جمهوری اسلامی در اوج درهمریختگی صفوف حکومت وبحرانهای مختلفی که داشته و دارد، مدام ادعا میکند که روند اوضاعش رو به “بهبودی” میرود که بر بحرانهایش چیره شد و توانسته بزرگترین “خطر”، یعنی انقلاب مردم را سرکوب و ازسر بگذراند و این میتوانددستمایه “بازگشت امید”به صفوف نظام و حل معضلاتش در سال جدید شود. شخص خامنهای هر هفته چندین بار در مدیای حکومتی ظاهر میشود و با طرح ادعاهای دروغین وبی اساس درصدد اعلام و تعیین نقشه راه نظام زمینگیرشدهاش برآمده و تلاش دارد به صفوف درمانده و زمینگیر شده نظام روحیه داده و کل نظام را بابحرانهایی که گریبانگیرش است، عبور دهد. دروغها، ارزیابیهایبیاساس، پوشالی و غیرواقعی که وی و سایر سران حکومت در تبعیت از “تحلیلهای رهبر”، این روزها در رسانههای حکومتی تکرار میکنند، حال مردم را به هم میزند.
در این میان حکومت در صدد “عادینمایی” اوضاعش است. به زمینوزمان دخیل میبندند که به مردم عاصی بقبولانند که توان و قدرت مدیریت بحرانهایشان را داشته و اگر “دشمن” اجازه بدهد، نظام بااقتدار بیشتری وارد سال جدید میشود. کل مدیای حکومت یک هدف و یک جهتگیری را دنبال کرده و در تقلا بوده و هستند که ثابت بکنند که نظامهنوزمحکم روی زین اسب نشسته و هیچ خطریتهدیدشنمیکند و قرار است اوضاعش تازه رو به بهبودی هم برود!
با هم مروری میکنیم به وضعیت حکومت در سالی که گذشت. بحران حکومت در عرصههای مختلف و معضلاتش، از سیاست و اقتصاد و جامعه گرفته تا مهمترین آن یعنی خطر بازگشت دوباره جنبش سرنگونی که در کمین نظام نشسته، در کنار وضعیت منطقهای و دهها بحران دیگر حکومت که گریبانش را گرفته، تا پوچی و ادعاهای دروغین “ثبات نظام” و “آینده روشن” که خامنهای وعده میدهد، روشن شود.
وضعیت حکومت ازچه قرار است؟
بزرگترین خطری که حکومت را بعد از گذشت نزدیک به دوسال از انقلاب زن زندگی آزادی کماکان تهدید میکند و مدام اززبان سران نظام تکرار میشود، پسلرزههای این انقلاب، شکاف و چنددستگی در صفوف حکومت، بی افقی، در هم ریختن مشروعیت مردمی نداشته، و اینکه مردم، یا آنچه حکومت به آن ” دشمن و توطئههایش” اطلاق میکند،کل توان نظام را در مقابله با آنها به کار میگیرد. حکومت عطش و آرزوی مردم برای سرنگونکردن این نظام ضدانسانی و کثیف را دیده و تجربه کرده و تلاش کرده و میکندسرکوبگریهایش را تشدید کرده به این امید که فرجی برایعبوردادن نظام از این بزرگترین بحرانش حاصل شود.
اثرات و تبعات این انقلاب آنچنان ضربهای به ارکان و ایدئولوژی حکومت زده است که حتی در صفوف حکومتیان نیز امید به بازگشت به دوران قبل از انقلاب را غیرممکن ساخته و هر باند و جناح حکومت حتی جرئت دفاع علنی از ارکان و ارزشهای اسلامی و ضدانسانیاش را به خودش نمیدهد. از اثرات و تبعات این انقلاب، شکلگیری انقلاب فکری و فرهنگی عظیمدر سطوح مختلف در جامعه ایران است که هر روز دربرابر نظام مقاومت کرده و هر سیاستی را که حکومت تصمیمگرفته و به اجرا میگذارد، با موجی از مقاومت و مبارزه روبرومیشود. مقاومت و مبارزهای که به اعتراف سران نظام باعث”ناامیدی” در صفوف نظام و بیفایدهبودن سیاستهایشان در برابر تعرض مردم شده است. به این معنا بحران سرنگونی و نه عمیق مردم به حکومت، بنیانهای حکومت اسلامی را نه فقط به لرزه درآورده، بلکهبخش اصلی نظام و شخص خامنهای و نیروهای سرکوبگرش به صرافت دفاع از خودافتادهاند ودر درون حکومت خودشاندر اقلیت هستند. برای روشنشدن موضوع چند مورد از این جدالهای مردم برآمده از انقلاب باحکومت را مرور میکنیم تا موضوع روشنتر شود.
طرح “حجاب و عفاف”،خاکریزحجاب اجباری اسلامی فروریخت!
مردمیادشان نرفته که ۲۶ فروردین سال گذشته رادان فرمانده ناجای رژیم در صداوسیما ظاهر شده و طرح مقابله با گسترش بیحجابی را اعلام کرد و گفت بساط بیحجابی جمع خواهد شد. بلافاصله حکومت و شورایعالیانقلابفرهنگی رژیم موضوع گسترش بیحجابی را در دستور گذاشت و طرحی تصویب کرد و اعلام کرد از اوایل سال گذشته اجرا خواهد شد. دهها جلسه و بحث و نشست در مورد مقابلهباگسترش بیحجابی گذاشتند و نهایتاً به این نتیجه رسیدند که بگویندبیحجابی مخالفت با نظام نیست. برایش لیست جریمه تهیه کردهاند که قرار است اجرا بکنند. بعد از گذشت یک سال و علیرغمتقلاها و بسیج حکومت برای مقابله با بیحجابی،رسماً حکومت از زبان سران و آخوندهایکلهگنده اعلام کردند که طرحشان اشکالاتزیادی دارد، برخی مجبور شدند بگویندبیحجابی معضل نظام نیست و به زبان بیزبانیعقبنشینی کرده و شکستشان را توجیه کردند. کل حکومت در مورد گسترش بیحجابی و دفاع مردان و سایر اقشار از زنان و دختران بیحجاب در مقابل سرکوبگریهای حکومت، مجبور شدند بپذیرند که شکستخوردهاند.این عقبنشینی تا آنجا پیش رفت که با تهیه لیست جریمهها برخی مقامات دولت صحبت از “درآمدزایی” از طریق جریمه بیحجابان برای جبران هزینههای دولت کردند. در این میان فقها و آیتاللههایقمنشین، علیرغم اصرار خامنهای و دولتش برای مبارزه با بیحجابی، به نظام توصیه کردند، فعلاً دست نگه دارد و مردم را تحریک و عصبانی نکند!
در اقدامی دیگر نهادهای تحقیقاتی راه انداختندو اعتراف کردندکه درصدی از مردم حجاب ندارند؛ ولی مخالف نظام نیستند که با پاسخ کوبنده زنان روبرو شدند. صداوسیمارسماً اعلام کرد که ۱۲ درصد از مردم مخالف حجاب بوده و نزدیک به ۶۰ درصد حجاب را امر شخصی میدانندو معتقدند معضل جامعه بیحجابی نیست.خاکریز حجاب اجباری اسلامی عملاً توسط مردم تسخیر شده و بهعنوانبزرگترین جنبش ضدمذهبی و ضدحکومتی در جامعه نهادینه شد. بیحجابیعادی شدو این بزرگترینعقبنشینی حکومت در برابر مردم و انقلابشان بود. جدال حولوحوش حجاب، مقاومت زنان و حمایت بخش بزرگی از اقشار جامعه از زنان جسور بیحجاب و… همچنان ادامه دارد.
انقلاب و رنسانس عظیمضدمذهبی
رویارویی مردم برآمده از انقلاب فقط به حجاب محدود نبوده و نیست. در تمام سطوح جامعهیک جنبش روشنگری ضدمذهبی علیه ارزشها، شعائر و نمادهای مذهبی و حکومتی در جریان است که در نوع خود در تارخ صدساله کشور سابقه نداشتهاست. جنبشی تماماً مدرن،بهشدت غیرمذهبی و کهپتانسیل بالایی از قدرت بسیج اجتماعی را در خود دارد و بهمناسبتهای مختلف در برابر حکومت قد علم کرده و ارزشهای ضد مذهبی و مدافع حقوق انسان رابه نمایش گذشته است. یک جدال فکری و سیاسیدر بخش فعالین این جنبش شکلگرفته که مستقیماً در برابر ارزشهای حکومتی ایستاده و جنبش اجتماعی نوینی را برای رهایی از شر جهل و خرافه مذهبی به نمایش گذاشته است.
تغییر نگاه مردم به مبارزات مردم کردستان و سیستان و بلوچستان.
در دهههای اول شکلگیری جمهوری اسلامی و آغاز حملات رژیم برای سرکوب جنبش مبارزاتی مردم کردستان،بهویژه با آغاز جنگ ایران و عراق،اساس تبلیغات حکومت علیه مردم کردستان و نشان دادن آنها به مردم سایر نقاط ایران بهعنوان کافر، جداییطلب، عامل خارجی و ضد مذهب شیعه بود. بسیج ارتجاعیترین و عقبماندهترین اقشار جامعه حول این سیاستهای رژیم برای سرکوب مبارزات مردم کردستان، برایدورهایموجب شد بخشی از نیروهای سرکوب رژیمتحتتأثیر این تبلیغات قرار گرفته و برای رفتن به بهشت، عازم جهاد علیه کفار به کردستان شدند.
یکی از اثرات و تبعات مهم انقلاب ۱۴۰۱ تغییر اساسی در نگاه مردم سایر نقاط ایران به کردستان و مبارزات مردم این منطقه بود. با قتل حکومتی مهسا امینی که جرقه آغاز انقلاب را زد، جوانههایهمسرنوشتی، انسانگرایی و دفاع از مردم کردستان و بعدها با قتل خدانورلجهای در سیستان و بلوچستان،یک همبستگی انسانی سراسری در کل کشور شکل گرفت و شعارهایی نظیر کردستان زاهدان چشموچراغ ایران، کرد، بلوچ، آذری، آزادی و برابری و… از شعارهای نمادین اعتراضات شدند. در این پروسه علیرغمتقلاها و تلاشهای حکومت، مردم و نسل دهه هشتادی و زنان و جوانان که موتور محرکه انقلاب بودند، به حمایت از مبارزات مردم کردستان و زاهدان برخاسته و بدین ترتیب سلاح کثیف تفرقهافکنی قومی و مذهبی و سرکوب حکومت را بیاثر کرده و یک همبستگی مردمی با محوریت مخالفت با رژیم و حمایت از مبارزات مردم این مناطق را به نمایش گذاشتند.شعارها و نوشتههادر حمایتاز مردم کردستان و سیستان و بلوچستان بردرودیوارهای شهرها و آگاهانه روی مراکز حکومتی توسط نسل انقلابنوشته و حک شد. بدین ترتیب تصویر و نگرش مردم سراسر کشور به کردستان و سیستان و بلوچستان عوض شد و یک مانع بزرگ اتحاد مردم از سر راه مبارزه برداشته شد.تئوریها و سیاستهای ارتجاعی و تفرقهافکنانهنظریهپردازان “ایرانشهری”که باندهای ناسیونالیسم ایرانی حول هویت ایرانی هستند و مورد حمایت کامل رژیم هستند، در برابر همبستگی اجتماعی مردم انقلابی سراسر ایران دود شده و به هوا رفتند و مدافعان این نظریه نژادپرستانه ارتجاعی در جوار بیت رهبری مشغول شعرخوانی برای خامنهای شدند.
تشدید شکافها در درون صفوف حکومت، امید به نجات نظام در محاق است.
یک پسلرزه مهم و مهلک انقلاب تشدید شکافها در رأس نظام بود. کل نظام در جریان اوجگیری انقلاب و تعرض مردم به ارکان حکومت که سرنگونیاش را نزدیکمیدید دچار شکافهای عمیق و چنددستگی شد و ادعا کردند “دشمن” در صفوف نظام نفوذ کرده، مسئولان و سرکوبگران مردم دچار شک و تردید شدند، امید به نجات از این وضعیترا از دست دادند. تلاش خامنهایو نیروهای سرکوبگر بر این متکی شدهکه هر جور شده “اتحاد و قدرقدرتی” حکومت را مقابل مردم قرار بدهند که نتوانستهاند. گلایهها و نقزدنها و مخالفت با سیاستهایخامنهای حول معضلات و مسائل پیش روی حکومت ادامه دارد. فشار انقلاب بخشهای زیادی از بدنه حکومترا متزلزل کرده و خامنهای با اتکا به سپاه و نهادهای دیگر سرکوبگرش، در تلاش است روحیه حکومتیها را بالا برده و وعده بهبود اوضاع و خروج از این وضعیت را میدهد. برگزاری نمایش انتخاباتی برای یکدست کردن حکومت، واردکردن نیروهای دورو بر بیت رهبری به مجلس خبرگانو مجلس اسلامی، پاکسازی و جایگزینی در نهادهای مهم حکومتی که روی خط خامنهای نیستند و…. هنوز ادامه دارد.
اینکه این سیاستهایخامنهای به نتیجه مطلوبش برسد، حتی به اعتراف خیلی از سران نظام بعید به نظر میرسد. بسیاری از چهرههای شاخص نظام در همین دوره فاصلهشان با بیت رهبری و سیاستهایخامنهای زیاد شد. انتقاد از سیاستهایخامنهایدر میان محافل حکومتی ادامه دارد. در این میان خامنهای تلاشش را برای جمعوجور کردن صفوف بههمریخته نیروهای سرکوبگرش و اساساً سپاه و وزارت اطلاعات و نیروهای تروریستشدر منطقه و در داخل کشور رابرای ایجاد” اتحاد و امید در صفوف حکومت” به کار گرفته تا بلکه باندهای ناامید شده رژیم را یکبار دیگر با محوریت “نجات نظام” قانع کند. در کنار آن تشدید سرکوبها برای رهایی از این وضعیت کماکان در دستور حکومت است.اینکه این اقدامات قادر است نظام را در برابر تعرض آینده مردم به خط بکند، خود خامنهای و سرانکلهگنده حکومت شک و تردید جدی دارند و میدانند که همه چیز آن طوریکه اینها پیشبینیکردهاند،بهپیش نخواهد رفت. خطر بازگشت انقلاب کابوس رژیم شده است.
اقتصاد زمینگیر شده حکومت؛ تحرکات جنبش کارگری و حقوقبگیران جامعه شدت میگیرد
در کنار مجموعه بحرانهای سیاسی که حکومت درگیرشان است، معضل اقتصاد ورشکسته و زمینگیر شده حکومت به اعتراف سرانش، معضل جدی حکومت است. همه سیاستهای رشد و توسعه و طرحهایششکستخوردهاند. خبری از رشد اقتصادی نیست بهغیرازگهگاهی افزایش تولید نفت که آن هم برای تأمین نیازهای دمودستگاه عریض و طویلش ضروریاست. در کنار آن حکومت در تلاش است آوار اقتصاد بحرانزده و اثرات و تبعات آن را بر سر کارگران و مردم فروبریزد. کل نظام از اواسط سال گذشته برای رهایی از این وضعیت اقتصادش برنامه توسعه هفتم را تصویب کرده و از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا پایان سال ۱۴۰۷ به اجرامی گذارد به این امید که فرجی برای نجات اقتصاد حکومت باشد. این برنامه با اعتراضات گستردهکارگران و مردم روبرو شده است و حتی اقتصاددانان حکومتی هشداردادهاند که با اجرای این برنامه وضعیت بدتر هم خواهد شد. در این میان کارگران و حقوقبگیران جامعه خودشان را برای یک رویارویی گسترده علیه تحمیل فقر و فلاکت و… در سال جدید آماده میکنند. ماجرای تحمیل حداقل دستمزدهای امسال، طرح و نقشههایی که حکومت در بودجه امسال برای تحمیل سیاستهایریاضتکشی در نظر دارد، از افزایش مالیاتهاگرفته تا بیمه و دهها مورد دیگر،بنزینی بر آتش اعتراض کارگران و مردم شده است. این جنبش پتانسیل و قدرت و توان آن را دارد که همه این سیاستهای حکومت را نقشبرآب بکند. سال جدید سال نبردهای گسترده کارگران و مردم و اقشار کارکنبر علیه این وضعیت خواهد بود.
وضعیت منطقهای حکومت و تحریمها
موقعیت جمهوری اسلامی و کل جریان تروریسم اسلامی مورد حمایتش در ماههای اخیر با آغاز جنگ حماس و اسرائیل بهشدتتضعیف شده است. فشارهای آمریکا و غرب به حکومت، ترس و نگرانیاش از کشانده شدنپایش به این جنگ، کل نظام رامجبور به بازبینیبرخی سیاستهایمنطقهایاش کرده است. چندین بار با آمریکاییهادر عمان مذاکره کردهاند. حزبالله لبنان بنا بر در خواست خامنهای نیروهایش را وارد جنگ نکرد. پایگاههای رژیم در سوریه و عراق مدام زیر حملات آمریکا و اسرائیل قرار دارند. خامنهایدر عینهارتوپورت در دفاع از حماس،از کشورهای اسلامی میخواهد که رژیم صهیونیستی را تحریم بکنند! دیگر شعار نابودی اسرائیل کمتر از زبان حکومتیان شنیده میشود. جمهوری اسلامی افسار نیروهای تروریستیاش در عراق، سوریه، یمنو لبنان را در دست گرفته و در صدد مهارشان در جهت سیاستهای خود است. کل نظام و شخص خامنهایبهشدت ترسیده و گیر کردهاند و ناچار شدهاند پای مذاکرات محرمانه با طرفهایدرگیر در جنگ حماس و اسرائیل برای عبور از این بحران منطقهای بروند. حکومت در منطقه در اثر فشار آمریکا و غرب و متحدانشعقبنشینیهایی کردهتا بلکه در این ماجراها صدمهای به نظامش وارد نشود. یک دلیل این عقبنشینیهایمنطقهای رژیم، موقعیت بسیار شکننده و درهمریختهاش در برابر مردم در داخل کشور است.
تحریمهای آمریکا و غرب اقتصاد حکومت را سالهاست زیر ضرب گرفته و خورد کرده است. دورزدنتحریمهاتوسطرژیم علیرغمکمکهای روسیه و چینعملاً نتوانسته گشایشی برای اقتصاد نفتیاشبه وجود بیاورد. در این عرصه هم حکومت در تلاش است تولید و فروش نفت را هرطوریشدهبرای تأمینهزینههای نگهداری نظام و نیروهای سرکوبگرش بخشا سرپا نگه دارد. به اعتراف خود حکومت صادرات نفت و گاز به کمترین میزان در دو دهه گذشته رسیده است. حکومت برای عبور این بحران اقتصادی و کمبود در منابع مالی، در برنامه توسعه هفتم و بودجه امسال منابعی را برای اخاذی از مردم در قالبافزایش مالیاتها، افزایش قیمت دلار و فروش آن و… در نظر گرفته تا هزینههایش را تأمین نماید. در سال جدید خبری از رشد اقتصادی مورد ادعای حکومت در کار نخواهد بود. تورم به بالای ۶۰ درصد خواهد رسید. قیمت دلار افزایش خواهد یافت وامید به بهبوداوضاعاقتصاد حکومت تیرهوتار است.
این وضعیت جمهوری اسلامی در سال گذشته بود. مواردی که اینجاکوتاه و مختصر به آنها اشاره شد وضعیت حکومت در رویارویی با پسلرزههای انقلاب مردم و بحران حکومتی را نشان میدهد. بحرانی که در تمام ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی درماندگی و بی افقی حکومت را به نمایش میگذارد. وعدههایخامنهای، امید گشایش سیاسی و اقتصادی موردنظر کل نظام، معضل یکدست کردن نظامو عبوردادنش از این بحرانها و…کار ساده و راحتی نیست. “اقتدار” حکومت در مقابل مردم شکسته شده، سیاستهایش با مقاومت و مبارزات مردم هر روز به چالش کشانده میشود،موج عظیم سرنگونی خواهی و ایمان و عزم مردم برای به زیر کشیدن رژیم اجتماعاًبزرگترین قدرتی است که همه این نقشههای حکومت را میتواندنقشبرآب بکند.
در این میان تنها حربهای که حکومت داشته و دارد؛ تنها ابزار سرکوب، دستگیری، زندان و اعدام است که همیشه داشته و الان تشدید کرده به این امید که اوضاع را کنترل و جامعه را ترسانده و مردم را روانه خانههایشانکرده و دوبارهدر صدد احیای وضعیت قبل از انقلاب۱۴۰۱ برآید که این کار نه شدنی است و نه رژیم آنچنان قدرتی دارد که بتواند در سال جدید در برابر مردمی که سرنگونیاش را دارند تدارک میبینند، بتواند عرضاندام کرده و قدرتنمایی بکند. سال جدید میتواند سال گسترش اعتراضات، مبارزات متحد،سازمانیافته و سرنگونیخواهانه، سال نبردهای مهم مردمو سالی تعیینکنندهدر همهعرصههای مبارزاتی بر علیه رژیم، سال تلاش کل جنبش سرنگونی خواهی برای تحقق امر سرنگونی و به زیر کشیدن کل بساط جمهوری اسلامی باشد. به امید آن روزها.
محمد شکوهی
۲۸مارس ۲۰۲۴