توضیح:
روز ١٧ ژوئیه سازمان مجاهدین خلق ایران ، یک کنفرانس داشت که در آن چند نفر از سیاستمداران و تعدادی از فعالین این سازمان حضور داشتند. همزمان با این کنفرانس انلاینی ، در برخی شهرها هم میتینگ سازمان داده بود و در آن سخنرانانی پیام به این کنفرانس می فرستادند، از جمله در شهر برلین یک میتینگ بود که در آن نماینده پارلمان آلمان از حزب سوسیال مسیحی، مارتین پاتسلت، Martin Patzeltسخنرانی کرده و پیام همبستگی به سازمان مجاهدین خلق داد. مارتین پاتسلت در سخنرانی خود از ” مقاومت ایران” حرف زد و مریم رجوی را رئیس جمهور مقاومت خطاب کرده و همبستگی خودش را با این سازمان اعلام کرد. ناگفته نماند که آقای پاتسلت مسئول یک کمیته در پارلمان آلمان است برای همبستگی با مجاهدین که چند نفر دیگر و از جمله خانم Rita Süssmuth ریتا سوسموت عضو آن هستند.
مینا احدی با انتشار یک نامه سرگشاده به مارتین پاتسلت به ایشان یادآور شد که سازمان مجاهدین خلق چه سازمانی است و دفاع از یک سکت مذهبی و اسلامی و اعلام یک نفر بنام رئیس جمهور برگزیده مقاومت و بازی با کلمات از این نوع ، چه سیاست غلطی است و به پاتسلت گفت، روی اسب بازنده شرط بندی نکنید.
انتشار این نامه سرگشاده با سخیف ترین و زشت ترین حملات از سوی هواداران و کادرهای مجاهدین روبرو شد و در عمل به همه نشان داد که از کوزه همان برون تراود که در اوست!
مارتین پاتسلت بعد از یک هفته به نامه مینا احدی پاسخ داد. این نوشته درسایت اونلاین مجله هفتگی Die Freitag فرایتاگ منتشر شد. این نامه که با لحنی بسیار خشن و تند نوشته شده بود، بجای پاسخ به مینا احدی گفت، پاسخی به نامه شرم آور حزب کمونیست کارگری ایران و سپس در آن از تعداد قربانیان و کشته های مجاهدین سخن به میان آورد و اینکه ” مقاومت ” در ایران یعنی مبارزات مردم، کارگران و دانشجویان و زنان در ایران را به جیب مجاهدین و ” مقاومت ایران” ریخت و نوشت هر کس به این سازمان ایرادی بگیرد در کنار خامنه ای و نظام اسلامی است. در پاسخ به این نامه پاتسلت هم، مینا احدی یک نوشته دیگر منتشر کرد. همچنین حزب کمونیست کارگری پاسخی به پاتسلت داد که این نامه ها برای فرایتاگ نیز ارسال شده است که در خواست کرده ایم اینرا در همان سایتی که نامه پاتسلت را منتشر کرده اند، انتشار دهند.
انترناسیونال ۸۸۲
در اینجا دو نامه را برای شما خوانندگان نشریه منتشر می کنیم.
پاسخ مینا احدی به مارتین پاتسلت
آیا تا کنون اسم مرا نشنیده بودید!
آقای پاتسلت ، متنی را با عنوان پاسخ به من در سایت فرایتاگ منتشر کردند که در آن به چند نکته پرداخته که منهم پاسخ ایشان را میدهم و امیدوارم فرایتاگ این پاسخ را نیز در همان سایت درج کند.
نامه چنان هست که تو گویی یکی از فعالین مجاهدین که بسیار از انتقادات من آزرده خاطر شده، آنرا نوشته و پاتسلت حتی تیتر را تغییر نداده است که نوشته شده، حمله شرم آور ” حزب کمونیست کارگری” به دوستان آلمانی مقاومت ایران!
در همین جمله دو غلط هست: اولا نامه را من نوشتم و نه حزب کمونیست کارگری ایران و ثانیا ، چرا پاتسلت از سوم شخص استفاده میکند؟
حزب کمونیست کارگری پاسخ این نامه آقای پاتسلت و یا عضو ارشد مجاهدین را میدهد. یک نکته را البته فراموش نکنیم که همین اعضای ارشد مجاهد در صفحه فیس بوک من به زبان فارسی از کوزه همان برون تراود که در اوست را بنمایش گذاشتند و هر چه از تهدید و توهین های سکسیستی و یا به تمسخر گرفتن قیافه و سن و غیره بود را نثار من کردند که شاید لازم باشد همه را ترجمه و برای دوستان آلمانی” مقاومت” ارسال کنیم تا ببینند که با چه جانورانی همکاری میکنند.
پاتسلت مینویسد، که در روزهای اول به حکومت رسیدن جمهوری اسلامی ایران سی هزار زندانی اعدام شدند، که اکثر آنها مجاهد و دو هزار نفر کمونیست بودند، واقعیت اینست که حکومت اسلامی ایران البته به کمک دولتهای غربی و دوستان امریکایی و آلمانی و فرانسوی خمینی و جنبش اسلامی، با سرکوب یک انقلاب، به قدرت رسید، همان وقت هم از ترس قدرت گرفتن چپها در دوره جنگ سرد، به جنبش اسلامی کمک کردند قدرت بگیرد.جوانانی که با شوق و ذوق دیکتاتوری پهلوی را انداخته بودند این بار اسیر پاسداران تازه به قدرت رسیده شده و هزاران نفر اعدام شدند، بله تعداد زیادی هم مجاهد اعدام شدند که آنها در زندان و در بیرون شاهد بودند که رهبر این سازمان آن دوره از خمینی دفاع میکرد و به دست بوس او رفت چرا که ایدئولوژی و هدف اینها مشترک بود، ساختن جامعه ای مبتنی بر اسلام، بهتر است پاتسلت دوست آلمانی مقاومت ایران ! برود اسناد و و مدارک و سخنرانیهای رجوی را مرور کند تا ببیند که رهبر این سازمان چه کرد و چه گفت و البته این واقعیت است که بسیاری از جوانان انقلابی و هوادار و عضو مجاهدین در آن سالهای سیاه متاسفانه اعدام شدند. و پاتسلت باید دقت کند این سازمان از آن دوره تا کنون تغییرات بسیاری کرده و سیاستهای غلط فراوانی داشته که اتفاقا در مواردی باعث کشته شدن صدها نفر دیگر شده که همواره این سازمان غیر مسئول تعداد و کثرت کشته ها را دلیلی بر حقانیت خود میداند و پاتسلت هم از این پرنسیپ دفاع میکند.
جناب پاتسلت، من در ایران همسرم ، اسماعیل یگانه دوست را که کمونیست بود، از دست دادم او را اعدام کردند، اما دو برادر همسرم نیز منتسب به مجاهدین اعدام و یا کشته شدند، یکی از آنها حیدر یگانه دوست که اتفاقا از مجاهد فاصله گرفته بود و فعالیتی نمیکرد، متاسفانه در جریان دیدار از یک دوست خود در منزل آنها دستگیر و سپس اعدام شد و یک برادر دیگر همسرم محمد یگانه دوست در کردستان عراق و در اردوگاه مجاهدین بود و با آنها در مورد انقلاب ایدئولوژیک اشان اختلاف داشت، ما همدیگر را در کردستان عراق ملاقات میکردیم چون من هم در آن دوره پارتیزان ” کومه له” بودم و محمد در حال بررسی چگونگی فاصله گرفتن از آنها بود که او را راهی فروغ جاودان کردند و سپس حتی چند سال بعد از کشته شدن او در این حمله ماجراجویانه و سیاست غلط مجاهدین، به ما خبر هم ندادند که او کجاست، در نهایت در سال ١٩٩١ با پیگیری های خودم ، یک خانم مجاهد، تلفنی بمن پاسخ داد و گفت او در حمله فروغ جاودان کشته شده و ما تا کنون دقیقا نمیدانیم پیکر محمد یگانه دوست کجاست و از این سرنوشتها فراوان هست ….
پس تعداد کشته ها معیار چیزی نیست. اما یک اشتباه بسیار خطرناک را در نامه شما هست و آنهم ربط دادن همه اعتراضات مردمی در ایران به مجاهدین است. ممکنست که رهبران این سازمان که هیچ پرنسیپی از دنیای مدرن را بر نمی تابند، ادعا کنند که میلیونها نفر در اعتراضات آبان ١٣٨٨ و یا قبل از آن و یا هر مبارزه و اعتراض توده ای و یا کارگری را در ایران اینها سازمان داده اند، فقط با استناد به اینکه حکومت هر کس را که معترض است با مهر ” منافق” سرکوب میکند که منظورش اینست که از اسلام مورد نظر حکومت فاصله گرفته است، اما این ترفند اسلامیها برای حمله به مردم است. همچنانکه این حکومت الان ادعا میکند هر کس اعتراض میکند از سرویسهای بیگانه دستور میگیرد و وابسته به امریکا و غرب است و یا مرتد است و کمونیست و … اینها پروپاگاند یک دستگاه سرکوب فاشیستی است که باید حداقل شما که در آلمان گوبلز را می شناسید اینرا بفهمید.
شما از من می پرسید که از کجا میدانم مجاهدین در ایران نه تنها طرفدار ندارند، بلکه بسیاری از مردم از اینها نفرت دارند. تنها یک نمونه بعد از همین برنامه پر طمطراق مجاهد که شما هم در آن برنامه حضور داشته و از این جماعت با جان و دل دفاع کردید می آورم. جهت اطلاع شما تلویزیون ایران انترناسیونال که در افواه عمومی گفته میشود ظاهرا اسپانسور مشترکی با مجاهدین دارد، یعنی دولت عربستان سعودی، کل این برنامه مجاهد را پخش کرد و سپس همین با اعتراض گسترده در جامعه ایرانی مواجه شد. این روزها هشتک ها نقش مهمی در سیاست ایران بازی میکنند چرا که آزادی بیان وجود ندارد و مردم با بهترین روش از مدیای جتماعی استفاده میکنند، درست چند روز بعد از هشتک میلیونی اعدام نکنید، مردم در اعتراض به ایران انترناسیونال، هشتک زدند مریم رجوی ….خورد … که این ترند شد و تلویزیون ایران انترناسیونال در این مورد مجبور شد حرف بزند و حتی این هشتک را نشان دهد.
لینک را میفرستم چون مطمئن هستم مجاهد اینها را بشما نشان نمیدهد.
خلاصه کنم بله مردم ایران در حال مبارزه هستند با یک حکومت اسلامی و نه آخوندی… زنان، آتئیست ها، کارگران، همجنسگرایان، دانشجویان و وابستگان به مذاهب دیگر مسیحی ها و یهودی ها و همه و همه در حال مبارزه با یک فاشیسم عریان اسلامی هستند و این مبارزات از من قبول کنید ، سر سوزنی ربط با این سازمان سکتی ندارد. نه فقط این بلکه من قبلا هم گفته ام زنی با یک روسری بر سر، صد در صد میگویم ابدا شانسی در ایران آینده ندارد. حتی اگر این زن محجبه بخواهد بعنوان یک مقام درجه چندم در یک روستا کار کند. چرا که مردم و بویژه زنان ایران حجاب را در زندگی چهل و چند ساله تسلط اسلام سیاسی در زندگی خود دیده اند و از این نوع سازمانهای مخوف متنفرند.
