انترناسیونال 885
این نوشته بر مبنای مصاحبه با کانال جدید تدوین شده است
خلیل کیوان: اخیرا سازمان عفو بین الملل با انتشار گزارشی به جنایات جمهوری اسلامی در پی سرکوب اعتراضات سراسری آبان ماه پرداخته است. این گزارش بر اساس گفتگو با شماری ازدستگیرشدگان، خانواده های قربانیان، شاهدان عینی، فعالین حقوق بشر و مستندات دیگر تهیه شده است. جامع و دقیق است و در مقایسه با گزارشات قبلی این سازمان زبان و بیان صریح تر و تندتری دارد. علت چیست؟
حمید تقوائی: این لحن و این صراحت ناشی از فضای سیاسی عمومی در ایران است. نقطه تمرکز همین گزارش خیزش آبان است که خیزش سراسری و کوبنده ای علیه کل نظام جمهوری اسلامی بود. حکومت با تمام توحش و ابزار سرکوبش علیه مردم ایستاد و سازمان عفو بین الملل هم روی همین توحش انگشت گذاشته است. به این معنی از نظر مضمون این گزارش مستقیما به اعتراضات توده ای علیه جمهوری اسلامی مربوط میشود. این ارتباط را حتی در عنوان گزارش هم می بینید. جمهوری اسلامی را ویرانگر انسانیت مینامد. این اگر بیسابقه نباشد کم سابقه است که این سازمان حکومتی را ویرانگر انسانیت توصیف کنند. این سازمان علاوه بر گزارش اطلاعیه ای منتشر کرده و در آن از کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل میخواهد که خواستار لغو اعدامها و آزادی همه دستگیر شدگان و ختم اپیدمی شکنجه و غیره بشوند. این برخورد برمتن جنبش سرنگونی طلبانه ای که در ایران جریان دارد قابل درک است.
خلیل کیوان: با این حال این گزارش به جنایات حکومت در رابطه با اعتراضات آبان ماه ٩٨ محدود است در حالی که جمهوری اسلامی از همان آغاز،کارش سرکوب و جنایت بوده است. چرا گزارش به سرکوب خیزش آبان بسنده کرده است؟
حمید تقوائی: سالهای قبل هم عفو بین الملل گزارشاتی در افشای جنایت حکومت منتشر کرده است. اما گزارش امسال بر خیزش آبان ماه متمرکز است بخاطر اینکه میخواهد یک اپیزود و مقطعی از جنایتهای حکومت را برجسته کندکه متاخر و مربوط به یکسال قبل است. در این گزارش مشخصا آخرین جنایات حکومت علیه مردم معترض نقد و افشا میشود. حدود دو ماه دیگر به سالگرد جنایاتی که جمهوری اسلامی در آبان ماه ٩٨ مرتکب شد میرسیم و گزارش هم به نوعی به استقبال این روز رفته است. این هم جنبه دیگری از تاثیر و بازتاب فضای عمومی سرنگونی طلبانه بر تدوین و انتشار این گزارش است.
البته روشن است که جنایتهای جمهوری اسلامی نه به آبان ماه محدود میشود و نه فقط این مواردی است که در این گزارش آمده. جنایات جمهوری اسلامی دارای ابعاد و عرصه های بسیار فاجعه آمیز تری است که این گزارش واردش نشده است. مثل نفس مذهبی بودن این حکومت. ایدئولوژی و قوانین حکومت مثل قوانین قصاص مبتنی بر مذهب اسلام است و نمیشود جمهوری اسلامی را زیر ضرب گرفت و علیه سلطه اسلام بر دولت و قوانین و جامعه حرفی نزد. گزارش علیه گرانی کمرشکن و فقر و فلاکت اقتصادی که رژیم بر جامعه حاکم کرده هم حرفی ندارد. اینها به حقوق بشر و اعلامیه جهانی حقوق بشر مربوط نیست ولی به زندگی میلیونها انسان در ایران مستقیما مربوط است. یک ریشه اعتراضات در آبان ماه همین فقر و گرانی و بی تامینی اقتصادی بود. عفو بین الملل وارد این مسائل نمیشود ولی از نقطه نظر مردم مساله به نقض حقوق بشر محدود نیست بلکه ابعاد بسیار وسیعتر و همه جانبه تری دارد.
خلیل کیوان:در همین رابطه سئوالی دارم. آیا مسله حقوق بشر در ایران راه حل حقوقی- قضائی دارد؟ آیا کلا چهارچوب نقض حقوق بشر برای مقابله باحکومت اسلامی کافی است؟
حمید تقوائی: خیر، کافی نیست. همانطور که توضیح دادم این فقط یک جنبه از ابعاد جنایت حکومت است. جنبه مهمی است ولی همه مساله نیست. حتی اگر از نظر حقوقی- قضائی موضوع را مد نظر قرار بدهیم می بینیم که قوانین جمهوری اسلامی نه تنها ناقض حقوق بشر بلکه ناقض موجودیت بشر و نفس زندگی اند. با زندگی و امنیت جانی انسانها در تناقض هستند. بعنوان محارب و مفسد فی الارض یا توهین به رهبری حکم زندان و اعدام صادر میکنند. بی خدایان و منتقدین اسلام حق نفس کشیدن ندارند. همجنسگرایان حکمشان اعدام است. من همیشه گفته ام اعدام همه جا قتل عمد دولتی است ولی در ایران بیگناهان اعدام میشوند. اعدام در ایران جنایت به توان دو است. جنایت مضاعف است. اما حتی این جنبه هم هنوز کل فاجعه جمهوری اسلامی را توضیح نمیدهد. حکومت اسلامی حاکمیت یک مافیای اقتصادی سرمایه دار مفتخور است که میدزدد و میبرد و چپاول میکند و برای حفظ خود در قدرت میزند و می بندد و شکنجه و اعدام میکند. حکومتی که نه تنها ابتدائی ترین آزادیها و حقوق سیاسی و مدنی مردم را نقض میکند بلکه مردم را بزیر خط فقر رانده و شرایط معیشتی غیر قابل تحملی را برای اکثریت عظیم مردم ایجاد کرده است. این واقعیت جمهوری اسلامی است و حل این مسائل تنها در چهارچوب قضائی حقوقی ممکن نیست بلکه باید کل این حکومت را بزیر کشید و کل این نظام را در هم شکست.
خلیل کیوان: حقایقی که این گزارش مطرح کرده برای مردم ایران تازه نیست. مردم بیش از ٤٠ سال است که توحش جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند. آیا به این دلیل نمیتوان گفت که این گزارش اهمیت چندانی لااقل از نظر افکار عمومی در ایران و در فضای سیاسی جامعه ایران ندارد؟
حمید تقوائی: بله گزارش نکته تازه ای برای مردم ایران در بر ندارد و از این نقطه نظر حائز اهمیت نیست. اهمیت این گزارش این است که یک سازمان معتبر بین المللی، ونه یک نیروی اپوزیسیون – که کارش مدام همین نوع افشاگریها و نقد و کوبیدن حکومت است – بطور مستند و مشروحی جنایتهای حکومت در سرکوب مردم معترض را افشا میکند، لقب ویرانگر انسانیت به چنین حکومتی میدهد، و از سازمانها و دولتها میخواهد که این جنایات را محکوم کنند. اهمیت گزارش اینجاست. بویژه در سطح جهانی از نظر مخاطبین و کسانی که به این گزارش رجوع میکنند این سند اهمیت زیادی دارد.
خیزش آبان ماه توجه دولتها سازمانها و نیروهای مترقی و احزاب در سطح جهانی را به جنایات جمهوری اسلامی جلب کرد. مساله شلیک به مردم و کشتار آنها در خیزش آبان، و وقایعی که در پی این خیزش اتفاق افتاد مثل شلیک عامدانه به هواپیمای مسافربری و افتصاح ورسوائی انتخابات و دهه فجر و غیره. این مسائل توجه جهانیان را جلب کرد و جمهوری اسلامی را در دنیا بیش از پیش رسوا و بی آبرو کرد. این گزارش یک بار دیگر جمهوری اسلامی را در افکار عمومی جهان زیر ذره بین میبرد و جنایت هولناک سال گذشته را یادآوری میکند و از این نقطه نظر شرایط را برای اعتراضات و تعرض بیشتر مردم و جلب حمایت نهادها و نیروهای مترقی جهانی از این مبارزات فراهم میکند.
