برای اردوغان نتیجه انتخابات ٧ ژوئن ٢٠١٥ با اینکه اکثریت را هم در انتخابات بدست آورد، یک شکست محسوب میشد. چون به حزب او امکان حکومت یک جانبه و تغییر قانون اساسی را نمیداد. به همین دلیل در پی شکست انتخاباتی ۷ ژوئن که منجربه از دست دادن اکثریت مورد نیاز برای تشکیل دولت توسط حزب عدالت و توسعه گشت، مذاکرات معروف به “روند آشتی” میان حکومت اردوغان و پ ک ک به گل نشست. اردوغان که رویای احیای خلافت عثمانی در شخص خود را در سر می پروراند، “حزب دمکراتیک خلقها” را که یک حزب تازه تاسیس کردی محسوب میشود مقصر شکست خویش میداند. وی برای جذب آرای ناسیونالیسم ترک که سنتا به “حزب حرکت ملی” معروف به گرگهای خاکستری رای میدهند و همچنین برای جذب آرای بیشتر، تبلیغات ناسیونالیستی را شدت داد و بیش از هر زمانی بر طبل ناسیونالیسم ترک کوبید وبه احساسات شونیستی و فاشیستی در میان مردم ترک زبان ترکیه دامن زد. اردوغان بعد از شکست ۷ ژوئن عملا تمامی قوانین و عرف “دمکراتیک” ترکیه را زیر پا گذاشت و مانع تشکیل دولت ائتلافی شد. تشکیل دولتی ائتلافی حتی با حضور حزب عدالت و توسعه به معنی پایان رویاهای اردوغان برای تغییر قانون اساسی و الغای سیستم پارلمانی و جایگزینی آن با سیستم “ریاست جمهوری ترک” مورد نظر او بود. به علاوه, چنین دولت و پارلمانی مسلما پرونده های فساد مالی وزرا فرزندان و خود شخص اردوغان را مجددا مورد بررسی قرار میداد و به احتمال بسیار زیاد موجب کیفرخواست علیه او و محاکمه وی در دیوان عالی کشور میشد. در کنار این امپراطوری مالی-تجاری عظیمی که اردوغان در سایه حکومت ۱۳ ساله خود و با سوء استفاده از قدرت دولتی برای خود و نزدیکان و همپلگیانش فراهم کرده بود فرو میریخت. همچنین خطر اعلام کیفر خواست در دادگاههای بین المللی بر علیه اردوغان و محاکمه وی به خاطر ارتکاب به جنایات جنگی و تجهیز نیروهای تروریستی اسلام سیاسی نظیر داعش و جبهه نصر او را تهدید میکرد. در دل چنین شرایطی و برای خروج از این تنگناهای سیاسی بود که اردوغان میز مذاکرات آشتی را واژگون کرد و کلید جنگی ضد انسانی و تروریستی را بر علیه مردم کردستان ترکیه زد که با شدت و حدت ادامه دارد و هرروز قربانیان بیشتری از مردم کردستان و دیگر بخشهای ترکیه میگیرد
نیروهای ارتش ترکیه بیش از هفت ماه است که به صورت مستمر به حملات و عملیات خود در شهرهای مختلف کردستان ترکیه ادامه میدهند. کماندوها کلاه آبی، یگانهای ویژه پلیس، حتی کماندوهای نیروی دریایی، هوانیروز و نیروی زمینی ارتش که به تانک و توپ و دیگر سلاحهای سنگین مجهزند در بسیاری از مناطق شهری کردستان ترکیه با ادعای جنگ علیه نیروهای مسلح پ ک ک به اماکن مسکونی حمله کرده زیر ساختهای شهرهای کردنشین را تخریب میکنند و مردم بیگناه کردستان را به خاک و خون میکشند. در طی هفت ماه گذشته صدها تن غیر نظامی که کودکان و خردسالان از جمله کودکی ۶۷ روزه هم در میان آنها وجود دارند در اثر گلوله باران نیروهای ارتش و پلیس و شلیک خمپاره و توپ و تانک جان خود را از دست داده اند. بیش از دویست هزار تن از ساکنین این مناطق مجبور به ترک محل اقامت خویش گشته و به نقاط دیگر کشور پناه برده اند. در بسیاری از شهرها و شهرستانها برای چندین روز پی در پی حکومت نظامی و منع عبور و مرور اعلام شده است. در منطقه سور واقع در مرکز شهر دیاربکر از روز ۱۱ دسامبر ۲۰۱۵ و در شهر جزیره از ۲۱ دسامبر ۲۰۱۵ تا کنون حکومت نظامی و مقررات منع عبور و مرور بر قرار است. در بسیاری از شهرها دولت برای اعمال فشار بر مردم و مجبور کردن آنها به ترک شهربرق و آب ساکنین شهرها را قطع کرده است. برای نمونه مردم شهرستان سیلوان واقع در استان دیاربکر تمامی هفته گذشته را بدون برق سپری کرده اند.
دولت ترکیه و اسلام سیاسی
جنگ حکومت اسلامی اردوغان علیه مردم کردستان در چهارچوب گسترده تری قابل بررسی است. سیاستهای سرکوبگرایانه دولت حزب اسلام سیاسی عدالت و توسعه امتداد و متمم سیاستهای این جریان اسلام سیاسی در منطقه به ویژه سوریه است. دولت اردوغان در کنار عربستان, قطر و غرب یکی از طرفین درگیر در جنگ سوریه و یکی از نیروهای باند سیاهی است که انقلاب سوریه را به خاک و خون کشیده اند. در مقابل این قطب, روسیه, جمهوری اسلامی، رژیم اسد وحزب الله لبنان دیگر ائتلاف سیاه و ضد انسانی درگیر در جنگ داخلی سوریه را تشکیل میدهند. جدا از مبارزه قهرمانانه زنان و مردان کردستان سوریه که نیروهای متحوش داعش را به شکست کشاندند، پ ک ک عملا در این رویارویی منطقه ای در صف روسیه-جمهوری اسلامی به سر میبرد (چنانکه در تقابل با این, نیروهای پارتی بارزانی در صف ترکیه و غرب قرار دارند). تشکیل منطقه خود مدیریتی در کردستان سوریه موجب شکست بلند پروازیهای منطقه ای حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان شده است. حملات گسترده علیه مردم کردستان ترکیه بازتاب سیاست اردوغان در قبال کردستان سوریه است و تلاش در تضعیف “پ ک ک و از این طریق نیروهای کردی در سوریه نظیر” پ ی د” و “ی پ گ” را دارد. تجهیز تسلیحاتی نیروهای متوحش اسلامی در سوریه بر علیه مردم کردستان جلوه دیگری از این سیاست است.
به علاوه استمرار فضای جنگی در ترکیه موجب عروج جریانات شونیستی و فاشیستی ترک در ترکیه میگردد و به اعمال فشار بیشتری بر نیروهای آزادیخواه و چپ منجر میشود. اردوغان با دست یازی به پروپوگاند جنگی و با کوبیدن بر طبل ناسیونالیسم و اسلام و ارتجاع تلاش میکند تا پایه های حکومت فاشیستی خود را مستحکم کند و به حاکم بلا منازع ترکیه مبدل گردد. در کنار این سیاستها سانسور روزنامه ها و جراید، دستگیری روزنامه نگاران منتقد، مصادره اموال و داراییهای شرکتهای متعلق به سرمایه های منتقد دولت، و حمله به روشنفکران و نیروهای چپ اجزاء دیگر سیاستهای زورگویانه حکومت اردوغان علیه مردم را تشکیل میدهند. برای نمونه در تاریخ ۶ ژانویه ۲۰۱۶, ۱۱۲۸ تن از پژوهشگران و دانش پژوهان ترکیه با امضای یک طومار خواهان توقف حملات نظامی بر علیه مردم کردستان و آغاز مجدد روند آشتی شدند. به دستور اردوغان مراجع قضایی ترکیه و همچنین شورای فرهنگ عالی ترکیه در این مورد و بر خلاف مندرجات قانون اساسی و قوانین مدنی ترکیه تحقیقات در مورد امضا کنندگان این طومارو پیگرد قضایی آنان را آغاز کرده اند. تا کنون بیش از چهل تن از این امضا کنندگان این طومار بازداشت شده اند, ده ها تن از سمت خود برکنار شده اند و این پژوهشگران مورد حمله روزنامه ها و رسانه های طرفدار دولت قرار گرفته اند.
جبهه سکولار و انسانی
در این میان اما فضای مبارزاتی در جامعه ترکیه در حال عروج است. به دنبال طومار فوق الذکر و علی رغم تمامی تهدیدات دولت و اردوغان، تعداد بسیار بیشتری از پژوهشگران به طومار پیوستند. همچنین, بسیاری از نهادهای مردمی و غیر دولتی هنرمندان، نویسندگان، فیلم سازان، دانشجویان، سندیکاهای کارگری و مردم عادی به حمایت از امضا کنندگان پرداختند. واکنش شدید اردوغان به این طومار نشانه نگرانی وی و حکومتش از اعتلای فضای اعتراضی در کشور است که قیام پارک گزی ۲۰۱۳ نمودی از آن بود. همچنین در مخالفت با سیاستهای سرکوبگرایانه دولت تا کنون چندین کنفدراسیون سندیکاهای کارگری و انجمنهای صنفی در مقاطع مختلف دست به اعتصاب زده اند. همچنین اوضاع نا به سامان اقتصادی، افت در آمد ارزی از جمله به علت رکود صنعت توریسم، افت نرخ لیره ترک در مقابل دلار و دیگر ارزها، افت سرمایه گذاری خارجی و همچنین تولید و صادرات موقعیت حکومت اردوغان را شکننده تر کرده است. شدت تعرض اردوغان به نیرو های مخالف و منتقد در حقیقت گویای واهمه او و حکومتش از اعتراضات گسترده مردمی نظیر سال ۲۰۱۳ بر علیه حکومت اوست. تمامی تناقضاتی که منجر به این اعتراضات شده بود در جای خو و به قوت خود باقی است. مردم ترکیه از وان، شیرناک و دیار بکر تا آنکارا، استانبول و ازمیر خواهان جامعه ای مدرن،مرفه, آزاد، برابر و سکولار هستند و به مقاومت و اعتراض و مبارزه علیه اردوغان و نیروهای اسلام سیاسی بی وقفه ادامه خواهند داد. رویاهای اردوغان در تناقض پایه ای با شرایط عینی جامعه ترکیه قرار دارد و از این رو تحقق پذیر نیستند. اما شکست اردوغان و نیروهای اسلام سیاسی در ترکیه و جایگزینی آن با جامعه ای انسانی منوط به عروج چپ رادیکال، آزادیخواه، برابری طلب و نیروهای کمونیسم کارگری است.