جدید ترین

حمید تقوائی : دنیائی که فرومیریزد

“بعد از برگسیت و انتخاب ترامپ همه چیز ممکن است. دنیا در برابر چشمان ما فرومیریزد.”

جرارد آراد، سفیر فرانسه در آمریکا

 

دنیای سرمایه داران در حال فروپاشی است. وقتی در کشور “رهبر جهان آزاد” یک فاشیست تمام عیار  با حمله به رژیم و سیستم موجود به ریاست جمهوری میرسد، چیز زیادی از “جهان آزاد” بجا نمانده است. همه نگران اند. آیا بعد از ترامپ نوبت لوپن در فرانسه است؟ یا حزب آلترناتیو در آلمان؟  یا یوکیپ در بریتانیا؟ حزب آزادی در هلند؟ و یا دیگر احزاب فاشیستی که  پیروزی ترامپ را مقدمه پیروزی خود می بینند؟

انتخاب ترامپ شانس بقدرت رسیدن احزاب راسیست و راست افراطی در کشورهای غربی را افزایش داده است. چنین به نظر میرسد در آمریکای شمالی و در اروپا راسیسم و خارجی هراسی و گفتمان و ایدئولوژی نژاد پرستانه در حال عروج است. درآمریکا بعد از انتخاب ترامپ حمله به “خارجی ها” در مدارس و در مکانهای عمومی شدت گرفته است. شنبه گذشته فاشیستهای طرفدار ترامپ در تجمعی در واشنگتن با سلام هیتلری “هایل ترامپ” پیروزی انتخاباتی او را جشن گرفتند. این رویدادها باعث شده است تا برخی از مفسرین و صاحبنظران انتخاب ترامپ را نتیجه  پیشروی و پیروزی جنبش فاشیستی که در آمریکا خود را “راست آلترناتیو” (آلت- رایت) یا “ناسیونالیسم سفید” مینامد ارزیابی کنند. اما نه انتخاب ترامپ و نه سربلند کردن چهره ها و نیروهای فاشیسی در اروپا ثمره نفوذ اجتماعی راسیسم و فاشیسم و استقبال اجتماعی مردم این کشورها از این گرایشات نیست. ترامپ و امثال او در اروپا اساسا حاصل بحران حکومتی بورژوازی غرب هستند. توده مردم از وضعیت موجود به تنگ آمده اند و هر کس به سیستم موجود حمله کند نفوذ توده ای کسب میکند. بقول هفته نامه اکونومیست با انتخاب ترامپ “آمریکا نه به تغییر احزاب حکومتی بلکه به تغییر رژیم رای داد”.

اساس راسیسم و خارجی ستیزی ای که ترامپ و امثال او در اروپا نمایندگی میکنند مقصر قلمداد کردن “خارجی ها” بعنوان ریشه و علت مصائب و مشکلاتی است که حاصل مستقیم سرمایه داری بحرانزده است. “خارجی ها”، هم بعنوان کارگران خارجی و هم بعنوان سرمایه داران خارجی، مسئول همه مسائل و مشکلات قلمداد میشوند. برگسیت بر همین مبنا رای آورد و ترامپ هم با همین نوع تبلیغات انتخاب شد. البته این تحول ویژه امروز نیست. همیشه راسیستها در شرایط بحران سرمایه و با همین نوع تبلیغات عوامگریانه و عوامفریبانه بقدرت رسیده اند. بقدرت رسیدن هیلتر هم  بخاطر رشد خارجی ستیزی و آنتی سمیتیسم در میان مردم آلمان نبود بلکه  ثمره بحران اقتصادی دهه سی و وعده بازسازی اقتصادی و احیای عظمت آلمان بود. ترامپ هم از احیای عظمت آمریکا دم میزند اما شرایط امروز کاملا از شرایط اوجگیری فاشیسم در سالهای سی متفاوت است. هیتلر توانست با جنگ افروزی و به قیمت به ویرانی کشاندن نیمی از اروپا به وعده های اقتصادیش عمل کند اما امروز ناسیونالیسم اقتصادی کاربردی ندارد. برای سرمایه جهانی شده بازگشت به بازار داخلی خود، سرمایه خودی و کارگری خودی و بازار کار و کالای خودی، نه مطلوب است و نه ممکن. در عصر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول،  گلوبالیزاسیون و سرمایه های چند ملیتی، و تقسیم کار جهانی بین بخشهای مختلف سرمایه، پروتکشنیسم و ناسیونالیسم اقتصادی – که دکترین اقتصادی فاشیسم است- توهم پوچی بیش نیست. برگسیت بیش از همه طرفدارانش را حیران و سردرگم کرد. در آمریکا نیز هم اکنون بسیاری از رسانه ها و کارشناسان اقتصادی در مورد ایده های پروتکشنیستی ترامپ مثل مخالفت با نفتا  و لغو پیمان ترانس پاسیفیک هشدار میدهند و اظهار امیدواری میکنند که ترامپ رئیس جمهور “واقع بین” بشود و شعارهای کمپین انتخاباتی اش را کنار بگذارد. هفته نامه اکونومیست به نقل از انستیتوی اقتصاد بین المللی  پترسون، یک اتاق فکر معتبر بورژوازی جهانی، پیش بینی میکند که  نقض تعهادات تجاری و اقتصادی دولت آمریکا به رکود و از بین رفتن نزدیک به پنج میلیون شغل در آن کشور منجر خواهد شد. هم از نظر اجتماعی و هم حتی از نظر منافع طبقه سرمایه دار خروج آمریکا از معاهدات اقتصادی و تجاری اش پیامدهائی بسیار شدید تر و مصیبت بارتر از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا خواهد داشت. انستیتوی پترسون هشدار میدهد که “سیاستهای تجاری آقای ترامپ به نحو وحشتناکی مخرب خواهند بود”.

مهاجرستیزی و بستن مرزها بروی کارگران خارجی نیز  نتیجه ای بجز تشدید بحران در بخش خدمات و بخش کشاورزی که بخصوص در کالیفرنیا و ایالات غربی و جنوبی آمریکا بر کار ارزان کارگران مکزیکی متکی هستند، نخواهد داشت. یعبارت دیگر ترامپیسم، بر خلاف تاچریسم و ریگانیسم و فریدمنیسم، راه حل و آلترناتیو واقعی و عملی سرمایه داری، در امریکا و در هیچ کشور دیگری، برای حل و حتی تخفیف بحران همه جانبه کاپیتالیسم امروز نیست. برعکس عامل تشدید این بحران است.  این سترونی اقتصادی باعث خواهد شد توهمات مردمی که به ترامپ بعنوان عامل تغییر و بهتر شدن وضعیت رای دادند به سرعت فرو بریزد. بزودی روشن خواهد شد که ترامپیسم چیزی فراتر از “ریاضتکشی اقتصادی” بعلاوه راسیسم و سکسیسم و لومپنیسم و زن ستیزی نیست. ازینرو باید گفت نه تنها از لحاظ اقتصادی، بلکه از نظر سیاسی و اجتماعی نیز ترامپیسم عامل تشدید تنشهای اجتماعی و پولایزاسیون و تقابل عمیق تر و گسترده تر بین نود و نه درصدیها و یک درصدیهای حاکم  خواهد بود.

این شرایط در جامعه ای مثل آمریکا که بر دوش کارگران مهاجر ساخته شده است و تعداد شهروندان غیر سفید پوست آن به سرعت در حال افزایش و رد شدن از مرز پنجاه درصد است، زمینه مساعدی برای تقویت چپ اجتماعی ایجاد میکند. نیروی اجتماعی که  در جنبش اشغال  حکومت یک در صدیها را بچالش کشید این بار میتواند  و باید به خود حزبیت بدهد، با پرچم مقابله با فاشیسم، دفاع از مهاجرین و پناهندگان، دفاع از زنان، و دفاع از آزادی مطبوعات و رسانه ها بمیدان بیاید و در همه این عرصه ها نقد سوسیالیستی به وضعیت موجود را نمایندگی کند .

ترامپ نماینده بن بست و بی افقی و گندیدگی سرمایه داری بحرانزده عصر ما در آمریکا و در سراسر جهان است. آلترناتیو ترامپیسم نه احزاب حکومتی و رژیم و دموکراسی آمریکائی که ترامپ را به کاخ سفید رانده است، بلکه نیروی چپ اجتماعی است که باید افق سوسیالیسم را در چشم انداز جامعه قرار بدهد و با فراخوان سوسیالیسم به دفاع از آزادی و برابری و ارزشهای جهانشمول انسانی برخیزد.

23 نوامبر 16

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *