سیل ویرانگر، حکومت ویرانگر

دو هفته است که سیل ویرانگر جان و زندگی هزاران هزار نفر از مردم در  بیش از ١٩٠٠ شهر و روستا را به مخاطره انداخته و به کام خود کشیده است. در جریان آن هزاران هزار نفر از مردم آواره و خانه و کاشانه شان را از دست داده اند . از جمله تنها در استان گلستان گزارشات از آواره شدن بیش از صد هزار نفر از مردم خبر میدهند و در استانهای غربی کشور نیز صدها هزار نفر گرفتار سیل و مصائب آن شده اند. با مسدود شدن  بیش از ٨٠ جاده ارتباطی شهرها و بیشتر از دو  هزار جاده روستایی و تخریب بیش از هزار پل، راه رساندن نان و آذوقه به روی مردم بسته شده است. در بسیاری از روستاها مردم برق ندارند و با مشکل آب آشامیدنی روبرویند. از جمله شبکه آب ۶٢٠ روستای لرستان خسارت دیده است. گزارشات حاکی از بیخبری از وضعیت بسیاری از روستاهایست که در محاصره سیل قرار گرفته اند و در روبار کوهدشت ١١ روستا در بن بست ارتباطی قرار دارد. بر طبق آخرین خبرها سیل ۳۴۰۰ واحد مسکونی در گلستان و ٣٠٢ واحد مسکونی در صحنه را تخریب کرده است و شهر معمولان و ضلع غربی شهرستان پلدختر دچار تخریب صددرصدی شده است. همچنین در روانسر ٨٠٠ واحد شهری و روستایی دچار آبگرفتگی شده اند. در خرم آباد نیز آب آشامیدنی ١٨٠ روستا قطع شده و راه ارتباطی ٢٠٠ روستا همچنان بسته است.

آمار تلفات روشن نیست و در جریان سیل هولناک بسیاری از زمین های کشاورزی و دامهای مردم به نابودی کشیده شده است. از جمله در روز چهارشنبه سیل وارد مزارع نیشکر شد و حجم وسیعی از زمینها را زیر آب برد. در فیلمها تصویری از یک مرغداری را مشاهده میکنیم که آب دارد آن را با خود میبرد. رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت گلستان ضمن گزارش از آب‌گرفتگی واحدهای تولیدی و صنعتی در شهرهای  گنبدکاووس، آق‌قلا، بندرترکمن و گمیشان از بیکار شدن سه هزار نفر در این استان خبر میدهد. همچنین در اثر سیل واحدهای تولیدی بسیاری تعطیل شده است. این چنین است که ابعاد ویرانی این سیل ویرانگر هر روز برملاتر شده و مردم بسیاری کار، شغل و هست و نیستشان را از دست داده اند. البته خبر بارشهای سیل آسا از قبل داده شده بود. از جمله رضا اردکانیان وزیر نیرو در چهارم فروردین در مورد بارش‌های بهاره‌ی سنگین و خطر سیل و طغیان رودخانه‌ها و خسارت گسترده به زیرساخت‌ها در مناطق وسیعی از کشور هشدار داد. اما علیرغم همه این هشدار دادنها مردم بی تامین و بی پناه به کام سیل رها شدند و تمهیداتی برای مقابله با آن صورت نگرفت. برای مثال در چند روزی که مردم استان گلستان در جدال با سیل ویرانگر بودند، مناف هاشمی استاندار این استان در سفر خارج از کشور بسر میبرد. با پخش این خبر و در هراس از شعله ور شدن خشم مردم، او در پنجم فروردین ماه توسط اسحاق جهانگیری معاون روحانی  از کار برکنار شد. خلاصه اینکه تنها عکس العمل جانیان اسلامی در برابر فاجعه انسانی سیل صادر کردن فرمان به مردم برای تخلیه شهر و روستا یشان بود.

اکنون نیز در شهرهایی که سیل کمی فرونشسته است، بدلیل یکی شدن فاضلآبها با سیلاب، زمین گل آلود و بوی تعفن میدهد. کودکان که چندین روز متوالی بدلیل سیل در منازل محبوس بودند با بیرون آمدن از خانه شوک زده ونگران در محیطی آلوده و غیر بهداشتی در خطر ابتلاء به بیماریهای متعدد قرار دارند. همه مردم از اینکه این رژیم کاری برای آنها نمیکند و نظاره گر است سخن میگویند. در طول ۴٠ سال حاکمیت رژیم اسلامی آنچنان بلایی بر سر محیط زیست آمده است که ریزش بارانهای اخیر به فاجعه ای در سطح کشور تبدیل شده است و مردم  کل حاکمیت را مسئول این وضعیت فاجعه بار میدانند و سراپا  خشم و اعتراضند. بعلاوه اقداماتی چون پر کردن مسیر سیلاب کناری دروازه قرآن و کشیدن خیابان به جای آن و انجام نظیر همین کار در شهرهای دیگر در کنار مقاوم نبودن سدها و پلها و  صحنه هولناک سرازیر شدن آب به منازل مردم و فرو رفتن شهرها در آب همه و همه ابعاد وحشیانه ویرانگری حکومت و چپاولگری های حکومتیان را در مقابل چشم مردم و کل جهانیان قرار میدهند. در برابر این وضعیت مردم یکپارچه خشم و اعتراضند. از جمله در جاهایی چون شیراز، سوسنگرد، آق قلا در استان گلستان، مردم  دست به تجمعات اعتراضی زدند و با شعارهایشان خواستار استعفای مسئولین شدند. همچنین در بسیاری جاها مردم معترض حضور مقامات حکومتی را به صحنه اعتراض خود تبدیل کردند.از جمله محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی به پاسدار محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در مورد پلدختر و روستاهای اطراف چنین گزارش میدهد: “مشکلات بسیاره، مدیریت نیست، هیچ مسئول دولتی جرائت نمی کنه بره اونجا. وحشتناکه! خدا شاهده اصلن عاصی ان! من تا الان فقط به یه شکلی تونستم از دست شون دربیام بیرون!”

نمونه دیگر سفر محسن رضایی به پلدختر در روز ١۴ فروردین بود. در این روز‎ مردم با هو کردن وی و با پرتاب سنگ و با فریاد بیشرف برو، چرا به اینجا آمدی، همه تون قاچاقچی هستید، از وی استقبال کردند. نظیر همین اتفاق در جریان حضور استاندار استان البرز در تهراندشت روی داد. در کنکان در استان بوشهر نیز مردم در اعتراض به حضور یکی از آخوندهای حکومتی که به آنجا سفر کرده بود، تجمع کردند. در بسیاری جاها نیز فریاد اعتراض مردم به نحوه کمک رسانی حکومتیان و نرسیدن آذوقه و وسایل درمانی و بهداشتی و گرمایشی و نداشتن آب آشامیدنی و قطع برق بلند است. در جاهایی نیز خبرها حاکی از درگیر شدن مردم با پاسداران حکومت و تلاش آنان برای تخریب سیل بندهای مردم است.از جمله روز ١۴ فروردین مردم روستاهای اطراف دشت آزادگان و سوسنگرد در خوزستان در اعتراض به سپاه پاسداران، که قصد باز کردن سیل بندهای آنان را داشت درگیر شدند. اما علیرغم مقاومت مردم، سپاه سیل بندها را باز کرد و سیل به مزارع آنان سرازیر شد. در این درگیری یک نفر از مردم معترض به اسم عبود ربیعی که از ناحیه شکم زخمی شده درگذشت و ۴ نفر دیگر نیز مجروح شدند. همچنین در بامداد ١۵ فروردین ماموران حکومت در خرمشهر سعی کردند سد سلولی منیخ خرمشهر واقع در حفار از طرف روستای بریهه را باز کنند. با باز شدن این سد دو شهر خرمشهر و آبادان در معرض سیل قرار میگیرند. اما  مردم اجازه ندادند و در اعتراض به این اقدام تجمع و اعتراض کردند. این چنین است که سیل به فاجعه ای سراسری تبدیل شده است و مردم با شبکه های همیاری خود وارد عمل مستقیم شده اند. همه شواهد حاکی از اینست که سیل ویرانگر سیلی خواهد بود که میرود کل بساط حکومت را جارو کند.

ستادهای همیاری مردمی بستر مناسب شکل گیری شوراهای مردمی

مردم که تجربه فاجعه زلزله در کرمانشاه را داشته و هیچ اعتمادی به حکومت و کمک رسانی هایش ندارند، خود مستقیما وارد عمل شده و به نجات انسانهایی که در محاصره سیل قرار گرفته اند، می شتابند. نمونه هایی از آن شکل گیری ستادهای همیاری معلمان، دانشجویان، کوهنوردان و بخش های مختلف مردم شهرهایی است که از گزند سیل در امان مانده اند. کانون صنفی معلمان تهران نیز همراه با شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان کشور آمادگی خود را برای هرنوع کمک رسانی به سیل زدگان کرده است. کانون صنفی معلمان شبکه های همیاری خود را در شهرهای مختلف تشکیل داده و شماره حساب هایی جهت کمک به سیل زدگان اعلام کرده است.

در یکی از این گروههای همیاری چهره ای چون امیر چمنی فعال کارگری را می بینیم که گزارشهای میدانی اش را از سیل گلستان، کل‌آباد آق‌قلا در مدیای اجتماعی انتشار داده است. او در گزارشش مینویسد که با ۴ اتوبوس و هر اتوبوس حاوی ۵٠٠ کیلو بار جهت کمک رسانی به سیل زدگان  از تبریز راهی این مناطق شده اند و از نابسامانی های سخن میگوید. امیر چمنی کارگر مبارزی است که چندین بار تحت عنوان “اخلال در نظم و امنیت ملی تحت پیگرد رژیم قرار گفته است.

خلاصه کلام اینکه در این همیاری ها به مردم سیلزده کمک رسانی میشود. مردم به کمک یکدیگر سیل بند درست میکنند و در جاهایی افراد با پای پیاده برای مردم سیل زده کمک رسانی می کنند. آنجایی هم که با مانع سپاه پاسداران و مقامات حکومتی روبرو میشوند، متحدانه ایستاده و درگیر میشوند. در چنین شرایطی است که بار دیگر گفتمان بر سر اداره شورایی داغ است.

با ایجاد شوراهای مردمی، باید وارد عمل مستقیم شد

در شرایطی که مردم در همه جا در دفاع از جان و زندگی شان خود وارد عمل مستقیم شده اند. ستادهای همیاری مردمی شکل گرفته و این ستادها از طریق مدیای اجتماعی در ارتباط تنگاتنگ با هم عمل میکنند. از  این طریق لحظه ای اطلاع رسانی میشود. در شرایطی که خشم و نفرت وجود کل جامعه را در بر گرفته است و مردم تنها راه نجات خود را در رها شدن از شر جهنم حکومت اسلامی می بینند، ایجاد شوراهای همیاری مردمی یک پاسخ فوری و حیاتی است. ستادهای همیاری مردمی، شکل گیری صف متحد مردم برای دفاع از زندگی و هستی شان، همه و همه بسترهای مناسبی برای ایجاد این شوراها در تمام شهرها و همه مناطق است. نقطه شورانگیز اینجاست که گفتمان آن مدتهاست در سطح جامعه جاریست و این خود یکی از دستاوردهای مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه به رهبری اسماعیل بخشی است. اکنون نیز در مدیای اجتماعی پست هایی را میبینیم که فراخوانش به تشکیل این شوراهاست. فراخوانش به معلمان، جوانان، کارگران و همه مردم به ایجاد شوراهای مردمی برای امداد رسانی مستقیم، برای عملیات نجات، برای کانالیزه کردن آب و برای پیگیری خواستها و مطالبات است. این شورا ها و شوراهای سازماندهی اعتراضات را باید در همه جا ایجاد کرد.

مردم با خواستها و مطالباتشان به جلو می آیند

سیل شهرها و روستاهای بسیاری را در بر گرفته است و مردم سیل زده مطالباتی دارند. مردم اعتراضشان و مطالباتشان را در فریادهای اعتراضی شان بصورت کلیپ هایی که در مدیای اجتماعی میچرخد، دارند بیان میکنند. انعکاس این مطالبات را در بیانیه هایی که از سوی تشکل های مختلف کارگری و دیگر نهادهای مردمی انتشار یافته است می بینیم. یک نمونه قابل توجه این بیانیه ها از سوی شورای بازنشستگان ایران منتشر شده است. در این بیانیه ضمن اعلام خواستهای فوری سیل زدگان بر نظارت شورای منتخب سیل زدگان بر کار سازمان مدیریت بحران و کمک رسانی ها و بازسازی ها تاکید شده و در رابطه با اهمیت این شوراها چنین آمده است:”  بدون وجود چنین تشکل های مستقل مردمی  هیچگونه ضمانتی برای جبران خسارات وارده و بهبود شرایط اسفبار سیلزدگان وجود نخواهد داشت. تجارب زلزله بم و کرمانشاه تایید کننده این رویکرد است”. خواستهای مورد تاکید در این بیانیه عبارتند از: استفاده ی صددرصدی ” سازمان مدیریت بحران” از همه ی امکانات وزارتخانه ها، سازمان ها ی دولتی و خصوصی( هتل ها- خوابگاه های مراکز دولتی- خانه های سازمانی که در تمامی استان ها موجود است- سالن های ورزشی – خانه ها و ویلاهای میلیاردرها) برای اسکان همه ی سیل زدگان مناطق سیل زده، در اختیار گذاشتن رایگان کلیه خدمات پزشکی درحد استانداردهای بین المللی، دارو و درمان و بیمه نمودن رایگان همه ی سیل زدگان،  جبران خسارات وارده به سیل زدگان و پرداخت خسارت متناسب با تورم اکنون به آن ها شامل( کشاورزان ، باغداران، دامداران ) و همه ی مشاغل زیان دیده از سیل اخیر، ساخت مسکن مناسب و استاندارد برای حادثه دیدگان،  شروع عاجل و فوری و بی وقفه ی ساخت مسکن برای حادثه دیدگان،  ایجاد اشتغال برای مردم بیکارشده در شهرها و روستاهای سیل زده، آزادی بدون قید و شرط همه ی زندانیان محبوس در زندان های مناطق سیل زده، پرداخت مایحتاج روزمره ی مردم به شکل اجناس مورد نیازشان با زمان بندی مشخص و با نظارت تیمی از خود سیل زدگان، تهیه آذوقه احشام و دام در مناطقی که دامداری شغل و ممر در آمد مردم است، گزارش هفتگی از شروع ساخت مسکن و همه ی اقدامات در حال انجام به مردم سیل زده و عموم مردم ایران از طریق ” سازمان مدیریت بحران” است.

سیل ویرانگر و بیانیه های اعتراضی کارگری

بیانیه های منتشر شده از سوی تشکلهای کارگری و نهادهای مختلف مردمی بیان اعتراض همه مردم است. در همین مدت تشکلهایی چون کانون نویسندگان ایران، انجمن صنفی برق و فلزکاران کرمانشاه، سندیکای نیشکر هفت تپه و شورای بازنشستگان ایران طی بیانیه هایی ضمن اعلام حمایت با مردم سیل زده صدای اعتراض خود را نسبت به این فاجعه انسانی بلند کرده اند.

در بخشی از بیانیه کانون نویسندگان چننین آمده است:” چرا سیل چنین ویران‌گر چهره نمود؟ روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌های حکومتی “بارش شدید باران”، “بی‌سابقه بودن بارش”، “سرریز شدن آب سدها” و “طغیان رودها” را سبب سیل و خسارت‌های آن اعلام می‌کنند و چنین می‌نمایانند که “بلایی طبیعی” نازل شده است؛ اما این فقط عکس مار است و به درد فریب دادن ساده‌لوحان می‌خورد وگرنه هر انسان اندک عاقلی نیز می‌داند که در قرن ۲۱ و با این درجه از پیشرفت تکنولوژی و قدرت تولید و پیش‌بینی و پیش‌گیری، دیگر بروز هیچ “بلای طبیعی”، طبیعی نیست بلکه پدیده‌ای اجتماعی است و دلایل اجتماعی دارد و برای از میان بردن یا بی‌اثر کردنش باید دست به ریشه‌های عوامل اجتماعی آن برد. اگر در جامعه‌ای جان انسان و آسایش و امنیت و آزادی‌اش اهمیت داشته باشد، اگر مردم از اختیار تعیین سرنوشتشان برخوردار باشند آن‌گاه اتفاق‌های نادر و غیرقابل پیش‌بینی هم به مصیبتی بزرگ نمی‌انجامد. چرا در این کشور حادثه پشت حادثه به فاجعه پشت فاجعه منجر می‌شود؟ چرا مکررات تکرار می‌شود؟ اتفاق‌های تکراری و واکنش‌های تکراری “مقامات” و “مسئولان” و باز و باز و باز . . . در این تکرارها اما یک چیز همچنان تازه است: آوار شدن فاجعه بر سر مردم. برای نشان دادن مسبب این فاجعه‌ها انگشت اتهام به سوی طبیعت گرفتن زیادی کهنه است و حتی با وصله‌ی “ضعف مدیریت” هم نمی‌توان آن را نوسازی کرد. نکته این‌جاست که بیشتر این حادثه‌ها قابل پیش‌بینی و مهم‌تر این‌که قابل پیش‌گیری است. با فراهم کردن زیرساخت‌های مناسب و تمهیدات لازم که وظیفه‌ی حکومت‌ها و دولت‌هایشان است، می‌توان جلوی بروزشان را گرفت، یا خسارت‌هایشان را به حداقل رساند و به سرعت جبران کرد. این، با سطح پیشرفت علم و تکنولوژی کنونی کاملا ممکن است. پس کدام منفعت جلوی این کار را می‌گیرد؟ سود چه کسانی در نادیده گرفتن حقوق مردم و آسیب رساندن به آنها تامین می‌شود؟ وقتی بارش باران به سیلاب و سیلاب به فاجعه منجر می‌شود صحیح‌تر این است که به جای اندازه گرفتن میزان باران میزان ثروت‌هایی را اندازه بگیریم که از زیرپا گذاردن حقوق شهروندی و انسانی مردم نصیب عده‌ای قلیل می‌شود. ”

