قطعی برق کل جامعه را فلج کرده است. قطعی برق یعنی بریده شدن اولیهترین نیازهای زیستی مرد که با خود قطعی آب و گاز را همراه دارد. در نتیجه مردم با مشکلات معیشتی بسیاری از جمله گرم نگاهداشتن خانه آنهم در این روزهای سرد زمستانی و تهیه غذا و غیره مواجه شدهاند اما معضلات مردم بهخاطر قطعی برق بسیار فراتر از اینهاست و در نتیجه آن کل اقتصاد جامعه به تلاطم افتاده و در بسیاری از رشتههای کاری، تولید مختل و این خود از یکسو باعث نایابی بخشی از کالاهای موردنیاز مردم شده و از سویی دیگر با اخلال در تولید شغل و کار و حقوق و درآمد کارگران و بخش بزرگی از حقوقبگیران جامعه دچار دستانداز گردیده است. از جمله در نتیجه قطعی برق کار تولیدی در بسیاری از شهرکهای صنعتی متوقف و صاحبان کار برای کاهش خساراتی که به آنها وارد میشود، کارگران را زیر فشار قرار میدهند و بعضاً شرکت را تعطیل کرده و کارگران را بدون حقوق به مرخصی فرستادهاند و بعضاً نیز بهانهای برای بیکارسازی کارگران شده است. ضمن اینکه صاحبکاران خرد خود در این میان متضرر میشوند. و این مشکلات حتی دامنگیر نانوایان و کسبه و بازاریان نیز شده است.
در کنار قطعی آب مازوتسوزی و به خطقرمز رساندن آلایندگی هوا نفسکشیدن سالم را هم از مردم گرفته است.
یک بهانه دولت پزشکیان برای قطعیهای مکرر برق، کاهش مصرف مازوت بوده است. اما موازی با قطعی برق، مازوتسوزی نیز افزایشیافته و در اثر هوای مسموم و ناسالم، مردم بسیاری کارشان به بیمارستان کشیده است.
در نتیجه هر روز با اعلام تعطیلی مدارس، دانشگاهها، محیطهای کار و فعالیتهای مختلف تولیدی تحت عناوین مختلف قطع برق و آلایندگی هوا جامعه ازکارافتاده است. در شهرهای بسیاری مدارس تعطیل و آموزش از راه دور اعلام شده است. اما بسیاری از خانوادهها ناتوان از شارژ اینترنت خود هستند و کودکانشان امکان استفاده از اپلیکیشن شاد را نداشته و از آموزش محروم ماندهاند.
پزشکیان نیز با گفتن اینکه در وضعیتی قرار گرفتهایم که مردم مجبور هستند، مراعات کنند، تنها پاسخش به مردم معذرتخواهی بهخاطر روندی که در کشور وجود دارد بوده و همچنان بر سیاست قطع برق، آب، هوای سالم و گرفتن نفس مردم ادامه میدهد.
بدین ترتیب جمهوری اسلامی حکومتی است که کنترل اداره امورات جامعه تماماً از دستش خارج شده و فقط بازار چپاول و غارتگریهایش داغ است.
یک نمونهاش سخنان اخیر پزشکیان در دیدار از سازمان برنامهوبودجه است که در ادامه فریبکاری اسلامیاش تحت عنوان “راستگویی به مردم” و در دل نزاعهای درونیشان بر سر دزدیهایشان، از گمشدن روزانه بیست میلیون لیتر سوخت و نظیر همین چپاولگریها در آب و برق و گاز و در همه چیز سخن میگوید. گفتهای که با موجی از اعتراض در مدیای اجتماعی و در میان مردم روبرو شده است.
این آشفتهبازار جامعه را به نقطه انفجار رسانده است. صدای شعاردهیهای شبانه ضد حکومتی دوباره بلند شده است و شعاردهی اعتراضی جمع قابلتوجهی از مردم در متروی تهران و فریاد “ایران پر درآمد چه بر سر تو آمد؟” پیام سیاسی مهمی برای حکومت بود.
بعلاوه موجی از اعتراض در شهرکهای صنعتی به راه افتاده است که در آن کارگران در همراهی با مردم ساکن این شهرکها با برپایی تجمع و مسدودکردن جاده دست به اعتراض میزنند. اعتراضاتی که دامنهاش گستردهتر شده و به طور واقعی نطفههای اولیه شکلگیری شورشهای شهری هستند. از جمله روز چهارشنبه ۲۸ شهریور گروهی از صنعتکاران مجتمع صنعتی تجریشی در باقرشهر ری که نود درصد واحدهای آن تولیدکنندگان صنایع تولید و توزیع مستقیم محصولات نایلونی و پلاستیک هستند، در اعتراض به قطعی یکهفتهای برق و بهخطرافتادن شغل و معیشت خود دست به تجمع زدند. طی روزهای اخیر نیز کارگران در همراهی با مردم در شهرکهای مختلفی همچون شهرک صنعتی گلگون، صبا، شمسآباد و ارومین تجمع داشتند.
گسترش اعتراضات در شهرکهای صنعتی توسط کارگران و مردم ساکن آنها یک اتفاق مهم سیاسی است که با ادامه قطعی برق دامنهاش میتواند سراسری شود.
جدا از شهرکهای صنعتی در این هفته در اصفهان و تبریز و عباسآباد مازندران نیز بازاریان بهخاطر قطع برق دست به اعتراض زدند. در شهر اراک هم مردم در ۲۸ آذر در اعتراض به مازوتسوزی در نیروگاه شازند و بیبرقی بار دیگر به خیابان آمدند و دست به اعتراض زدند.
مردم میگویند که دولت، به بهانهٔ «توقف مازوتسوزی» برق را قطع کرد و به بهانهٔ «تأمین برق» مازوت میسوزاند.
بدین ترتیب قطع برق و آلایندگی هوا و مختلشدن زندگی و معیشت کل جامعه بهخاطر قطع اولیهترین نیازهای زیستی مردم و در کنار همه این مصائب سقوط هر روزه ارزش ریال بیش از پیش زندگی و معاش مردم را به مخاطره انداخته است و فضای اعتراضی در جامعه را انفجاری کرده است.
این در حالیست که ما مدتهاست که با یک جنبش قدرتمند بر سر معیشت و رفاه در سطح جامعه روبروییم. جنبشی که کارگران، بازنشستگان، معلمان، پرستاران، دانشجویان، افراد دارای معلولیت، کولبران و سوختبران و بخشهای مختلف جامعه در آن درگیرند.
نکته مهم اینجاست که حکومت اسلامی امروز ضعیفتر و صفوفش در هم ریختهتر از هر وقت است. سقوط بشار اسد این ستون جمهوری اسلامی در منطقه ضربه مهلکی بر پیکرش زده و رهایی از جهنم جمهوری اسلامی را برای مردمی که به اشکال مختلف راه تداوم انقلابشان را جستجو میکنند، نزدیکتر کرده است. با سقوط اسد و داغشدن بحث محاکمهاش بهخاطر همه جنایاتی که کرد ، محاکمه سران حکومت اسلامی نیز بهخاطر ۴۵ سال سرکوب و کشتار مردم و بهعنوان همدست جنایتکاریهای اسد به موضوع مطرحتری در افکار عمومی جهانی تبدیل شده ست. همین امروز مردم در هر حرکت و اعتراضی حکومت را بهخاطر صرف میلیاردها دلار برای نیروهای نیابتیاش در منطقه و در کمک به رژیم اسد برای کشتار مردم و بقایش در منطقه مورد بازخواست قرار میدهند و خواستهایشان را طلب میکنند. از جمله بازنشستگان با فریاد “جنگافروزی را رها کن ، فکری به حال ما کن” همین گفته را فریاد میزنند. و در همین روزها بعد از فروریزی یک ساختمان شش طبقه در خیابان زاهد در کوی زیتون شهر اهواز اعتراض زن معترض اهوازی را داشتیم که با فریاد سراپا خشم خود نمایش ریاکارانه حضور استاندار خوزستان در محل را به صحنه محاکمه وی و کل نظام تبدیل کرد. و وقتی استاندار گفت هر کاری از دستمان بر بیاید انجام میدهیم. فریاد زد و گفت: همه کار باید بکنید. تا حالا هی گفتین هر کاری از دستمون بر بیاد. از اون رهبر گرفته و همهتون. فقط فلسطین، لبنان، سوریه. خوب اینجا بدتر از لبنان و سوریه است الان.
در متن این شرایط است که امروز اعتراضات کارگری و بخشهای مختلف مردم کیفیت کاملاً متفاوت و تعرضیتری به خود گرفته است. اعتراض عریان آهو دریایی، ترانهخوانی بیحجاب پرستو احمدی و حمایت گستردهای که از او شد تا جایی که حکومت بعد از دستگیری او و دو نفر از همراهان گروهش ناگزیر به آزاد کردنشان شد، تعویق سهماهه اجرای طرح کذایی عفاف و حجاب و بایگانی شدن دوباره این طرح و یا تجمع اعتراضی چند هزارنفره کارگران ارکان ثالث نفت و اولتیماتوم محکمشان به حکومت بروزاتی از این شرایط جدید هستند.
در چنین اوضاعی است که بستر برای رفتن بهسوی اعتصابات سراسری فراهمتر میشود و نیز اعتراضات در شهرکهای صنعتی بهسرعت گسترش مییابد و میتواند به کانونهای داغ اعتراضات مردمی در برابر تعرضات معیشتی حکومت تبدیل شود.
خلاصه کلام اینکه همه شواهد سر بلندکردن برآمد تودهای دیگری از انقلاب زن زندگی آزادی را در چشمانداز نزدیکی قرار داده است و جمعبندی من از همه این گفتهها چند تأکید است که رئوس آن عبارتاند از:
رفتن بهسوی تدارک اعتصابات سراسری و بهویژه در جایی مثل صنعت نفت که زمینههایش به درجاتی فراهم شده است، گسترش اعتراضات در شهرکهای صنعتی در همراهی کارگران و مردم ساکن در این شهرکها، اتحاد سراسری علیه سرکوبگریهای حکومت از جمله علیه تعرض حکومت به زنان با هدف بازپسگرفتن سنگر فتح شده حجاب و بیحجابی وسیع سراسری ، حمایت گسترده از سهشنبههای نه به اعدام و پیوستن به جنبش جهانی علیه اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی و جلو آوردن بیشتر گفتمان بایکوت جهانی جمهوری اسلامی بهخاطر تمامی جنایاتش و حاکمیت بساط آپارتاید جنسی این شکل جنایت آشکار علیه بشریت. اینها همه گامهایی اساسی برای سرعتبخشیدن به روند پیشروی انقلاب است. گامهای مهمی که سازمانیابی قدرتمندی در محلات و در تمام محیطهای کار را میطلبد. گامهایی اساسی که صف متحدی از اکتیویستها و فعالین رادیکال و معترض را میطلبد که پیشتاز چنین حرکتی باشند. به تدارکش برویم.