موج عملیات تروریستی اسلامی جهان را در برگرفته است. هر روز بمبی در گوشه ای از جهان تعدادی را به خاك و خون میكشد. از عراق و فلسطین و تل آویو و مصر و پاكستان و خاورمیانه گرفته تا نیویورك و بالی و مسكو و مادرید و لندن همه جا به صحنه عملیات كور تروریستی تبدیل شده است. تروریسم اسلامی دارد هر روز در گوشه ای از جهان فاجعه می آفریند.
قربانیان این عملیات تروریستی عادی ترین مردم هستند. عابر و توریست بیخبر، وكودك و جوان و پیر را در خیابان، در اتوبوس، در مترو، در رستوران، در دیسكو ويا در ساحل دریا، با بمب و گلوله به خاك و خون میكشند. كودكان معصوم را در صف مدرسه به گروگان میگیرند و به قتل میرسانند.
عامل این عملیات جنایتكارانه جنبش اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی است كه زندگی و مدنیت مردم را به گروگان گرفته است. پرونده و كارنامه تروریسم اسلامی و جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی در نسل كشی و قتل عام و سربریدن و اعدام و سنگسار و جنایت شرعی عیان و غیر و قابل انكار جلوی چشم مردم جهان قرار دارد.
باید به این وضعیت خاتمه داد. تروریسم اكنون یك تهدید و خطر جدی علیه مدنیت و زندگی بشر و آزاديخواهي است. برای یك آینده انسانی باید بساط تروریسم را برچید. جهان را ميتوان و باید از دست بمب گذارها و تروریستها خارج كرد.
برای نابودی تروریسم اسلامی باید دست به ریشه برد. “راه حل های” موجود دول غربی بارها شكست خود را اثبات كرده است. لشكر كشی و عملیات نظامی گسترده نه تنها پاسخ نیست، نه تنها عاملی در محدود كردن دامنه تروریسم اسلامی نبوده است، بلكه خود زمینه ساز و حلقه ای در گسترش عملیات تروریستی است. خود یك نمونه زنده عملیات تروریسم دولتی است.
آنچه كه هیات حاكمه آمریكا به آن “جنگ جهانی علیه تروریسم” نام نهاده است، جنگی علیه تروریسم اسلامی نیست. چرا كه به هیچیك از مبانی پایه ای در مبارزه با تروریسم اسلامی متكی نیست. برعكس خود بر بخشی از جریان اسلام سیاسی متكی است. اقدامی تروریستی و به همان اندازه دهشتناك است كه ثمره ای جز خانه خرابی و ناامنی و محرومیت بدنبال نداشته است. بمباران افغانستان و عراق توسط آمریكا جنگی علیه تروریسم اسلامی نیست. اقدامی تروریستی و تبهكارانه در قطب دیگر تروریسم جهانی است. گوشه ای از سیاست ارتجاعی نظم نوین آمریكاست. تجاوزگری، قلدری نظامی و بند و بست با جریانات قومی و مذهبی از اركان نظم نوین جهانی آمریكا هستند. این جنگ و لشكر كشی ها نه تنها ذره ای امنیت برای ساكنین اروپا و جوامع غربی بدنبال نداشته است بلكه بر عكس باعث گسترش عملیات ترویستی در سطح جهان شده است. هدف هیات حاكمه آمریكا از این جنگ ها نه نابودی تروریسم اسلامی و اسلام سیاسی بلكه تحكیم موقعیت و سلطه سیاسی و نظامی خود بر جهان به عنوان تنها ابرقدرت است.
در سیاست نظم نوینی آمریكا نه تنها دولتهای اسلامی جایگاه ویژه ای دارند، بلكه متكی شدن و یا شكل دادن به دولتهای اسلامی و قومی یك ركن سیاست كنونی آن در خاورمیانه است. در این سیاست نه تنها دولتهای اسلامی میتوانند سر كار باشند، بلكه حتی تروریسم اسلامی تا زمانیكه متوجه غرب و متحدین غرب نباشد، مجاز است. مقابله همه جانبه با سیاستهای تجاوزگرانه و قلدری نظامی و سیاسی آمریكا یك ركن تعیین كننده نابودی تروریسم اسلامی است. در عین حال باید در مقابل هر گونه تلاش دول غربی در محدود كردن آزادیهای سیاسی و مدنی مردم و گسترش حاكمیت پلیسی به بهانه مقابله با تروریسم اسلامی، ایستاد.
تروریسم اسلامی: ركن استراتژیك اسلام سیاسی
برای ريشه كن كردن تروریسم اسلامی بايد به سراغ اسلام سياسى، دولتهاى اسلامى، جنبشها و سازمانهاى اسلامى و دولتهای حامی این جریانات در سطح بین المللی رفت. براى پايان دادن به تروريسم دولتى باید دولتهاى تروریست را بزیر كشید و سرنگون كرد. هم اكنون مردم در ایران در جدال برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی هستند. سرنگونی رژیم اسلامی، جنبش اسلام سیاسی و جریانات اسلامی را بدون افق و چشم انداز خواهد كرد و نیروی عظیمی را برای برچیدن اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی در كل خاورمیانه به حركت در خواهد آورد.
برای پایان دادن به تروریسم غیر دولتی باید جلوی حمایت مادی و معنوی دولتهای غربی از جریانات اسلامی رنگارنگ را گرفت. باید مذهب، اسلام، قوم پرستی، راسیسم و نسبیت فرهنگی و هر نظریه و تفكری كه فرهنگ و آمال و ارزشهای یکسان و جهانشمول انسانی را به رسمیت نمی شناسد نقد كرد. و بالاخره باید به مشقات، محرومیتها، ستم، استثمارو اختناقی كه انسانها را به استیصال سوق میدهد و برخی را قربانی جریانات تروریستی میكند، پایان داد. تلاش ما برای نابودی تروریسم اسلامی، بخشی از مبارزه عمومی ما برای ایجاد جوامعی باز، آزاد، برابر، مرفه و سكولار است كه در آن جان و حرمت و آسایش و امنیت انسان ارزش داشته باشد.
اما تروریسم اسلامی صرفا كار چند گروه مرتجع و آدمكش اسلامى بريده از جامعه نیست كه با نابودیشان بتوان بساط تروریسم اسلامی را برچید. تروریسم اسلامی یك ركن استراتژیك جنبش اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی آن جنبش ارتجاعی و بستری است كه جریانات تروریست اسلامی بر متن آن فعالیت میكنند. اسلام سیاسی جنبشی ارتجاعی با پرچم اسلام بمنظور تجدید سازمان دهی قدرت سیاسی در سطح جوامع خاورمیانه است. این جنبش مدعی قدرت سیاسی در كشورهای مسلمان نشین است. این جنبش ارتجاعی اكنون پر و بال خود را به جوامع غربی نیز گسترانده است.
اسلام سیاسی جنبشی ارتجاعی است که برای تجدید سازماندهی حاكمیت سیاسی جوامع خاورمیانه و مقابله با چپ و طبقه كارگر به میدان آمد. این جنبش را غرب در دوران جنگ سرد از حاشیه جوامع خاورمیانه برای مقابله با آزادیخواهی و برابری طلبی و سوسیالیسم و فشار به بلوك رقیب به جلوی صحنه سیاست كشاند. این جنبش ارتجاعی در دوران پس از جنگ سرد در دوران “نظم نوین” توانست جایگاه برجسته ای در سیاست جهانی، از بوسنیا و چچنیا و فلسطین و شمال آفریقا تا برخی از جوامع غربی، پیدا كند. در ایران اسلام سیاسی به كمك غرب به قدرت رسید و خود را در شكل یك حكومت سازمان داد و به همین اعتبار جنبش اسلام سیاسی را به یك نیروی آدمكش با امكانات وسیع دولتی در سطح منطقه تبدیل كرد. این جنبش اكنون یك پای جنگ قدرت در كشورهای مسلمان نشین در خاورمیانه است. و در جنگی برای بقا دست به عملیات تروریستی میزند. پلاتفرم ما برای نابودی تروریسم اسلامی به قرار زیر است:
حل مساله فلسطین
كشور مستقل فلسطینی باید تشكیل شود. مردم فلسطین باید كشور مستقل و دولت متساوی الحقوق خود را داشته باشند. اسلام سیاسی از ظلم و ستمی كه تاریخا بر مردم فلسطین رفته است تغذیه میكند. این جنبش ارتجاعی علیرغم اینكه كوچكترین ربطی به ستم وارده بر مردم فلسطین ندارد اما از نارضایتی و بی حقوقی مردم درفلسطین و خاورمیانه بهره برداری میكند و برای خود سرمایه سیاسی میسازد. باید دولت اسرائیل و حامیان غربی آن را تحت فشار قرار داد تا صلح و ایجاد دولت مستقل فلسطینی را با تمام حقوق شناخته شده بین المللی برسمیت بشناسد. باید دول غربی را تحت فشار قرار داد تا به حمایت بی قید و شرط خود از سیاستهای ارتجاعی و تجاوزگرانه دولت اسرائیل خاتمه دهند. تشكیل كشور فلسطینی و برقرار صلح پایدار در خاورمیانه ركن اساسی و یك پايه ریشه كن كردن تروریسم اسلامی در سطح جهان است.
پایان فورى اشغال نظامی عراق
لشكر كشی نظامی و اشغال عراق خود یك نمونه زنده عملیات تروریسم دولتی توسط آمریكا و بریتانیا و متحدینشان است. بمباران و اشغال عراق نه تنها موجب تخفیف عملیات تروریستی و یا كم كردن مشقات مردم نشد، بلكه باعث از هم پاشیدگی شیرازه جامعه، از بین رفتن امنیت مدنی و اجتماعی و اقتصادی، و باعث گسترش بیسابقه عملیات تروریستی شده است. عراق اكنون به كعبه و پایگاه اصلی تروریسم اسلامی تبدیل شده است. هر روز در گوشه ای تروریسم اسلامی با عملیات انتحاری گروهی را به هلاكت میرساند. مشقاتی كه اكنون مردم عراق به علت مصائب ناشی از اشغال نظامی و تحرك گسترده اسلام سیاسی متحمل میشوند، تاثیر جانگدازی بر زندگی و روحیات نسلها بجا خواهد گذاشت. به اشغال نظامی عراق باید پایان داد. كلیه گروههای تروریستی اسلامی باید خلع سلاح شوند. تا برقراری شرایط متعارف و عادی زندگی در عراق، نیروهای سازمان ملل و كشورهای غیر درگیر در جنگ علیه عراق باید صلح و امنیت مردم را تامین كنند. یك ركن مهم ریشه كردن تروریسم اسلامی پایان دادن فورى به اشغال نظامی عراق و تخفیف مشقاتی است كه مردم عراق اكنون به آن دچار شده اند.
پایان دادن به حمایت غرب از دولتها و احزاب اسلامی
بدون حمایت دول غربی رژیم اسلامی در ایران به سر كار نمی آمد و بدون حمایت این دولتها قادر به بقا نخواهد بود. بدون حمایت دول غربی نظامهای برده داری و شیوخ مختلف در عربستان سعودى و امیر نشینان حاشیه خلیج قادر به بقا نخواهند بود. بدون حمایت غرب دولتهای كشورهای مسلمان نشین قادر نمیشدند قوانین اسلامی را به یك ركن سیاه زندگی مردم تبدیل كنند. بدون حمایت غرب جریانات اسلامی و طالبان در افغانستان قدرت نمیگرفتند. بدون حمایت غرب جریانات اسلامی در عراق به نیرویی اصلی در قدرت سیاسی تبدیل نمیشدند. بدون حمایت سیاسی، نظامی و دیپلماتیك غرب از دولتهای اسلامی مردم این منطقه بسرعت این دولتها را بزیر خواهند كشید. برای پایان دادن به تروریسم دولتی باید این دولتها را بزیر كشید. باید جلوی بند و بست و حمایت دول غربی از دولتها و جریانات و احزاب اسلامی را در هر شكل آن، چه ضد غربی و چه پرو غربی، گرفت.
دولتها و رسانه های غربی برای توجیه دفاع خود از جریانات اسلامی مقوله فاندمانتالیسم اسلامی را پیش كشیده اند تا بتوانند شاخه های ضد غربی اسلام سیاسی را از شاخه های پرو غربی و اهل بند و بست و سازش آن جدا كنند. این سیاست قدرتهای غربی را باید افشاء كرد. باید تاثیرات مخرب ان در گسترش دامنه تروریسم اسلامی و اسلام سیاسی را به مردم خاطر نشان كرد. پیش كشیدن بنیادگرایی اسلامی و یا اسلام “خوب و بد” راهی برای بقاء جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی است. اسلام سیاسی بدون حمایت غرب قادر به بقاء نیست و از مردم آزادیخواه و سكولاریسم و سوسیالیسم بسرعت شكست خواهد خورد.
دفاع پیگیر از سكولاریسم
جنبش اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی اكنون پر و بال خود را به محیط های اجتماعی اسلامی در كشورهای غربی نیز گسترانده است. این جنبش از یك طرف زندگی و حقوق مدنی این مردم و به خصوص زنان و دختران و قوانین سیاه ارتجاعی را به آنها تحمیل كرده است. و از طرف دیگر این محیط ها را عملا به پایگاههایی برای سربازگیری در عملیات انتحاری و آدمكشی تبدیل كرده است. دولتهای غربی از یك طرف با تز تماما ارتجاعی نسبیت فرهنگی و از طرف دیگر بعضا با دست شستن و یا حاشیه ای كردن مبانی سكولاریسم در ساختار دولت و آموزش و پرورش عملا دست جریانات مرتجع اسلامی را در ارعاب و تعرض به زنان و حاكم شدن بر سرنوشت و زندگی مردم باز گذاشته اند. این جریانات حتی از كمكهای مادی و معنوی دولتهای غربی نیز برخوردار هستند. برای ریشه كن كردن تروریسم اسلامی باید بدون قید و شرط از جهانشمولی حقوق مدنی و شهروندی انسانها در همه كشورها و در تمام محیط های اجتماعی اسلامی دفاع كرد. هر گونه زیر پا گذاشتن حقوق جهانشمول شهروندان و سازش و همكاری با جریانات اسلامی در حاكم كردن دین بر زندگی مردم در این جوامع باید محكوم شود.
در عین حال بدون دفاع پیگیر از سكولاریسم در خود جوامع غربی نمیتوان از سكولاریسم و حاكم شدن قوانین جهانشمول حقوق بشر و حقوق مدنی در محیط های مسلمان نشین بطور پیگیر دفاع كرد. یك پایه ریشه كن كردن اسلام سیاسی در جوامع غربی دفاع پیگیر از سكولاریسم در این جوامع و مقابله با قوانین و روندهایی است كه منجر به نفوذ مذهب و دستگاه مافیایی مذهب در حاكمیت سیاسی این جوامع میشود.
برچیدن مدارس اسلامی
مدارس اسلامی مراكزی برای گسترش دامنه آموزش و سیاستهای ضد انسانی اسلام سیاسی است. كودكان در مدارس اسلامی طعمه تحمیق و شستشوی مغزی و تحجر و عقب ماندگی اسلامی میشوند. در این مدارس نفرت، نا برابری انسانها، ضدیت با زن و آزادی و تمدن به كودكان خورانده میشود. این مدارس مجرایی برای عضو گیری گروهها و فرقه های اسلامی و تروریستی هستند. دست مذهب را باید از آموزش و پرورش كوتاه كرد. كلیه مدارس مذهبی را باید برچید. كودكان باید بدور از تعرض و دست اندازی مذهب آموزش ببینند. باید قاطعانه از حقوق كودكان در برخورداری از آموزش و پرورش جدا از مذهب دفاع كرد. یك ركن نابودی و ریشه كن كردن اسلام سیاسی جلوگیری از دست اندازی جریانات اسلامی به كودكان و مصون داشتن آنها از دست فرقه ها وجریانات مذهبی است. دولتهای غربی با باز گذاشتن دست فرقه ها و جریانات مذهبی و یا با كمك مادی به آنها عملا در قربانی شدن كودكان توسط جریانات اسلامی شریك هستند. مدارس اسلامی باید فورا برچیده شوند. هر گونه حمایت و سوبسید دولتی به جریانات مذهبی باید قطع شود. حجاب كودكان بدون استثناء باید ممنوع شود. حجاب كودكان تحمیل پوشش فرقه های مذهبی اسلامی به كودكان و ابزاری برای ایجاد آپارتاید جنسی در جامعه و محروم كردن كودكان از فعالیت اجتماعی، تفریح و برخورداری از یك زندگی شاد و خلاق و ایمن است. جامعه باید از منافع و حقوق كودكان قاطعانه دفاع كند. كودكان مذهب ندارند. جامعه باید شرایط یكسان و برابری برای آموزش همه كودكان فراهم كند.
مقابله با راسیسم و مسلمان ستیزی
تروریسم كار مسلمانان نیست. سیاست استراتژیك جنبش اسلام سیاسی و جریانات تروریست اسلامی است. سیاستی كه بجای جریانات و دولتهای اسلامی افراد مسلمان را هدف تهاجم سیاسی و تبلیغی خود قرار میدهد، راسیستی و ضد انسانی است. این سیاستهای ارتجاعی عملا منجر به مقبولیت جریانات و فرقه های ارتجاعی اسلامی در میان قربانیان راسیسم و محیط های اسلامی میشود. مبارزه قاطع با راسیسم و مسلمان ستیزی یك وجه مهم مبارزه علیه اسلام سیاسی و تروریسم اسلامی است.
فراخوان ما
سازمانها و دولتهای تروریست، تروریسم را به یك واقعیت سیاه در زندگی مردم تبدیل كرده اند. به این وضعیت باید پایان داد. این كار بشریت متمدن و آزادیخواه است. فراخوان ما به مردم جهان این است كه برای نابودی تروریسم اسلامی به میدان بیائید و پرچم مبارزه برای خواستهای زیر را برافرازید:
۱- قطع كمك های مادی و سیاسی و دیپلماتیك به تمامی دولتها، احزاب و جریانات اسلامی.
۲- قطع فوری حمایت از سیاستهای تجاوزگرانه و دولت ارتجاعی اسرائیل.
۳- خروج فوری نیروهای نظامی آمریكا و بریتانیا و متحدینشان از عراق و مقابله با سیاستهای میلیتاریستی آمریكا و ناتو. خلع سلاح كلیه نیروهای اسلامی و قومی در عراق.
۴- دفاع پیگیر از مبانی سكولاریسم، جدایی كامل آموزش و پرورش و دولت از مذهب. ممنوعیت مدارس و دادگاه های مذهبی. ممنوعیت حجاب كودكان.
۵- مقابله قاطعانه با سیاست راسیستی مسلمان ستیزی.
ما قاطعانه اعلام میكنیم كه در صورت عدم حمایت غرب از جریانات اسلامی این جریانات اسلامی و تروریستی از جنبشهای سكولاریستی، آزادیخواهانه و سوسیالیستی در منطقه به آسانی و بسرعت شكست خواهند خورد.
دفتر سیاسی حزب كمونیست كارگری ایران
۲۵ اوت ۲۰۰۵