مصاحبه با حمید تقوائی در مورد تحولات اخیر مصر
انترناسیونال: تظاهرات عظیم توده ای مردم مصر علیه دولت مرسی به برکنار شدن این دولت بوسیله ارتش منجر شد. این تحول را چطور توضیح میدهید؟ آیا این قدمی بجلو است و یا آنطور که بسیاری از مفسرین و رسانه های غربی میگویند “کودتا علیه دولت منتخب مردم” و اقدامی علیه دموکراسی است؟
حمید تقوائی: روشن است که این اقدام ارتش یک کودتا بود ولی کودتائی که توده انقلابی مردم به بالائی ها تحمیل کردند. ارتش با دولت مورسی دعوائی نداشت، قرار مدارهایشان را گذاشته بودند و به رتق و فتق امور حکومتی، یعنی برقراری “نظم و قانون” علیه انقلاب، مشغول بودند. اما انقلاب یکبار دیگر بساطشان را به هم ریخت. ارتش و اخوان المسلمین هر دو از همان دوره مبارک بعنوان دو نیروی کنترل کننده علیه انقلاب به جلو رانده شدند. اخوان المسلمین در تمام دوره انقلاب مردم علیه مبارک در پیاده رو ایستاد و ناظر مبارزات مردم بود. ارتش هم با ظاهر بیطرفی تلاش کرد برای ایفای نقش در دوره بعد از مبارک موقعیت وجیه الملله ای برای خود دست و پا کند. این دو نیرو از همان دوره مبارک سازشها و توافقهایشان را کرده بودند. موج انقلابی اخیر علیه دولت مورسی – که از نظر ابعاد بسیج و دخالتگری توده مردم در تاریخ معاصر دنیا بی نظیر بود- توافقات اینها را برهم زد. وقتی معلوم شد مورسی هم مانند مبارک کارت سوخته ای است که بیشتر عامل تشدید و گسترش انقلاب است تا کنترل و مهار آن، ارتش یکبار دیگر با ژست طرفداری از مردم بمیدان آمد تا از تعمیق و پیشروی بیشتر انقلاب جلوگیری کند. اما به نظر من بسیار بعید است که این تلاش ارتش در برابر موج عظیم انقلابی که مدام طرحها و آلترناتیوهای بالائیها را بهم میریزد، بتواند راه بجائی ببرد. انقلاب مصر همانطور که در شعار “نان آزادی کرامت انسانی” منعکس است، در مسائل اقتصادی سیاسی و اجتماعی ریشه دارد که با این نوع مانورهای نیروهای ضد انقلاب حل شدنی نیست.
و اما در مورد دموکراسی و “دولت منتخب مردم” باید گفت تحول اخیر دقیقا پوچی انتخابات و دموکراسی و بی ربطی آنرا به خواست و اراده مردم صریحا و مستقیما عیان و افشا کرد. به ابتکار یک گروه کوچک از جوانان انقلابی در عرض کمتر از دو روز بیش از بیست میلیون نفر در یک نظرپرسی اعلام کردند دولت مورسی باید برود و بدنبال آن میلیونها نفر (به گزارش سی. ان. ان. قریب به سی و سه میلیون)، با شعار ” ارحل مورسی”، مورسی گم شو، به خیابانها ریختند. این جواب محکم و کوبنده توده مردم مصر به “دموکراسی” و دموکراسی پناهان و این ادعای پوچ است که چون رئیس جمهور و یا هر مقام دولتی از صندوق رای بیرون آمده مجاز است هر سیاستی را پیاده کند و مردم هم موظفند تا انتخابات بعدی او را تحمل کنند. در مصر میلیونها مردم به خیابانها ریختند و اعلام کردند این بازی را قبول نداریم. حتی اگر فرض کنیم مورسی در یک انتخابات آزاد و منصفانه بقدرت رسیده بود (که بهیچوجه اینطور نبود) باز هم مردم حق داشتند هر زمان که بخواهند او را بزیر بکشند. دخالت مردم در سیاست و سرنوشت خود و جامعه تنها با برسمیت شناختن حق انتخاب و عزل مسئولین هر زمان توده مردم اراده کنند متحقق میشود و این اساس آزادی و اعمال اراده توده مردم در سیاست و اداره امور جامعه و مبنای دموکراسی شورائی است. دموکراسی نیابتی و انتخابات هر چندسال یکبار نه تنها تضمین کننده این آزادی نیست بلکه مغایر آنست. یک محور مهم جنبش اشغال همین بچالش کشیدن دموکراسی “یک در صدیها” بود و اکنون انقلاب مصر با قدرت بی نظیری بیربطی دموکراسی پارلمانی به امر رهائی و رفاه و آزادی را برملا میکند. به نظر من در برآمد انقلابی ای که به سقوط مورسی منجر شد هم اسلام سیاسی باصطلاح معتدل و غیر متخاصم با غرب ضربه محکمی خورد و هم جنبش دموکراسی و توهم پراکنی به صندوق انتخابات و پارلمان. به این دلایل است که من این تحول را گام بزرگی بجلو برای انقلاب مصر میدانم.
انترناسیونال: ولی مساله اینست که دولت مورسی بوسیله ارتش برکنار شد و فعلا ارتش زمام امور را در دست گرفته است. آیا این اتفاق، مستقل از بحث دموکراسی و دولت منتخب و غیره، خود یک فاکتور منفی و مخرب برای انقلاب و توده مردم نیست؟
حمید تقوائی: همانطور که اشاره کردم ارتش با هدف کنترل و مهار انقلاب و نهایتا نجات نظام سیاسی و اقتصادی حاکم در مصر بمیدان آمده است و اگر بتواند موفق شود بی شک تحول اخیر یک ضربه کاری به انقلاب و یک پیشروی تعیین کننده برای ضد انقلاب خواهد بود. اما تمام بحث بر سر همین “اگر” است. به نظر من بورژوازی ممکن است بتواند با سرکوب و از روبرو انقلاب را در هم بکوبد ولی با این نوع حرکتها – با تاکتیک “همراهی ارتش با مردم” و غیره – قادر به تحریف و قیچی کردن انقلاب نخواهد بود.
اساس و مضمون و خود ویژگی تحول اخیر در مصر سقوط دولت مورسی بقدرت خیابان بود و نه بمیدان آمدن ارتش. روشن است که این تحول حاصل روی آوری مردم به ارتش نیست بلکه نتیجه رویگردانیشان از دولت مورسی است. ارتش با مردم “همراه” شده – یا بعبارت دقیقتر ناگزیر شده خود را همراه مردم نشان بدهد- و نه برعکس.
در اینجا لازمست دو نکته را تاکید کنم. نکته اول اینکه در تحولات جاری، برخلاف کودتای وجیه الملله جمال عبدالناصر علیه ملک فاروق در سال ٥٢ که ارتش در آن نقش کلیدی داشت، ابتکار عمل در دست انقلاب و توده مردم است و نه ارتش. ارتش تا کنون نسبت به پیشرویهای انقلاب، با عبور از دولت و روسای جمهوری که آماج انقلاب قرارگرفته اند، عکس العمل نشان داده است. روشن است که در تحولات انقلابی جاری توده مردم توهمی نسبت به ارتش و یا، آنطور که خود و طبقه حاکمه ادعا میکنند، “رسالت ارتش در نجات جامعه و حفظ آرامش” و از این نوع خزعبلات ندارند.
نکته دیگر اینستکه این عملکرد ارتش خود بخاطر جایگاه کلیدی ارتش در جامعه مصر است. موقعیت ارتش مصر از نقش کلاسیک ارتش برای دولتهای بورژوائی – ابزار قدرتنمائی و حفظ قدرت دولتی در جامعه خود و در برابر دولتهای دیگر- فراتر میرود. ارتش مصر نه تنها یک سازمان نظامی، بلکه یک نهاد سیاسی- اقتصادی مهم و تعیین کننده بورژوازی مصر و نظام سرمایه داری در مصر است. این نقش جامع و تعیین کننده ارتش برای کل سرمایه داری و بورژوازی مصر به طبقه حاکمه این کشور – و همچنین بورژوازی غرب و مشخصا دولت امریکا – این امکان را میدهد که اولا در برابر تحولات انقلابی این کشور اولویتشان حفط ارتش و موقعیت اجتماعی آن باشد و لذا تا آنجا که میتوانند از رودرروئی مستقیم ارتش با مردم احتراز کنند و ثانیا تا آنجا که ارتش دست نخورده و “محترم” باقی بماند، و برای اینکه چنین بشود، نسبتا براحتی از احزاب و شخصیتها و جریانات حاکم که مورد تعرض انقلاب قرار میگیرند عبور کنند. تا زمانی که این موقعیت ویژه ارتش در جامعه حفظ شده باشد کل نظام و حاکمیت بورژوازی مصر نیز حفظ شده است. این ویژگیها که به نظر من توده مردم و بخصوص فعالین انقلاب مصر بخوبی بر آن واقف اند، هم به صف انقلاب وهم به نیروهای کمپ ضد انقلاب اجازه مانورهائی را میدهد که در بالا توضیح دادم.
انترناسیونال: گفتید ممکن است بورژوازی بتواند با سرکوب انقلاب را در هم بکوبد اما با این نوع مانورهای ارتش قادر به مهار انقلاب نیست. اولا چرا نمیتوانند انقلاب را تحریف و مهار کنند و ثانیا چگونه باید برای مقابله با سرکوب احتمالی انقلاب آماده شد؟
حمید تقوائی: علل و ریشه های نارضایتی و اعتراض توده ای در مصر، مانند دیگر کشورها، فقر، بیحقوقی و بی اختیاری و نابرابری است. انقلاب مصر، و کلا انقلابات موسوم به بهار عربی، بر خلاف تبیین رسانه های رسمی نه صرفا علیه دیکتاتوری بود و نه بخاطر دموکراسی و پارلمان و انتخابات. توده مردم، همانطور که با شعار “نان، آزادی، کرامت انسانی” اعلام کردند، علیه فقر و گرسنگی و بیکاری و بی تامینی و بیحقوقی های سیاسی و اجتماعی و اعاده حیثیت و کرامت انسانی خود انقلاب کردند اما در عوض تنطاوی و مورسی و پارلمان و دولت و قانون اساسی اسلامی تحویل گرفتند. این بساط را با هیچ نوع شعبده بازی سیاسی و دموکراسی پناهی و انتخابات و ارتش “طرفدار مردم” و اسلام “معتدل” و غیره نمیتوان به جای آزادی و رفاه و برابری به توده مردم انقلابی فروخت.
در یک مقیاس جهانی میتوان گفت انقلاب مصر نماینده و سمبل شورش توده های میلیونی مردم جهان علیه سلطه و حاکمیت سرمایه در همه کشورها است. جنبش عظیمی که یک بروز آن را در مانیفست جوانان غزه و خودسوزی بوعزیزی در تونس و شورش جوانان در لندن و این اواخر در سوئد و جنبش نود و نه درصدیها در نیویورک دیدیم و بروز دیگر آن جنبشهای توده ای جاری در برزیل و ترکیه است. انقلاب مصر در پیشاپیش این صف قرار دارد و در پایه ای ترین سطح ریشه وعلت آنرا باید در به آخر خط رسیدن و بی افقی سرمایه جهانی هم از نظر اقتصادی و هم از نقطه نظر سیاسی و اجتماعی جستجو کرد. نمیتوان چنین انقلابی را با پنبه دموکراسی و ارتش مهربان و اسلامیسم و ناسیونالیسم سر برید. ناگزیرند از روبرو به جنگش بیایند.
میپرسید چگونه انقلاب باید خود را برای این رو در روئی آماده کند؟ به نظر من با اشغال میادین و مراکز شهرها، شکل دادن به تشکلهای نوع شورائی و بدست گرفتن اداره امور جامعه. اشغال میادین و خیابانها شیوه ای بود که انقلاب مصر در جهان رواج داد. مشخصا جنبش اشغال در غرب از اشغال التحریر الهام گرفت. اما انقلاب میتواند و باید از این فراتر برود و برای اعمال اراده مستقیم توده مردم در اداره امور جامعه به خود شکل بدهد. اشغال شهرها نه فقط بعنوان نیروی معترض بلکه بعنوان نیروی اداره کننده جامعه. نطفه های این حرکت را در جنبش اشغال در غرب شاهد بودیم و اکنون نوبت انقلاب مصر است که از جنبش نود و نه درصدیها الهام بگیرد و کنترل امور جامعه را خود در دست بگیرد. بخصوص تکنولوژی مدیای اجتماعی این را امروز کاملا امکان پذیر میکند. این نوع اعمال دخالت مردم در امور خود، در کنار خود سازماندهی و خود گزارشدهی انقلاب از طریق شبکه های جهانی مدیای اجتماعی و جلب حمایت و پشتیبانی توده های مردم جهان، امری که فی الحال بوسیله توده های انقلابی انجام میشود، اولا عملا سرکوب انقلاب را بسیار مشکل میکند و ثانیا زمانی هم که این رویاروئی رخ بدهد توده مردم متشکل در تشکلهای نوع شورائی امر مقاومت و باریکاد بندی خیابانی و قیام و نهایتا تعرض مسلحانه به نیروهای سرکوبگر را بسیار سریعتر و موثر تر میتوانند سازمان بدهند.
انترناسیونال: شما قبلا هم در بررسی انقلابات منطقه و همچنین جنبش اشغال بر اهمیت اعمال اراده مستقیم مردم تاکید کرده اید. کلا جایگاه این امر در جنبشهای انقلابی دوره ما چیست؟
حمید تقوائی: به نظر من در یک سطح استراتژیک، و مستقل از درجه احتمال سرکوب انقلاب، اعمال ارده متشکل مردم و ایفای نقش تشکلهای توده ای نوع شورائی بعنوان ارگانهای اداره امور جامعه در به پیروزی رسیدن انقلابات عصر ما نقش حیاتی و کلیدی ای ایفا میکند. یک درد و مساله توده مردم جهان – نود و نه درصدیها- در غرب و در شرق بی اختیاری و بی حقوقی و بی تاثیری آنها در امور سیاسی و اجتماعی است و بهمین دلیل یک خصلت ویژه جنبشها و انقلابات چند ساله اخیر نفی دولت مافوق مردم و گرایش و تمایل عمیق توده مردم به دخالت مستقیم در سرنوشت خود بوده است. این را مشخصا در جنبش ضد کاپیتالیستی نود و نه درصدیها مشاهده کردیم و امروز تجربه برزیل و ترکیه تاکید مجددی بر این واقعیت است. دو کشور اخیر بخصوص از این لحاظ مهم اند که الگوهای نسبتا موفق رشد بوده اند. هم اقتصاد ترکیه و هم بخصوص برزیل در حال عروج و رشد بود و هر یک از دو کشور خیال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای در جغرافیای سیاسی خود را در سر میپروراند. سر بلند کردن جنبشهای توده ای در این کشورها نشاندهنده نارضایتی عمیق توده مردم حتی در جوامع نسبتا موفق سرمایه داری است. یکبار دیگر روشن میشود که رشد و رونق و شکوفائی اقتصادی تنها به “یک درصدیها” مربوط میشود و نه به کارگران و توده مردم زحمتکش جامعه. معلوم میشود که نارضایتی و اعتراض توده مردم به نفس سیستم سرمایه داری است و نه به نارسائی ها و کمبودهای آن. البته برای پی بردن به خصلت ضد کاپیتالیستی انقلاب مصر و دیگرانقلابات موسوم به بهار عرب نیازی به تجربه ترکیه و برزیل نبود. ما از همان آغاز گفتیم این انقلابات علیه فقر و بیحقوقی سیاسی و اجتماعی توده مردم است و نه صرفا علیه دیکتاتوری. و امروز توده های میلیونی مردم مصر در تجربه مستقیمشان هر روز بیشتر متوجه میشوند که با یک سیستم و نظام طرفند و نه با این یا آن دولت و یا فرد دیکتاتور. متوجه میشوند که دموکراسی و انتخابات و صندوق رای نیز پاسخگوی نیازها و خواستها انسانی آنان نیست و باید خود مستقیما امور را در دست بگیرند.
این تمایل به اعمال اراده مستقیم و بدست گرفتن امور خود، که از نظر شکل در شیوه اشغال التحریر خود را نشان میدهد، در واقع پاسخ انقلاب به مساله قدرت سیاسی است. به نظر من نه تنها انقلاب مصر بلکه کلا انقلابات عصر ما وقتی به پیروزی میرسند که در برابر دولت مافوق مردم، دولت سازمانیافته از توده مردم، دولت نوع شورائی، را سازمان بدهند و امور جامعه را خود در دست بگیرند.
انترناسیونال: اجازه بدهید به انقلاب مصر باز گردیم. شما سیر تحولات بعد از برکناری مورسی را چگونه میبینید؟ مشخصا انقلاب چگونه میتواند پیشروی کند و به پیروزی برسد؟
حمید تقوائی: به نظر من نه دولت موقتی که ارتش سر کار گذاشته و نه دولتی که قرار است بعدا با انتخابات سر کار بیاید، پاسخی برای خواستهای بر حق و عاجل توده مردم کارگر و زحمتکش مصرندارد. از نظر طبقه حاکمه مصر و بورژوازی جهانی وظیفه این دولتهائی که بعد از مبارک سرکار می آیند عقب راندن انقلاب و تثبیت نظام و قدرت سیاسی ضربه خورده از انقلاب است. اما تا امروز نه تنها در این امر موفق نبوده اند بلکه انقلاب هر روز عمیق تر و گسترده تر شده و پیشرویهای بیشتری کرده است. انقلاب تا امروز از دو مانع مهم، یکی دموکراسی پناهی و قوطی بگیر و بنشان انتخابات و صندوق رای، و دیگری نیروهای اسلامی میراث خوار انقلاب، با موفقیت عبور کرده است و اکنون باید در برابر ارتش و هر مانع دیگری که در برابرش قرار میدهند خود را مجهز و آماده کند. این آمادگی در نهایت به ایفای نقش یک سازمان انقلابی رهبری کننده گره خورده است. باید امیدوار بود و با تمام توان تلاش کرد که در روند انقلاب یک نیروی کمونیست انقلابی که عملا بتواند نماینده و سخنگوی انقلاب باشد و افق سازمانیابی شورائی را که در بالا توضیح دادم در برابر جامعه قرار بدهد سر بلند کند و به جلوی صف انقلاب رانده شود. در تحلیل نهائی پیروزی انقلاب در مصر در گرو پا به عرصه گذاشتن و عروج چنین نیروئی است.
انترناسیونال: بعنوان آخرین سئوال تاثیر تحولات اخیر مصر بر شرایط سیاسی در ایران را چگونه می بینید؟
حمید تقوائی: روشن است که انقلابات منطقه و بویژه انقلاب مصر تا کنون تاثیرات سیاسی مهمی به نفع مردم و در جهت تضعیف موقعیت دولتهای ارتجاعی حاکم در کشورهای منطقه داشته است. اما مشخصا تحولات اخیر مصر بویژه بخاطر شکست “اسلام معتدل” بقدرت انقلابی مردم تاثیر مهمی بر شرایط سیاسی ایران خواهد داشت. بیاد دارید که با آغاز جنبشهای انقلابی در منطقه خامنه ای و مقامات جمهوری اسلامی تلاش کردند آنرا به حساب بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی در کشورهای عربی بگذارند. اما بزودی معلوم شد که یک بازنده اصلی انقلابات تونس و مصر و لیبی جنبش اسلام سیاسی و مشخصا محور جمهوری اسلامی- سوریه- حزب الله- حماس در خاورمیانه است. این نیروها هر روز بیشتر تضعیف و حاشیه ای شدند و این سیر همچنان ادامه دارد. اما از سوی دیگر با روی کار آمدن اسلام نوع دیگری، اسلام معتدل مورد پذیرش غرب در این کشورها، نیروهای ملی- مذهبی نوع دو خردادی نوری در ته تونل خط استحاله دیدند و به دلشان وعده دادند که کلید حل مشکلات نظام جمهوری اسلامی “اسلام معتدل” نوع مصر و ترکیه است. مشخصا خط اعتدالگرائی حسن روحانی نیز که همه اپوزیسیون استحاله چی به آن دخیل بسته است، همین الگوها را در چشم انداز خود دارد. اکنون با ساقط شدن مورسی کل این خواب و خیالها نقش بر آب میشود. جنبش توده ای در ترکیه اولین ضربه را به این خط وارد آورد و امروز با سرنگونی مورسی ضربه نهائی به این “قرائت اعتدالگرایانه” از اسلام و حکومت اسلامی نیز وارد شده است.
یک بازنده دیگر تحولات مصر اپوزیسیون راست دموکراسی پناه است که انتخابات و صندوق رای را راه حل مشکلات مردم وانمود میکند. تجربه مصر بی اعتباری و پوچی این راه حل مطلوب اپوزیسیون راست را نیز بر همگان آشکار کرده است.
اما تا آنجا که به توده مردم و کمپ انقلاب مربوط میشود، تجربه مصر یکبار دیگر بر امکانپذیری بزیر کشیدن حکومت اسلامی بقدرت متشکل و متحد مردم تاکید میکند و امید و اعتماد به نفس و باور بقدرت خود را در میان توده مردم بالا میبرد.
و بالاخره باید بر اهمیت فاکتور سازمانیابی مردم برای اعمال اراده در سرنوشت سیاسی خود اشاره کنم. در برابر کمپ راست و نیروها و آلترناتیوهای حکومتی رنگارنگش، ما حزب کمونیست کارگری و برنامه یک دنیای بهتر، همیشه آلترناتیو دخالت مستقیم مردم در اداره امور جامعه و حکومت شورائی را قرار داده ایم. امروز تجربه مصر و دیگر انقلابات و خیزشهای اعتراضی توده ای در ترکیه و برزیل و سراسر دنیا یکبار دیگر بر بی اعتباری آلترناتیوهای حکومتی طبقه حاکمه، در پوزیسیون و اپوزیسیون، و بر ضرورت و مطلوبیت سازمانیابی توده مردم بعنوان قدرت دولتی تاکید میکند. این به نظر من مهمترین درس تحولات اخیر مصر و دیگر جنبشهای انقلابی جاری برای مردم ایران است.
٥ جولای ١٣
***********