خلیل کیوان: شما در ابتدای صحبتهایتان به این هم اشاره کردید که عفو بین الملل نامه ای هم به اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل نوشته و خواهان رسیدگی به مساله نقض حقوق بشر در ایران شده است. در پی این امر ٢٢ سازمان حقوق بشری از شورای حقوق بشر سازمان ملل خواسته اند که به گزارش عفو بین الملل بپردازد و مساله حقوق بشر در ایران رسیدگی شود. سوالی که مطرح میشود اینست که چرا سازمان ملل تا امروز در رابطه با نقض مدام حقوق بشر در ایران برخورد قاطعی به جمهوری اسلامی نداشته است؟
حمید تقوائی: این یک امر سیاسی است. موضوع حقوق بشر تا آنجا که به نهادهای بین المللی و دولتها مربوط میشود جزئی از سیاست دولتها و اهداف و منافع سیاسی و اقتصادی آنها است. این اهداف و منافع نیز خود برحسب موقعیت سیاسی حکومتهای ناقض حقوق بشر تغییر میکند. در برخورد به جمهوری اسلامی هم موضوع عینا همین است. برخورد سیاسی دیپلماتیک سازمان ملل و دولتها بنوبه خود تابعی از موقعیت جمهوری اسلامی در ایران و در منطقه است. تابعی از اینست که اهداف و منافع شان تا چه حد از طریق حمایت از جمهوری اسلامی و یا با نقد و اعمال فشار بر او تامین میشود.
ولی از نظر مردم ایران و حزب ما و کلا نیروهای کمونیست و انقلابی و نیروهای آزادیخواه مساله نقض حقوق بشر به دیپلماسی و سیاست و را بطه دولتها با یکدیگر مربوط نیست. مساله مربوط به رابطه جمهوری اسلامی با مردم است. نقض حقوق بشر و کلا نقض پایه ای ترین خواستها و نیازها و حقوق مردم در ایران امری است در خود مهم و به همین خاطر باید در مقابل جمهوری اسلامی ایستاد و آنرا بچالش کشید. ما همیشه خطاب به دولتها و ارگانهای بین المللی همین را مطرح کرده ایم. منتهی امروز این را هم باید اضافه کرد که با توجه به فضای عمومی جامعه و اعتراضاتی که در جامعه جاری است، با توجه به اینکه بخصوص موقعیت رژیم در منطقه بسیار تضعیف شده و با یک بحران سیاسی – اقتصادی عمیقی روبرو هست، دولتها هم به این نتیجه میرسند که دیگر نمیتوانند روی آینده این رژیم حساب کنند، آنرا بی ثبات می بینند و بنابرین متمایل میشوند که در سیاستهای حمایت آمیز خود تجدید نظر کنند و زبان انتقادیشان را علیه حکومت جمهوری اسلامی تندتر کنند. همانطور که خود سازمان عفو بین الملل تندتر از همیشه به رژیم برخورد کرده،از دولتها و سازمانهای جهانی هم میشود انتظار داشت که برخورد قاطع تری داشته باشند. احزابی مثل حزب ما باید دولتها را در این جهت تحت فشارهای بیشتری قرار بدهند.
خلیل کیوان: ما در ایران با یک جنبش فراگیر سرنگونی طلبانه روبرو هستیم. خیزش آبان خود یک برآمد جنبش سرنگونی بود که قبل از آن هم در دی ٩٦ و سال ٨٨ و موارد متعدد دیگری شاهد اوجگیری آن بوده ایم. رابطه این گزارش و کلا اعتراض و نقد قضائی حقوقی حکومت با جنبش سرنگونی طلبانه مردم چیست؟
حمید تقوائی: همانطور که توضیح دادم این گزارش بر متن و فضای سرنگونی وسرنگونی خواهی و مبارزه مردم ایران علیه کل حکومت مطرح میشود و بازتاب این امر را حتی در عنوان گزارش میتوان دید.اما در سطح پایه ای تری مساله اینست که کلا جمهوری اسلامی موقعیتش در سطح جهانی کاملا زیر سئوال رفته است. جامعه از شلیک به مردم در تظاهرات آبان ماه ٩٨ و از کشتار سرنشینان هواپیما زخمی است، به خود می پیچدو هنوز شاکیان نه فقط در ایران بلکه در سطح بین المللی نیز دارند این مسائل را دنبال میکنند.این پرونده ها باز است. ازینرو میتوان گفت که جنبش سرنگونی کلا جمهوری اسلامی را در یک موقعیت بسیار ضعیفتری در خود ایران، در منطقه و در سطح جهانی قرار داده است.
حال بر این متن جنبش گسترده علیه اعدام شکل میگیرد که نقطه آغازش اعتراض به حکم اعدام معترضین آبان ٩٨ و دیماه ٩٦ است. حرکت اعتراضی که با خواست لغو حکم اعدام از جانب میلیونها نفر در ایران و جهان همراه شد و به یک رفراندوم میلیونی علیه اعدام تبدیل شد. اعتراض به حکم اعدام جوانان معترض نیز حلقه رابطی هست بین اعتراضات و جنبشهای همین امروز با تحولات سال گذشته. اینها همه نشان میدهد که آن حرکت و فضای اعتراضی که با خیزش آبان ماه شروع شد در اشکال و ابعاد دیگری ادامه دارد.
یک نمونه دیگر اعتصاب وسیع کارگران است. اعتصاب کارگران هفت تپه نزدیک به سه ماه است ادامه دارد واکنون بیش از یکماه است که در ٥٠ مرکز تولیدی و عمدتا در صنعت نفت اعتصابات و اعتراضات گسترش یافته است. این هم تحول مهمی است که بدنبال فضای خیزش آبان شکل گرفته است. در واقع با خیزش آبان جامعه وارد فاز دیگری شد که امروز تاثیراتش را می بینیم. علاوه بر برآمد جنبش کارگری، جنبش در دفاع از حقوق زنان در رابطه با مساله تجاوز که یک مساله حاد در جامعه ایران است، و حرکت جهانی که علیه حکم اعدام نوید افکاری شکل گرفته است، همه در واقع عرصه هائی از حرکت اعتراضی مردم علیه جمهوری اسلامی است. در این شرایط است که مساله نقض حقوق بشر نیز در ابعاد تازه ای مطرح میشود. این مجموعه را میتوان ابعاد مختلف یک جنبش وسیع سرنگونی طلبانه در ایران بحساب آورد که مسائل و معضلات و مصائب بخشهای مختلف جامعه را برجسته میکند و هدف قرار میدهد و به این ترتیب حرکت وسیعی را علیه کل حکومت شکل میدهد. در این میان گزارش عفو بین الملل میتواند افکار عمومی دنیا را به اعتراضات مردم ایران جلب کند، ابعاد حمایت جهانی از این مبارزات و خواستهای برحق مردم ایران را گسترش بدهد و بتواند فاکتور مهمی باشد در تقویت مبارزات مردم علیه جمهوری اسلامی.
خلیل کیوان: سئوالی در مورد تاثیرات این گزارش بر اوضاع سیاسی ایران داشتم که بنوعی پاسخ دادید. اجازه بدهید سئوال را اینطور مطرح کنم که آیا میشود گفت که انتشار این گزارش نقطه عطفی در وضعیت سیاسی ایران است؟
حمید تقوائی: نقش و تاثیر این گزارش در شرایط سیاسی ایران و در موقعیت جمهوری اسلامی در سطح جهانی را توضیح دادم. این تاثیرات مهم است اما خود ناشی از نقطه عطف خیزش آبان ٩٨ و قبل از آن خیزش ٩٦ در شرایط سیاسی ایران است.
در ٩٦ جامعه اعلام کرد که ماجرا تمام است و کل حکومت با جناحهایش باید برود و در ٩٨ مردم با شعار جمهوری اسلامی نابود باید گردد بمیدان آمدندو تاکتیکهای حکومت مثل قضیه عزاداری برای سلیمانی و شلیک به هواپیما و مضحکه انتخابات و دهه فجر و غیره را بر سر خود حکومت خراب کردند و تشت رسوائی حکومت را از بام جهان بزیر انداختند. به یمن مبارزات مردم جمهوری اسلامی در سطح جهانی کاملا رسوا و بی آبرو شد. صراحت و تندی گزارش عفو بین الملل خود زائیده این شرایط است. امروز هر نیرو و دولتی که کمترین ادعائی در دفاع از حقوق بشر دارد نمیتواند چشمهایش را ببندد و علیه جنایات جمهوری اسلامی موضع نگیرد و اقدامی نکند.
خلیل کیوان: با توجه به انتشار این گزارش و مسائلی که در آن مطرح شده نیروهای اپوزیسیون چه وظایفی دارند؟ مشخصا حزب کمونیست کارگری چه اقدامات ویژه ای را در دستور کار خودش قرار میدهد؟
حمید تقوائی: حزب ما همیشه برای احقاق حقوق مردمو علیه تبعیض در هر عرصه ای فعال بوده است. در برابر هر نوع تبعیض و بی حقوقی ایستاده است و علیه اش کارزار سازمان داده و مبارزه کرده است. اعم از تبعیض جنسیتی و مذهبی و قومی و اقتصادی و طبقاتی و غیره. روش وسیاستما در عین حال همیشه این بوده است که ربط این مسائل به چالش کل حکومت و سرنگونی جمهوری اسلامی را نشان بدهیم و برجسته کنیم. حزب اینها را بعنوان عرصه های مختلفی از مبارزه برای بزیر کشیدن کل حکومت اسلامی و در هم کوبیدن کل نظام جمهوری اسلامی می داند و تلاش میکند آنها را تعمیق و متحد و تقویت کند.
یکی از نکاتی که بخصوص امروز برجسته میشود و همیشه خواست و سیاست حزب ما بوده، و به نظر من باید خواست و سیاست هر سازمان اپوزیسیون رادیکالی باشد،اینست که جمهوری اسلامی باید از جانب حکومتها و نهادها و سازمانهای بین المللی به جرم جنایت علیه بشریت محکوم بشود ودر سطح جهانی منزوی شود. ما همیشه تاکید کرده ایم که جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست، قاتل مردم ایران است. این را باید برجسته کرد و در برابر چشم جهانیان قرار داد. با واقعیت با فاکت و با آمار و ارقام آنطور که گزارش عفو بین الملل بخشی از آن را افشا کرده. این حقایق را باید روی میز سازمانهای جهانی و دولتها قرار داد و آنها را تحت فشار قرار داد که نه تنها جمهوری اسلامی را بعنوان نماینده مردم ایران برسمیت نشناسند، بلکه آنرا بعنوان قاتل مردم ایران محکوم کنند. باید از دولتها خواست و آنانرا تحت فشار قرار داد که جمهوری اسلامی را طرد و منزوی کنند، که سفارتخانه هایش را ببندند و روابط سیاسی و دیپلماتیک خود را با حکومت قاتل مردم ایران قطع کنند. دقیقا همان کاری که جهان متمدن با دولت آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی کرد امروز میشود در قبال رژیم آپارتاید جنسی در ایران انجام داد. این با توجه به شرایط و فضای سیاسی در ایران و در سطح جهانی کاملا ممکن است.
این سیاستی است که ما دنبال میکنیم. امروز مبارزه گسترده ای برای لغو حکم اعدام، مبارزه برای آزادی همه معترضین دستگیر شده و همه زندانیان سیاسی، تعقیب مسئولین شلیک به هواپیما، جنبش دادخواهی، اعتصابات گسترده و سراسری کارگران، جنبش علیه تعرض و تجاوز جنسی و غیره در جریان است.در دل و متکی بر این شرایط مبارزه برای بایکوت و انزوای جهانی جمهوری اسلامی نیز میتواند با قدرت بیشتری به پیش برود. مردمو فعالین عرصههای مبارزاتی در ایران باید با صدای بلند خواستار انزوای جهانی جمهوری اسلامی بشوند. بخصوص احزاب و نیروهای اپوزیسیون سرنگونی طلب، نیروهائی که میخواهند بقدرت مردم جمهوری اسلامی بزیر کشیده بشود، باید بر این خواست پافشاری کنند. این امر را میتوان متحقق کرد، میشود جمهوری اسلامی را مثل دولت نژادی آفریقای جنوبی محکوم و طرد و منزوی کرد مشروط بر آنکه همهنیروهای مخالف رژیم، مثل نیروهای کنگره ملی آفریقا، برای این امر پیگیرانه مبارزه کنند. ناگفته پیداست که با طرد سیاسی جمهوری اسلامی از جانب دولتها جنبش سرنگونی بسیار تقویت خواهد شد و خواهد توانست با قدرت به پیش برود و حکومت را بزیر بکشد.*
١٠ سپتامبر ٢٠