ali javadi 1

علی جوادی

ali_javadi@yahoo.com

آینده عراق؟ پی آمدهای عروج هیولای اسلامی داعش

ali javadi 1
علی جوادی:
عروج هیولای اسلامی داعش در زمانی کوتاه و با کسب فتوحات نظامی گسترده عملا نقشی مانند یک زلزله و تکان سیاسی در صحنه سیاسی عراق داشته است. بنظر میرسد که تمام معادلات کنونی تغییر کرده اند. گویی باید موقعیت نیروهای سیاسی و اجتماعی و مناسبات این نیروها را در پس این متغییر جدید بازتعریف کرد تا به سرنخی برای آینده عراق رسید. باید از خود داعش شروع کرد.
بر خلاف برخی تصورات رایج داعش یک جنبش اجتماعی اما تماما ارتجاعی، نیست. بروز اعتراض خشن و وحشیانه نارضایتی هیچ بخشی از جامعه نیست. برعکس٬ داعش یک دار و دسته اجیر شده٬ سوپر ارتجاعی٬ دست ساز و تا مغز استخوان مزدور است. بی ریشه و بی پایه و تماما تروریستی است. این جریان که انشعابی از القاعده و ترکیبی از عناصر باقیمانده از ارتش صدام و جریان بعث است٬ تماما بند نافش به نیروهای امنیتی و نظامی عربستان سعودی و قطر متصل و گره خورده است. این جریانات شاهرگ حیات اوباش اجیر شده داعش را در دست دارند. هدفشان کسب قدرت سیاسی است و باز تعریف اسلامیستی و ارتجاعی عراق و سوریه است. ترور و آدمکشی و نسل کشی روش سیاسی و تاکتیک رسیدن به این اهداف است.

اما عروج و موقعیت کنونی داعش تماما حاصل اراده این نیروها نبوده است. داعش رعدی در آسمان بی ابر نبود. شرایطی که باعث شکل گیری و قدرت گیری برق آسای این هیولای اسلامی شده است کلا محصول جنگ و کشمکش خونینی است که در دو دهه گذشته در عراق در جریان است. عراق در فردای حمله جنایتکارانه آمریکا به عراق٬ دمکراتیزه نشد٬ بازسازی نشد٬ برعکس شیرازه اش در هم شکست و به مکه و مدینه فاضله جریانات تروریستی اسلامی و انواع جریانات قوم پرست تبدیل شد. داعش تنها در چنین فضا و لجنزاری میتوانست عروج کند. شرایطی که حمله میلیتاریستی و قلدرمنشانه آمریکا با کشتار بیش از یک میلیون نفر و در هم شکستن شیرازه جامعه عراق بجا گذاشته بود٬ گوشه ای از سیاست شکست خورده نظم نوین آمریکا و “خاورمیانه جدید”. شرایطی که انواع جریانات اسلامیستی چه از نوع پرو جمهوری اسلامی و چه از نوع پرو سعودی و القاعده ای آن و یا جریانات قوم پرست کرد و انواع خانخانی قبیله ای در عراق بوجود آوردند. جایی که هر نوع آزادیخواهی و برابری طلبی و انسانگرایی را شکنجه و زندانی و محکوم کردند. شرایطی که آمریکا و متحدین اش از یکسو و رژیم اسلامی و نیروهایش از سوی دیگر و همچنین جریانات بعثی و القاعده ای و پرو سعودی بازیگران اصلی اش بودند. داعش در عراق در چنین متنی شکل گرفت. جایی که هویتهای کثیف قومی و قبیله ای و مذهبی عملا انسانیت و انسانگرایی و آزادیخواهی را به کناری زده است. داعش محصول عملکرد این نیروها و در این شرایط داده شده است. میگویند آنها که باد میکارند طوفان درو خواهند کرد. در همین چهارچوب باید گفت آنها نفرت قومی و مذهبی و قبیله ای میکارند جنایت و قتل عام و نسل کشی درو خواهند کرد.

یکی از پیامدهای سیاسی داعش در هم شکسته شدن وضعیت و توازن قوای فعلی موجود میان نیروهای حاکم در عراق است. عراق دیگر در چهارچوب فعلی قابل دوام نیست. وضعیتا کنونی عراق بنا به تمامی شواهد موجود٬ عروج به یکباره هیولای اسلامی داعش٬ جنگ و جدال همیشگی جریانات قوم پرست و اسلامیستی و همچنین تلاشهای ارتجاعی دول منطقه که ابعاد گسترده ای بخود گرفته است٬ بهیچوجه قابل دوام نیست. در یک کلام حفظ وضع موجود٬ ادامه حاکمیت مالکی و “یکپارچگی” عراق٬ دارای کمترین احتمال در تغییر و تحولاتی است که عراق اکنون از سر میگذراند. عراق در حال تجزیه و تقسیم جغرافیایی است.*

از طرف دیگر راه حل آمریکا و غرب مبتنی بر شکل دادن به “ائتلافی از نیروهای شیعه و سنی و کرد” از هم اکنون مهر شکست بر آن نقش بسته است. چرا که نیروهای شکل دهنده این “ائتلاف نامقدس” هیچکدام دیگر تمایل محسوسی به ادامه این راه حل ندارند. حکومت مالکی و متحدش٬ رژیم اسلامی ایران٬ که بر فرض هم توانسته باشند جریان داعش را شکست دهند بهیچوجه وارد پروسه امتیاز دادن به جریانات اسلامیستی از نوع داعش و نیروهای پرو سعودی نخواهند شد٬ حتی اگر اکنون به چنین طرحی گردن گذارند. حکومت قومپرست اقلیم کردستان نیز از هم اکنون مخالفت خود را با چنین طرحی اعلام کرده است. از طرف دیگر جریان داعش و جریانات بعثی و پروسعودی در صورت پیشروی تمایلی به سازش با مالکی و یا جانشین های احتمالی اش نخواهند داشت. این ائتلاف قبل از تولد مرده است. بعلاوه وضعیت فعلی خود محصول چنین پروژه ارتجاعی است. زمانیکه اضدادی مانند قوم پرستی٬ نژاد پرستی٬ تفرقه مذهبی و قبیله گری شالوده سیاستی و ایدئولوژیک حکومت را تشکیل میدهند تردیدی نباید کرد این منافع به سرعت به تلاقی و کشمکش و جنگ مذهبی و قومی و قبیله ای کشیده خواهند شد.

نتیجتا در این شرایط تنها دو راه حل واقعی در نقشه سیاست عراق بجا می ماند: یا باید جریانات و نیروهای سیاه قومی و مذهبی را با قدرت سازمانیافته و مسلح توده مردم آزادیخواه و برابری طلب در هم کوبید و از صحنه سیاست جارو کرد و بر ویرانه های موجود جامعه ای آزاد و برابر و سکولار و فارغ از تعلقات کثیف قومی و مذهبی و قبیله ای ایجاد کرد یا اینکه عراق در خطوط مذهبی و قومی و قبیله ای تقسیم خواهد شد.

اما تقسیم قومی در شرایط جنگی و خونین فعلی خود مستلزم گذر از یک گذرگاه خونین و دهشتناک است که نیروهای اسلامیستی و قوم پرست درگیر در جدال برای سهم بری و بسط سلطه نفوذ خود بر جامعه تحمیل کرده و خواهند کرد. تجزیه یوگسلاوی را هنوز در اذهان بسیاری از ما زنده است. به یاد داریم تصاویری را که مردم مستاصل و آواره کوله بار زندگی خود را بر دوش داشتند و از منطقه ای به منطقه دیگری فرار میکردند و در گوشه فرزند و یا عضوی از خانواده خود را به خاک می سپردند. رسیدن به چنین وضعیتی خود مستلزم جنگ ها و خونریزیهای بسیار بر سر سرزمینها و شهرها و مناطق و منابعی است که این نیروهای ارتجاعی برای تسلط و چنگ اندازی برای آن می جنگند. تصور تصفیه های قومی و مذهبی و قبیله ای مانند ابرهای سیاه ذهن هر انسانی را فلج میکنند.

از طرف دیگر دخالت نیروهای رژیم اسلامی در منجلاب عراق دامنه جنگ و کشتار را گسترده تر کرده و عملا پای کشورهای دیگر منطقه از جمله عربستان و شاید ترکیه هم را وارد این تخاصمات کند. تخاصماتی که نه تنها نتایجی هولناکی برای مردم عراق به دنبال دارد بلکه مانند حفره ای سیاه همه چیز از مدنیت گرفته تا انسانیت را در خود خواهد بلعید. در چنین شرایطی زمینه برای تحرک نیروهای مشابه و جدالهای مشابه در ایران و سایر منطقه هموار خواهد شد. یک نتیجه محتمل حضور مستقیم رژیم اسلامی در عراق انتقال این منجلاب و کشمکش به جامعه در حال تحول به ایران است.

در این شرایط تنها دریچه امید برای یک آینده انسانی٬ جارو کردن انواع جریانات اسلامیستی و قوم پرست و قبیله ای از صحنه سیاست عراق است. تنها با برافراشتن پرچم سیاستی که هدفش ایجاد جامعه ای باز٬ آزاد و برابر و متساوی الحقوق برای همگان است٬ میتوان از شر این نیروهای سیاه خلاص شد. تنها با نیروی سازمانیافته و مسلح مردم متحد میتوان این نیروها را از میدان بدر کرد. تنها کارگر و مردم آزادیخواه مسلح میتوانند این جریانات را درهم بکوبند و از صحنه جارو کنند.

آیا چنین آینده ای میتواند متحقق شود؟ آینده به انتخاب و تلاش امروز کارگر و کمونیسم و آزادیخواهی در عراق گره خورده است.

*در حاشیه این مساله باید اشاره کرد که مقوله “تمامیت ارضی” بهیچوجه جایی در سیستم عقیدتی و باورهای نظری ما ندارد. ما نه مخترع شکل دادن این “کشور” ها بوده ایم و نه برای ماندن و بقایشان تلاشی خواهیم کرد. از نقطه نظر ما کشورها میتوانند کوچکتر شوند٬ میتوانند بزرگتر شوند. اما هر تغییر و تحولی باید منعکس کننده اراده و انتخاب آزاد و آگاهانه توده های مردم این جوامع باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *