جدید ترین

علی جوادی: عروج فاشیسم در آمریکا؟!

 

AliJavadi

معمولا گفته اند که بر خلاف اروپا، فاشیسم در بستر اصلی سیاست طبقه حاکمه در آمریکا جایی ندارد. اما اکنون شاهد عروج سیاستهایی در هیات حاکمه آمریکا و کمپین انتخاباتی ریاست جمهوری دوره آتی هستیم که علامت سئوال معینی بر روی این فرضیه قرار میدهد.

واقعیت این است که سیاستهایی که اکنون توسط کاندیداهای انتخابات آتی ریاست جمهوری آمریکا پیش کشیده شده اند، چیزی جز فاشیسم عریان، در اشکال جدید، در دوران حاضر، نیستند. در اینجا اشاره به چند سیاست معین است:

۱- یک بخشی از جمهوریخواهان خواهان منع ورود “مسلمانان” به آمریکا هستند. پرچمدار چنین سیاستی در حال حاضر دانالد ترامپ است. اما این سیاست به این کاندیدای دماگوگ جاه طلب و مشمئز کننده محدود نیست.

۲- مجلس نمایندگان کنگره اخیرا لایحه ای را تصویب کرده است که بنا بر آن شهروندان اروپایی را که متولد عراق، سوریه، سودان و ایران هستند و یا هر اروپایی را که در پنج سال گذشته به این کشورها سفر کرده است، مجبور به اخذ ویزا ورود به آمریکا میکنند. دولت اوباما نیز از این لایحه بطور ضمنی دفاع کرده است. این سیاست نوعی تبعیض آشکار علیه شهروندان کشورهای اروپایی بر حسب محل تولد آنها و یا بر حسب سفر به کشورهای معینی است. و از آنجائیکه معافیت ویزا اقدامی متقابل میان کشورها است، انتظار میرود اروپا نیز در صورت تصویب چنین سیاستی در مقابل چنین سیاستی را بر علیه شهروندان تبعه آمریکا بر حسب محل تولدشان اعمال کنند.

۳- تد کروز و ترامپ کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا اعلام کرده اند که برای مقابله با داعش و تروریسم اسلامی باید خانواده آنها را نابود کرد باید شهرهای تحت کنترل داعش را بطور همه جانبه بمباران کرد. و این سیاستها با استقبال نسبتا قابل ملاحظه ای در آمریکا مواجه شده است.

۱- این سیاستها تماما تبعیض آمیز، فاشیستی و ارتجاعی هستند. سیاست ممنوعیت ورود افراد منتسب به مذهب کثیف اسلام به آمریکا و یا هر جامعه ای، یک تبعیض آشکار علیه شهروندان جامعه بر حسب باورها و عقایدشان است. یک سیاست عمیقا ضد انسانی و فاشیستی است. در این سیاست مردم جوامعی، مستقل از تمایلات و خواستها و باورهایشان، مستقل از اینکه چقدر به خرافه های مذهبی ای باور دارند و یا ندارند، مستقل از اینکه برای خرافه های مذهبی ای و دستگاه کثیف اسلام ذره ای تره خرد میکنند یا نمیکنند، قربانیان این تبعض اند. مهم نیست که شما آتئیست، کمونیست، سکولار و یا فردی ضد دین و مذهب باشید، مهم نیست چقدر علیه اسلام سیاسی و دستگاه کثیف مذهب و اسلام جنگیده باشید، اگر در این جوامع به دنیا آمده باشید، مهر “مسلمان” را بر پیشانی شما الصاق میکنند و تبعیض آشکاری را بر علیه شما اعمال میکنند. چه آنها که میخواهند جوامع را به ضرب شلاق و شکنجه و چوبه های دار اسلامیزه کنند و چه آنها در قطب مقابل قرار دارند و به بهانه مقابله با تروریسم اسلامی این مردم را جمعی قربانی سیاستهای خود میکنند.

۲- سیاست اعمال دریافت ویزا برای شهروندان اروپایی که در این کشورهای نامبرده متولد شده اند، شکل دیگری از این سیاستهای تبعیض آمیز است. زیر پا گذاشتن حقوق شهروندی آحاد جامعه ای بخاطر محل تولدشان و یا ویژگی های چهره و یا نام و نشانشان، یک سیاست عمیقا ضد انسانی و فاشیستی است. در این سیاست افراد جامعه ای را از حقوق برابر شهروندی در جامعه محروم میکنند. قانون به طور یکسان شامل همگان نمیشود. شهروندان جوامع اروپایی بر حسب محل تولدشان به شهروندان درجه اول و درجه دوم تقسیم میشوند. حتی اگر شما پناهنده سیاسی و فراری از حاکمیت استبدادی – مذهبی حاکم بر جوامع ایران و عراق و سوریه و سودان باشید، بخاطر تولد در این جوامع به شهروند درجه دوم تنزل داده میشوید.

بهانه ها و توجیهات

بهانه ها متفاوتند. توجیهات متعدند. طراحان و مدافعان این سیاستها مدعی اند که اعمال چنین سیاستهایی بخشی از ضرورت مقابله با تروریسم اسلامی است. اعمال چنین سیاستهایی بمنظور حفظ امنیت جامعه ضروری اند. اما واقعیت این است که بر خلاف چنین ادعاهای کاذبی، اتفاقا این سیاستهای عمیقا تبعیض آمیز نه تنها منجر به محدود کردن زمینه های فعالیت و تحرک اسلام سیاسی نخواهند شد، بلکه عملا زمینه های گسترش آن را فراهم میکنند. عملا این سیاستها را جان سخت تر میکند. این سیاستهای ضد انسانی بخشی از جدال دو قطب تروریستی در جهان معاصرند. کدام تجربه واقعی را در جدال دو قطب تروریستی در جهان پس از ۱۱ سپتامبر را میتوان نشان داد که جدال و کشمکش این دو قطب منجر به حفظ امنیت و افزایش ایمنی جامعه شده است؟ واقعیت این است که علیرغم ادعاهای عوامفریبانه طرفین، قربانیان هر دور تشدید تخاصمات میان این قطبهای ارتجاعی، مردم عادی اند، عادی ترین مردم!

بعلاوه هیچ جنایت و یا سیاست تبعیض آمیزی نمیتواند توجیه گر و یا عامل مخففه سیاست مشابهی در آن سوی صحنه باشد. ما همواره تاکید کرده ایم که هیچ جنایتی جنایت دیگری را توجیه نمیکند. قبول چنین توجیهی یعنی قبول سیاست کور و ارتجاعی مبتنی بر انتقام.

ما کمونیستهای کارگری در عین حال که همواره قاطعانه علیه اسلام سیاسی، تروریسم اسلامی، و صنعت اسلام و مذهب مبارزه کرده ایم، قاطعانه نیز علیه هر گونه تبعیض علیه مردم منتسب به اسلام، “مسلمانان”، علیه هرنوع سیاست راسیستی و فاشیستی، علیه این بخش از جامعه، ایستادگی خواهیم کرد. سیاستهای فاشیستی درست همانند سیاستهای شکل دهنده و جوهر اسلام سیاسی، سیاستهایی عمیقا ضد انسانی و جنایتکارانه اند. ما قاطعانه علیه هر نوع تبعیضی علیه شهروندان جامعه از جمله تبعیض بر حسب محل تولد و یا باور مذهبی و غیر مذهبی، مبارزه خواهیم کرد. ما برای جامعه ای مبارزه میکنیم که در آن تمامی شهروندان مستقل از تابعیت یا محل تولد و یا تکلم به زبانهای مختلف، مستقل از باورهای سیاسی و عقیدتی و مذهبی، شهروندان برابر و آزاد و متساوی الحقوق هستند. ما در عین حال که برای کوتاه کردن دست مذهب از زندگی مردم مبارزه میکنیم، ما در عین حال که برای کوتاه کردن دست مذهب از دولت و آموزش و پرورش و دستگاه قضایی و کل جامعه مبارزه میکنیم، در عین آزادی مذهب و بی مذهبی را برسمیت میشناسیم و از حق آزادی عقیده و بیان همگان دفاع میکنیم.

اما در باره تروریسم اسلامی و نابودی آن چه باید گفت؟ در اینجا این گفته منصور حکمت را باید بارها و بارها تکرار کرد که: ” پايان دادن به تروريسم کار ماست. کار مايى که براى برابرى حقوق و حرمت انسانها و به کرسى نشاندن ارزش آنها تلاش ميکنيم. تروريسم دولتى را با بزير کشيدن دولتهاى تروريست بايد خاتمه دارد. تروريسم غير دولتى را بايد با پايان دادن به مشقات و تبعيضات و استثمار و اختناقى که انسانها را به استيصال سوق ميدهد و قربانى جريانات و سازمانهاى مرتجع ضد بشرى ميکند، از بين برد. با افشاى مذهب، قوم پرستى، نژاد پرستى و هر ايدئولوژى منحطى که براى انسان احترام قائل نيست. پاسخ ما مبارزه براى ايجاد جوامع باز و آزاد و برابر است که در آن آدميزاد و جان و حرمت و آسايشش ارزش داشته باشد. حزب کمونيست کارگرى و احزابى نظير ما، با هردو سوى اين مسابقه تروريسم مقابله ميکنند. با دولتهاى مرتجع و با جنبشها و احزاب مرتجع. اما فعلا چهره جهان را آنها ترسيم ميکنند. ما و احزابى نظير ما، بايد بشريت نوعدوست و آزاديخواه را عليه کل اين اوضاع به ميدان بکشيم. و تا چنين نشده، اين بساط ادامه دارد.”

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *