تدوین شده برمبنای مصاحبه با کانال جدید
شهلا دانشفر: وقتی به اوضاع جامعه نگاه میکنید از یک طرف می بینید که فضا بشدت انفجاری است، جنبش های اجتماعی سازمان یافته تر، تعرضی تر و رادیکالتر هر روز قدرتمندتر به میدان میآیند و در کف خیابان دارند آشکارا کل حاکمیت را به نبرد می طلبند. از طرف دیگر حکومت را می بینید که اجرای احکام مجازاتهای اسلامی را وحشیانه تشدید کرده است. اعدام ها را تشدید کرده است و سرکوبگریهایش را شدت داده است. در این شرایط یک نهیب هر روزه مقامات حکومتی به یکدیگر گوشزد کردن خطر انقلاب مردم است. در عین حال همه مردم دارند از رفتنی بودن این حکومت سخن میگویند. به عبارت روشنترجامعهبسوی تحولی عظیم در حرکت است و در این میان این بحث هم مطرح است که جمهوری اسلامی دارد سرکوب میکند و مثل خیزش های قبلی جامعه را عقب میزند . اما در عین حال این بحث هم وسیعا مطرح است که بدنبال خیزش های مردمی ای که جامعه پشت سر گذاشته ، تحولات زیادی روی داده است و آنچه امروز در جامعه میگذرد ادامه خیزش آبان است در ابعادی عمیق تر و ما شاهد جدالی هر روزه میان مردم و کل حاکمیت هستیم. حمید تقوایی تصویر و تبین شما از این اوضاع و احوال چیست؟ از نظر شما جمهوری اسلامی در چه موقعیتی قرار دارد؟
حمید تقوایی: در مورد این آخرین سوال باید بگویم که جمهوری اسلامی در ضعیفترین موقعیت خودش در این چهار دهه و اندی قرار گرفته است. اینکه سرکوب میکند امر تازه ای نیست. از روز اول این حکومت زده و بسته، دستگیر کرده، پرونده سازی کرده، اعدام کرده ولی با این همه و علیرغم این سرکوبگریها جنبشهای اعتراضی، چه جنبش کارگری و چه جنبش های مختلف جامعه، نه تنها عقب ننشسته اند بلکه گسترده تر و تعرضی تر شده اند و امروز بروشنی این را مشاهده میکنیم. میخواهم بگویم که جدا از هر تحلیلی یا تئوری ای اگر شما تجربه چهار دهه و اندی حکومت جمهوری اسلامی را در نظر بگیرید می بینید که مدام اعتراضات متشکلتر و وسیعتر، با چهره های شاخص تر، با نهادها و کمیته هایی که تشکیل شده، با انجمن ها و شوراها، به پیش رفته است. مثلا مبارزات سراسری کارگران در بخشهای مختلف، اعتصاب و مبارزه کارگران نفت که مدتها میگفتند صنعت نفت تحت کنترل شدید حکومت است و غیره در یک سطح سراسری شکل گرفت. از سوی دیگر خیزشهای ۹۶ و ۹۷ و ۹۸ و شورشهای متعدد شهرینیز ارکان حکومت را لرزانده است. میخواهم بگویم مستقل از هر تحلیلی اگر روند عینی اوضاع و این سابقه را در نظر بگیرید می بینید که علیرغم تشدید سرکوبگریها مبارزات هرچه گسترده تر و تعرضی تر شده است. آخرین نمونه خیزش زنان علیه حجاب بود که حکومت را به ستوه آورد و وادار به عقب نشینی نمود. ازینرو باید گفت هدف حکومت از این سرکوبگری ها برآورده نشده است. حکومت با این سرکوبگری ها میخواهد جامعه را آرام کند، میخواهد یک گورستان درست کند، میخواهد اختناق را حاکم کند اما کاملا در این سیاست شکست خورده است. این ارزیابی من از این وضعیت است.
