اصغر کریمی
بیست و دو سال قبل در مقطعی که با عروج جنبش دو خرداد اختلافاتی هم در حزب شروع شد و حدود ۹۰ نفر اعضا و کادرهای حزب از جمله ۵ عضو کمیته مرکزی استعفا دادند، منصور حکمت «محکم به محکمی حزب» را نوشت و الان باید گفت شاداب به شادابی حزب. آنها که در آن سال رفتند تلاش کردند تصویر حزبی بحران زده و مخروبه را بدهند اما حزب در سیر پیشروی خود یک روز کند نشد. یکسال بعد از این استعفاها کنگره سوم و علنی حزب را در اوج شادابی برگزار کردیم و موفقیت های چشمگیری داشتیم که منصور حکمت آن سال را سال حزب کمونیست کارگری نامید. البته آنها که در آن مقطع رفتند نه برخوردشان تا حدی که امروز از جانب ۴ عضو کمیته مرکزی شاهد هستیم خصمانه بود و نه اختلاف نظرشان را در سطح علنی مطرح کردند. اختلاف پیدا کردند راهشان را کشیدند و رفتند. ولی مخالفین امروز ما اصرار دارند در حزب بمانند. نزدیک به دوسال آن هم به شکل علنی انتقاداتشان را تا سطح حمله به حزب و انگ و اتهام زنی و ترور شخصیت ادامه دادند ولی جمعشان از همان چند نفر اول فراتر نرفت. همین واقعیت به روشنی نشان میدهد که تا آنجا که به مضمون بحثها مربوط میشود پرونده این بحث در حزب ما عملا بسته شده است و حزب متحد تر و شاداب تر از همیشه مشغول فعالیت در عرصه های مختلف است. این اتحاد و شادابی محصول خط سیاسی حاکم بر حزب، موفقیت های حزب، و اتحاد مستحکم صفوف حزب است. دو ماه قبل در گزارش به نشست کمیته مرکزی حزب در ماه دسامبر قبل از هر چیز بر یک مشاهده جالب و مهم تاکید کردم و الان با صدای بلندتری از دو ماه قبل بر آن تاکید میکنم:
«قبل از هرچیز باید بر یک مشاهده مهم و در عین حال بسیار جالب تاکید کنم و آن فعالیت و تحرک چشمگیر و روزمره تعداد قابل توجهی از کادرهای حزب است. از لیدر حزب تا هیئت اجرایی و ارگانهای حزب و کمیته های حزبی و کادرهای حزب در نهادهای مورد حمایت حزب در خارج کشور و داخل کشور در یک ارکستر هماهنگ، تلاش وسیع، متنوع، همه جانبه وخستگی ناپذیری را در زمینه های مختلف دارد به پیش میبرند. فضایی بشاش و ریلاکس بر حزب و ارگان هایش حاکم است. پیشروی حزب حاصل این تلاش ها است. این روحیه از یک طرف ناشی از فضای اعتراضی جامعه، و از طرف دیگر پیشروی عمومی حزب، اتحاد عمیق در صفوف حزب و درک روشن و زمینی از فعالیت به شیوه ای اجتماعی، پیشروی در فونکسیون های مختلف حزب و خوشبینی حاکم بر تشکیلات است که به فعالین روحیه پر کاری و انگیزه پیشروی میدهد و در همین ابتدا جا دارد از تک تک فعالین حزب در داخل و خارج کشور و تک تک مسئولین ارگانها، کمیته ها و نهادهای مورد حمایت حزب که همگی کارنامه موفقی در فعالیت خود دارند، صمیمانه قدردانی کرد.
هر کس از کمی فاصله به حزب نگاه کند یکی از پر تحرک ترین و دخالتگرنه ترین دوران فعالیت حزب و حضور فعال در زمینه های مختلف را مشاهده میکند. کیفیت فعالیت حزب در بسیاری عرصه ها بهبود قابل ملاحظه ای داشته، حزب در اکثر جنبش ها و حرکت های اعتراضی دخالت فعال و تاثیرگذار داشته و نفوذش و دامنه روابطش گسترده تر شده است. فعالیت ارگانها، نهادهای مورد حمایت حزب، کمیته ها و مسئولین عرصه های مختلف، بطور خستگی ناپذیر و مثل یک ارکستر هماهنگ و متشکل کار خود را به پیش برده اند و تک تک آنها دوره موفقی را پشت سر گذاشته اند. این یک نقطه قدرت حزب است که باید حفظ کرد و آنرا بیشتر نهادینه کرد و رفقای بیشتری را در ارگانها و فونکسیون های مختلف که همه آنها نیاز به نیروی بیشتر دارند، سازمان داد و فعال کرد».
همان موقع طبعا هم ما در درون حزب و هم بیرون حزب همه میدانستند که چند نفری هم هستند که روزبروز فاصله سیاسی و تشکیلاتی شان با حزب بیشتر میشود. علیرغم این تاکید من این بود که حزب در یکی از دوره های موفق و بشاش و بسیار متحد به سر میبرد. و کماکان میخواهم بر همین مشاهده تاکید کنم. این فقط مشاهده من و هیئت اجرایی نبود مشاهده همه رفقایی بود که شبانه روز در فعالیت های اجتماعی در زمینه های مختلف درگیرند و دارند کار میکنند حتی یک نفر با این مشاهده مخالف نبود. بحث با اپوزیسیون درون حزب شده بود و مدتها بود از نظر سیاسی به سرانجام رسیده بود. میدانستم و قابل پیش بینی بود که رفقایی که بحثهایشان بجائی نرسیده لحن تندتر و خصمانه تری پیدا میکنند و متاسفانه چنین شد. الان هم توصیه من به این چند نفر این است که شما که با خط حاکم بر حزب، مصوبات حزب و فعالیت ها و کارزارهای روزمره حزب خوانایی ندارید و مطلقا تردیدی هم ندارید که مباحثتان در حزب جایی پیدا نمیکند، بجای ترور شخصیت و دست بردن به انبان فحاشی های جنگ سردی حزب را ترک کنید و انرژی تان را بجای مقابله با حزب صرف مبارزه با جمهوری اسلامی کنید. این مسیر سالم تر و سیاسی تری است و احترام خودتان را هم بیشتر حفظ میکنید. میدانید که حزب در اوج شادابی و اتحاد مشغول کار است لطفا بروید کار مفیدتری انجام دهید. ما هم هزار کار و پروژه در دست داریم اجازه بدهید برویم کارمان را علیه جمهوری اسلامی ادامه دهیم.
…………………
سلام به دوستان این صفحه
کامنتهای زیادی در این صفحه مطرح شد و من سعی میکنم درمورد چند نکته اصلی تر این کامنت ها که به بحث تعلیق رفیق علی جوادی مربوط است توضیحاتی بدهم. متن مقداری طولانی است توصیه میکنم دوستانی که واقعا مایلند مباحث را دنبال کنند حوصله کنند بحث را تا آخر بخوانند.
۱- دلیل تعلیق
در جلسه دفتر سیاسی ۶ تا ۷ دقیقه به من وقت داده شد که بحث را معرفی کنم صحبت شفاهی را پیاده کرده ام که اینجا جهت اطلاع منتشر میکنم:
علی جوادی با حزب و کل سیاست های حاکم بر حزب مخالف است. همه رفقا میدانند و خود رفقای اپوزیسیون و علی هم میدانند که چهارچوب نظرات حمید تقوایی و تحلیل های او یا بصورت قطعنامه در ارگان های حزب تصویب شده و یا بحث هایی بوده که مورد قبول حزب بوده و در ارگان های مختلف حزب، تبلیغات و رسانه ها و فعالیت های میدانی و کارزارها و غیره دارد پراتیک میشود. بنابراین این شوخی است که علی بگوید فقط با بحث های حمید مخالفم. علیرغم این، قرار در مورد این مساله نیست. دربند سه قرار هم که گفته شده نظرات حمید تقوایی به مواضع حزب تبدیل شده و مبنای پراتیک ارگان های حزب است منظورش این نیست که قرار تعلیق عضویت علی بخاطر مخالفتش با مواضع حزب نوشته شده است. تاکید این بند این است که علی جوادی به بهانه نقد حمید تقوایی دارد شانتاژ و ترور شخصیت میکند. هرچند نمیتوان عضو کمیته مرکزی حزب بود و با همه سیاست های جاری حزب مخالف بود ولی پیشنهاد تعلیق علی به خاطر این نیست. آش خیلی شورتر از این است که به خاطر مخالفت علی با حمید تقوایی یا مصوبات حزب قرار تعلیق مطرح شود.
عباراتی که در این قرار به نقل از علی جوادی آمده مربوط به همین دو سه هفته اخیر است که در یک مصاحبه آنها را علیه حزب گفته است. انواع اتهامات و دروغ ها را علی به حزب و حمید تقوایی نسبت داده است. دفاع از موسوی، آخر کجا حمید تقوایی از موسوی دفاع کرده است؟ کجا حمید تقوایی از رضا پهلوی دفاع کرده است؟ کجا «توده ای» شده، کجا مارکسیسم زدایی از حزب کرده و یا حزب مارکسیسم زدایی شده، برخوردهای مادون انسان! را چه کسی به علی کرده؟ در حالیکه خود علی بدترین نوع حمله را دارد به حزب میکند. هیچ مخالف بیرون ما، هیچ گروه سیاسی، نه راه کارگر، نه حکمتیست نه فدایی نه کومله با ما چنین برخوردی نکرده است. جمع حملات همه گروههای سیاسی علیه حزب قابل مقایسه با حجم حملات علی نیست و لحن آنها هم اصلا قابل مقایسه با لحن علی نیست.
سیاهنمایی علی علیه حزب، علی در مصاحبه اش از استعفاهای فردی متعدد و انشعابات متعدد اسم برده است. کدام استعفاهای متعدد فردی؟ کدام انشعابات متعدد؟ چند انشعاب مگر در حزب بوده؟ استعفاهای ۹۹ که فکر نمیکنم منظور علی باشد. ۲۰۰۴ هم که خود علی در خط مقدم آن بود و تازه ما باید او را کنترل میکردیم. این برخورد علی بی احترامی به خودش هم هست که گویا حمید مسئول انشعاب بوده و تنهایی همه را سر دست میچرخانده! و علی و بقیه هم ناظران خاموشی بوده اند. سال ۲۰۰۷ هم جمع چند نفره علی و دوستانش از حزب رفتند و بعد از چند سال برگشتند و علی گفت اشتباه بزرگی کردیم که از حزب استعفا دادیم حالا میگوید تقصیر حمید است! آدم واقعا تعجب میکند. چه انشعاب دیگری داشته ایم؟ چرا اینقدر سیاهنمایی میکند علی؟ هر کس مصاحبه علی را بخواند فکر میکند هر روز عده ای مشغول استعفا و انشعاب بوده اند! چطور یکی میتواند عضو حزب باشد و چنین تصویری از حزب بدهد؟
سال ۹۹ منصور حکمت در مورد کسانی که استعفا دادند گفت کسی که میرود حزب را به عرش اعلا نمیرساند. تصویر یک حزب مخروبه و بحران زده را میدهد. برخورد علی خیلی فراتر از آنها است. آنها یک دهم این حرف های علی را نزده بودند. برخوردهای علی بسیار از فراتر از برخوردهای آنها است.
علی میگوید به شیوه رهبران بعد از لنین به ما برخورد میکنند. منظور از رهبران بعد از لنین خروشچف که نیست منظور استالین است. استالینیسم را هم دشمنان ما میگویند و راستش چند سال است این را هم از هیچ دشمنی نشنیده ایم. اینقدر حزب برخوردهایش انسانی است، اینقدر شفاف است و اینقدر اعضا آزادی عمل دارند که حتی دشمنان حزب هم به راحتی نمیتوانند استالینیسم را به حزب ما نسبت بدهند. علی و بدنبال آن آسنگران الان افتخار! بلند کردن این پرچم را به عهده گرفته اند. علی نوشته است میخواهند ما را مرعوب و خاموش کنند. چقدر آدم باید بی انصاف باشد؟ شما هر چه خواستید علنی نوشتید، مصاحبه کردید و نه یکی دو تا، گفتید نشریه میخواهید در بیاورید گفتیم درآورید و بخاطر همه مقالات و مصاحبه هایتان در نقد و حمله به حزب یک تذکر ساده هم به شما و هیچکس دیگر داده نشد. و حالا حمید تقوایی شد استالین و حزب خواسته شما را خاموش و مرعوب کند! آخر کمی حقیقت گویی و کمی انصاف نباید از شما انتظار داشت؟
رفقایی مثل علی به نقل از منصور حکمت میگویند انتساب توده ای و راست و ناسیونالیست به رفقای دیگر در درون حزب ترم هایی سیاسی است و ایرادی ندارد. بله اصلا ایرادی ندارد ولی منصور حکمت نگفت عضو حزب میتواند هر روز که از خواب بیدار میشود به فکر حمله به حزب باشد و هر روز القاب راست و توده ای و غیره را بطرف رفقایش پرت کند. موقعی که سال ۹۹ حسن وارش گفت زنده باد حزب سوسیالیست کارگری فورا منصور حکمت اخراجش کرد. حسن وارش میتوانست بگوید دارم به مثلا یک حزب چپ که میخواهد تشکیل شود زنده باد میگویم. رفقا از صحبت منصور حکمت کلیشه درست میکنند و این فقط نشان میدهد که نه فقط منصور حکمت را نشناخته اند بلکه از منصور حکمت و متد منصور حکمت بیگانه اند، به تمام معنی بیگانه اند. منصور حکمت یک صدم این برخوردها را تحمل نمیکرد. حزب الان به حکم شرایط صدبار بازتر از آن زمان است.
نکته آخر اینکه اینطور نیست که برخورد انضباطی باید از مثلا تذکر شروع شود بعد به تعلیق و اخراج رسید. برخورد انضباطی به اقدام یک عضو بستگی دارد. هیچ عضوی نمیتواند هر روز به حزب حمله کند و عضو حزب باقی بماند این با نفس عضویت و از بنیاد با حزبیت و تعلق به یک حزب مغایر است. در نتیجه در مورد علی جوادی حداقل کاری که دفتر سیاسی میتواند بکند، و همین حد هم حق دارد، این است که عضویت علی در حزب را تعلیق کند و من از همه رفقای حاضر در جلسه تقاضا میکنم به این قرار رای مثبت بدهند. ۷ فوریه ۲۰۲۱
= = = = = = = =
حال اجازه بدهید به نکاتی که در این صفحه از جانب تعدادی از دوستان مطرح شده بپردازم:
با توضیحات بالا امیدوارم روشن باشد که دلیل تعلیق علی جوادی چه بوده است.
۱- دوستانی علیرغم اینکه قرار مربوطه را دیده اند با اینهمه مایلند اصرار کنند که تعلیق به خاطر اختلاف سیاسی بوده است. خود علی و رفقای همفکری در حزب هم همینطور. این ذره ای حقیقت ندارد. یکی از این رفقا بقول خودش۱۱ سال است با برخی مباحث و مصوبات حزب اختلاف دارد و بحثش را بارها داخلی و علنی تکرار کرده است. علی جوادی و دو رفیق دیگر هم از یکی دو سال قبل بحث های مشابهی را شروع کرده اند و دهها مطلب و مصاحبه در نقد مصوبات و سیاست های جاری و مباحثی که در حزب دارد عملی میشود نوشته اند. و تاکنون حتی یک تذکر شفاهی یا کتبی هم به این رفقا یا هیچ رفیق دیگری بخاطر نقد سیاسی حزب یا نظرات حمید تقوایی داده نشده است. بنابراین بحث تعلیق به خاطر اختلاف سیاسی کذب محض است. دقیقا چون رفقا نمیخواهند به خود قرار و دلیل تعلیق بپردازند اول قرار را تحریف میکنند و بعد بحث تعلیق به خاطر اختلاف سیاسی و استالینیسم و ارعاب و غیره را پیش میکشند تا اصل موضوع پوشیده شود. البته در عالم بیرون این نوع اتهامات استالینیستی و مرعوب کردن و غیره خیلی هم طرفدار دارد! استدلالی لازم نیست فاکتی لازم نیست کافی است بگویید حزب کمونیست کره مریخ به یکی تذکر داده همین برای اتهامات جنگ سردی علیه آن حزب کافی است. علی در یک مصاحبه حدود ۲۰ روز قبل انواع اتهامات را به حزب نسبت داد که فقط بخشی از آنها در قرار اشاره شده است و به همین دلیل تعلیق شد.
۲- استناد یکجانبه به منصور حکمت
رفقایی به یک جمله از قراری که توسط منصور حکمت به پلنوم دهم حزب ارائه و تصویب شد اشاره کرده اند. اما سال ۹۹ که همان ۹۰ نفر معروف داشتند میرفتند و استعفا میدادند یکی از آنها نوشت زنده باد حزب سوسیالیست کارگری و یک ساعت بعد به پیشنهاد منصور حکمت حکم اخراجش توسط یک کمیته حزبی ارسال شد.
مدت کوتاهی بعد از آن در پلنوم دهم حزب منصور حکمت چند قرار پیشنهادی ارائه داد که همه تصویب شد یکی از آنها که مربوط به یک عضو دفتر سیاسی آن موقع حزب است را اینجا نقل میکنم:
«پلنوم اتهامات مکتوب… به حزب، کميته مرکزى، دفتر سياسى، دبير کميته مرکزى و دبير اجرايى حزب را آشکارا مغرضانه و مردود ميداند. پلنوم لحن موهن و تحريکات غير سياسى نوشته … را تقبيح ميکند و اقدام او مبنى بر خروج از انضباط کميته متبوع خود و تحريک علنى عليه دفتر سياسى و دبيران قانونى و منتخب کميته مرکزى و تلاش او براى لغو نتيجه انتخابات قانونى کميته مرکزى و تصميمات مصوب اکثريت از طريق تحريک و اعمال فشار از بيرون کميته مرکزى را حرکتى بشدت ضد- تشکيلاتى ميداند که در صورت باقى ماندن او در حزب ميبايست با بالاترين ترين اقدام انضباطى پاسخ بگيرد. نظر به خروج … از حزب قبل از رسيدگى به دعاوى و اقداماتش، اين ارزيابى در آرشيو کميته مرکزى ثبت ميشود.» قبل از خروج این عضو دفتر سیاسی نوشت که نامه شما طرح استیضاح رهبری منتخب حزب است یا استیضاح شما رای میاورد و یا از حزب میروید. این عضو دفتر سیاسی یک صدم، تاکید میکنم یک صدم حمله این رفقا را به حزب نکرده بود و لحنش نیز مطلقا قابل مقایسه با این رفقا نبود.
مدتی قبل از استعفاهای ۹۰ نفره یکی از کادرهای حزب در نامه ای به رهبری حزب از کم کاری رهبری حزب انتقاد کرده و رهبری حزب را به شکل تحقیرآمیزی به یک کلوپ سالمندان تشبیه کرد. منصور حکمت نوشت یا این را پس میگیری یا عضویتت در حزب تعلیق میشود. باز هم مثال هست ولی همین چند مورد برای اینکه با متد منصور حکمت آشنا شوید فکر میکنم کافی باشد. در توضیح قرار گفتم که رفقا از منصور حکمت و متدش واقعا بیگانه اند.
تردید نکنید اگر منصور حکمت زنده بود مدتها قبل نامه مشابهی به این رفقا مینوشت و اگر حرفشان را پس نمیگرفتند و یا حتی بدون چنین نامه ای در یک پلنوم فوق العاده پیشنهاد اخراج همه آنها را مطرح میکرد. از روز تشکیل حزب کمونیست کارگری در نوامبر ۱۹۹۱ تا سال ۲۰۰۲ که منصور حکمت زنده بود معاونش بودم و بجز چند ماهی رئیس هیئت اجرایی یا هیئت دبیران بودم و حساسیت او نسبت به رفتار غیر حزبی بویژه اعضای کمیته مرکزی را لحظه به لحظه دیده ام. میدانید چرا اینقدر حساس بود؟ چون حزب برای منصور حکمت ابزار مبارزه برای رسیدن به یک هدف مهم بود نه یک کلوپ بحث. اجازه بدهید اینرا بیشتر توضیح بدهم.
۳- بحث آزادی بیان
یکی از بی ربط ترین بحث هایی که برخی دوستان مطرح کردند بحث آزادی بیان است. جریان ما از بدو شکل گیری بر آزادی بی قید و شرط بیان و عقیده و اعتصاب و اعتراض و غیره کوبیده است و بعنوان اولین جریانی که از آزادی بی قید و شرط بیان و عقیده و … صحبت کرد، جواب خیلی از مخالفین را داده است و اگر احزاب و جریانات راست تقریبا هیچکدام اینرا قبول ندارند لااقل خوشبختانه احزاب و سازمان های چپ مخالفتی با آن ندارند.
آزادی بیان مساله ای مربوط به رابطه مردم و حکومت است. این حکومت ها هستند که آزادی بیان را محدود میکنند یا کلا جلوی آنرا میگیرند و به زندان و اعدام و غیره متوسل میشوند. احزاب سیاسی اپوزیسیون جلو آزادی بیان کسی را نمیتوانند بگیرند.
در حزب ما اگر کسی بگوید مثلا به برابری و لغو استثمار اعتقادی ندارد یا مثلا زن ناقص العقل است یا حکومت حق دارد به جرم آزادی بیان کسی را زندانی یا اعدام کند روشن است که عذرش خواسته میشود. ولی این مغایر اصل آزادی بی قید و شریط بیان نیست هر کس معتقد است زن ناقص العقل است میتواند برود بیرون حزب هر مقدار میخواهد در این زمینه داد سخن بدهد. در یک کلوپ گیاهخواران هم اگر کسی تبلیغ همبرگر گوشتی بکند عذرش را میخواهند میتواند برود بیرون آن کلوپ هر چه میخواهد اندر فواید گوشتخواری صحبت کند و بنویسد، فیلم تهیه کند و تبلیغ کند. کلوپ مربوطه آزادی بیانش را نگرفته است. در حزب ما ضوابط دیگری هم طبق مصوبات ۲۲ سال قبل وجود دارد. هر کس در کمیته های بالاتری عضو است تعهدات سفت و سخت تری نسبت به حزب و مقرراتش دارد، محدودیت های بیشتری دارد و پرنسیپ های بیشتری را باید مراعات کند.
۴- مقرراات حزبی در مورد تعلیق عضو کمیته مرکزی
رفقا گفته اند این تعلیق نیست اخراج است! نمیدانم واقعا فرق تعلیق و اخراج را نمیدانند؟ علی تعلیق شده و از کمیته مرکزی میتواند تقاضای تجدید نظر کند کمیته مرکزی میتواند حکم دفتر سیاسی را رد کند، یا قبول کند، یا برای مدتی دیگر تمدید کند یا آنرا تایید کند اما مهلتش را پایان دهد.
علی در مصاحبه ای ویدیویی در روز ۱۴ فوریه گفته است که یک ارگان پایین تر نمیتواند عضو یک کمیته بالاتر را تعلیق کند. بر خلاف نظر علی این خود پلنوم کمیته مرکزی، پلنوم ۴۸ در مه ۲۰۱۸، بود که با اکثریت بسیار بالایی این اختیار را به دفتر سیاسی داد به شرح زیر:
«تبصره زیر به بند دوم قرار ١٠٢٦ مصوب پلنوم دهم کمیته مرکزی حزب اضافه میشود:
تبصره: در شرایط استثنائی که یک عضو کمیته مرکزی به اقدامات ضد حزبی آشکار وعلنی دست بزند به نحوی که نتوان برای بررسی وضعیت او تا پلنوم صبر کرد، دفتر سیاسی میتواند عضویت او را تا زمان برگزاری پلنوم وسیع کمیته مرکزی بحالت تعلیق درآورد. جلسه بحث در این مورد با شرکت دوسوم اعضای دفتر سیاسی رسمیت می یابد. در این جلسه علاوه بر اعضای دفتر سیاسی همه حاضرین (اعضای کمیته مرکزی و مشاورین) حق رای دارند و برای تصویب رای دوسوم اعضای حاضر دفتر سیاسی و دو سوم آرای کل حاضرین ضروری است. عضو مورد بحث نیز به این جلسه دعوت میشود.»
علی میتوانست در کنگره قبلی از کنگره بخواهد قرار مربوطه را ملغی کند اما علی و هیچ رفیق دیگری چنین بحثی را مطرح نکرد. بنابراین این بحث علی هم بی پایه است. علی بر اساس یک مصوبه کمیته مرکزی تعلیق شده است.
اما اجازه بدهید صریحا بگویم که این رفقا هیچکدام عضو حزب نیستند و مدتها است از حزب رفته اند. دلشان با حزب نیست رفتارشان همین را نشان میدهد. فقط حقوقا هنوز عضو حزبند. هیچکدام از این رفقا مدتها است هیچ جا از حزب دفاع نمیکنند، یعنی فاقد بدیهی ترین شرط عضویت هستند. رفقا در شماره های مختلف نشریه شان و در سایتی که اخیرا درست کرده اند حتی یک اطلاعیه حزب را منتشر نکرده اند اما اطلاعیه سایر گروههای چپ و مقالات کادرهای احزاب و گروههای دیگر را بوفور منتشر کرده اند. بارها رفقایی از اینها پرسیده اند چرا موقعی که علیه حزب افشاگری میکنید و دروازه را برای سخیف ترین دشنام ها به حزب و کادرهای حزب باز میکنید حتی یکبار حاضر به جواب دادن به آنها نیستید؟ اگر صرفا با برخی نظرات حمید یا همه نظرات حمید مخالفید و اپوزیسیون حزب نیستید چرا حتی از یک کارزار حزب دفاع نمیکنید و تبلیغش نمیکنید؟ با کارزار حزب برای بایکوت حکومت یا در دفاع از حقوق زنان یا علیه اعدام هم مخالفید؟ با فعالیت های حزب در جنبش کارگری مخالفید؟ با اطلاعیه های حزب علیه جمهوری اسلامی هم مخالفید؟ چرا حتی یک اطلاعیه حزب را در سایت و نشریاتتان منعکس نمیکنید؟ و فقط در نقد حزب آنهم با بدترین لحن ها حرف میزنید و آنوقت ادعا میکنید که با نظرات حمید تقوایی مخالفید! اگر کسی نداند این رفقا عضو یک حزب هستند واقعا از نشریه و سایت اینها چه برداشتی میکند بجز یک جمعی که با حزب کمونیست کارگری خصومت دارند؟ باور کنید این رفقا مدتها است از حزب رفته اند.
با اینحال حتی یک تذکر به این رفقا داده نشده است در حالیکه اینها نقض آشکار ابتدایی ترین موازین عضویت در یک حزب است که یک عضو لااقل هرچه از حزب قبول دارد را باید تبلیغ کند، در مقابل حمله به حزب از حزب دفاع کند و …. این رفتار رفقا را مقایسه کنید با جمله زنده باد حزب سوسیالیست کارگری، که به معنی حمایت از یک حزب تشکیل نشده دیگر بود، توسط یک عضو حزب مطرح شد و به اخراج او توسط منصور حکمت منجر شد. واقعا کسی هنوز فکر میکند منصور حکمت این رفتارها را قبول میکرد و فقط با این رفقا بحث میکرد!
نکته دیگر اینکه رفیقی که توسط تعدادی از اعضای حزب به عضویت یک کمیته انتخاب میشود تعهداتی نسبت به آنها دارد. قرار است آنها را نمایندگی کند. و اولین شرط نمایندگی حمایت از حزب و تقویت حزب و فعالیت های حزب است و نه تبلیغ احزاب و گروههای دیگر. این رفقا مدتها است مطلقا چنین تعهدی از خود نشان نداده اند.
۵- حزب کلوپ فلاسفه نیست
دوستانی که به هیچ حزب و تشکیلاتی تعلق ندارند و علاقه ای هم به درست کردن حزبی یا پیوستن به حزبی ندارند و یکی از افتخارات آنها منفرد بودن است، ظاهرا از همه بیشتر متخصص قوانین و مقررات حزبی اند! جالب است! قوانین درون حزب باید اینطور باشد اینطور نباشد، فلان کار را بکند فلان کار را نکند! و از همه هم بیشتر فول تشکیلاتی میگیرند! دوستان گرامی بروید به حزبی که به شما نزدیک است بپیوندید و یا گروهی درست کنید و مقرراتی هم برای آن تعریف کنید شاید الگوی مناسب تری به جامعه ارائه دادید!
ولی حزب ما کلوپ بحث نیست.ابزار مبارزه برای رسیدن به یک هدف است، ابزار کارگر و مردم زحمتکش برای کسب قدرت سیاسی است. سابقه مباحث بنیانگذاران این حزب به ۴۲ سال قبل برمیگردد. در این راه قربانیان بسیاری داده ایم، عده زیادی انسان شریف و کمونیست تلاش های غیر قابل وصفی کرده اند، فداکاری های زیادی کرده اند، تحلیل کرده اند، خط داده اند، کارزارهای متعددی سازمان داده اند، سفرهای زیادی کرده اند، مناسباتی برای حزب تعریف کرده اند، کادرپروری کرده اند، نشریه و کتاب منتشر کرده اند، در کردستان سالها علیه حکومت جنگیده اند و هزار کار دیگر در این ۴۲ سال کرده اند که ابزاری بسازند که در تحولات سیاسی نقش ایفا کند. که بتواند در رهبری اعتراضات قرار گیرد و امیدی برای مردمی باشد که برای سرنگونی حکومت اسلامی لحظه شماری میکنند. حزب نساخته اند که در آن مادام العمر بحث های کشاف و بی پایان بکنند. در این حزب قرار و قطعنامه ای تهیه میشود به مراجع حزبی داده میشود بحث میشود نقدها و ایرادات گفته میشود و شنیده میشود، عده ای مشارکت میکنند، بحث و قطعنامه و قرار نهایی میشود و موقعی که در یک مرجع حزبی تصویب شد میروند آنرا عملی میکنند. فرجه ای هم به منتقدین میدهند که بحثشان را بکنند و تلاش کنند دیگران را قانع کنند و این بحث یک جایی تمام میشود. یعنی تمام میشود. بعدش حزب بسیج میشود برای عملی کردن آن. قرار نیست هر کس قانع نشد تبلیغ علیه آنرا شروع نکد و تا آخر عمر آنرا تکرار کند. میتواند بحثش را تئوریزه کند علنی هم منتشر کند اما نمیتواند آنرا به حیطه پراتیک و عمل یعنی حیطه تبلیغ و آژیتاسیون و سازماندهی و فراخوان ببرد و درست در نقطه مقابل حزب بخواهد حول آن نیرو بسیج کند حتی اگر ۴۹ درصد حزب باشد. طبق قرارهایی که توسط منصور حکمت نوشته شده اگر رفیقی بخواهد مصوبه یک کمیته حزبی را که در آن عضو است بیرون آن کمیته نقد کند باید بدوا از آن کمیته استعفا بدهد. چون فرض این است که آن کمیته پس از تصویب یک بحث توسط اکثریت آن کمیته قرار است آنرا اجرایی کند نیرو برایش جمع کند و در جامعه آنرا به جایی برساند. نمیتوان تا آخر عمر در همان کمیته حول آن بحث کشتی گرفت. آن مصوبه غلط است یا درست خوب است یا بد موقعی که اکثریت بعد از بحث موافق و مخالف و تلاش برای قانع کردن و غیره تصویبش کرد به مصوبه حزبی تبدیل میشود و وارد مرحله عمل میشود. قرار نیست کسانی از همان کمیته درست در نقطه مقابل آن کمپین بگذارند، آژیتاسیون کنند و یا علیه اش در جامعه و حتی در حزب تبلیغ کنند. این حزبی باقی نمیگذارد. در یک کلوپ ورزشی هم جمع با مکانیزمی که دارد تصمیم میگیرد و بازیکنان بعد از ارائه نقطه نظرات و اختلافات و غیره میروند تصمیم را اجرایی میکنند. در مورد یک باشگاه ورزشی ممکن است بگویید تصمیم از بالا گرفته میشود اما در مورد حزب ما پروسه های بحث و تصمیم گیری بسیار شفاف و عادلانه است. تصمیمات توسط اکثریت گرفته میشود و در تمام تاریخ این حزب قطعنامه ها یا به اتفاق آرا و یا با اکثریت بسیار نزدیک به اتفاق آرا تصویب شده است. تصور کنید حزب مثلا یک موقع فراخوان یک تظاهرات یا اعتصاب عمومی بدهد و رفقای مخالفی کمپینی علیه آن بگذارند. این دیگر حزبی برای عمل نیست برای کاری نیست. تجمعی از یک مشت آدم است که علاقه وافری به بحث دارند و قرار هم نیست به هدفی برسند. مخالفین یک قرار و قطعنامه اگر به جایی برسند که با کل سیاست های حاکم بر یک حزب و فعالیت های روزمره ارگان های مختلف آن مخالفند بجای تبلیغ و آژیتاسیون علیه حزب راه سیاسی تر، سالم تر و انسانی تر این است که بروند گروه و حزب دیگری درست کنند و مطابق نظرات و سیاست های خودشان فعالیت کنند.
و نکته آخر، بعد از بنر افتضاحی که یکی از این رفقا منتشر کرد و نشان داد این «جناح» چپ! حزب چقدر درایت سیاسی و کمونیستی دارد و چقدر واقعا چپ است، بنظر میرسد لحن رفقا مقداری آرامتر شده است. اینرا باید به فال نیک گرفت و شخصا امیدوارم رفقا اتهامات قبلی را تکرار نکنند، ترور شخصیت نکنند، دست از تبلیغ علیه حزب بردارند و به شیوه دیگری به بیان اختلافاتشان بپردازند.