مایک بسلر
ترجمه: ناصر اصغری
آن را ناقوس مرگ آزادیهای مدنی در آمریکا بخوان. قتل اریک گارنر، سیاهپوست ٤٣ ساله آمریکائی در ١٧ ژوئیه که به خوبی ثبت شده است، از جنبه های مختلفی توسط دم و دستگاه جزائی ایالات متحده مورد بررسی قرار گرفت و قاتل بار دیگر، از همان دسته پلیس، از انجام هرگونه عمل خلاف معاف اعلام گشت. گفته می شود اریک گارنر در روز مرگش به دلیل فروش سیگار غیربسته بندی شده در خیابان، که گرچه یک قانون شکنی جزئی است، اما حتی قابل مجازات با دستگیری و زندان هم نیست، با پلیس مواجه شده و مورد اذیت قرار می گیرد.
تحلیلگران رسانهها سریعا به این موضوع اشاره کردند که زمانی که دستگیری غیرقانونی است، مقاومت در برابر آن کاملا قانونی است. با این همه اریک گارنر موقع مواجه با افسران پلیس در خیابان حتی نه فعالانه و نه فیزیکی مقابله کرد. او به سادگی به آنها گفت که لطفا تنهایم بگذارید و تأکید کرد که هیچ عمل خلاف قانون که شایسته به زندان انداختن و اذیت و آزار دادن او را داشته باشد مرتکب نشده است. با این همه و با وجود عدم شواهد کافی برای دستگیری و بدون دلیل برای حمله فیزیکی، اریک گارنر از پشت مورد حمله قرار گرفت و بطور وحشتناکی زمین زده و او را با تکنیک پلیسی خفه کردن، خفه کردند.
علیرغم ١٥ دقیقه ویدیوی عینی که روبرو شدن اولیه اریک گارنر با پلیس را نشان می دهد و اذیت و آزار بیرحمانه ای که از دست پلیس می کشد، و هر لحظه جانسوزی که به مرگش منتهی شد، “هیأت منصفه ای عالی” از نیویورک قادر شد راهی برای بیگناه نشان دادن افسران پلیسی که این حمله را شروع و در آن شرکت داشتند، پیدا کند.
درست مثل قتل مایکل براوون در دست افسر پلیس فرگسن میسوری، وضع پرونده کیفری در مورد گارنر بطور موثری ثابت می کند که قوانین آمریکا توانائی پلیس و امثال آن در روبنا را در به قتل رساندن دشمنان طبقاتی با خیال راحت و با مصونیت از مجازات تدوین می کند. در عین حال مستندات قتل اریک گارنر و ناتوانی دولت در راه انداختن مناسب یک سیستم جزائی علیه کسانی که مسئول این قتلها بودند، تماما غیرواقعی بودن ادعای پر طرفدار وضع قانون برای مأموران پلیس که دوربینهایی را در حین مأموریت بر بدن خود نصب کنند که هم مسئولیت پذیر باشند و هم باعث کاهش خشونتها احتمالی باشد را، جلو رو می گیرد.
تصور هرگونه پایانی بر کابوس اعدام در ملاءعام که افکار عمومی توده ها را به میدان بیاورد، با برخاستن منسجم و متحدانه توده ای با آخرین کلمات اریک گارنر به پلیس “نمی توانم نفس بکشم” خواهد بود. تقریبا همزمان با ناتوانی هیأت منصفه عالی در متهم کردن افسران پلیسی که در قتل اریک گارنر دست داشتند تظاهراتهای خودجوشی در سرتاسر شهر نیویورک شروع شدند و به تمام شهرهای مهم در روزهای بعد از آن سرایت کردند. خیابانهای نیویورک از زمان تصمیم هیأت منصفه عالی، در روز ١٣ دسامبر شاهد بزرگترین تظاهرات بود که خواهان عدالت برای اریک گارنر بودند. تظاهرات کنندگان به مارش خود در مقابل دفتر مرکزی اداره پلیس نیویورک پایان دادند. در حین تظاهرات، تظاهرات کنندگان برای مدتی نیز پل بروکلین را بستند.
در دنیای عامه پرطرفدار ستاره های ورزش و سینما در آمریکا، یادآوری این نکته نیز مهم است که تعداد زیادی از اعضای “لیگ فوتبال آمریکائی” (NFL) و “لیگ ملی بسکتبال” (NBA) نیز تلاشهایی برای مسئولیت پذیری در برابر قتل اریک گارنر کرده اند.
برای حاصل اطمینان، آمریکائی ها تا دست زدن به یک جنبش سراسری مٶثر بر علیه سرکوبگرترین مأموران روبنای سیستم سرمایه داری و عرضه یک آلترناتیو انقلابی به وضعیت اجتماعی موجود، راه درازی در پیش دارند. اما تلاش همه کسانی که به خیابانها ریخته تا از طریق منفذهای موجود پیامهای مهم را زیر نورافکن بگیرند، نشان می دهد که برای جلو بردن مهمترین مسائل، هم امکان پذیر و هم لازم است که حتی در مواجهه با شرایط چالش برانگیز، متحد و متمرکز بمانیم.
==============
درباره نویسنده: Mike Bessler
مایک بسلر نویسنده آزاد، مدیر طولانی مدت آرشیو اینترنتی مارکس www.marxists.org است. در سال ٢٠٠٩ او انتشارات “مطبوعات و رسانه اریثروس” www.erythrospress.com را پایه گذاری کرد. این انتشارات کوششی برای انتشار و توزیع کتب و خاطرات مربوط به جنبش های سیاسی چپ و مترقی است. مایک از طریق توئیتر ماتریال خود را پست میکند. مایک از دوستان و همکاران نشریه “کارگر کمونیست” است. نوشته حاضر در کل سومین مطلبی است که مایک برای این نشریه نوشته است و در عین حال دومین مطلبی است که او درباره اتفاقات اخیر در آمریکا برای “کارگر کمونیست” می نویسد.