همچنین سندیکای نیشکر هفت تپه ضمن اعلام اعتراض به فاجعه انسانی سیل و ابعاد هولناک صدماتش نگرانی خود را از وضعیت نامعلوم زندانیان شیبان و سپیدار اعلام داشتند. این بیانیه نسبت به وضعیت خطری اسماعیل بخشی رهبر محبوب کارگران نیشکر هفت تپه و سپیده قلیان که بخاطر حمایت از مبارزات کارگران هفت تپه و صحه گذاشتن بر کیفرخواست اسماعیل بخشی علیه شکنجه زندان در بازداشت بسر میبرد، هشدار میدهد. و این هشداری به همگان است که به یاد زندانیان در بند باشند.  یک خواست اعلام شده قابل توجه در بیانیه شورای بازنشستگان ایران آزادی بدون قید و شرط همه ی زندانیان محبوس در زندان های مناطق سیل زده است. اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، جعفر عظیم زاده، معلمان دربند و همه زندانیان سیاسی باید فورا آزاد شوند. در بیانیه دیگری سندیکای نیشکر هفت تپه ضمن اعلام همدردی با خانواده هایی که عزیزانشان را در جریان سیل از دست داده اند، بر سیاست های تخریبی محیط زیستی حکومت به عنوان ریشه اصلی این سیل ویرانگر تاکید میکند. در بخشی از این بیانیه چنین آمده است:” در قرون گذشته اگر به دلیل عدم شناخت علمی از پدیده های طبیعی ،مردم خود را تسلیم بدون چون و چرای این فجایع می دیدند ،برای مردم آن دوران شاید قابل درک بوده باشد .اما در قرن ۲۱ و با وجود شناخت علمی بسیار گسترده که می شود پدیده های جوی را پیش بینی کرد، دیگر دلیلی ندارد که مردم، ساده لوحانه باور داشته باشند و اینگونه شاهد خسارات سنگین مالی و جانی شوند. در کشوری که کارگر معترض برای داشتن و دریافت حقوق ماهانه بازداشت و زندانی می شود و‌تن او مورد ضربات شلاق قرار می گیرد، باور کردن آن غیر ممکن است که تمام مشکلات پیش آمده از سیل روز های اخیر را تنها به پدیده های طبیعی نسبت داد.از آنچه تا کنون در بعضی از ّشبکه های اجتماعی انتشار یافته است مشخص شده که تخریب محیط زیست در راستای منفعت های بعضی از افراد صاحب قدرت و همچنین ایجاد پروژه هایی برای کسب سود های کلان و…. از دلایل عمد ه این خانه خرابی گسترده می باشد. اما باور داریم که پدیده های طبیعی قابل کنترل هستند به آن شرط که صاحبان قدرت در راستای منافع خود، منافع عمومی را حیف و میل نکنند.”.

شورای بازنشستگان ایران نیز طی بیانیه ای تحت عنوان صدای آسیب دیدگان باشیم، ضمن تاکید بر اهمیت کمک رسانی های مردمی تاکیدش اینست که کمک رسانی به مردم سیل زده وظیفه دولت است و نباید بار بحرانی که در نتیجه سیل ویرانگر بوجود آمده بر گرده مردم خراب شود. در بخشی از این بیانیه چنین آمده است: “در جوامع امروزی آمادگی قبل از وقوع و واکنش سریع در کمک و امدادرسانی از طریق بکارگیری همه امکانات و ظرفیت ها و جبران مناسب خسارتها، وظیفه دولت هاست. اما در ایران برای چندمین بار طی سالهای اخیر مسؤلین دولتهای مختلف، بی کفایتی ، لاقیدی وعدم پاسخگویی خودرا در واکنش بموقع و مناسب، با مدیریتی ناکارآمد و آشفته، نشان داده  و هر بار با سوء استفاده ازفضای اشتیاق برای مشارکت عمومی، دست به سوی مردم دراز کرده اند.  مزدبگیران جامعه با کار و دسترنج خود و با دادن مالیات ها وعوارض و هزینه از منابع عمومی، امکانات و زیرساخت های مادی و لجستیکی فراوانی را دراختیار دولت برای چنین روزهایی قرار داده اند. مردم با دادن بودجه و امکانات و اختیارات کامل به مسؤلین، پیشاپیش مشارکت و همیاری خودشان را عملی کردند. بنابراین بعداز وقوع اینگونه حوادث، بهره بردن از فضای شور و اشتیاق عمومی در یاری رساندن به آسیب دیدگان با فراخوان به حضور یا گشایش حساب های بانکی یا جمع آوری اقلام از زندگی مردم از طرف حکومت یا  اشخاص و فعالان اجتماعی  انتقال هزینه و تبعات بحران بر دوش مردم است.”.

بیانیه دیگر از سوی سندیکای کارگران شرکت واحد تحت عنوان” سیل و بی کفایتی حاکمان؛ سبزی بهار و شادی نوروز را به سیاهی و عزا تبدیل کرد ” منتشر شده است. در بخشی از بیانیه سندیکای واحد چنین امده است: “محیط زیست کشور نیز همچون دیگر سیاست های غلط و حسین قلی خانی این حاکمان در امان نماند با سد سازی های غیراصولی، غیرعلمی با برداشت بی رویه آب های زیر زمینی باعث خشک شدن و ازبین رفتن دریاچه ها وتالابها شدند با برداشت بی رویه از جنگل های دامنه کوه های البرزو زاگرس، همچنین با فروش خاک به همسایگان جنوبی زمینه فرسایش مراتع ، جنگل ها و دشت ها را فراهم کردند تا جایی که  مراتع و جنگل ها ، کوه ها و دشت ها به مرز نابودی رسیده اند و با هر بارشی باید منتظر خبری ناگوار از گوشه ای از کشور باشیم. متأسفانه سیل و ویرانی با مرگ دردناک ده ها هموطن و خسارت مالی بسیار زیاد برای ایشان همراه شد. این تراژدی با عدم امداد رسانی به موقع و همچنین ارسال اخباری از مسافرت و تفریح خارج از کشور مسولین شهری، استانی و کشوری غم انگیز تر شد گویی که نمک بر زخم پاشیده شده باشد. کارشناسان باتجربه محیط زیست که بارها نسبت به سیاست های غلط حکومت در بخش محیط زیست اعم از کوه ها،جنگل ها، دشت ها و در برداشت آب ازسفرهای آبی زیر زمینی و همچنین عواقب سد سازی بیش ازحد انتقاد داشته اند دریکی دوسال اخیر با برچسب هابی نظیر جاسوسی یا در زندان می باشند یا با مرگ های مشکوک مانند سقوط هواپیما در کوه دنا یا با عناوینی همچون خودکشی در زندان حذف شده اند. جبران خسارت وارده از بلایای طبیعی نظیر سیل، زلزله و جنگ برعهده دولتها واز وظایف حکومت می باشد. متاسفانه حاکمان ایران با کمال وقاحت همواره مانند شوهای تبلیغاتی بعداز چندین روز از بروز حوادث و بلایای طبیعی در شبکه های تلویزیونی ظاهر شده و وعده بازسازی و جبران خسارات وارده را به مردم مصیبت زده می دهند آنهم در قالب مبالغی اندک بعنوان وام؛ که این توهینی به شعور ملت وظلم مضاعف به کسانی است که دچار سیل یا زلزله وامثالهم شده اند که بعضاً علاوه بر از دست دادن عزیزان خود تمام سرمایه یا بخشی از آن را ازدست داده اند. براستی ثروت وسرمایه کشور در کجا هزینه می شود که مردمان ایران از آن بی بهره اند؟ آیا حق زلزله زدگان ورزقان آذربایجان و شهرهای کرمانشاه این است که بعد از چندسال از حادثه در چادر و کانکس زندگی کنند. همچنین مردم  بعد از چند دهه هنوز آثار جنگ خانمان‌سوز را در شهرهای مناطق جنگی به وضوح حس کنند گویی که ایران تحت حاکمیت ایشان نیست و فقط آقایان حاکم سرمایه و ثروت کشور هستند و هیچ مسولیتی در قبال مردم و ایران ندارند.”. در خاتمه سندیکای واحد خواستار بازسازی مناطق سیل زده و جبران خسارات سیل اخیر شده است.

و بالاخره انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه  در بیانیه ای تحت عنوان ” پدیده های قابل کنترل طبیعی همواره در ایران فاجعه می آفرینند.” به آنچه در جریان سیل ویرانگر دو هفته اخیر گذشته اعتراض خود را اعلام میدارد.  در بخشی از این بیانیه چنین آمده است:”اگر فقط درصد کمی از پولهایی که صرف مقاصد سیاسی در سطح بین المللی می شود یا در اختیار موسسات غیر مرتبط با نیازهای انسانی، ارگان ها و دستگاههای سرکوب می گردند و یا هزاران هزار میلیاردی که توسط باندهای در قدرت یا با همدستی مقامات دزدیده شده اند، هزینه نو سازی و محکم سازی ساختمانها در مقابل زلزله و بستر سازی و مسیرسازی برای هدایت سیلاب ها می شد و دست باندهای مافیایی که با تخریب محیط زیست برای دست یابی به ثروت های افسانه ای جنگل خواری، کوه خواری، دریا خواری و رودخانه خواری می کنند و با دست درازی به منابع طبیعی توازن طبیعت را به هم می زنند، قطع می شد، امروز شاهد وقوع چنین فجایعی نبودیم. اما عدم پذیرش مسولیت کل سیستم حاکم و مقاماتش نسبت به جان و مال مردم به انجام ندادن اقدامات پیشگیرانه از وقوع فجایع محدود نمی گردد، بلکه هنگام بروز فجایع ناشی از پدیده های طبیعی مانند سیل و زلزله نیز لاقیدی و بی خیالی و بی ارزش انگاشتن جان انسان های آسیب دیده و در معرض خطر از جانب مقامات و مسولانی که کل ثروت و امکانات مادی و مالی جامعه را در چنگ دارند، به نهایت و اعلای درجه نمایان می شود و برای عوام‌فریبی فقط از طریق صدا و سیمایشان به دروغگوئی برای بی اهمیت و جزیی نشان دادن فاجعه می پردازند. در مقابل، سیل انساندوستی است که خوشبختانه توسط مردم انسان دوست در چنین مواقعی از سراسر کشور با اختصاص دادن بخش هایی از نیازمندی های خود که معمولا محدود است، به راه می افتد و به یاری به هم نوعان آسیب دیده می شتابند.”.  این بیانیه در خاتمه بر بر پایی تجمعات اعتراضی در مقابل ادارات و ارگانهای دولتی و خواستار شدن از دولت برای انجام اقدامات فوری برای نجات سیل زدگان و سرو سامان دادن به زندگی آنان فراخوان میدهد.

بیانیه های تشکلهای کارگری و نهادهای مردمی کیفرخواستی علیه حکومت وحشی سرمایه داری حاکم و صدای اعتراض همه مردم و سیل زدگان است. از این بیانیه ها و خواستهای اعلام شده در آنها باید وسیعا حمایت کرد.

انترناسیونال ۸۱۰

شهلا دانشفر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *