خیزش جاری و برآمد جنبش سرنگونی- حمید تقوایی

تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید

خلیل کیوان: بدنبال فاجعه فروریختن ساختمان متروپل در آبادان موجی از اعتراضات علیه حکومت فاسد، دزدسالار و سرکوبگر جمهوری اسلامی شکل گرفت. در کنار تظاهراتهای رو به گسترش در شهرهای مختلف و اعتصابات و اعتراضاتی که معلمان، بازنشستگان، کارگران، نویسندگان، کامیونداران و بسیاری از اقشار دیگر داشتند، شاهد این هستیم که عده ای از هنرمندان، روشنفکران و ورزشکاران و سلبرتی ها هم به این اعتراضات پیوسته اند. از جمله سینماگران در بیانیه ای از نیروهای انتظامی خواسته اند که سلاح هایشان را بر زمین بگذارند و همچنین در جریان اهدای جایزه فستیوال کن برای اولین بار از تریبون این جشنواره صدای اعتراض علیه جمهوری اسلامی را شنیدیم.حمید تقوائی، این اعتراضات که در فاصله کوتاهی اتفاق افتاده چه رابطه ای با یکدیگر دارند؟ تصویر و ارزیابی شما از این مشاهدات چه هست؟

حمید تقوایی: مجموعه اعتراضاتی که برشمردید نشاندهنده بپا خاستن جامعه ای استکه دیگر وضع موجود را نمیتواند تحمل کند. هم از نظر معیشتی و اقتصادی و هم از نظر سیاسی و اجتماعی.دیگر جامعه تاب تحمل فقر و فلاکت، سرکوبگری، فساد، و جنایتهایی که هر روز حکومت مرتکب میشود را ندارد و به خیابان ریخته است که کار را یکسره کند. آن حلقه ارتباطی که همه این اعتراضات را به هم وصل میکند در واقع خلاصی از شر جمهوری اسلامی است؛ گرایش و خواست عمیق مردم است برای اینکه این حکومت را کنار بزنند. امروز حتی ادامه زندگی، بقای فیزیکی مردم  زیر سوال است. مساله حتی بر سر بهتر شدن شرایط نیست، بر سر زنده ماندن است.

 جمهوری اسلامی از یکسو با تحمیل گرانی و تورم افسار گسیخته و فقر و فلاکتی که جامعه را دارد زیر فشار خودش خرد میکند، و از سوی دیگر با اعمال بیشترین تبعیضات و بی حقوقی ها و سرکوبگریها،در برابر کل مردم قرار گرفته است.اعتراضات جاری،  چه  اعتراض به گرانی و تورم که قبل از فاجعه آبادان شروع شده بود و الان نزدیک به یک ماه استکه ادامه دارد و چه خیزش شهرها در روزهای اخیر بعد از فاجعه آبادان، همه یک مضمون و انگیزه و هدف دارند و آنهم خلاصی از شر جمهوری اسلامی است.

خلیل کیوان: حزب کمونیست کارگری از مدتها قبل، تا آنجایی که من بخاطر دارم از تیرماه ۷۸،از جنبش سرنگونی صحبت میکند. این جنبش چه مشخصاتی دارد؟ آیا اعتراضات جاری بخشی از جنبش سرنگونی هستند؟

حمید تقوایی: جنبش سرنگونی جنبشی استبرخاسته از گرایش عمیق بخشهای مختلف جامعه برای سرنگون کردن حکومت و خلاصی از شر جمهوری اسلامی.البته این امر به آن معنا نیست که هر اعتراضی با مرگ بر جمهوری اسلامی یا سرنگون باد جمهوری اسلامی همراه است.ما برآمدهایی داریم که این شعارها داده میشود مثلا در همان تیرماه ۷۸ که آغاز این جنبش بود و یا در خیزشهای ۸۸  و  ٩٦ و  ۹۸.  امروز هم در اعتراضات خیابانی می بینید که شعارها علیه حکومت است، مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه ای، آخوند باید گم بشه و مرگ بر جمهوری اسلامی و غیره در خیابانها فریاد زده میشود. این برآمدها وقتی استکه جنبش سرنگونی با پرچم خودش، باصطلاح با حرف دل خودش، صریح و عریان و شفاف به خیابان میآید.ولی حتی وقتی این شرایط را هم نداریم یعنی در شرایط عادی تر جامعه که خیزشی هم در کار نیست باز هم می بینید که اعتراضات ادامه دارد. اعتصابات کارگری مدام رو به گسترش است، مقاومت زنان، اعتراضات زنان علیه آپارتاید جنسی،جنبش دادخواهی و اعتراضات خانواده های دادخواه، یا جنبش دانشجویی، جنبش اعتراض به تخریب محیط زیست، اعتراضات همجنسگرایان و رنگین کمانی ها، اعتراضات  مردمی که تحت ستم ملی و مذهبی هستند و جمهوری اسلامی حقوق شهروندیشان را هر روز پایمال میکند، مهاجرین افغانستانی و غیره و غیره.  تمام اینها در ایران معترض هستند و هر روز در تظاهرات، اعتصابات و غیره خواستهای مشخص خودشان را  مطرح میکنند.مثلا معلمان و بازنشستگان و کارگران خواست مشترکشان افزایش حقوق ها و دستمزدها است ولی یکی خواست رتبه بندی مشاغل را دارد، یکی علیه خصوصی سازی است، جنبش کارگری اداره شواریی را مطرح میکند، بازنشستگان بیمه های اجتماعی میخواهند و غیره. اینها ظاهرا جنبشهای مطالباتی هستند ولی این امر به این معنا نیست که  صرفا با اعتراضات صنفی روبرو هستیم. همه میدانند که حتی ابتدائی ترین خواستهایشان تا وقتی جمهوری اسلامی بر سر کار است برآورده نخواهد شد. کارگری که خواهان ۱۶ میلیون حداقل دستمزد است، زنانی که علیه حجاب، علیه آپارتاید جنسیتی، و علیه قوانین اسلامی ضد زن اعتراض میکنند، مخالفین علیه اعدام و دادخواهان و معلمان و بازنشستگان و همه بخشهای معترض جامعه،میدانند جمهوری اسلامی خواستهایشان را برآورده نخواهد کرد. اما با اینحال این مبارزات با این پرچم ها ادامه دارد بخاطر اینکه بنظر من فرم معین و شکل مشخصی از اعتراض یک جامعه ای است که میخواهد حکومت را از هر طرف تحت فشار بگذارد، محاصره بکند، و نهایتا بزیر بکشد. از نظر مضمون حتی مطالباتیترینو صنفی ترین اعتراضات در جمهوری اسلامی به این معنا سیاسی است.

از سوی دیگر خود جمهوری اسلامی هر اعتراضی را سیاسی میکند.میگیرند و میزنند  و  پرونده سازی امنیتی میکنند. صنفی ترین اعتراضات از نظر حکومت اعتراضی است علیه جمهوری اسلامی. کافی است که زنان در خیابان حجاب بردارند و یا آواز بخوانند تا جمهوری اسلامی احساس سرنگونی بکند و بعنوان یک اعتراض سیاسی به آن برخورد بکند! از هر نظر نگاه کنید علاوه بر خیزشهای شهری که صریح و روشن علیه دیکتاتور و علیه جمهوری اسلامی است، جنبش های دیگری هم به این معنا مضمونا بخشی از جنبش سرنگونی محسوب میشوند. کمااینکه هر زمان تناسب قوا اجازه میدهد، هر وقت فاجعه ای مثل متروپل آبادان صورت میگیرد، توده مردم، همان فعالین و اقشار درگیر در جنبشهای”مطالباتی”، به خیابان میریزند و با شعار مرگ بر خامنه ای و مرگ بر جمهوری اسلامی و آخوند باید گم بشه خواست سرنگونی حکومت را صریحا بیان میکند.

آنچه در جامعه جریان دارد یک جنگ و مقابله علنی و صریح بر سر بقا است. بقای قدرت و ثروت جانیان حاکم، و یا بقای زندگی و کرامت و منزلت یک جامعه ٨٠ میلیونی؟ جنبش جاری بر سر پاسخگوئی به این سئوال است.

خلیل کیوان: شما در صحبت هایتان به برآمدهای جنبش سرنگونی در مقاطع مختلف اشاره کردید. یک نگرانی اینست که  خیزش جاری هم  به سرنوشت آنها دچار بشود یعنی سرکوب شود  و فرو بخوابد. آیا اعتراضات کنونی میتواند حکومت را فلج کند و به سرنگونی آ‌ن منجر بشود؟

حمید تقوایی: بنظر من این امکان کاملا وجود دارد. یک فرق اساسی  خیزش جاری با آخرین مورد این خیزشها مثلا ۹۸ اینستکه بر متن یک جنبش سرنگونی طلبانه صورت میگیرد که بعد از ٩٨ و بويژه بدنبال انتخاب یک جلاد به ریاست جمهوری در جامعه بمراتب گسترده تر و عمیق تر شده است. دولت رئیسی دولت جنگی رژیم است، دولت جنگ رودررو و علنی یک حکومت درمانده با مردم جان به لب رسیده. جنگی که با کشتار ٩٨ آغاز شد و هر روز به نفع مردم و به ضرر حکومت به پیش رفته است. من قبلا هم بر این واقعیت کرده ام که آنچه در جامعه جریان داردیک جنگ و مقابله علنی و صریح بر سر بقا است. بقای قدرت و ثروت جانیان حاکم، ویا بقای زندگی و کرامت و منزلت یک جامعه ٨٠ میلیونی؟ جنبش جاری بر سر پاسخگوئی به این سئوال است.

بر متن این شرایط، در چند سال اخیر بخشهای مختلف جامعه بطور سازمانیافته مشغول اعتراض بوده اند. اعتراضات متشکل و سراسری و از نظر دامنه و پیگیری پیشرفته تر از مبارزات گذشته. امروز جنبش کارگری، جنبش معلمان، جنبش بازنشستگان رهبری و سازمان خودشان را دارند و مبارزاتشان  سازماندهی شده است. وقتی خیزش شهری علیه گرانی و تورم شروع شد و بدنبال آن فاجعه آبادان اتفاق افتاد، بخشهای مختلف جامعه بخشهای کارگری، بازنشستگان و معلمان مشغول اعتراضات سراسری بودند. مدتهاست که مثلا بازنشستگان یکشنبه های اعتراض را سازمان میدهند و هر یکشنبه در چندین شهر با خواستهای برحق شان به خیابان میآیند. معلمان هم همینطور جنبش سراسریای را سازمان داده اند که تنها در یک مورد در بیش از صد شهر به خیابانها آمدند، تجمع کردند و خواستهایشان را فریاد زدند. و حتی التیماتوم دادند که این آخرین هشدار ما است، جواب بعدی ما قیام است. این حرکات اعتراضی در شرایطی به پیش میرفت که هنوز این شورشهای شهری شکل نگرفته بود. اینبار شورش های شهری بر متن یک جامعه فی الحال معترض و فعال رخ میدهد. جامعه ای که بعد از ٩٨ هر روز بیشتر و عمیق تر در برابر جمهوری اسلامی و رئیس جمهور قاتلش قرار گرفته بود و از جمله در جریان مضحکه انتخابات سوت و کور رئیسی علنا اعلام کرده بود رای من سرنگونی است.

به این ترتیب هم از نظر موقعیت جنبشهای اعتراضی و هم فضای عمومی سرنگونی طلبی در جامعه،شرایط امروز با شرایط  مثلا سال ۹۸ متفاوت است.این بار از همان روز اول کارگران واحد، و بدنبال آنها کارگران مترو، رانندگان کامیون و کارگران نفت یا اعلام اعتصاب کردند یا اولتیماتوم اعتصاب دادند، یا اعتصاب حمایتی اعلام کردند.فعالین و تشکلهای مختلف در جنبشهای اعتراضی بیانیه داده اند و از مردم آبادان حمایت کردند، تسلیت گفتند، خواهان این شدند که همه مسئولین جنایت آبادان تحت پیگرد قرار بگیرند، محاکمه بشوند و  دیگر خواستهایی که همه جامعه فریاد میزند.

ازینرو میتوان گفت اینبار ما فقط با تظاهراتها یا خیزشهای شهری روبرو نیستیم. این محور و قلب قضیه است، این کوره تپنده اعتراضات جاری است، ولی ستون پشتیبانش و آنچیزی که تقویت اش میکند و ما را امیدوار میکند که میتواند اینبار این جنبش ادامه پیدا کند و به پیروزی برسد، به میدان آمدن صفوف کارگران معلمان، بازنشستگان و بخشهای مختلف جامعه و همانطور که شما اشاره کردید حتی سلبرتی ها، سینماگران، هنرمندان و نویسندگان و غیره است. این نشاندهنده این استکه اینبار کل جامعه با ابزارها و سازمانها و نهادهایی که طی چند دهه در مبارزه با جمهوری اسلامی تدارک دیده به میدان آمده و  این اهرم ها را به دست گرفته است. این بنظر من زمینه بسیار مساعدی ایجاد میکند برای اینکه این جنبش را بتوانیم ادامه بدهیم، سازمان بدهیم، رهبری کنیم و به پیروزی برسانیم.

خلیل کیوان: جنبشهای اعتراضی معلمان، بازنشستگان، کارگران، کامیونداران، نویسنده ها و  بخشهای دیگری که اشاره کردید بطور مشخص در این جنبش جاری چطور میتوانند نقش بازی کنند؟

حمید تقوایی: به نمونه ای بپردازم که در این لیستی که برشمردید از قلم افتاد و آن جنبش دادخواهی است. این جنبش از ۹۸ به بعد بسیار تقویت و گسترده شد و امروز حتی ابعاد بین المللی پیدا کرده است. دادگاه حمید نوری در استکهلم که به محکومیت او منجر شد، دادگاه آبان تریبونال، دادگاه ایالت انتاریوی کانادا که رسما  تشکیل شد و خامنه ای و سران سپاه را بخاطر شلیک به هواپیمای اوکراینی محکوم کرد، اینها همه از دستاوردهای جنبش دادخواهی استکه در خود ایران هم بسیار فعال است.همین مادران دادخواه بودند که در جریان انتخابات رئیسی علنا اعلام کردند که رای ما سرنگونی است. این نمونه گویائی است که نشان میدهد چطور جنبش دادخواهی هم جزیی از جنبش سرنگونی است.این جنبش بسیار  فعال است، و امروز این کاملا ممکن است که مادران آبادان سر بلند کنند و مادران آبان و مادران خاوران نیز به مادران آبادان ملحق بشوند. فاجعه متروپل آبادان هم برگ سیاه دیگری از پرونده قطور جنایتهای حکومت است که به نوبه خودش یک موجی را در جامعه براه انداخته است.  این موج میتواند خودش را سازمان بدهد و بر سر مساله فاجعه آبادان یک عرصه تازه تعرض جنبش دادخواهی و کل جامعه به حکومت باشد.

تا آنجا که به مبارزاتکارگران و معلمان و بازنشستگان مربوط میشود  از نظر مضمون این مبارزات همیشه خواستاربهبود شرایط معیشتی بوده اند. همیشه خواهان تامین شغلی،بهبود شرایط کار، افزایش دستمزدها و حقوق ها، حق بازنشستگی، حق التدریس معلمان، مخالفت با قراردادهای سفید امضا و موقت و  خواستهائی نظیر آن بوده اند و به همین دلیل در قلب جنبش علیه گرسنگی و تورم قرار میگیرند. اگر جامعهالان کارد به استخوانش رسیده و دیگر نمیتواند این تورم و گرانی را تحمل کند بخاطر این استکه مدتهاست بزیر خط فقر رانده شده، مدتهاست که یک خانواده کارگری با چند شغل در روز هم حتی نتوانسته امرش را بگذارند چه برسد به جوان بیکاری که اصلا شغلی و کاری نمیتواند پیدا کند.  میخواهم بگویم که این جنبشها در مضمون و اهداف خود در هم تنیده است. به یک معنی پرچم جامعه علیه سونامی گرانی و علیه فقر و فلاکت را مدتهاست جنبش کارگری و جنبش معلمان و بازنشستگان بلند کرده است و الان این جنبشها به ملاقات و استقبال خیزشهای شهری میروند.

 از سوی دیگر این جنبشهای اعتراضی بخشهای مختلف جامعه را خیزشهای شهری به جنبش سرنگونی وصل میکنند. گرچه زمینه این شورش ها گرانی و تورم شرایط سخت معیشتی است ولی شعارها و خواستهایش علیه کل حکومت و صریحا و آشکارا سرنگونی طلبانه است.مردم در تظاهراتهای شهری علیه حکومت اند، علیه بسیج هستند، علیه رهبر الدنگ ما شعار میدهند، بسیج برو گمشو، آخوند برو گمشو شعار میدهند.”از رکس تا متروپل، بسه دیگه تحمل” شعار میدهند. اینها شعارهای اساسی است که همه جامعه و همه جنبشهای اعتراضی با آنها همدل و همراهاند.

این شرایط این چشم انداز را در مقابل ما قرار میدهد که  خیزشی که آغاز شده این بار ادامه دار است، بخشهای مختلف جامعه دارند به خودشان سازمان میدهند،جنبش کارگری دارد خودش را برای اعتصابات سراسری آماده میکند، معلمان و بازنشستگان همچنان به تجمعاتشان ادامه میدهند، حتی سلبرتی ها و هنرمندان به میدان میآیند و غیره. در کل شما یک جامعه به پا خاسته را می بینید که با تمام اهرمها و امکانات مبارزاتی اش علیه حکومت به خیابان آمده است.

خلیل کیوان: در حال حاضر رهبری واحد و قابل قبولی برای جنبش سرنگونی شکل نگرفته است. خلاء رهبری و سازمان را چگونه میتوان در جنبش جاری پر کرد؟

حمید تقوایی: رهبری مبارزات توده ای و انقلابات و خیزشها در دل همان مبارزات شکل میگیرد و در این مورد هم همینطور است. منتهی روشن است که رهبری از آسمان نازل نمیشود، از صفر شروع نمیکنیم،حزبی میتواند بعنوان رهبر عروج کند که سابقه پرباری از مبارزه  بی وقفه علیه جمهوری اسلامی و علیه  همه تبعیضات و بیحقوقیها و مصائبی که حکومت به جامعه تحمیل کرده است داشته باشد. چنین حزبی  میتوانند در این شرایط عروج کند و امر رهبری را در دست بگیرد. من فقط تصویری میدهم که چه نوع نیرویی، چه نوع حزبی میتواند شایسته رهبری باشد.

حزبی شایسته رهبری است که بتواند صدای مردم و نماینده مردم باشد و حقیقت را، حقیقت اعتراضات و اعتصابات را،در یک تریبون توده ای، مثلا در یک تلویزیون ۲۴ ساعته، مدام پوشش بدهد، راه نشان بدهد، و فعالین اعتراضات شهری، فعالین کارگری و فعالین معلمان و جنبشهای اجتماعی  با آن تماس بگیرند و حرف دلشان را بزنند و صدای اعتراضشان را بلند کنند.

حزبی که از مدتها قبل، وقتی خیلی از نیروهای دیگر اپوزیسیون با جنبش سبز و بنفش احساس همراهی میکردند، پرچم سرنگونی را بلند کرده و حرکتی مثل کنفرانس برلین را آفریده استو اجازه نداده است دوخردادی های آنزمان برای رژیم آبرو بخرند.

حزبی شایسته رهبری است که با فعالین جنبش کارگری و جنبش معلمان و بازنشستگان در ارتباط باشد و بازتاب سیاستها و شعارهایش در جنبشهای اجتماعی قابل مشاهده باشد.

 حزبی میتواند رهبر انقلاب باشد که درخارج کشور پرچم بایکوت و انزوای جهانی جمهوری اسلامی را برافراشته است، جلوی برپائی دادگاههای شریعه در ایالت انتاریوی کانادا را گرفته است، و همین دو هفته قبل  مسابقه فوتبال یا  “فوتبال شوئی” را همراه با انجمن خانواده های جانباختگان سقوط هواپیما در کانادا ملغی کرده است.

 حزبی میتواند رهبر باشد که هزاران پناهنده را از جهنم جمهوری اسلامی نجات داده است، امکان زندگی انسانی برایشان فراهم کرده و از دیپورت شانجلوگیری کرده است.

حزبی میتواند رهبر باشد که حتی در اپوزیسیون هم منشاء اثر بوده و جانسکینه محمدیها و کبری رحمانپور ها و افسانه نوروزی هارا از اعدام و سنگسار نجات داده است.

چنین حزبی شایسته رهبری است. این حزب وجود دارد و من افتخار عضویت در آن را دارم. همگان را به پیوستن به این حزب فرامیخوانم.

١ ژوئن ٢٠٢٢

با تشکر از امیر توکلی برای پیاده کردن متن اولیه این مصاحبه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *