با توجه به اینکه محتملترین و مطلوب ترین راه قدرتگیری کمونیسم در ایران انقلاب است و با توجه به اینکه شرایط سیاسی حاضر انقلاب را در چشم انداز جامعه قرار داه است دفتر سیاسی حزب سند زیر را بعنوان مبنای سیاستها و پلاتفرمهای عملی حزب در قبال انقلاب و شرایط انقلابی تصویب و اعلام میکند.
١- ریشه تمام مصائب جوامع امروزی سرمایه داری است و به همین دلیل طبقه ضد سرمایه یعنی طبقه کارگر از نظر ابژکتیو میتواند به رهبر مبارزات و نماینده و رهبر اکثریت قریب باتفاق مردم، یا باصطلاح امروز نود و نه در صدیها، در برابر حکومتهای بورژوائی تبدیل بشود. این رهبری از طریق حزب طبقاتی کارگران تامین میشود.
٢- در روند انقلاب مبارزه طبقاتی نه در مقابله جنبش و نیروهای اپوزیسیون راست و چپ، بلکه بر سر مساله بود و نبود کل حکومت و نظام موجود و در شکل مقابله مردم با حکومت بورژوائی پولاریزه میشود. موقعیت جنبشها و نیروهای اپوزیسیون در دل انقلاب را اساسا پاسخ به مساله دولت و قدرت سیاسی تعیین میکند. تامین رهبری انقلاب و خلع ید بورژوازی از قدرت سیاسی مستلزم عروج حزب انقلابی طبقه کارگر بعنوان رهبر قطب مردم در برابر حکومت است.
٣- تامین هژمونی سوسیالیستی مستلزم بردن راه حل سوسیالیستی مسائل مردم بمیان جنبشهائی است که برای حل این مسائل در جریان است. همه مردم باید ببینند حزب طبقه کارگر حامی و رهبر آنها در مبارزه برای امر بر حق و انسانی خود آنها است.
٤- یک وظیفه محوری کمونیستها در شرایط انقلابی و در جنبش سرنگونی بدست دادن تصویری رادیکال و همه جانبه از معنی سرنگونی حکومت است. ما وظیفه داریم با نقد ریشه ای کل نظام حاکم و دستگاه دولتی توقعات و انتظارات مردم را از سرنگونی جمهوری اسلامی ارتقا بدهیم. به نحوی که هیچ نیروئی نتواند با اندک تغییر و جابجائی ای در بالا انقلاب را متوقف کند و مردم را به خانه بفرستد.
٥- دامن زدن به ایده و گفتمان شوراها، اداره شورائی جامعه، و سازماندهی شوراها در تمامی سطوح یک وظیفه محوری حزب در شرایط انقلابی است. شورا تضمین کننده حضور گسترده مردم در صحنه سیاسی، اجتناب از آلترناتیوهائی که جامعه را با مخاطره روبرو میکنند، و مقابله عملی با هر نوع دولت بورکراتیک، مافوق مردم و از بالای سر جامعه است.
٦- در روند سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی جامعه آلترناتیو های راست و چپ برای آینده ایران را نه در مقابله آنها با یکدیگر، بلکه در جنگ با جمهوری اسلامی می سنجد و انتخاب میکند. برخورد و مقابله ما با نیروهای راست اساسا در دل این جنگ صورت میگیرد.
٧- کمونیستها نه تنها در برنامه و اهداف اثباتی خود بلکه در نقد وضع موجود و در شعارها و سیاستهای سلبی خود در جنبش سرنگونی نیز اساسا و ماهیتا از جنبشها و نیروهای دیگر اپوزیسیون متفاوتند. این تفاوت ریشه ای در نقد و نفی وضع موجود حلقه اصلی کسب هژمونی کمونیستی در جنبشهای اعتراضی و در جنبش سرنگونی و در انقلاب است.
٨- یک جزء مهم تامین هژمونی سوسیالیستی افشای پیگیر مماشات و سازشکاری نیروهای راست با حکومت، ضدیت آنها با انقلاب و مبارزات انقلابی مردم، تلاششان برای بدر بردن نظام حاکم از تهاجم و تعرض مردم انقلابی، و نقد عمیق و برملا کردن تناقضات دکترین وارزشها و گفتمانهای پایه ای جنبش راست با آمال و اهداف انقلابی و انسانی توده مردم است.
٩- در مبارزه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی مدنیت و مدرنیسم و ارزشهای جهانشمول انسانی جایگاه تعیین کننده ای دارد. در برابر سیاستهای غربستیزانه و ضدآمریکائیگری ارتجاعی جمهوری اسلامی باید به مردم در ایران و جهان نشان داد که کمونیسم نماینده جهان متمدن و آخرین دستاوردهای علم و هنر و فرهنگ پیشروی است که اساسا از غرب نشات میگیرد. امروز این دستاوردها نه بوسیله دولتها و احزاب حاکم در غرب بلکه بوسیله توده مردم و جنبشهای اجتماعی معترض به این دولتها نمایندگی میشود.
١٠- اشاعه گفتمان و شعارهای جنبش چپ در جنبشهای اعتراضی و در کل جامعه باعث شده است تا نیروهای اپوزیسیون راست نیز به خواستهائی نظیر سکولاریسم، لغو مجازات اعدام، و بعضا آیکونهای چپ نظیر “اعدام قتل عمد دولتی است”، و “آزادی و برابری” تن بدهند. نیروهای راست قادر به تامین این خواستها نیستند ولی این تناقض به نفع کمونیستها است. هر اندازه اپوزیسیون راست زیر فشار فضای چپ در ایران و در جهان به خواستها و شعارهای چپ تمکین کند، کمونیستها، یعنی نیروهائی که واقعا و عملا قادر به تامین شعارها و خواستها و آمال رادیکال و انسانی مردم هستند، موقعیت قویتر و هژمونیک تری خواهند یافت.
١١- در عرصه بین المللی باید سیاست فعالی را علیه جمهوری اسلامی و دولتها و نیروهای طرفدارش در دستور قرار داد. کمونیستها باید بعنوان نماینده و سخنگوی مردم ایران در مبارزاتشان علیه جمهوری اسلامی ظاهر بشوند و افکار عمومی و نیروهای چپ و مترقی و آزادیخواه در سراسر دنیا را علیه جمهوری اسلامی و در حمایت از مبارزات مردم ایران بسیج کنند.
١٢- نقد و افشای استراتژی و نظرات و جهان بینی سیاسی- اقتصادی- فلسفی بورژوازی جهانی (ریاضت کشی اقتصادی، پست مدرنیسم، راسیسم و ترامپیسم، نظم نوین جهانی و هژمونی طلبی میلیتاریستی، عقب نشینی از مدنیت و جامعه مدنی، فدرالیسم و “دموکراسی” موزائیکی، رژیم چنج و معماری قدرت از بالا و غیره) یک جزء مهم کسب هژمونی کمونیستی است. نقد دکترین و سیاستهای فوق ارتجاعی بورژوازی بویژه در ایران اهمیت تعیین کننده ای پیدا میکند چرا که جمهوری اسلامی در تحلیل نهائی خود محصول سلطه این نظرات و سیاستها بر دولتها و احزاب و اتاق فکرهای بورژوازی جهانی است.
١٣- از نظر سیاسی و در چهارچوب جنبش انقلابی در ایران یک شاخص مهم برخورد ما به دولتها موضع آنان در قبال جمهوری اسلامی و مبارزات مردم است. آنتاگونیسم و تقابل با همه دولتها، بویژه در شرایطی که غربستیزی و انزوای سیاسی یک ویژگی جمهوری اسلامی است، عملا به بقای حکومت خدمت میکند. جامعه نباید این تلقی را داشته باشد که چه امروز و چه پس از سرنگونی حکومت، کمونیستها سیاست تقابل و تخاصم با دولتها را دنبال خواهند کرد. این امر چشم انداز تقابل نظامی و خون پاشیدن به انقلاب را در برابر جامعه قرار میدهد و بعنوان یک مانع اساسی بر سر راه انتخاب کمونیسم از جانب توده مردم عمل خواهد کرد.
١٤- جمهوری اسلامی را باید در میان دولتها و نهادهای بورژوائی جهانی منزوی کرد. برای تحقق این هدف کمونیستها موظفند در سطح بین المللی سیاست و دیپلماسی فعالی را حول خواست بایکوت دیپلماتیک-سیاسی جمهوری اسلامی و عدم برسمیت شناسی آن به عنوان حکومت ایران، در دستور کار خود قرار دهند. پیشبرد پیگیر این سیاست نه تنها جمهوری اسلامی بلکه دولتها و نیروهای سیاسی حامی آنرا در نزد افکار عمومی جهانی افشا خواهد کرد و آنان را تحت فشار قرار خواهد داد.
دفتر سیاسی رهبری حزب را موظف میکند که بر مبنای ارکان فوق نقشه عمل و پلاتفرمهای لازم را تدوین کند و در دستور کار خود قرار بدهد.
دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران
29 اردیبهشت1398، 19 مه 2019