انترناسیونال 883
حمید تقوایی
یکی از شعارهای تظاهرات میلیونی زنان عراق در فوریه ٢٠٢٠
نزدیک به یکسال است ( از اول اکتبر ٢٠١٩) یک خیزش توده ای گسترده در عراق ادامه دارد. خیزشی که مردم و رسانه ها و حتی مقامات عراقی آنرا ثورة تشرين ( انقلاب اکتبر) مینامند. این جنبش از اواخر ماه آوریل بخاطر شیوع ویروس کرونا تخفیف پیدا کرد اما هفته گذشته با حمله مردم به دفتر محلی مجلس عراق و مقرات نیروهای مسلح اسلامی در شهرهای بصره و ناصریه و قادسیه اوج تازه ای گرفت.
اشغال میادین التحریر در بغداد و دیگر شهرها، شرکت گسترده زنان در اعتراضات، که یک نمونه بارز آن تظاهرات میلیونی زنان در بغداد و ٦ استان عراق در ماه فوریه بود، حمله به مقر احزاب و مراکز دولتی و نیروهای اسلامی، و مجبور کردن ٤ نخست وزیر و کاندید نخست وزیری به استعفا و انصراف در یکسال اخیر ازویژگیهای انقلاب جاری است. یک شعار خصلت نمای این تحولات که در تظاهرات میلیونی زنان سر داده شد اعلام میکند: “ما میدان تحریر را به کسی که معنی آزادی را درک نمیکند واگذار نمیکنیم”. میدان تحریر، در برابر منطقه سبز که محل استقرار وزارتخانه ها و سفارتخانه ها و نیروهای دولتی است، انقلاب عراق علیه کل سیستم موجود را نمایندگی میکند.
بنا به گزارشات رسمی تا کنون بیش از ٥٠٠ نفر در این اعتراضات کشته و بیش از ٣٠ هزار نفر زخمی شده اند. اما جنبش همچنان ادامه دارد. این جنبش گسترده ای است که در بیکاری و فقر و محرومیت از ابتدائی ترین خدمات شهری، سلطه احزاب و دار و دسته های اسلامی قومی عشیرتی بر دولت و برجامعه، ارعاب و ترور بوسیله باندهای مسلح اسلامی، و فسادی که سرتاپای حکومت را فراگرفته است ریشه دارد و برای تغییر کل این وضعیت سناریوی سیاهی بمیدان آمده است. از همین رو مانورهای نیروهای حاکم و دارو دسته های مذهبی قومی و دولتهای حامی آنها، از تغییر پیاپی کابنیه ها تا شلیک به مردم و آدم ربائی و ترور معترضین و غیره تا کنون نتوانسته انقلاب را متوقف کند. مردم عراق نیز مانند مردم لبنان میگویند “همه تان باید بروید” و نظیر مردم معترض در بیروت و دمشق اخراج جمهوری اسلامی و جمع کردن بساط نیروهای تروریستی مورد حمایت آن یکی از خواستهای محوری آنها است.
خواست مردم جمع کردن کل سیستم و نظام حکومتی قومی- مذهبی- عشیرتی است که بعد از حمله آمریکا و سقوط صدام در عراق مستقر شد. سیستمی که بر مدل نظام و جامعه موزائیکی مبتنی است و رسما و قانونا قدرت سیاسی و پستهای حکومتی را بین شیعه ها و سنی ها و کردها تقسیم کرده است.
انقلاب عراق با شعار “لا شيعية،لا سنية، نريد دولة علمانية ، “نه سنی، نه شیعه، حكومتي سکولار ميخواهيم ” سربلند کرد. از این نظر انقلاب جاری و کلا تحولات عراق در یکساله اخیرکاملا ویژه است. ما شاهد جنبش توده ای گسترده ای در آزمایشگاه نظم نوین جهانی به معماری فاتحین جنگ سرد هستیم. در ١٧ سال گذشته مردم عراق نه با یک دولت متعارف بلکه با سلطه نیروهای نظامی آمریکا و موتلفینش، سلطه دارو دسته های مختلف اسلامی سنی و شیعه، هجوم داعش، گسترش نفوذ جمهوری اسلامی و دارو دسته های مسلح وابسته به آن مواجه بوده اند.
کمپ ضد انقلاب فقط شامل دولت و نیروهای دولتی نیست. نیروهای مقتدا صدر، حزب الدعوه، کتائب حزب الله، سپاه بدر، عصائب اهل الحق، حشد الشعبی و دیگر دارودسته های وابسته به جمهوری اسلامی در سرکوب مردم عراق مستقیما دست دارند. و یک بخش از تعرض مردم، آتش زدن مقر ها و دفاتر احزاب حکومتی و اسلامی و درگیری با میلیشا و دارو دسته های مسلح اسلامی، مستقیما این نیروها را هدف قرار میدهد. این نیروها در بلوک بندیهای منطقه ای به جبهه روسیه- چین- جمهوری اسلامی متعلقند ولی این بلوک تنها بازیگر صحنه سیاسی در عراق و کل منطقه نیست.
یک نیروی دیگر متعلق به جبهه ضد انقلاب، بلوک دولت آمریکا و موتلفین اش در غرب و در خاورمیانه است. این بلوک، که خود با هجوم نظامی در جنگ خلیج ( ١٩٩١) و سپس هجوم نظامی ٢٠٠٣ و سرنگونی رژیم صدام، نقش مستقیمی در ایجاد شرایط امروز داشته است، تلاش میکند از تحولات جاری برای تضعیف و از میدان بدر بردن نیروهای رقیب سود بجوید. ( داعش و ترکیه و نیروهای اسلامی و کرد وابسته به آنها را میتوان بلوک سوم و به نوعی بینابینی در منطقه تلقی کرد. اما نقش آنها در مقایسه با دو بلوک اصلی فرعی تر و حاشیه ای تر است). بعنوان نمونه دولت مصطفی الکاظمی، که در ماه مه و بعد از معرفی دو کاندیدای نخست وزیری از جانب رئیس جمهور و رد شدن آنها از جانب التحریر روی کار آمد، بیش از دولتهای قبلی به قطب آمریکا نزدیک است و با وعده جمع کردن بساط دارو دسته های نظامی غیر دولتی و تعقیب و محاکمه عوامل شلیک به مردم و ترور فعالین تلاش دارد از جمهوری اسلامی ونیروهای وابسته به او فاصله بگیرد.
این نفوذ و دخالتگری دولتها و نیروهای منطقه ای و بین المللی شرایط پیچیده ای را در برابر انقلاب قرار میدهد. جنبش توده ای بدرست بر جمع کردن بساط همه نیروهای قومی مذهبی وابسته به هر دو بلوک از عراق متمرکز است. شعار نه سنی نه شیعه در واقع قطع دست نیروهای هر دو بلوک را اعلام میکند. مردم نه تنها خواهان سرنگونی حکومت و قطع دست جمهوری اسلامی و نیروهای وابسته به او هستند، بلکه از شر داعش و حضور و اعمال نفوذ دولت آمریکا و متحدینش هم میخواهند خلاص بشوند. از همین رو نباید اجازه داد تمرکز بر قطع دست جمهوری اسلامی و نیروهای مورد حمایت او، که ستون فقرات احزاب حکومتی و نیروهای سرکوبگری در شرایط فعلی را تشکیل میدهند، راه را برای قطب مقابل باز کند.
در شرایط حاضر عاملی که در عراق دست بالا دارد جمهوری اسلامی و نیروهای وابسته به او هستند. به همین دلیل خواست خروج جمهوری اسلامی از عراق و حمله به مقرات نیروهای اسلامی و هواداران مقتدی صدر ( کلاه آبی ها) و دفاتر کتائب حزب الله و سپاه بدر وغیره در محور جنبش انقلاب مردم قرار دارد. اما بلوک مقابل، دولت امریکا و متحدینش، تلاش دارد از این شرایط به نفع گسترش نفوذ خود و احیای موقعیتی که در عراق، و در کل منطقه، به نفع بلوک رقیب از دست داده است سوء استفاده کند. اولین اقدام دولت کاظمی، که او را بعد از کش و قوسهای زیاد و بالاخره با استفاده از افت دامنه اعتراضات خیابانی بخاطر شیوع ویروس کرونا توانستند به نخست وزیری بگمارند، سفر به آمریکا و دیدار با ترامپ و سپس وعده اصلاحات به پشتیبانی آمریکا بود. با اینهمه اولین موج جدید اعتراضات خیابانی با شعار علیه کاظمی و دولت او آغاز شد. مردم تا کنون علیه کلیه احزاب و مقامات حکومتی ایستاده اند اما خلاصی از شر همه نیروها و جناحهای رنگارنگ حاکم و تغییر بنیادی وضع موجود خودبخود حاصل نمیشود. بلکه تماما به هوشیاری و سیاست و عملکرد نیروهای کمونیست و انقلابی بستگی دارد. نیروهائی که بتوانند خواست نه سنی نه شیعی را تا نفی هر نوع دولت قومی- مذهبی و نفی سیستم دمرکراسی موزائیکی، که دولت آمریکا و کل بلوک غرب بعد از جنگ سرد باعث و بانی آن در عراق و منطقه بوده است، بسط بدهند. نیروهائی که بتوانند به نماینده نه و اعتراض مردم به کل وضعیت سناریوی سیاهی حاکم در عراق و فقر و بیحقوقی و تبعیضات مذهبی و قومی و جنسیتی ناشی از آن تبدیل بشوند.
اگر در عراق امروز از تمدن و مدنیت و سکولاریسم و پایه ای ترین مبانی جامعه مدنی اثری نیست این نتیجه مستقیم رویگردانی “نظم نوین” بورژوازی جهانی از مدنیت و تمدن است. بجلوی صحنه رانده شدن و افسارگسیختگی نیروهای فوق ارتجاعی اسلامی بر متن این عقبگرد بورژوازی جهانی به دوران قرون وسطی امکان پذیر شده است. و این واقعیتی است که نه تنها در مورد عراق بلکه در مورد سوریه و لبنان و ایران و کل خاورمیانه و کشورهای شمال آفریقا نیز صدق میکند. در همه این کشورها باید این حقیقت را در برابر چشم همگان قرار داد که در عصر ما و بویژه در کشورهای اسلامزده در خاورمیانه تنها سوسیالیستها میتوانند پرچمدار مدنیت و سکولاریسم باشند. در این کشورها نه تنها آزادی و برابری و رفاه بلکه حتی برقراری یک جامعه مدنی و سکولار عملا در گرو در هم کوبیدن نظام سرمایه داری و برقراری سوسیالیسم است. این افق و این خط و جهت را باید بر متن انقلاب جاری در عراق و با اتکا به خواستها و شعارها و داده ها و دستاوردهای توده مردم بپا خاسته در چشم انداز جامعه قرار داد. و این تنها از عهده چپ نوع کمونیسم کارگری بر می آید. نیروی چپی که بتواند نماینده “نه” و نقد مردم به وضع موجود، یعنی به سلطه اسلام شیعه و سنی و همه احزاب و نیروهای قومی مذهبی و بلوکهای جهانی و منطقه ای حامی آنها و قادر به تعمیق این نقد به ریشه های طبقاتی این وضعیت باشد. جبهه اصلی نبرد طبقاتی در عراق مقابله با نظام و سیستم اسلامی- قومی عشیرتی است که بورژوازی جهانی و بومی نزدیک دو دهه است در عراق حاکم کرده است. کمونیستها تنها با رهبری این نبرد مشخص میتوانند جنگ طبقاتی علیه کل نظم سرمایه داری را به پیروزی برسانند.
هم اکنون انقلاب عراق با حمله به مراکز و نیروهای اسلامی، با شعار نه شیعه نه سنی سکولاریسم و با اعمال اراده التحریر تا سطح به استعفا کشاندن دولتها یکی پس از دیگری، شرایط مساعدی برای بجلو صف رانده شدن کمونیستها فراهم کرده است. کونیستهائی که مانند بلشویکها در انقلاب اکتبر جبهه های اصلی نبرد را تشخیص بدهند و به نماینده جامعه علیه کل نظم موجود تبدیل بشوند. اگر مردم شعار میدهند “ما میدان تحریر را به کسی که معنی آزادی را درک نمیکند واگذار نمیکنیم” ما کمونیستها باید درک مردم از آزادی را چنان تعمیق کنیم و ارتقا بدهیم که خود مردم خواهان برچیده شدن هر نوع دولت مافوق و بالای سر مردم و بدست گرفتن اداره اموربدست خود باشند. کسی معنی آزادی را درک میکند که اعلام کند تمام قدرت به التحریر! این شعار کلیدی ای است که میتواند کمونیستها را به رهبر انقلاب تبدیل کند. ٢٧ اوت ٢٠٢٠