شما مرا با شکایتهای مجاهدین از رسانه های آلمانی، به نوعی میخواهید بترسانید و در عوض خودتان هر چه از تحقیر و انگشت سبابه نشان دادن هست را در این آرتیکل شبیه به ادبیات مجاهدینی نثار من میکنید و منهم همین مطلب شما را به وکلای خودم ارسال کرده ام تا بررسی کنند آیا از حد و حدود قانون مطبوعات در آلمان فراتر رفته اید یا نه.
یک نکته شرم آور در سیاست مجاهدین اینست هر منتقدی را فورا به رژیم و خامنه ای وصل میکند و متاسفانه شما هم در این نوشته این پراتیک زشت را انجام داده اید. شما مرا غیر مستقیم به خامنه ای و حکومت ربط داده اید و طرفداران فالانژ مجاهد هر انتقادی که تا کنون نوشته ام را با همین رفتار زشت پاسخ داده اند و این البته در مورد من فقط نیست همه جدا شدگان از مجاهد بهر دلیلی که باشد، ظاهرا طرفداران حکومت اسلامی هستند و یک دستگاه قوی تبلیغاتی مجاهد علیه آن دارد، زهر بسوی آنها پرتاب میکند و در اینجا دوست آلمانی مقاومت که دست بر قضا در کمیسیون حقوق بشر آلمان هم اکتیو هست، مرا چنین مورد خطاب قرار میدهد. آیا شما اسم مرا تا کنون نشنیده اید؟ و آیا از دوستان آلمانی خودتان نمیتوانید بپرسید در آلمان و در بیست سال گذشته از من چه دیده و یا از کارهای من چه شنیده اند؟ این لغزش شما واقعا تاسف آور است و من از بقیه خواهم خواست در این مورد هم بشما تذکرات لازم را بدهند.
یکبار دیگر تاکید میکنم که مردم ایران در خیابانها فریاد سرنگونی حکومت را سر داده اند و حکومت اسلامی نمیخواهند و بنا به تجربه این مردم از مسجد و منبر و حجاب و آخوند و اسلام و از سرکوب و بستن دهانها و نبود آزادی عقیده و بیان و .. خسته شده اند.
ایران کشوری است که سالهای سال است مبارزه در آن جریان دارد و فرمان ده ماده ای خانم رجوی البته بعد از اینکه صدها بیانیه کارگری و یا دانشجویی در ایران منتشر شده و تقریبا مهمترین خواستها را کاملا مدرن و پیشرفته بیان کرده اند این جناب رییس جمهور خود خوانده و محجبه هم ده ماده به نظر من زیر فشار افکار عمومی صادر کرده است که صد قدم عقب تر از بیانیه هایی است که کارگران هر سال به مناسبت اول ماه مه و یا زنان در هشت مارس منتشر کرده اند. اما مهمتر از چند ماده، پراتیک و سابقه سیاسی و تصویری است که یک جریان سیاسی از خود بجای گذاشته است. مجاهد سازمانی است که چند دهه فعالیت کرده و تصویری که از خود بر جای گذاشته ، سرکوبگر، مذهبی، خطرناک و دارای ظرفیتهای بالا در یک سناریوی سیاه است.
پس بهتر است شما هم کمی تامل کنید و بیش از این اسم و چهره خودتان را که تصویری مدافع حقوق بشر است لکه دار نکنید. من نمیدانم بقیه سیاستمداران چرا و به چه دلیل از این سکت دفاع میکنند. آنچه باز در افواه عمومی مطرح است، اینست که در این زمینه هم پولهایی که اسپانسور این سازمان و از جمله عربستان سعودی میپردازد، نه فقط برای آوردن لشکر هایی از مردمی که قبلا برای یک روز دیدن پاریس با امکانات این سازمان سفر کرده و چند ساعت هم پرچمی را در مراسم تکان میدادند، خرج میشد و اینرا هر ایرانی میداند و حتی رادیو فردا و بی بی سی هم در این مورد برنامه هایی پخش کرده اند. اکنون گفته میشود بخشی از پولها نیز درزمینه دعوت از سیاستمداران بازنشسته و .. خرج میشود و این لقب و همچنین و مهمتر از آن دفاع از یک اڵترناتیو مخوف و مذهبی و اسلامی برای آینده ایران یک سیاست بغایت غلط است که بهتر است در آن تجدید نظر کنید.
مینا احدی
واقعیات را به لابی ایسم مجاهدین نفروشید
در پاسخ به مارتین پاتسلت نماینده پارلمان آلمان
اخیرا آقای مارتین پاتسلت نماینده پارلمان آلمان در مقاله ای در پاسخ به مینا احدی، علاوه بر اینکه به روش همیشگی مجاهدین وی را به همراهی با رژیم متهم میکند، به حزب کمونیست کارگری نیز حمله کرده است. ایشان نامه مینا احدی در نقد سازمان مجاهد را “نامه سرگشاده و شرم آور”حزب کمونیست کارگری” به دوستان آلمانی مقاومت ایران” مینامد. اگرچیزی شرم آور باشد این نوع حمله به مینا احدی و حزب بجای پاسخ به واقعیاتی است که مینا احدی مطرح کرده است.
ظاهرا ایشان با کاربرد درست اسامی مشکل دارد. باید به ایشان یادآوری کرد که نامه یک فرد را باید به همان فرد پاسخ داد و نه به حزب متبوعه او، و فرقه مورد حمایت ایشان نیز “مقاومت ایران” نیست، سازمان مجاهدین خلق است که ربط زیادی به مقاومت، و یا بعبارت دقیقتر مبارزه مردم ایران علیه نظام جمهوری اسلامی ندارد. همانطور که به ایشان باید یادآوری کرد که اسم حکومت ایران “رژیم ملایان” نیست، جمهوری اسلامی است. ایشان دوست آلمانی یک فرقه اسلامی علیه ملایان است و نه دوست مبارزه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی.
البته مساله از کاربرد غلط اسامی فراتر میرود. عباراتی نظیر “مقاومت ایران” و “رژیم ملایان” ادبیات معمول یک دیپلمات آلمانی نیست، زبان خاص فرقه مجاهدین است. به نظر میرسد دوستی ایشان با فرقه مجاهدین آنقدر نزدیک هست که مقاله ای از قول ایشان نوشته اند و ایشان فقط امضا کرده اند.
آقای پاتسلت از فرقه و سکت نامیدن سازمان مجاهدین برآشفته شده است. ما از ایشان میپرسیم آیا سازمانی که تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک زندگی و روابط شخصی اعضایش را تحت کنترل گرفته است، اعضایش در خارج کشور را بدور از جامعه و روابط اجتماعی و در کمپ های ویژه اسکان داده است، اعضا و طرفدارنش با یونیفورمهای متحدالشکل، که حجاب جزئی از آنست، همه جا ظاهر میشوند، سازمانی که از روابط تشکیلاتی و شیوه انتخاب مسئولین و سلسله مراتبش هیچکس خبر ندارد، و بالاخره سازمانی که کسی نمیداند رهبر عظمایش زنده است یا مرده، چیزی فراتر از یک فرقه و سکت است؟ فکر میکنیم جواب این سئوال برای هرکس از سموم لابی ایستی مجاهدین دور مانده باشد کاملا روشن است.
به نکات دیگر نوشته ای که با امضای آقای پاتسلت منتشر شده نمی پردازیم. مینا احدی به تفصیل به ایشان پاسخ داده است. ما تنها به ایشان توصیه میکنیم که واقعیات را به لابی ایستهای یک فرقه اسلامی که جایگاهی در میان مردم ایران ندارد نفروشند.
دفتر مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران
١٤ اوت ٢٠٢٠