کیوان جاوید: ترامپ بر خلاف تمام نظرسنجی ها به ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شد. دلیل این امر چیست؟
حمید تقوائی: ترامپ کسی است که راست ترین سیاستها و راسیستی ترین نظرات و مواضع علیه زنان و پناهندگان و سیاهپوستان را نمایندگی میکند و بهمین خاطر منفور بخش وسیعی از مردم آمریکا است و نظرپرسی ها نشان میداد که انتخاب نخواهد شد. در رای همگانی و سراسری هم کلینتون رای بیشتری آورد ولی چون رئیس جمهور در آمریکا بر اساس سهمیه بندی ایالتی تعیین میشود بر این مبنا ترامپ انتخاب شد. اما در همین سطح هم کسانی که به ترامپ رای دادند به راسیسم و یا مواضع ضد زن و ضد خارجی او رای ندادند. ترامپ بعنوان نماینده و عامل تغییر خودش را معرفی کرد. علیه سیستم حکومتی، علیه بقول خودش “باتلاق واشنگتن”، و علیه سیاستمداران کهنه کار از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه تبلیغ میکرد و موضع میگرفت و ادعا میکرد که خودش خارج از سیستم است، در سیاست نبوده است و مقام و منصبی نداشته است و بنابرین میتواند سیستم را تغییر بدهد و “باتلاق را خشک کند” و غیره. به نظر من رای به ترامپ یک رای سلبی بود که نارضائی گسترده مردم از وضع موجود را نشان میدهد. علت اصلی انتخاب ترامپ این بود.
کیوان جاوید: همانطور که اشاره کردید ترامپ انتقاداتی را به سیستم وارد کرد. آیا واقعا ترامپ میتواند و یا میخواهد با سیستم مقابله کند؟
حمید تقوئی: مقابله ای در کار نیست ولی طبعا ترامپ میخواهد تغییراتی در سیاستهای تاکنونی وارد کند. این تغییرات در جهت منافع یک درصدیهای حاکم هست و نه تغییراتی که مردم انتظار دارند و یا این توهم را دارند که ترامپ میخواهد عملی کند. سیاستهای ترامپ همان سیاستهای راست افراطی و نئوکنسرواتیستی دوران ریگان و تاچر هست باضافه پروتکشنیسم اقتصادی نوع “برگسیت” مبنی بر جلوگیری از صدور سرمایه ها و یا جلوگیری از ورود مهاجرین و کارگران خارجی و غیره. اینها ملقمه ای است که ترامپ اعلام کرده است. این سیاستها تا آنجا که به پروتکشنیسم اقتصادی مربوط میشود امکانپذیر نیست، در عصر جهانی شدن سرمایه ها این ممکن نیست. خود ترامپ سرمایه داری است که در کشورهای مختلف سرمایه گذاری کرده است. آنجا هم که این تغییرات ممکن است، مثل زدن از خدمات اجتماعی ، این سیاستها تماما در خدمت طبقه حاکمه است. ترامپ حتی با همان حد از رفرمهائی که دولت اوباما عملی کرد مخالف است و بعنوان نمونه میخواهد بیمه های درمانی یا “اوباماکر” – که اجازه داد حدود بیست میلیون نفر که از بیمه های درمانی محروم بودند تحت پوشش قرار بگیرند- را لغو کند و دست شرکتهای بیمه و داروسازی را در سرکیسه کردن مردم کاملا باز بگذارد. اینها تغییراتی است که ترامپ تحت عنوان تغییر سیستم و خشکاندن باتلاق واشنگتن و یا مقابله با سیاستمدارانی که ده ها سال است سر کارند و کاری برای مردم نکرده اند و انتقاد از احزاب حکومتی و غیره مطرح میکند. یعنی از نوع تبلیغات عوامفریبانه و پوپولیستی که معمولا فاشیستها با این نوع تبلیغات مردم را بدنبال خود میکشند. ترامپ با چنین تبلیغاتی توانست رای مردم را بدست بیاورد.
کیوان جاوید: اجازه بدهید به سیاست خارجی ترامپ بپردازیم. آیا ترامپ میخواهد برگردد به بوشیسم و دوره قدر قدرتی آمریکا در دهه بعد از فروپاشی شوروی؟
حمید تقوائی: ترامپ چنین ادعائی دارد. وقتی از “بازگرداندن عظمت آمریکا” صحبت میکند منظورش همین احیای قدر قدرتی آمریکا است. ولی این امر با ادعا حاصل نمیشود. قدرت آمریکا بخصوص در دهه دوم قرن حاضر در خاورمیانه و در همه جای دنیا رو به افول داشته است. این نتیجه سیاستهای اوباما نبود. بوشیسم و و میلیتاریسم و جینگوئیسم دولت آمریکا بطور واقعی در خاورمیانه شکست خورد. ماشین نظامی آمریکا به گل نشست و از طرف دیگر بعد از بحران سال 2008 دیگر دولت آمریکا از نظر اقتصادی هم توان و امکان ادامه سیاستهای میلیتاریستی را نداشت. همه این عوامل باعث شد که سیاست میلیتاریستی جای خودش را به سیاستهای دیگر و اتکا بر دیپلماسی بدهد که اوباما نمایندگی میکرد. ترامپ بعنوان منتقد وضع موجود با سیاستهای خارجی اوباما هم مخالف است ولی بهیچوجه از نظر عینی و عملی امکانپذیر نیست که دوباره دوره قدرقدرتی آمریکا در دوران جنگ سرد و یا حتی سیاستهای میلیتاریستی دوره بوش را احیا کند. این نوع ادعاها تنها به معنی آنست که در عرصه سیاست خارجی ترامپ تلاش خواهد کرد سیاستهای تعرضی تر و با خودسری و فعال مایشائی بیشتری، آنطور که مثلا در دوره بوش بود، را دنبال کند. کما اینکه برای ناتو هم خط و نشانهائی کشیده است و شرط و شروطی گذاشته است. اما عملا حتی در همین سطح محدود هم سیاست خارجی آمریکا تغییر چندانی نخواهد کرد.
کیوان جاوید: در مورد رابطه با جمهوری اسلامی چطور؟ آیا سیاست آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی تغییر خواهد کرد؟
حمید تقوائی: تا آنجا که به برجام و توافق هسته ای مربوط میشود این توافقی با شورای امنیت و با امضای سازمان ملل است و کار ساده ای نیست که ترامپ بخواهد یکجانبه آنرا لغو کند. ولی این امکان وجود دارد که تحریمهای بیشتری بطور یکجانبه و از طرف دولت آمریکا به بهانه های مختلفی مثل نقض بندهائی از برجام و غیره اعمال بشود. از سوی دیگر چنین به نظر میرسد که ترامپ رابطه گرم تر و نزدیکتری با روسیه خواهد داشت و به این اعتبار رابطه دولت آمریکا با بلوک روسیه در خاورمیانه که جمهوری اسلامی نیز جزئی از آنست متعادل تر خواهد شد. ولی در هر حال به نظر من سیاستهائی که امروز دولت آمریکا در رابطه با جمهوری اسلامی و در عراق و سوریه دنبال میکند تغییر چندانی نخواهد کرد. تنها باید انتظار داشت که تا آنجا که به برجام مربوط میشود سیاستهای سختگیرانه تری در دستور دولت آمریکا قرار بگیرد.
کیوان جاوید: بعنوان آخرین سئوال راه خلاصی مردم آمریکا از این وضعیت چیست؟
حمید تقوائی: به نظر من این انتخابات یکبار دیگر نشان داد که دموکراسی نیابتی و رجوع به مردم هر چهار سال یکبار چقدر پوچ است و از صندوق رای میتواند چه لجن و تعفنی بیرون بزند. از صندوق رای میتواند راست ترین و ضد انسانی ترین مواضع و سیاستهای راسیستی و سکسیستی، و ضدیت با خدمات اجتماعی و هر نوع بهبود و پیشرفت در زندگی انسانها بیرون بیاید. این تجربه یکبار دیگر، همانطور که جنبش اشغال اعلام کرد، نشان داد که آزادی از صندوق رای بیرون نمی آید. از انتخابات تغییرات اساسی نمیتوان انتظار داشت. به نظر من راه حل در دست جنبشهای چپ و رادیکال اجتماعی است. حرکتی شبیه آنچه در جنبش اشغال شاهد بودیم. منتهی سیاسی تر و متحزب تر و با نمایندگان و چهره های سیاسی تر و برجسته تری. زمینه های این حرکت را امروز در خود آمریکا میبینیم. مطرح شدن کسی مثل برنی ساندرز که برای اولین بار در یک کمپین انتخاباتی در آمریکا خودش را سوسیالیست معرفی کرد و محبوب شد و یا مطرح شدن کسی مثل جرمی کوربین در انگلیس بازتاب و انعکاس شکل گرفتن یک نوع چپ اجتماعی است. این افراد سیاستمدارانی هستند که تحت فشار چپ اجتماعی به جلو رانده شده اند. این چپ باید قدرت بگیرد، گسترده تر بشود، بخصوص بخودش سازمان بدهد و متحزب بشود. حلقه اصلی به نطر من پیشرویهای این جنبش اجتماعی چپ در نقد کل وضعیت و نظام موجود است.