شهلا دانشفر: حزب کمونیست کارگری در برابر این سرکوبگری ها کارزار “اتحاد علیه سرکوب” را در دستور گذاشته است. جایگاه و اهمیت این کارزار چه هست و چطور میشود آنرا قدرتمند بجلو برد؟
حمید تقوایی: ضرورت واقعی این کارزار پاسخگوئی به بازداشتها و پرونده سازیهای امنیتی حکومت علیه مردم معترض و علیه فعالین جنبشهای اعتراضی است. این مساله ای است که همه مردم و همه جنبش های اعتراضی با آن روبرو هستند. سرکوب و دستگیری و بازداشت و پرونده سازی و اعترافگیری اجباری و محاکمات فرمایشی فقط به یک جنبش معین محدود نیست. کارگران ، معلمان، بازنشستگان، زنان، جنبش علیه حجاب، جنبش دادخواهی، جنبش کشاورزان که برآمدهای مختلفی داشته است و همه جامعه همین مساله را دارند. اگر دقت کنید یک خواست همه این جنبشها، با هر مطالبه ای شروع کرده باشند، آزادی فوری دستگیر شدگان است. این بطور عینی و واقعی یک خواست عمومی است.
حکومت شمشیر کشیده علیه همه جنبشها و مردم معترض درخیابان، تظاهراتها، تجمعات و اعتصابات و غیره. کسی مثل سپیده رشنو را که یک دختر شجاع است و فعال سیاسی به آن معنا نیست بلکه یک شهروند عادی جامعه است که آزادی میخواهد دستگیرش میکنند و شکنجه اش میکنند و به اعتراف علیه خود وادارش میکنند. همه جامعه را این سرکوب وحشیانه در برگرفته است. روشن است در این شرایط جواب، اتحاد علیه سرکوبها است: اتحاد جنبشهای اعتراضی، اتحاد فعالین در هر عرصه ای، اتحاد کمیته ها و نهادهای مبارزاتی در جنبش کارگری در جنبش زنان و در جنبش های مختلف، اتحآد چهره ها و افراد معترض که بیانیه میدهند، طومار منتشر میکنند و امضا جمع میکنند و یا در مدیای اجتماعی موضع میگیرند و کلیپ پر میکنند. باید یک صدا در کنار هم در برابر توحش رژیم ایستاد. از آنجایی که سرکوب امری است فراگیر و علیه همه جنبش هاست طبعا جواب هم اتحاد فراگیر علیه سرکوب بوسیله همه جنبش ها و همه معترضین است. بسادگی منطق این فراخوان ما این است.
شهلا دانشفر: از نظر شما تا چه حد زمینه های این اتحاد علیه سرکوبگریهای حکومت و همبستگی مبارزاتی بین مردم فراهم است و تا چه حد جامعه در این زمینه جلو رفته است؟
حمید تقوایی: زمینه اش فراهم هست بخاطر اینکه ما داریم می بینیم که جنبش ها دارند عملا به این سمت حرکت میکنند. همه دارندحمایت میکنند از فعالینی که دستگیر شده اند، بخصوص جنبش کارگری سابقه درخشانی در مبارزه علیه سرکوبگری ها دارد. این جنبش در مبارزه علیه شکنجه، مبارزه علیه بازداشت ها، مبارزه علیه پرونده سازی ها، در خط مقدم است. امروز کل جامعه به سرکوبگری حکومت معترض است کما اینکه می بینیم همه در حمایت از سپیده رشنو به میدان آمده اند و همه معترض هستند. به این معنا میخواهم بگویم که زمینه های عینی فراگیر شدن و پیشروی کارازر اتحاد علیه سرکوب وجود دارد.
یک خواست مشترک همه جنبش ها نه فقط آزادی فعالین خودشان بلکه آزادی همه زندانیان سیاسی است. این خواست جنبش دادخواهی است، خواست جنبش کارگری است، خواست جنبش معلمان است، به این معنا زمینه های این اتحآد وجود دارد. فکر نمیکنم کسی باشد که ضرورت این اتحاد را زیر سوال ببرد یا فکر کند که الان اولویتی ندارد و غیره. در همه جنبش ها گامی که باید برداشت این است که همه فعالین در کنار هم قرار بگیرند و مشترکا اعتراض کنند، فراخوان بدهند، فراخوان به تجمع، فراخوان به اعتصاب، فراخوان به تظاهرات علیه دستگیری ها. خواست آزادی بازداشتی ها و همه زندانیان سیاسی فی الحال سراسری شده است اما باید با در کنار هم قرار گرفتن همه فعالین گامی بجلو برداشت و در سطح عالی تری این اتحاد را شکل داد.
شهلا دانشفر: یک تاکیدی که ما داشته ایم اتحاد جنبشهای اجتماعی حول خواستهای سراسری بود. و این اتحاد بستر آماده ای دارد. از جمله وقتی نگاه میکنیم معلم، کارگر، بازنشسته، پرستار، دانشجو، مادر دادخواه، خانواده دادخواه همه اینها اعتراضاتشان محورهای مشترکی دارد. یعنی خواستهای مشترکی آنها را به هم وصل میکند. و فصل مشترک همه شان خواست پایان دادن به کل این بساط توحش و بردگی است. همه اینها علیه فقرند، علیه تبعیض هستند، علیه نابرابری اند، علیه اختلاس اند و علیه سرکوبند. در همین بستر می بینیم که حتی شعارهای اعتراضی تکثیر میشوند. و در خیلی مواقع این جنبش ها را در کف خیابان کنار هم می بینیم و همانطور که اشاره کردید جنبش کارگری کنار جنبش رهایی بخش زن، بازنشستگان و بخش های دیگر جامعه بر سر موضوعات مختلف اجتماعی بیانیه های مشترک میدهند. و ما این را در اول مه، در هشت مارس، در مناسبت های مختلف و در همبستگی های مبارزاتی با یکدیگر شاهد بوده ایم. اتحاد علیه سرکوب نیز یکی دیگر از موضوعات مبارزاتی است که میتواند بخش های مختلف اجتماعی و مردم در سطح جامعه را کنار هم بگذارد تا بتوانند با قدرت بیشتری در مقابل تعرضات حکومت بایستد و مبارزات خود را به جلو ببرند. به این معنا که وقتی حکومت بطور مثال به معلمان تعرض میکند، کل جامعه را هدف قرار داده است و همه مردم باید متحد علیه آن بایستند. با اتحاد مبارزاتی باید ابزار سرکوب را از حکومت گرفت. همانطور که اشاره شد اعدام ها افزایش پیدا کرده است. حکومت میکوشد با سبعیت بیشتری مجازاتهای اسلامی را اجرایی کند. در خبرها از قطع دست و در آوردن چشم گزارش میشود. و یا خبر تعرضات و حملات به بهایی ها را میشنویم و خلاصه اینکه حکومت مثل یک حیوان زخم خورده به جان جامعه افتاده است.شما بر “اتحاد علیه سرکوب” تاکید کردید. شما از وجود زمینه های مناسب برای ایجاد این اتحاد صحبت کردید. از اینکه قدم هایی هم در این راستا برداشته شده صحبت کردید. با توجه به همه اینها فکر میکنید چگونه میشود در سطح سراسری به این اتحاد ساختار داد و شکل داد؟
حمید تقوایی: این قبل از هر چیز دست فعالین و دست اندرکاران جنبشهای مختلف را می بوسد. این تجمعاتی که ما می بینیم مثلا در مبارزات معلمان، بازنشستگان، کارگران نفت و بخشهای مختلف جنبش کارگری اینها خود به خودی و از پائین نمی جوشد، اینها سازمان یافته است، فعالینی اینرا رهبری میکنند، نهادهائی مثل شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان، مثل شورای کارگران نفت و تشکلهای دیگر اینها دست اندر کارند و یک دلیل اینکه ما با مبارزات سراسری چه در مورد بازنشستگان و چه معلمان و کارگران نفت روبرو هستیم بخاطر این استکه سازمان یافته است. بنابراین نهادها و رهبران عملی جنبشها فی الحال نقش تعیین کننده ای دارند. در شکل دهی به جنبش اتحادعلیه سرکوب هم نقش اساسی با آنهاست. من فراخوانم این است که این فعالین مشخصا با شعاری مثل همه علیه سرکوب، با شعاری مثل همه باید آزاد شوند و غیره در کنار هم قرار بگیرند. منظورم از در کنار هم قرار بگیرند اینست که فراخوانهای مشترکی بدهند به اعتراض، به تجمع، به تظاهرات، به اعتصاب هر جا که ممکن است برای آزادی همه زندانیان سیاسی. میتوانند مشخصا لیست مشترکی بدهند از دستگیرشدگان چند ماه اخیر. لیست مشترکی بدهند از دستگیری ها در جنبش بازنشستگان، جنبش معلمان، جنبش آزادی زن، جنبش علیه حجاب، جنبش دادخواهی و جنبشهای اعتراضی دیگر و یکصدا خواهان آزادی همه بشوند. این خیلی مهم است که ما یک فراخوان مشخصی داشته باشیم باده ها امضا نه فقط از افراد، بلکه از نهادها، کمیته ها، انجمن ها وشوراهای مبارزاتی که بارها فراخوان داده اند. بقول شما در هشت مارس ها و اول ماه مه ها می بینیم که بیانیه های مشترک زیادی از طرف آنها داده میشود. در این مورد معین هم بحث این است که این نهادها و فعالین در کنار هم قرار بگیرند، با یک صدای واحد و مشترکی فراخوان و بیانیه بدهند و خواهان آزادی همه بشوند. میشود طومار تهیه کرد، میشود در سطح مدیای اجتماعی گفتمان براه انداخت و فضای مدیای اجتماعی را کاملا گرفت، میشود در سطح خیابان تجمع گذاشت، تظاهرات گذاشت و غیره. من وارد جنبه های عملی و مشخص نمیشوم فقط میخواهم بگویم که از نظر جهتگیری عمومی قدمی که باید برداشته بشود اتحاد عملی تمام نهادها کمیته ها و فعالین جنبش های مختلف است علیه سرکوب. بنظر من این اولین گام مهمی است که میتواند این کارزار بجلو بردارد.
شهلا دانشفر: همانطوری که اشاره کردید به درجه ای الگوهایی را خود جامعه از این متحد شدن علیه سرکوبگری های حکومت را بدست داده است. بخصوص معلمان پیشتاز کارزارهای قدرتمندی بوده اند. آنها دادگاهها را به صحنه اعتراضاشان تبدیل کردند. از سوی دیگرنفس دستگیری های همزمان و جمعی معلمان و کارگران و فعالین اجتماعی و تشکیل پرونده های امنیتی برای آنها بطور عملی جنبش های مختلف اجتماعی را در مبارزه علیه زندان و سرکوب به هم نزدیک میکند. بطور مثال در همین ماجرای دستگیری دو فعال کارگری فرانسوی و دستگیری شماری از فعالین کارگری و معلمین و فعالین اجتماعی تحت عنوان “همکاری با دسیسه جاسوسی”، حکومت، عملا جنبش کارگری و معلمان و اکتیویست های اجتماعی را کنار هم گذاشت. خانواده های آنها با یکدیگر بیانیه مشترک اعتراضی دادند و در همین هفته نیز طوفانی توئیتری در دفاع از کارگران و معلمان زندانی براه افتاد. یعنی اوضاع به گونه ای است که اتحاد جنبش های اجتماعی و همه مردم علیه سرکوب به امری حیاتی تبدیل شده است. همین الان در این پرونده سازی ما واله زمانی را می بینیم که خطر مرگ او را تهدید میکند و جامعه باید در این رابطه کاری کند و واکنشی نشان بدهد. و یا همین الان چهار پیشمرگه حزب کومله را دستگیر کرده اند و آنها را به وابستگی به موساد اسرائیل متهم کرده اند. و با این سناریو سازی میخواهند فضای کل جامعه و کردستان را امنیتی کنند. و تمامی این موارد که مثالهایش فراوان است به همه جامعه مربوط است.به این معنا که حکومت تعرضش را به تمام بخش های جامعه شدت داده است و این تعرضات همگرایی بیشتری بین مردم ایجاد کرده است. در اینجا تاکید ما این است که باید به این اتحاد مبارزاتی علیه سرکوبگری های حکومت شکل آگاهانه ای داد. باید به آن ساختار و ابعاد سازمانی داد. و همانطور که اشاره کردید رهبران و اکتیویست های جنبشها نقشی کلیدی در این زمینه دارند. بنابراین در اینجا سوال من اینست کهچگونه میشود این نقش کلیدی را ایفا کرد و مشخصا سخن شما با اکتیویستها و فعالین اجتماعی وکسانی که برنامه ما را می بینند چیست؟
حمید تقوایی: ابتدا اینرا بگویم که این اتحاد علیه سرکوب باید متعین بشود، باید شعار معینی داشته باشد، باید خواستی داشته باشد که همه جامعه از آن حمایت کند. فرض کنید با شعار همه علیه سرکوب. بقول شما معلمان بسیاری مواقع فراخوان میدهند، اعتراض میکنند و خواهان آزادی فعالین خودشان و همه زندانیان سیاسی میشوند. ولی اگر شعار همه علیه سرکوب یا اتحاد علیه سرکوب را اعلام کنندو فریاد بزنند آنموقع به جنبش همه علیه سرکوب شکل داده اند. مثل جنبش دادخواهی که اسم و رسم دارد، فعال دارد، معرفه و شناخته شده است و امضا دارد. یا جنبش علیه حجاب، یا کارزارهای جاری فرض کنید برای اضافه دستمزد که یک جنبش مشخص است با شعارهای خودش با خواستهای خودش. به همین شکل جنبش اتحاد علیه سرکوب هم میتواند متعین و معرفه بشود. “همه علیه سرکوب” باید به گفتمان تبدیل بشود و باید در فراخوانها و اطلاعیه ها به هر حرکت اعتراضی شعار همه علیه سرکوب نقش ببندد. جمهوری اسلامی علیه همه جامعه شلاق میکشد چرا که همه جامعه، نودونه درصد مردم ،الان معترض هستند، خشمگین هستند، متنفر هستند از حکومت و بخش فعالی از جامعه در سطح گسترده به خیابانها آمده اند، تجمع میکنند، اعتراض میکنند. زنان حتی بطور فردی قهرمانانه در برابر اینها میایستند ودر کوچه و محله علیه شان شعار میدهند. در جریان آبادان دیدیم که یک زن شجاع چشم در چشم نیروهای سرکوبگرعلیه خامنه ای شعار داد و فریاد اعتراضش را بلند کرد.
الان جامعه در جنب و جوش اعتراضی بیسابقه ای است. به همین خاطر است که سرکوب جمهوری اسلامی همه را در بر میگیرد. حکومت حتی افراد عادی را در خیابان دستگیر میکند، پرونده امنیتی و رابطه با دشمن خارجی و غیره برایشان سرهم میکند و میخواهد همه جامعه را بکوبد. در برابر این است که ما میگوییم باید یک جنبش متعین و با اسم و رسم، با شعار همه علیه سرکوب شکل بگیرد. فعالین این جنبش فعالین همه جنبش های اعتراضی هستند و همه باید ضمن خواست آزادی دستگیر شده های خودشان خواست آزادی همه را اعلام کنند. اینجا همانطور که گفتم لیست مشترک مهم است. یک لیست مشترکی از دستگیر شدگان از جمله شامل کسانی که همین الان شما اسم بردید: واله زمانی و سپیده رشنو و همین چهار پیشمرگه که اخیرا بازداشت شده اند. لیست متاسفانه مفصلی است. این لیست را تهیه کنند و مشترکا خواهان آزادی فوری اینها بشوند.
تا آنجایی که به حزب ما و فعالین حزب مربوط میشود فراخوان من این است که این قدم ها را ما باید در ارتباطات اجتماعیمان بجلو برداریم و در هر بخش و جنبشی که فعالیت میکنیم و در هر سطحی که فعال هستیم این پرچم را بلند کنیم و همین خواستها و شعارهائی که اشاره کردم را تبدیل کنیم به یک امر عمومی گسترده.
این کمپین مختص حزب ما نیست، مختص حتی فقط کمونیستها نیست. هر کسی که دلش برای آزادی میتپد و خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی است و میخواهد این جهنم تمام بشود باید خودش را متعلق به این جنبش اتحاد علیه سرکوب بداند.
فعالین حزب باید با یک دید گسترده و فراگیر این پرچم را بلند کنند و در ارتباطات اجتماعی شان،در ارتباطات مبارزاتی شان و با همرزمانشان این بحث را در میان بگذارند، سازمان پیدا کنند و بخصوص مدیای اجتماعی را که ابزاری استکه میشود برای خیابان نیرو جمع کرد به کار بگیرند. امروزه مدیای اجتماعی ابزاری است برای جمع آوری نیرو برای مبارزات میدانی. در این مورد هم فعالین میتوانند مدیای اجتماعی را وسیعا در دست بگیرند و در خدمت شکل دادن به یک جنبش قدرتمند، سراسری علیه سرکوبگری ها بکار بگیرند.
شهلا دانشفر: شما به نکته جالبی اشاره کردید، “همه علیه سرکوب، اتحاد علیه سرکوب”. این ها میتوانند مضمون هشتک هایی باشند در مدیای اجتماعی. بعلاوه حول این مساله یکسری گفتمانهایی الان هست که کاملا مربوط است. مثل پرونده سازی ممنوع،وثیقه ممنوع، شلاق ممنوع، مجازاتهای اسلامی لغو. همین الان می بینید که هشتک هایی هست با همین گفتمانها که در واقع تبیینی از “اتحاد علیه سرکوب” و مضمون مشخص این اتحاد بدست میدهد. به این معنا که تاکید ما بر آزادی زندانیان سیاسی است. و باید شکنجه ممنوع باشد محرومیت زندانی از دارو و درمان ممنوع و جرم تلقی شود. در این کارزار یک لیست اولویت را داشت . لیستی از کسانیکه جانشان در خطر است. مثلا واله زمانی جانش در خطر است. سپیده رشنو جانش در خطر است و یا چهار پیشمرگه ای که صحبت شان را کردیم جانشان در خطر است و متاسفانه همانطور که شما گفتید لیست طولانی است. و این در واقع گویای عرصه های مختلف نبرد در جامعه است. به معنای نبرد وسیعی در جامعه علیه حاکمیت است. اتحاد علیه سرکوب یک گام مهم در تقویت مبارزات مردمی، اتصال مبارزات بخش های مختلف جامعه به یکدیگر و در پیشروی جنبش سرنگونی است. درهر حال بنظر میآید که وقت برنامه پایان گرفته است اگر نکته باقی مانده است، بفرمائید.
حمید تقوایی: من یکبار دیگر بر این فراخوان تاکید میکنم. شما نکات درست و خوبی گفتید. وقتی که ما بخواهیم مثل یک جنبش علیه سرکوب بایستیم آنوقت مطالبات بسیار گسترده تری هم میتوانیم در دستور بگذاریم. خواست فوری آزادی همه زندانیان سیاسی اولین نکته است اعتراض علیه پرونده سازی ها، علیه شکنجه در زندانها، علیه ممنوعیت ملاقات ها، علیه وثیقه برای آزادی – آزادی باید بدون قیدوشرط باشد-، خواست تامین دوا و درمان زندانیان سیاسی و نظایر آن همه اینها به گفتمان این جنبش تبدیل میشوند. این جنبش میتواند خواستهای خیلی مشخص تری هم در این رابطه مطرح کند. بنظر من زمینه وسیعی برای کار چنین جنبشی وجود دارد و من تردید ندارم که این حرکت با استقبال گسترده همه مردم معترض روبرو خواهد شد. چون تیغ جمهوری اسلامی دامن همه را گرفته است. همانطور که گفتم تلاش جمهوری اسلامی علیه یک جامعه بپاخاسته وعلیه اعتراضاتی است که از هر سو حکومت را محاصره کرده است. به این دلیل است که جمهوری اسلامی به این شکل گسترده به جامعه هجوم میآورد. این تعرضی از سر ضعف و درماندگی است. در برابر این هجوم اگر متحدانه بایستیم مطمئن باشید میتوانیم جمهوری اسلامی را به عقب بزنیم،میتوانیم زندانیان سیاسی را آزاد کنیم و میتوانیم گام بزرگی در راه سرنگونی حکومت بجلو برداریم.
١٠ اوت ٢٠٢٢
با تشکر از امیر توکلی برای پیاده کردن متن اولیه این مصاحبه.