مصاحبه با حمید تقوائی
انترناسیونال: در بیانیه حزب در مورد استقلال کردستان در دفاع از ضرورت و مطلوبیت این امر به شرایط سیاه و تخاصمات قومی و مذهبی حاکم بر عراق بعد از حمله نظامی آمریکا اشاره شده است.
اولین سئوال اینست که چه تضمینی وجود دارد که بعد از استقلال این وضعیت بهبود پیدا بکند؟
حمید تقوائی: طبعا هیچ تضمین از پیشی برای بهتر شدن شرایط وجود ندارد. نه تنها در این مورد بلکه در رابطه با هر تحول سیاسی نمیتوان صد در صد پیش بینی کرد و تضمین داد که آینده چه خواهد شد. بحث بر سر روندها و سیر محتمل وقایع است. تا آنجا که به مساله عراق و بحث استقلال کردستان مربوط میشود به نظر من باید ابتدا آلترناتیو باقی ماندن کردستان به عنوان بخشی از عراق را بررسی کرد. سئوال واقعی اینست که باقی ماندن بعنوان جزئی از عراق و یا جدائی و استقلال، کدام یک بیشتر به نفع مردم کردستان و حتی مردم در کل عراق خواهد بود؟ در پاسخ به این سئوال ابتدا باید بر این نکته تاکید کرد که از مقطع حمله آمریکا تا امروز عملا با یک جامعه و دولت مدنی و متعارف در عراق روبرو نیستیم. دولت و سیاست و جامعه در عراق بعد از جنگ خلیج به ملقمه ای از مذاهب و اقوام و فرقه ها و بالانس و توازن قوا بین این نیروهای ارتجاعی تبدیل شده است که وضعیتی کاملا منطبق بر نظریه نظم نوینی جوامع و حکومتهای موزائیکی و “دموکراسی” صادراتی آمریکا و متحدینش به عراق و منطقه است. دولت کرزای و دولت مالکی دو نمونه از چنین دولتهائی هستند. حتی امروز هم وقتی اوباما و مقامات آمریکائی از ضرورت یک “دولت ائتلافی” در عراق صحبت میکنند منطورشان دولتی است که سران عشایر سنی را بیشتر در حکومت دخالت بدهد و بالانس بهتری بین اقوام و عشایر و مذاهب ایجاد کند. دولت اقلیمی کردستان خود بخشی از این جامعه و دولت مدل نظم نوینی است و تداوم این وضعیت معنائی به جز برجسته تر شدن بیشتر “موزائیک کرد” در جامعه و سیاست و دولت عراق ندارد. از همین رو حزب ما از همان مقطع جنگ خلیج موافق جدائی کردستان عراق بوده است.
با بمیدان آمدن داعش و تشدید جنگ شیعه و سنی در عراق این نقش موزائیکی کردستان بمراتب تشدید میشود. اولا موقعیت دولت اقلیمی در این جنگ و رابطه آن با دولت مرکزی و با داعش و کلا نیروهای رقیب و متخاصم شیعه و سنی به یک مساله حاد و برجسته تبدیل میشود. (هم اکنون دو حزب حاکم ناسیونالیست کرد، حزب دموکرات کردستان عراق (پارتی) و اتحادیه میهنی مواضع متفاوتی در قبال این مساله دارند. اتحادیه میهنی بیشتر به مواضع جمهوری اسلامی و دولت مالکی نزدیک است و پارتی که در راس دولت اقلیمی است، بیشتر نزدیک به ترکیه است). با تداوم و وخیم تر شدن وضعیت فعلی موقعیت دولت اقلیمی و کلا “مساله کرد” به معنائی که توضیح دادم نیز بعنوان یک فاکتور در شرایط فاجعه بار عراق نقش بیشتری پیدا خواهد کرد. تا امروز کردستان توانسته است در مقایسه با بقیه نقاط عراق شرایط آرام تر و با ثبات تری داشته باشد ولی با بالا گرفتن جنگ بین شیعه و سنی که نشانی از فروکش کردن ندارد، شرایط به سرعت تغییر خواهد کرد و پای دولت اقلیمی و منطقه کردستان نیز خواه ناخواه به این جنگ کشیده خواهد شد.
دومین نکته رابطه دولت اقلیمی و دولت مرکزی در شرایط حاضر است. دولت مالکی حاکمیت خود بر بخش وسیعی از کشور را از دست داده و بیش از پیش موقعیت و نقش یک فرقه مذهبی و نماینده شیعیان، و نه دولت مرکزی عراق، را یافته است. این شرایط دولت اقلیمی را نیز بی معنی و بی اعتبار میکند. وقتی عملا دولت مرکزی ای در کار نیست، دولت اقلیمی نیز نه در کرستان و نه در در هیچ بخش دیگری از عراق، محلی از اعراب نخواهد داشت. تنها معنی و نقشی که میتواند داشته باشد همانطور که اشاره کردم موضع گیری و دخالت عملی در جنگ و تخاصمات جاری بعنوان حامی و مدافع این یا آن کمپ خواهد بود.
نکته آخر اینکه در شرایط حاضر کردستان عملا حالت یک کشور مستقل را بخود گرفته است اما رسما و قانونا هنوز بخشی از عراق است. این تناقض بین واقعیت و موقعیت رسمی و فرمال، قابل دوام نیست و دیر یا زود به تقابل خونین بین نیروهای کرد که خواهان حفظ موقعیت واقعی هستند و نیروهای طرفدار یکپارچگی عراق منجر خواهد شد. بعنوان مثال موقعیت کرکوک را در نظر بگیرید. دولت اقلیمی این شهر را که مدتها مورد مناقشه بین دولت کردستان و دولت مالکی بود به تصرف خود درآورده است و اعلام کرده است که آنرا بازپس نخواهد داد. این شرایط مثل یک بمب ساعتی عمل میکند که با اندک سرو سامان گرفتن دولت مرکزی منفجر خواهد شد. تنها راه پیشگیری از این انفجار رسمیت دان به شرایط واقعی یعنی استقلال کردستان است.
همه جنبه هائی که توضیح دادم بروشنی نشان میدهد که در مقایسه با آلترناتیوهای دیگر استقلال کردستان بهترین و عملی ترین راه برون رفت از شرایط فاجعه بار حاضر و جلوگیری از تخاصمات خونین آتی است.
انترناسیونال: آیا استقلال کردستان و حتی نفس طرح این مساله خود نمیتواند منشا و زمینه درگیری ها و تخاصمات ملی و قومی تازه ای باشد؟
حمید تقوائی: مساله استقلال همیشه با مخالفت دولتهای منطقه و احزاب و نیروهای ناسیونالیست که دفاع از تمامیت ارضی یک امر هویتی و مقدس برای آنها است مواجه بوده اما در شرایط امروز این نوع مقاومتها و مخالفتها به ضعیف ترین حد خود در چند دهه اخیر تنزل پیدا کرده است. سنتا یک مخالف سرسخت استقلال کردها دولتهای دارای مناطق کردنشین یعنی ایران و ترکیه و سوریه و عراق بوده اند اما امروز شرایط منطقه تغییرات اساسی کرده و برخورد این دولتها به مساله کرد نیز منطبق بر شرایط تازه تغییر یافته است. کلا یک فاکتور جدید در خاورمیانه، نافرجام ماندن سیاست هژمونی طلبانه آمریکا بعد از جنگ سرد و ایجاد یک خلاء قدرت در این منطقه است. این شرایط باعث شده است تا دولتهای منطقه بر سر گسترش قدرت و نفوذ خود و عرض اندام بعنوان قدرت فائقه در خاورمیانه، به رقابت و مقابله با یکدیگر بپردازند. و در این میان از مساله کرد نیز در خدمت این سیاست و جهت گیری استفاده کنند. امروز مساله کرد نه در شکل کلاسیک مساله ملی در چهار پارچه کردستان، بلکه بعنوان فاکتوری در رقابتها و جنگ و کشمکشهای منطقه ای نیروهای قومی و مذهبی و دولتهای حامیشان، از سوریه و عراق تا ترکیه و جمهوری اسلامی و عربستان و حتی دولت اسرائیل، مطرح است و هر دولت و نیروی سیاسی بر مبنای موضع و جایگاهش در این کشمکش، به مساله کرد برخورد میکند.
از سوی دیگراین شرایط موقعیت دولتها و احزاب ناسیونالیست کرد و رابطه میان آنان را نیز متحول کرده است. موافقت علنی دولت ترکیه با استقلال کردستان عراق، و مواضع تازه پ. ک. ک. در نزدیکی به دولت ترکیه و دست کشیدن از بسیاری از اهداف و و ادعاهای ناسیونالیستی گذشته اش دو نمونه از این نوع تغییرات است. برای دولت سوریه و عراق نیز – در همان حد که در این دو کشور از دولت مرکزی چیزی باقیمانده است- مسله کرد اساسا در چهارچوب حل و فصل بحران موجود و تثبیت موقعیت داخلی و منطقه ای این دولتها مطرح میشود و معنی پیدا میکند. در عراق مساله ملی در شکل رابطه دولت اقلیمی و دولت مرکزی- که یک جزء مهم آن را نیز یک حزب ناسیونالیست کرد تشکیل میدهد ـ بروز پیدا میکند و در سوریه نیروهای کرد در شکل متحد دو فاکتوی اسد در جنگ داخلی این کشور ظاهر میشوند. این شرایط بر خورد این دولتها به مساله کرد علی العموم و مشخصا به مساله استقلال را اساسا تغییر داده و در چارچوب کاملا متفاوتی از گذشته قرار داده است. این واقعیت در اظهارات سخنگوی حزب توسعه و عدالت، حزب حاکم در ترکیه، در اعلام حمایت از استقلال کردستان عراق اینطور منعکس میشود که “در گذشته ایده دولت مستقل کردستان دلیلی برای جنگ های ترکیه بود اما امروز دیگر کسی حق چنین اظهارنظری در خصوص کشور کردی را ندارد … کردها برادران ما هستند!” این اظهارات سخنگوی دولتی است که در گذشته سرسخت ترین مخالف استقلال کردها و حتی طرح و ایده استقلال در هر یک از چهار پارچه بوده است. در این میان تنها جمهوری اسلامی مانند گذشته با استقلال کردستان عراق مخالفت میکند اما حتی این مخالفت نیز در جهت و از سر حل و فصل اوضاع بحرانی عراق به نفع دولت مالکی صورت میگیرد. کلا جمهوری اسلامی بعنوان متحد و حامی فعال دولت مالکی، یک پای جنگ و کشمکش قومی و مذهبی در عراق است و همانقدر میتواند مانعی بر سر استقلال کردستان باشد که دولت مالکی مانع است.
مجموعه این شرایط حاکی از آنست که از لحاظ عملی موانع بر سر راه استقلال کردستان عراق از هر زمان دیگر ضعیف تر شده است و در نتیجه احتمال جنگ و کشمکش بر سر این مساله نیز کمتر و ضعیف تر از هر زمان دیگری است.
انترناسیونال: به مساله کرکوک اشاره کردید. بعضی های از این نظر که در کرکوک حمام خون برپا خواهد شد با استقلال مخالفند. این احتمال چقدر جدی است؟
حمید تقوائی: همانطور که اشاره کردم وجود دولت اقلیمی که عملا کرکوک را در دست دارد بی آنکه رسما و قانونا اینطور باشد – یعنی وضعیت فعلی- بیش از هر آلترناتیو دیگری یک جنگ و برخورد خونین حول مساله کرکوک را در چشم انداز قرار میدهد. جدائی کردستان تنها بر پایه یک همه پرسی آزادانه از همه مردم کردستان و از جمله اهالی کرکوک میتواند اعتبار و حقانیت داشته باشد و این اتکا به رای مردم امکان جنگ و کشمکش بر سر کرکوک و کلا مناطق مورد مناقشه را اگر کلا منتفی نکند در هر حال بسیار تضعیف و حاشه ای خواهد کرد. باید توجه داشت که این مراجعه به رای مردم کرکوک بر سر محسوب شدن بعنوان منطقه ای از اقلیم کردستان و یا خارج آن، هم اکنون جزء توافقات دولت اقلیمی و دولت مرکزی هست (ماده ۱٤۰ قانون اساسی عراق)، اما تا بحال عملی نشده است. این پذیرش هر چند فرمال و روی کاغذ همه پرسی از جانب دولت مرکزی حقانیت بیشتری به استقلال متکی بر رای مردم می بخشد. در هر حال حتی اگر تا قبل از سربلند کردن داعش و شکل گیری بحران حاضر مساله کرکوک امری لاینحل و ناروشن بود و در توازن قوای بین دولت اقلیمی و دولت مرکزی به یک نوع موازنه و ثبات نسبی رسیده بود، امروز با تصرف این شهر بوسیله دولت اقلیم کردستان، به یک کانون بحرانی تبدیل شده است که تنها راه عملی خنثی کردن آن در شرایط حاضر برگزاری همه پرسی از مردم در مورد آینده این شهر و کل کردستان عراق است.
انترناسیونال: آیا استقلال کردستان به نفع ناسیونالیسم کرد و مشخصا احزاب حاکم در اقلیم کردستان تمام نمیشود؟
حمید تقوائی: پاسخ به این سئوال تماما به نقش و عملکرد کمونیستها، امروز در رابطه با استقلال و فردا در کردستان مستقل، بستگی دارد. همانطورکه توضیح دادم از نظر ما و تا آنجا که منافع توده مردم کردستان مطرح است، استقلال راهی برای مصون ماندن از آتش جنگ قومی و مذهبی و جامعه و حکومت مبتنی بر مذاهب و اقوام و عشایر است. ما به این دلیل خواهان استقلال هستیم که شر این سناریوی نظم نوینی را از سر مردم کردستان کم کنیم. ناسیونالیسم کرد و مشخصا دولت اقلیمی کردستان جزئی از همین سناریوی سیاه نظم نوینی است. دولت اقلیم کردستان در سایه حمله نظامی آمریکا در جنگ خلیج ایجاد شده و بر این مبنا موقعیت و جایگاهی در سیاست پیدا کرده است. مردم کردستان در دو دهه اخیر حاکمیت احزاب ناسیونالیستی را تجربه کرده اند و خلاصی از سلطه این احزاب به یک خواست و تمایل توده ای در کردستان عراق تبدیل شده است. استقلال از دید توده اهالی کردستان میتواند و باید به معنی نقطه پایانی باشد نه تنها به دخالتگری نیروهای اسلامی بلکه همچنین به حاکمیت نیروهای ناسیونالیستی، و سیاستها و عملکرد “ناسیونالیسم خودی” که در دو دهه اخیر دست خود را برای مردم رو کرده اند. کردستان مستقل میتواند و باید نمونه یک جامعه سکولار و مدرن و متمدن قرن بیستمی در تمایز از نه تنها عراق و سوریه، بلکه جمهوری اسلامی و ترکیه و اسرائیل و همه دولتهای ملی – مذهبی – قومی در منطقه خاورمیانه باشد. کردستان مستقل میتواند، با حل مساله ملی کرد و در نتیجه زدودن توهمات ناسیونالیستی در میان توده مردم، شرایط سیاسی- اجتماعی مساعدی را برای قدرتگیری چپ در جامعه و اعتلای مبارزه در راه آرمان و هدف آزادی و برابری و رفاه برای شهروندانش فراهم آورد. آرمان و هدفی که انقلابات موسوم به بهار عربی با پرچم “نان، آزدی، کرامت انسانی” به دنیا اعلام کردند. ما کمونیستها از این موضع و با این پرچم بحث استقلال را مطرح میکنیم و از آن دفاع میکنیم.
این روشن است که سنتا و خودبخود تشکیل یکی کشور و دولت بر مبنای هویت ملی، زمینه مناسبی برای مطرح و بجلو رانده شدن ناسیونالیسم و احزاب ناسیونالیستی فراهم میکند. اما شرایط مشخص دو دهه اخیر در عراق و در کردستان، در جهت عکس این روند عمومی و سنتی، یعنی در جهت تضعیف موقعیت ناسیونالیسم کرد و توهم توده مردم به آن بعنوان کلیددار مساله کرد عمل کرده است. اولا ناسیونالیسم در هیات دولت منطقه ای بیش از دو دهه است که بر سر کار است و توهم توده مردم به “ناسیونالیسم خودی” تا حد زیادی از جامعه رخت بربسته است و ثانیا مساله کرد امروز نه بعنوان ستم ملی اعمال شده از جانب ناسیونالیسم عرب و دولت مرکزی، بلکه بعنوان موزائیکی از یک جامعه شقه شقه شده به سنی و شیعه و کرد و عرب و ترکمن مطرح شده و موضوعیت پیدا کرده است. همانطور که بالاتر گفتم استقلال موزائیک کرد را از سناریوی سیاه عراق جدا میکند و لذا شرایط را در کردستان مستقل نیز برای مقابله با هر نوع هویت تراشی مذهبی و قومی و ناسیونالیستی برای دولت و مردم مساعد تر میکند.
از سوی دیگر امروز کردستان به نسبت مناطق دیگر عراق شرایط با ثبات تر و متعارف تری دارد و این باعث شده است که نیروهای ناسیونالیست حاکم این وضعیت را به حساب خود بگذارند. استقلال، این اعتبار و حقانیت کاذب را نیز از نیروهای ناسیونالیست سلب میکند و آخرین پرده های ساتر ماهیت ارتجاعی ناسیونالیسم را نیز از میان بر میدارد. البته هیچ یک از این تحولات خودبخود اتفاق نمی افتد. فعالیت و عملکرد کمونیستها در این میان حیاتی و تعیین کننده است. جامعه و توده مردم در کردستان و در عراق و در منطقه، باید در سطح هر چه وسیعتری مطلوبیت و ضرورت استقلال و چشم انداز کردستان مستقل را از زبان ما کمونیستها بشنوند و از یک موضع و با توقعات و انتظاراتی ماکسیمالیستی، رادیکال و انسانی خواهان استقلال کردستان باشند. اساس مساله تشکیل یک جامعه و دولت غیر قومی غیر مذهبی و سکولار و مدرن است که در آن ناسیونالیسم و مذهب و قومی گرائی هیچ نقش و جایگاهی نداشته باشد. تفاوت اساسی و پایه ای ما با دولتها و نیروها و احزاب ناسیونالیست، که هر یک بنا به منافع و اهداف طبقاتی خود از استقلال دفاع میکنند، بر سر نفس استقلال و یا حتی روند تحقق آن نیست بلکه در همین تبیین و افق انسانی و آزادیخواهانه ای است که ما در چشم انداز جامعه قرار میدهیم.
انترناسیونال: کمونیستها مشخصا چه روند و پروسه ای را برای عملی شدن استقلال کردستان مطرح میکنند؟
حمید تقوائی: استقلال کردستان باید بر مبنای همه پرسی آزادانه و دموکراتیک از همه اهالی منطقه کردستان صورت بگیرد. این همه پرسی باید تحت نظارت مراجع بین الملی انجام شود، و شفاف و روباز باشد. باید همه احزاب و نیروهای سیاسی برای تبلیغات حول مساله استقلال و له و علیه این مساله، و توضیح مخالفت و یا موافقت با استقلال و چشم اندازشان از یک کردستان مستقل، از فرصت و امکانات کافی برخوردار باشند. نکته دیگر دخالت مستقیم مردم در امر سازماندهی رفراندوم است. باید در هر شهر و محله ارگانهای متشکل از خود مردم شکل بگیرد و در امر سازماندهی و برگزاری رفراندم مستقیما دخیل باشد. کار را نباید به احزاب و نیروهای ناسیونالیست واگذار کرد.
همه شواهد نشاندهنده آنست که اکثریت مردم کردستان با استقلال موافقند ولی این شرایط و موازینی که نام بردم به نتیجه همه پرسی اعتبار و حقانیت غیر قابل انکاری میبخشد و از دخالتگری و مانع تراشی های دولتها و نیروها ارتجاعی مخالف استقلال – از جمله جمهوری اسلامی و شرکایش در منطقه- جلوگیری میکند. این شرایط بخصوص به نیروهای کمونیست و چپ اجازه میدهد در سطح وسیعتری تبیین انسانی و آزادیخواهانه و رادیکال و ماکسیمالیستی خود از استقلال و مطلوبیت آن را به میان مردم ببرند و به یک گفتمان و خواست عمومی تبدیل کنند. در اینجا هم مثل همیشه یک پروسه شفاف و علنی و با دخالت مستقیم مردم، به نفع نیروهای کمونیست و چپ و انقلابی عمل میکند.