به دنبال انفجار عظیم و مرگبار بندر بیروت و فوران خشم و طغیان مردم، دولت حسان دیاب مجبور به استعفا شد. تظاهر کنندگان لبنانی با تصرف چند وزارتخانه و نهاد دولتی قصد ورود به پارلمان و تسخیر آنجا را داشتند. نیروهای ویژه سرکوب دولتی تا این لحظه همچنان به دفاع از پارلمان و جلوگیری از ورود تظاهرکنندگان تلاش می کنند. در این انفجار وحشتناک تا به امروز بیش از چهار صد نفر کشته و مفقودالاثر شده و شش هزار نفر زخمی گشته اند.
قبل از انفجار بندر بیروت، دولت ورشکسته لبنان به دنبال توافقی با صندوق بین المللی پول بود تا بتواند با وامی ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلاری و تزریق آن به اقتصاد، گشایشی ایجاد کرده و به اسب سرکش و مهار نشدنی تورمش لگامی بزند. عدم توافق جناح های فاسد و دزد حاکم بر کشور و عدم توانایی دولت برای به اجرا درآوردن برنامه های ریاضت کشی شدید اقتصادی که صندوق بین المللی پول خواهان آن است و مردم لبنان قطعا زیر بارش نخواهند رفت، عملا به شکست این مذاکرات انجامید و تمامی تلاش ها در این زمینه به بن بست رسید.
لویه جرگه لبنانی
بعد از استقلال لبنان از کشور فرانسه در اوایل دهه سی میلادی تحت نفوذ سیاسی وسیع دولت فرانسه در این کشور که تا به امروز نیز ادامه داشته، قدرت سیاسی به دولتی موزائیکی سپرده شده که بین شش گروه قومی مذهبی تقسیم گشت. بیشتر مدیران دولتی بر اساس تعلقشان به گروههای مختلف قومی و مذهبی انتخاب شده و میشوند و نه بر اساس توانایی و انتخابات آزاد.
در این سیستم قبیله ای، مقامات و سیاستمداران از چتر حمایت جناحهای خود برخوردارند که آنها نیز به نوبه خود از سوی نهادهای دینی حمایت میشوند. سمت های اداری نیز بین قبایل و طوایف گوناگون بویژه مسیحیان، سنی ها،دروزی ها و شیعیان تقسیم شده است. واضح است که بحران های گذشته و فعلی لبنان نتیجه بی لیاقتی و فساد مقامات و بورژوازی رانت خوار لبنان، همچنین دخالت قدرت های خارجی منجمله جمهوری اسلامی ایران در این کشور بوده، و حال شیوع ویروس کرونا و انفجار ویرانگر اخیر در بیروت هم به آن اضافه گردیده است.
عروج انقلاب امروز مردم لبنان اما نه بدلیل انفجار بندر بیروت بلکه ریشه در خیزش انقلابی اکتبر ۲۰۱۹ دارد. جرقه اعتراضات و خیزش اکتبر با اعلام بستن مالیات به اپلی کیشن تلفنی “واتس اپ” زده شد. حرکتی که سیل آسا و به سرعت شهرهای بیروت و طرابلس و نبتیه را فرا گرفت و در عرض سه روز همه کشور را بلرزه درآورد. مردم برعلیه فساد، بی کفایتی و فقر و تنگدستی به خیابان ها ریختند. دولت “سعد حریری” نخست وزیر وقت لبنان به سرعت از طرح ریاضت اقتصادی دولت متبوعشعقب نشینی کرده و قول داد حقوقهای رئیس جمهوری، نخست وزیر و وزرا و نمایندگان مجلس را به نصف کاهش دهد و اصلاحات دیگری را نیز به اجرا گذارد. دولت لبنان بیش از صد میلیارد دلار، یعنی یک و نیم برابر درآمد سرانه آن کشور بدهی دارد
آنچه که در خیزش انقلابی اکتبر شاهد بودیم حمله مستقیم مردم به نهادهای مذهبی، بویژه جریانات تروریستی اسلامی و نزدیک به جمهوری اسلامی بود. جریانات اسلامی و متحدین جمهوری اسلامی در این کشور در نوک پیکان حمله مردم قرار گرفتند. تابوی “حزب الله لبنان” شکسته شد، رهبر حزب شیعی متحد حزب الله، یعنی”امل” رسما از طرف مردم منتسب به شیعی در جنوب آن کشور دزد خطاب شد. مردم لبنان بویژه شیعیان این کشور، حزب الله و شخص حسن النصرالله را یکی از عوامل اصلی فقر و بدبختی مردم نامیدند و آن را بوضوح در شعارهای خیابانی خویش به نمایش گذاشتند. در دل این اعتراضات، مردم خشمگین لبنان به شماری از دفاتر و مقرهای نیروهای حزب الله حمله کرده و چندین خودروی نظامی انان را به آتش کشیدند. حسن نصرالله در یک مصاحبه تلویزیونی و در واکنش به وقایع آنروز گفت “می توانید مرا لعنت کنید برایم مهم نیست” امروز بجای دزد خطاب کردنش عکسش را به همراه عکس میشل عون رئیس جمهور به صورت نمادین در میدانهای بیروت به دار می زنند.
اکنون با قرار گرفتن مردم مننتسب به اقوام و مذاهب مختلف در کنار هم و بر علیه دولت و حاکمان فاسد، دوره تازه ای در حیات سیاسی این کشور آغاز شده است. مردم یکپارچه علیه حکام دزد و فاسد از هر قوم و قبیله و مذهبی قرار گرفته اند. جمهوری اسلامی و حزب الهع لبنان و شخص حسن نصراله متحد جمهوری اسلامی، و بانک های غارتگر در این کشور زیر ضرب مستقیم مردم قرار گرفته اند. با به میدان آمدن مردم لبنان علیه دستجات قومی و مذهبی بیش از پیش روشن شد که مردم این کشور اشتراکات زیادی در مبارزه علیه اوباش اسلامی و جریات قومی با مردم ایران دارند لذا مبارزه بر حق مردم لبنان باید مورد توجه و حمایت مردم ایران قرار گیرد.
با کشته شدن بیش از یک صد هزار نفر در جنگ داخلی لبنان و یک میلیون آواره جنگی، ظاهرا دوره ای از ثبات و آرامش برقرار گردید. دوره ای که بجای تخاصم های نژادی-مذهبی دوره تخاصم طبقاتی دولت سرمایه داری فاسد لبنان و نود و نه درصدی های جامعه مدرن و بیدار لبنان را به نمایش گذاشت. عروج نسلی مصمم و آگاه که به هیچ چیز جز جامعه ای آزاد و انسانی تن در نمی دهد و با قرق کردن خیابانهای بیروت و طرابلسو نبتیه و تسخیر وزارت خانه های دزدان، پرچم این رهایی را بر افراشته تا نشان دهد که از روی نعش حزب الله و فالانزیست ها و همه باندهای گنگستر حاکم رد خواهد شد و طلیعه دورانی نوین را بشارت میدهد. همزمان جنبش آزادیخواهانه مردم لبنان در عین حال افول و سقوط جمهوری اسلامی ایران را بعنوان یکی از جنایت آفرینان این منطقه نشان داده است. انفجار مرگبار بندر بیروت با همه اندوه باری اش اما انفجار عظیم اجتماعی و نوید بخش زندگی را تسریع نموده است. مردم لبنان باید خواهان مجازات تمامی مسئولان این فاجعه انسانی باشند آن ها مردم و کارگران ایران را کنار خود دارند چرا که هر دو هم سرنوشتند.