مرگ هزاران نفر بدلیل بیماری ناشی از کرونا در ماههای اخیر که تازه شروع یک تاریخ سیاه و مرگبار در سطح جهان است، عمق نظام گندیده و جنایتکارانه و نامسئول سرمایه داری و اوج ناتوانی و تناقض عمیق آن با زندگی نوع بشر را بیش از پیش آشکار کرد. بنیاد این نظام بر اساس سودآوری سرمایه شکل گرفته است نه بر اساس پاسخ به نیازهای بشر و دلیل فاجعه کرونا چیزی جز این نیست. این وضعیت سوالات فلسفی، سیاسی و اقتصادی مهمی را بالای سر این سیستم قرار داده است.
بهداشت و درمان که یک نیاز ابتدایی و پایه ای کل تاریخ بشر است را بدست بازار بیرحم سرمایه سپرده اند و آنرا بجای رفع نیازهای مردم به یک تجارت سودآور برای اقلیت حاکم تبدیل کرده اند. در حالیکه زرادخانه های اتمی و سلاح های کشتار جمعی برای چندبار نابودی کره زمین کفاف میدهد، اکثریت مردم جهان از یک امکان ساده درمانی محروم نگهداشته شده اند. حتی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری در دهه های گذشته تحت عنوان ریاضت کشی اقتصادی هرچه توانستند بودجه بیمارستان ها و سیستم پزشکی را کاهش دادند، پزشکان و پرستاران را بیکار کردند و کیفیت بیمارستانها را بشدت پایین آوردند و در مقابل بر هزینه های نظامی افزودند و به بهانه بحران، صدها میلیارد دلار به بانک ها و صاحبان سرمایه که عامل بحران و فشار اقتصادی به اکثریت مردم بودند تقدیم کردند. نهادهایی از خود طبقات حاکمه در کشورهای غربی از سالها قبل پیش بینی کرده بودند و هشدار داده بودند که جامعه در مقابل بیماریهای واگیردار ناتوان است و باید فکری به حال این مساله بکند. اما در عوض بودجه بیمارستان ها و مراکز تحقیقات پزشکی کاهش داده شد. بشر توانایی پیش بینی این نوع بیماری ها را دارد و میتواند واکسن و داروهای لازم را تولید کند اما سرمایه ها طبق منطق کور سرمایه داری در عرصه هایی که سود بیشتری برای صاحبانش دارد بکار گرفته میشود و وضعیت این میشود که میبینیم. در سه دهه گذشته همان تعهد نیم بند این نظام در قبال شهروندان نیز هرچه بیشتر کنار زده شد و همه چیز به بازار آزاد سپرده شد. طبق گزارش سازمان یونیسف روزانه ۱۵ هزار و سالانه بیش از پنج و نیم میلیون کودک زیر پنج سال جانشان را از دست میدهند و پیش بینی میکنند که ۵۶میلیون کودک ممکن است تا سال ۲۰۳۰ به دلیل بیماریهای ناشی از سوءتغذیه و یا گرسنگی جان خود را از دست بدهند. همین یک قلم عمق گندیدگی این نظام، بی مسئولیتی آن و بیرحمی آنرا در زمینه پیشگیری از امراض و درمان مردم بطور عریان نشان میدهد.
اما بشر نه محکوم است که به این شرایط تن بدهد و نه تن خواهد داد. برخی از دوراندیشان طبقه حاکم سالها است هشدار میدهند که این وضع و این درجه شکاف طبقاتی دوام نمیاورد و بر ضرورت اصلاحاتی تاکید میکنند. اما مفتخوران حاکم حتی در دل بحران کرونا که دارد از مردم قربانی میگیرد نیز مشغول ثروت اندوزی بیشتر و احتکار و کلاه گذاشتن سر مردم هستند. دلسوزان طبقه حاکم هشدار میدهند که مردم این وضع را تحمل نمیکنند و دست به شورش میزنند. اما این سیستم دیگر توان اصلاحات و کاهش شکاف طبقاتی را هم ندارد. این وضعیت، تناقضات بنیادی این نظام با زندگی مردم و ناتوانی آن در مقابل یک بیماری قابل پیش بینی سئوالات پایه ای درمورد این سیستم در اذهان مردم جهان شکل داده است. سئوالاتی نظیر چرا حتی پیشرفته ترین جوامع نیز آمادگی مقابله با یک ویروس مسری را ندارند؟ چرا بیمارستان و دکتر و پرستار و تجهیزات کافی ندارند؟ چرا فکری به حال چنین شرایطی که قابل پیش بینی بود نکرده اند؟ چرا یک درصد آنچه صرف تجهیزات جنگی و جنگ ها و ارتش ها شده است صرف سیستم درمان نمیشود؟ چرا مدام بودجه خدمات اجتماعی و پزشکی و درمانی کاهش می یابد و تخفیفهای مالیاتی میلیاردرهای سرمایه دار افزایش پیدا میکند؟ چرا ۸۲ درصد ثروت جهان در اختیار ۱ درصد از جمعیت کره زمین قرار گرفته است؟ چرا ۹۹ درصد مردم در تصمیم گیری ها نقشی ندارند و یک درصدی های حاکم نظامی این چنین ناتوان و ضد انسانی ساخته اند؟ اینها و دهها سوال مهم دیگر این روزها در افکار عمومی مردم جهان چرخ میزند.
بحران کرونا بحران اقتصادی- سیاسی- اجتماعی شدید و گسترده ای را بدنبال خواهد داشت که ارکان نظام سرمایه داری و حاکمیت یک درصدیهای مالتی میلیاردر بر زندگی و مقدرات نود و نه در صد مردم کره ارض را به لرزه خواهد انداخت.
در ایران اما بحث از ناتوانی حکومت فراتر است. جمهوری اسلامی یکی از وحشی ترین، فاسدترین و عقب مانده ترین حکومت های سرمایه داری است که بجای مقابله با شیوع کرونا خود عامل اصلی شیوع آن در کشور است. بجای پیشگیری از ابتلای مردم به کرونا و مداوای مردم، دعا کردن و توسل به امامان را تبلیغ میکند، تئوری توطئه دشمنان و اجنه را تبلیغ میکند و نیروهای سرکوبش را در مقابل مردمی که هر لحظه برای پایان دادن به این حکومت لحظه شماری میکنند و سرمایه داری را با تمام ارکانش از جمله مذهب زیر سوال برده اند، جولان میدهد تا مانع گسترش همیاری توده ای مردم بشود.
بشریت اما نه تنها در مقابله با بیماریهای مسری و مهلک بلکه در برابر کل نظام سرمایه داری راه حل دارد و این راه حل امروز بیش از هر زمان مبرمیت پیدا کرده است. این نظام طبقاتی است و چرخهای آن تماما بر اساس منفعت یک درصدیهای سرمایه دار میچرخد و به همین دلیل باید زیر و رو شود. جامعه باید بر اساس پاسخگوئی به نیاز همه شهروندان سازمان بیابد. وسایل تولید باید به مالکیت اشتراکی کل جامعه و در خدمت رفاه مردم قرار گیرد و همه مردم در تصمیمگیری ها و تعیین شرایط زندگی و مقدرات خویش مستقیما نقش داشته باشند. و این یعنی کمونیسم. جامعه بشری از نظر تکنولوژی و بارآوری تولید به چنان درجه رشدی رسیده که میتواند کل هفت میلیارد جمعیت دنیا را مرفه و خوشبخت کند و به تمام نیازهای اقتصادی و اجتماعی شان پاسخ بدهد. میتواند سیستم درمان و بهداشت با کیفیت عالی و رایگان برای تمام بشر را ایجاد کند. جلو شیوع امراض مسری را بگیرد و امکانات لازم برای درمان بیماران را تامین کند، مانع مرگ و میر مردم بدلیل بیماری های قابل علاج بشود و خود را در مقابل امراض و ویروس های ناشناخته آماده و مجهز کند، میتواند به فقر و سوء تغذیه و بیخانمانی پایان دهد و شرایطی انسانی برای همه مردمی که در کره زمین زندگی میکنند ایجاد کند. راه حل پایان دادن به جامعه طبقاتی و بزیر کشیدن این سیستم وارونه است. راه حلی که در دل بحران کرونا نیز جای خود را در میان توده های وسیع مردم دارد باز میکند.
حزب کمونیست کارگری ایران
۸ فروردین ۱۳۹۹، ۲۷ مارس ۲۰۲۰