمید تقوائی: بی شک روند مبارزات از نظر مضمون و محتوی و شیوه های مبارزه و ابعاد و دامنه رو به رشد و گسترش است. حتی با یک بررسی اجمالی میتوان دریافت که سیر تحولات دهساله اخیر، از مقطع خیزش ٨٨ تا امروز، از دوره های قبل کاملا متفاوت و تعرضی تر بوده است. اعتراض و اعتصاب و تظاهرات از همان روز اول بقدرت رسیدن حکومت اسلامی در جامعه جریان داشته است اما در سالهای قبل از ٨٨ اساسا گفتمان تغییرات تدریجی و استحاله از جانب دوخردایها، و رژیم چنج و نافرمانی مدنی از جانب نیروهای اپوزیسیون راست در فضای جامعه رواج یافته بود و مردم معترض نیز تلاش میکردند با استفاده از اختلافات درونی رژیم مبارزات خود را به پیش ببرند. خیزش تیرماه ٧٨ که سرآغاز جنبش سرنگونی طلبانه در یک مقیاس توده ای بود خود به بهانه بستن روزنامه دوخردادی سلام شروع شد و دفتر تحکیم وحدت که یک نهاد دانشجوئی دوخردادی بود در آن خیزش نقش فعالی ایفا کرد. خیزش ٨٨ نیز به بهانه تقلب در انتخابات و دفاع از موسوی شروع شد. اما همین خیزش در ادامه خود، با شعار موسوی بهانه است کل نظام نشانه است و با قیام ٦ دیماه، چشم انداز سرنگونی حکومت بقدرت انقلاب را در برابر جامعه قرار داد. از آن مقطع سناریوهای راست و دو خردادی هر چه کمرنگ تر و حاشیه ای تر شد و گفتمان انقلاب و سرنگونی انقلابی حکومت بیشتر و بیشتر به گفتمان جامعه تبدیل شد. به نحوی که امروز هر نیروی سیاسی اپوزیسیون، حتی استحاله چیها و اصحاب نافرمانی مدنی و رژیم چنج، اگر نخواهد طرد و منزوی شود ناگزیرست از سرنگونی حکومت و انقلاب مردم دم بزند و حکومت را اصلاح ناپذیر و خود را سازش ناپذیر معرفی کند.


از ٨٨ تا امروز نیز ما با تعمیق و رشد مبارزه مردم، هم از نظر کمی و هم کیفی روبرو بوده ایم. خیزش ٨٨ با قیام علیه کل نظام پایان بافت و خیزش ٩٦ با شعار ” اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” آغاز کرد. خیزش ٨٨ به تهران و یکی دو شهر دیگر محدود بود و خیزش ٩٦ بیش از صد شهر را در بر گرفت. در فاصله ای کمتر از دو سال خیزش توده ای این بار برای تمام کردن عملی ماجرا و در پهنه ای گسترده تر از ٩٦ در سراسر کشور بمیدان آمد. از نظر شکل مبارزه نیز ٩٨ حمله به مراکز نظامی و دولتی و کشیدن مبارزه به محلات و کنترل محله ها و درگیری مسلحانه با نیروهای سرکوبگر را به شیوه ها واشکال مبارزاتی جنبش سرنگونی طلبانه افزود و ضرورت دست بردن به اسلحه و مقابله مسلحانه با حکومت را وارد تفکر و گفتمان سیاسی و فضای اعتراضی جامعه کرد. به این روند باید گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری که مانند اعتصاب هپکو و هفت تپه و فولاد اهواز خود زمینه ساز خیزشهای ٩٦ و ٩٨ بود را نیز افزود.
مجموعه این تحولات بروشنی نشان میدهد که اعتراضات و مبارزات توده ای برای بزیر کشیدن حکومت نه تنها در جا نزده است بلکه مدام عمیق تر و چپ تر و رادیکال تر و گسترده تر شده است. یعنی در جهتی سیر کرده است که نیروهای کمونیست انقلابی مثل حزب ما خواهان آن بودند و برای تحقق اش از همان آغاز بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی پیگیرانه مبارزه کرده اند. این نشاندهنده دست بالا پیداکردن چشم انداز و استراتژی چپ در یک مقیاس وسیع اجتماعی است.


انترناسیونال: با توحش و ظرفیت جنایتی که جمهوری اسلامی از خود نشان داده است، این گفتمان در جامعه وسیعا مطرح است که باید با این حکومت مسلحانه مقابله کرد و دست به تعرض مسلحانه زد. نظر شما در این مورد چیست؟


حمید تقوائی: در این تردیدی نیست که برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی باید دست به اسلحه برد. همانطور که اشاره کردم طرح گفتمان ضرورت مسلح شدن و درگیری مسلحانه با حکومت یکی از دستاوردهای خیزش ٩٨ بود. در برخورد به این تجربه و کلا در قبال مساله مبارزه مسلحانه ما با دو گرایش راست و آوانتوریستی روبرو هستیم که باید نقد و طرد بشوند.
گرایش راست هر نوع دست بردن مردم به اسلحه را بعنوان خشونت رد میکند و مردم را از آن باز میدارد. ظاهر قضیه پرهیز از خونریزی و تبلیغ شیوه های مسالمت آمیز مبارزه است اما در واقع این تلاشی است برای مصون داشت نیروهای مسلح حکومتی ( که اپوزیسون راست معمولا آنها را مانند قاسم سلیمانی، سرداران ملی مینامد) و مصون داشتن کل ماشین دولتی از تعرض بر حق توده های انقلابی مردم. کسی که امرش واقعا جلوگیری از خشونت باشد نمیتواند کشتار هر روزه جمهوری اسلامی را ببیند و مردمی که در مقابل این کشتار ناگزیر باید دست به اسلحه ببرند را از “خشونت” بر حذر بدارد. این خشونت گریزی نیست، حفظ عملی ماشین کشتار حکومتی است.
گرایش دیگر آوانتوریسمی است که اشکال غیر مسلحانه اعتراض و مبارزه را برسمیت نمیشناسد و یا فرعی و ناکارآمد میداند. در این دیدگاه از این واقعیت که رژیم با سرکوب و کشتار به مبارزات و تظاهراتها و اعتصابات مقابله میکند دلیلی ساخته میشود برای بزیر سئوال بردن اهمیت و جایگاه این مبارزات.
به نظر من اینجا مبارزه توده ای و اجتماعی با جنگ نظامی اشتباه گرفته شده است. دست بردن مردم به اسلحه و درگیری مسلحانه با نیروها ی حکومتی برمتن و در روند پیشروی جنبش سرنگونی و در توازن قوائی که اشکال دیگر مبارزه مثل اعتصابات و راهپیمائی ها و تجمعات مردم ایجاد کرده است میتواند شکل بگیرد و تنها در چنین شرایطی میتواند به پیروزی برسد.


نقطه قدرت مردم نیروی نظامی آنها نیست ( همیشه قدرت نظامی حکومت صدها مرتبه از قدرت نظامی مردم بیشتر است) بلکه اعتصابات و تظاهراتهای توده ای است که متن و زمینه مقابله مسلحانه مردم با حکومت را میسازد. مکانیسم های انقلاب در عین حال مکانیسم تدارک و بدست آوردن اسلحه، حمله به پادگانها، سازمانیابی نیروهای مسلح مردمی، درگیری های مسلحانه محله ای و باریکاد بندی خیابانی، قیام های شهری ، دست بدست شدن محلات و شهرها، آزادی بعضی از مناطق قبل از آن که حکومت سقوط کند، و اشکال دیگر تقابل نظامی که ممکن است در روند انقلابات رخ بدهد نیز هست. از سوی دیگر این روند است که نیروهای مسلح حکومت را متزلزل میکند، در صفوفشان شکاف میاندازد و آنان را در موقعیت ضعیف و شکننده ای قرار میدهد.
مبارزه مسلحانه مردم تنها برمتن و با چنین پشتوانه مبارزاتی ای امکان پذیر است. قیام و مبارزه مسلحانه برای بزیر کشیدن حکومت اجتناب ناپذیر است اما برای تدارک آن باید تجمعات و تظاهرات و اعتصابات و دیگر اشکال مبارزه توده ای را هر چه گسترده تر و عمیق تر و متحد تر سازمان داد و به پیش برد. این تنها راه تدارک و آماده سازی توده مردم برای دست بردن به اسلحه است. اشاعه تبیین کمونیستی از مقابله مسلحانه با حکومت و مطلوبیت و ضرورت آن و همچنین نقد تبیین و بینش راست و گرایش آوانتوریستی از مبارزه مسلحانه خود جزئی ازاین تدارک و آماده سازی است.


انترناسیونال: اجازه بدهید بعنوان آخرین سئوال به شرایط امروز جامعه بپردازم. چه تبیین و ارزیابی ای از وضعیت سیاسی جامعه یکسال پس از خیزش آبان دارید؟ آیا نقش و تاثیرات آن خیزش در شرایط امروز هم قابل مشاهده است؟


حمید تقوائی: ویژگی شرایط امروز گسترش اعتصابات کارگری، شکل گیری حرکات اعتراضی تازه، و گسترش و تعمیق جنبش های فی الحال جاری در جامعه است.
اعتصابات کارگری با پیشگامی اعتصاب کارگران هفت تپه که هنوز بعد از ٤ ماه همچنان ادامه دارد شروع شد. اعتصابی که در دور اول خود در سال ٩٧ شعار اداره شورائی را مطرح کرد، برای دریافت دستمزدهای معوقه و افزایش دستمزدها و علیه غارت و چپاول و فسادی که تحت لوای خصوصی سازی صورت میگیرد دوباره بمیدان آمد و خواستار دخالت شورای خود در اداره کارخانه شد. بدنبال آن اعتصابات در بیش از ٥٠ مرکز تولیدی در صنعت نفت و پتروشیمی و رشته های وابسته به آن شکل گرفت که یک خواست مهم آن قطع دست پیمانکارها و ختم قرار دادهای موقت بود. ویژگی این اعتصابات، علاوه بر ابعاد گسترده آن، اینست که از چهارچوب مطالبات صنفی فراتر میرود و به نوعی سیاستهای کلان اقتصادی حکومت را بچالش میکشد. از این نقطه نظر این اعتصابات در چهارچوب جنبش سرنگونی قرار میگیرد و خود ناشی از توازن قوا و جو عمومی سیاسی است که خیزش آبان ایجاد کرده است.
در رابطه با جنبشهای اعتراضی با سابقه ، مبارزه علیه اعدام ، حرکتهای اعتراضی برای آزادی زندانیان سیاسی، جنبش دادخواهی و اعتراض علیه فساد و دزدی و چپاول مقامات حکومتی، که پرچمدار آن در شرایط امروز اعتصابات و اعتراضات کارگری است، از جمله عرصه هائی است که در یکساله اخیر اوج گفته است. بخصوص جنبش علیه مجازات اعدام که در اعتراض به حکم اعدام هشت جوان معترض آبان ٩٨ و دیماه ٩٦ آغاز شد به یک رفراندوم جهانی ده میلیونی علیه مجازات اعدام تبدیل شده است.
در زمینه جنبش های تازه باید به اعتراضات پیگیر خانواده های جانباختگان خیزش آبان و بستگان قربانیان سقوط هواپیما، مبارزه مردم با پاندومی کرونا که جمهوری اسلامی خود یک عامل موثر شیوع آن بود و فعال شدن پرستاران و کارگران بیمارستانها و پزشکان در این رابطه ، جنبش نمیتوانم نفس بکشم، و جنبش “می تو” علیه تجاوز و تعرض جنسی به زنان که در جامعه ایران ریشه ای اسلامی- حکومتی دارد، اشاره کرد.
یکی از مهمترین و سرنگونی طلبانه ترین این جنبش ها حرکت گسترده برای بایکوت جمهوری اسلامی است. در روند این حرکت، که در اعتراض به حکم اعدام نوید افکاری و سپس اعتراض به قتل او شکل گرفت، چهره های ورزشی جهانی و ایرانی خواستار تحریم ورزشی جمهوری اسلامی شدند و تعدادی از احزاب و نهادهای حقوق بشر و حتی برخی از دولتهای اروپائی جمهوری اسلامی را بخاطر اعدام های گسترده و نقض سیستماتیک حقوق بشر صریحا محکوم کردند. از داخل ایران نیز شماری از نهادهای کارگری و دانشجوئی و مدافعین حقوق کودک در بیانیه ای از دولتها خواستند که جمهوری اسلامی را بخاطر جنایاتش محکوم کنند. این اعتراضات به گفتمان بایکوت سیاسی و ورزشی و فرهنگی جمهوری اسلامی در یک سطح گسترده دامن زده است. این نیز حرکتی رو به اوج و در حال گسترش است.

در تمام این تحولات تاثیرات و نتایج خیزش آبان را میتوان مشاهده کرد. جنبش دادخواهی، اعتراضات خانواده های جانباختگان آبان ماه و قربانیان شلیک به هواپیما ، اوجگیری مبارزه در دفاع از زندانیان سیاسی و برای آزادی آنان، و جنبش بایکوت جمهوری اسلامی مستقیما به خیزش آبان مربوط میشود. اما مهمتر از آن فضای عمومی سیاسی و مبارزاتی است که در اثر خیزش آبان ماه کاملا به نفع مردم و به ضرر رژیم تغییر کرده است. بدون تغییر توازن قوا بدنبال خیزش آبانماه و فضای اعتراضی شکل گرفته بر اثر این خیزش نه اعتصابات گسترده کارگری قابل تصور بود و نه جنبش علیه اعدام میتوانست چنین ابعاد گسترده ای به خود بگیرد. و نه حرکت جهانی برای بایکوت حکومت اسلامی امکان ابراز وجود پیدا میکرد.
در سالگرد خیزش آبان باید یاد جانباختگان آبان و دیماه و همه عزیزانی که جان خود را در مبارزه علیه جمهوری اسلامی از دست داده اند بزرگداشت و بهترین راه این یزرگداشت تقویت و به پیش راندن جنبش داخواهی و محاکمه سران جنایتکار حکومت، گسترش مبارزه برای لغو مجازات اعدام، برای آزادی زندانیان سیاسی و تقویت حرکت جهانی برای طرد و منزوی کردن جهانی جمهوری اسلامی است. خیزش مجدد جامعه در این عرصه ها بمناسبت سالگرد خیزش آبان ماه میتواند شرایط و توازن قوا را هر چه بیشتر به ضرر رژیم قاتل مردم و به نفع انقلابی که در حال شکل گیری است تغییر بدهد.*

انترناسیونال 890

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *