“دشمن و دشمن” تراشی در جمهوری اسلامی اسم رمزی است برای شانه بالا انداختن ازجواب دادن به خواستهای مردم.
خمینی جلاد از اوایل بقدرت رسیدنش این واژه دشمن را برای تثبیت و بقای رژیمش کشف کرد و تا به امروز در میان سران حکومت نشخوار میشود.
خامنهای: برنامه دشمن ایجاد شکاف میان نظام و مردم است
خامنهای: دشمن میخواهد کارگران را علیه نظام تحریک کند.
روحانی: هدف دشمن اقتصاد ایران است.
خاتمی: دشمن به درون خانه ها آمده است.
اسحاق جهانگیری: نباید با تشتت نطر و اعمال نظرهای مختلف به دشمنان علامتهای غلط و ناصحیح از شرایط کشور بدهیم. و الا آخر…. یکی بعداز دیگری در بین کاربدستان این نظام این واژه به کاربرده میشود.
همین گونه ۴۰ سال است که از قبل این دشمن نان میخورند و با این دشمن سازش و مزاکره مخفیانه و علنی میکنند و همه آقازاده ها شان در ممالک این “دشمنان” زندگی میکنند و هر جا که گیر میافتند میگویند “اشتباه” بود مذاکره کردیم.
این حکومت برای رد گم کردن وجواب سربالا دادن به مشکلات عدیده ای که گریبانگیر مردم است باید دشمنی فرضی بتراشد و تقصیر را بگردن آن دشمن بیندازند. تلاش میکنند که این “دشمن” را در خارج از ایران پیدا کند، مثلا شیطان بزرگ و شرکایش باشد، که بتوانند مردم را گمراه کنند. منتهی مردم دشمن را خوب میشناسند و گوش شنوا برای این حرفها ندارند و تره هم برایش خرد نمکنند.
پر واضح است که این دشمن دشمن اصلی است، (نه دشمن فرضی ای که خود حکومت تلاش میکند جا بزند) که همه جا خواب را از چشم این حکومت ربوده است ومدام دارد کابوس میبیند. این دشمن به گفته جهانگیری معاون روحانی، نقشه شومی برای تضعیف این حکومت دارد. آیا جهنگیری منظورش دشمن فرضی است یا آن دشمن اصلی که نقشه بزیر کشیدن کل این نظام فاسد و دزد را در سر دارد. این دشمن حقیقی مردم ایران هستند که تشنه آزادی، برابری، رفاه و سعادت و خوشبختی هستند. مردمی که هر روز در گوشه وکنار این کشور شعار میدهند مرگ بردیکتاتور، جمهوری اسلامی نمیخوایم نمیخوایم و دشمن ما همیحاست دروغ میگن آمریکاست و شعار های از این قبیل. مردم دشمن خودشان را خوب شناخته اند.
دشمن فرضی جمهوری اسلامی بر خلاف هیاهوی تبلیغاتی این حکومت، نه تنها در جهت براندازی بلکه حتی در جهت تضعیف این حکومت تلاشی نکرده و نخواهد کرد برعکس این “دشمن” تلاش میکند تا جمهوری اسلامی را مطابق سیاست خودش رام کند ومنفعت آنها را به خطر نیندازد، همین و بس. این را دولت وکل سران جمهوری اسلامی میدانند و بهمین خاطر بطور واقعی آشفته حال و نگرانند. باید “دشمن” تراشی کنند و شب خوابشان نبرد که نکند دیگر فردایی برای این نظام در کار نباشد.
حق دارند از این دشمن واقعی که همانا کل مردم ایران هستند و برای بزیر کشیدن این بساط جنایت و کشتار روز شماری میکنند ومیخواهند که سر به تن این جانیان عصر عتیق نباشد تا بتوانند بعداز این رژیم، هوای آزاد را تنفس کنند، در وحشت و هراس شب را به روز برسانند.
یک واقعیت دیگر این است که این نظام قرون وسطایی، گندیده و سراپا جنایت هیچگونه سنخیتی به دنیای امروزی در قرن ۲۱ ندارد.
این حکومت مذهبی ودینی از ضد زن بودنش گرفته تا کودک آزاری و کودکان کار تا به وجود آوردن پدیده کارتن خوابی و گورخوابی، اعتیاد، تحمیل فقر چند برابر زیر خط فقر به جامعه و پرداخت نکردن حقوق چندین ماه کارگرا ن و سرکوب و کشتار و غیره، خلاصه به گرو گرفتن زندگی تمام آحاد جامعه و ضدیت با هر آنچه بویی از انسانیت برده است، هویت آنرا تشکیل میدهد.
به همه این دلایل و دها دلیل دیگر جمهوری اسلامی به مانند غده چرکینی میماند که برتن یک پیکر سالم نشسته و مثل خوره دارد از درون آنرا میخورد. حکومت اسلامی وصله ناجوری برتن جامعه است که باید بزیر کشیده شود و بر ویرانه های آن جامعه ای آزاد، برابر و انسانی را بنیاد نهاد.
۲۸ مرداد ۹۷
۱۹ اوت ۲۰۱۸