حمید تقوائی:
اخیرا جمعی با عنوان فعالین مدنی و سیاسی ایرانی بیانیه ای در اعتراض به گزارش عفو بین الملل متتشر کرده اند. موضوع این اعتراض نه گزارش اخیر بلکه گزارشی است که حدود دوسال قبل، در آذر ماه ١٣٩٧ منتشر شد. ادعا میکنند که میر حسین موسوی از نسل کشی دهه شصت خبر نداشته است و گزارش بی جهت ایشان را مسئول قلمداد کرده است.
در پاسخ به این عذر بدتر از گناه باید گفت اولا جناب موسوی از سال ٦٠ تا ٦٨ یعنی در دوره اعدامهای گسترده حکومت اسلامی نخست وزیر بوده است و در آن دوره کسی نبود که از اعدامهای وحشیانه و دفن کردن اعدامیان در گورهای جمعی و بی نام و نشان اطلاع نداشته باشد. حکومت نتوانست ای موضوع را مخفی نگاهدارد و در آن زمان نیازی هم به این امر حس نمیکرد. میکشت که زهر چشم بگیرد و جامعه را مرعوب کند. بنابرین بحث در این مورد که به ایشان گزارش داده نمیشده و کسان دیگری بدون اطلاع نخست وزیر دست اندرکار اعدامها بوده اند پوچ و مسخره است. ظاهرا همه خبر داشته اند جز نخست وزیر و کابینه اش!
ثانیا حتی اگر فرض را بر بی اطلاعی بگذاریم، بی خبری جناب موسوی ازاقدامات جنایتکارانه حکومتی که ایشان در راس قوه اجرائی آن قرار داشته است چیزی از مسئولیتشان کم نمیکند، بر عکس جرم ایشان را سنگین تر میکند.
نکته دیگر در مورد بیانیه کذائی اعتراض به گزارشی با دوسال تاخیر است. سئوال اینست: چه اتفاقی افتاده که ناگهان این جماعت به یاد گزارش آذرماه ٩٧ سازمان عفو بین الملل افتاده اند؟ به نظر من علت نه گزارش دو سال قبل بلکه گزارش یک ماه قبل سازمان عفو بین الملل است. تمرکز این گزارش اخیر بر جنایات حکومت در ٩٦ و ٩٨ است. گزارش کیفرخواستی است علیه کل نظام جمهوری اسلامی و مشکل جماعت امضا کننده هم دقیقا همین است. عفو بین الملل در گزارشی کل جمهوری اسلامی را در انظار جهانیان بعنوان ویرانگر انسانیت افشا و رسوا کرده است. و دقیقا به همین دلیل است که خط استحاله به دست و پا افتاده و به عبث تلاش میکند به شیوه همیشگی خود نظام اسلامی را از زیر تیغ حمله بدر ببرد. به عبث، چون جامعه مدتهاست از همه جناحهای حکومتی عبور کرده است و بدرست تفاوتی بین اصولگرا و اصلاح طلب و سبز و بنفش و سیاه نمی بیند. جامعه در ٨٨ شعار داد موسوی بهانه است کل نظام نشانه است، در ٩٦ با شعار اصولگرا دیگه تمومه ماجرا بمیدان آمد و در ٩٨ اعلام کرد جمهوری اسلامی نابود باید گردد. اگر گزارشات عفو بین الملل تند تر و صریح تر شده است و “ویرانگران انسانیت” را به چالش میکشد این خود انعکاسی از تعرض و تقابل گسترده جامعه با کل حکومت جنایت و کشتار حاکم بر ایران است. و اگر طرفداران موسوی به صرافت اعتراض به گزارش دوسال قبل عفو بین الملل افتاده اند به این خاطر است که کل نظام متبوعه شان را در خطر می بینند. این در عین حال تلاشی است برای بزیر سئوال بردن و بی اعتبار کردن گزارشات مستند یک نهاد معتبر جهانی که کل موجودیت نظام اسلامی را بچالش میکشد و در انظار جهانیان بی آبرو میکند. اما دوره این نوع تلاشها مدتهاست سپری شده. جمهوری اسلامی با همه جناحها و تمامی کارنامه سیاه جنایات چهل ساله اش رسواتر و مستاصل تر و بحرانزده تر از آنست که این نوع تشبثات جناح مغضوب راه بجائی ببرد.
امروز اعتصابات گسترده کارگری، برآمد چشم گیر جنبش علیه اعدام که ابعادی جهانی یافته است، جنبش علیه تجاوز به زنان، اعتراضات معلمان و بازنشستگان و پرستاران که حتی در دوره کرونا دست از اعتراض نکشیدند، جائی برای مانورهای دوخردادی ها باقی نگذاشته است. توده مردم در ایران و مردم آزاده در سطح جهانی خواهان محاکمه سران این حکومت به جرم جنایت علیه بشریت هستند و جناب موسوی یکی از متهمان درجه اول این پرونده است. جماعت طرفدارش بهترست به فکر دفاع بهتری از “خبر نداشته است” باشند.
٢٤ سپتامبر ٢٠٢٠